حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


استغفار ، عامل ریزش رزق
حضرت امیر المومنین (ع) می فرمایند :« قَد جَعَلَ اللهُ سُبحانَهُ الاِستغفارَ سَبَباً لِدُرور الرِّزقِ وَ رَحمَهِ الخَلقِ »یعنی خداوند استغفار را سبب پیوسته داشتن رزق بر رزق خواران و موجب رحمت بر آفریدگار قرار داده است .
حضرت در این فراز از خطبه می خواهند این نکته را متذکر شوند که یکی از عوامل تنگ شدن رزق گرایش های منفی انسان و افتادن در دام گناهان است . ما در پیروی از تمدن غرب ، بدون فرار از گناه و با غفلت از استغفار ، به دنبال رفاه و زرق و برق دنیا رفتیم در نتیجه رزقمان تنگ شد و به خوبی مشخص شد ریشه تنگی رزق در زمان معاصر برگشت از خدا و رجوع به دنیا است . ابزاری بعد از ابزاری ساختیم که با تسلط بیشتر بر طبیعت رزق خود را وسیع کنیم ولی همین ابزارها به خاطر غفلت از رزاق و امیدواری به ابزارها چنان رزق را تنگ کرد که می بینیم امروز انسان ها با این همه تلاش بیشتر از دیروز گرفتار رزق خود هستند در حالی که در تکنولوژی و ساختن ابزارها برای زندگی بهتر بیشتر از قبل پیشرفت کرده اند . به گفته یکی از دانشمندان در نقد ابزارهای تکنولوژی « ماشین حساب برای راحت حساب کردن ، اجاق گاز برای راحت غذا پختن ، بخاری برای راحت گرم شدن و ….، این ها همه ثابت می کند ما ناراحتیم و به دنبال راحتی هستیم که هنوز نیافته ایم ».
مردم عادی آمریکا گفته بودند : 18 ساعت کار می کنیم تا دو وعده غذا بخوریم . امیر المومنین (ع) در این فراز می فرمایند : رزقتان را با دوری از گناهان و استغفار از آن ها برگردانید ، ای بشریت ! اگر رزقی از دستتان رفته است به اعمال معصیت آلودتان کنید و علت را در آن اعمال بجویید . همچنین پیامبر اکرم (ص) می فرماید : زیاد استغفار کنید زیرا استغفار روزی را به سوی شما می کشاند.
وظیفه انسان بندگی است
پیامبران در مقام عبودیت محض بوده اند . کنار این عبودیت هر وقت پیش می آمد کار هم می کردند اگر می بینید امیر المومنین (ع) نخلستان درست می کردند این نخلستان ها را برای کمک به انسان ها احداث نمی نمودند ولی می بینید که هیچ وقت هم دغدغه رزق نداشتند . خداوندی که می فرماید شما را برای بندگی آفریدم و اگر گرفتار رزق شویم از بندگی باز می مانیم پس حتماً دنیایش را طوری نیافریده است که ما گرفتار رزق شویم چون خداوند حکیم است و کار لغو نمی کند و تکلیفی که از طاقت بنده بیرون باشد از حکیم صادر نمی شود . یعنی هیچ وقت حکیم پای مرغ ها را نمی بندد و به آن ها بگوید بروید لانه ! اگر گرفتار رزق دنیا شدن لازمه زندگی دنیا باشد و در نتیجه به جهت این گرفتاری نتوانیم به بندگی بپردازیم و آن وقت از طرفی فرموده است ما شما را برای بندگی خلق کردیم پس چه موقع بندگی کنیم ؟ پس معلوم می شود دنیا را طوری آفریده است که با اندک فعالیت رزق حقیقی ما می رسد و نباید نگران رزق خود باشیم و از وظیفه اصلی خودمان که همان بندگی خدا است غافل گردیم .
حضرت در خطبه 114 در نهج البلاغه می فرماید : خداوند رزق را تکفل کرده و به عهده گرفته ولی عمل برای آبادانی قیامت را به عهده شما گذاشته است . فهم این مسئله یکی از اسرار عرفانی است چیزهایی در زندگی است که برای درک آن خیلی شعور می خواهد : یکی مسئله مرگ است که چگونه انسان آن را بفهمد و جایگاه آن را در حیات دنیای بشناسد . دیگری سر رزق در عالم است . امیر المومنین علی (ع)می فرمایند : اگر کسی این مسئله را بفهمد از همه مشکلاتش رها شود . البته به شرطی که از این موضوع سوء استفاده نکند و تنبلی نکند . کسی که بفهمد رزقش را خدا تکفل کرده است زندگی اش یک پارچه عبودیت و تلاش و نشاط می شود نه تنها یک گوشه نمی نشیند که خداوند خودش رزق را برساند ، بلکه تلاش هایش در افقی فوق زندگی دنیایی انجام می شود . مگر تو آمده ای در این دنیا رزق بخوری که در عین تأمین رزق یک گوشه نشسته ای و انتظار داری خودش رزقت را برساند ، فراموش کرده ای آمده ای تا عبودیت انسانی داشته باشی و در راه تحقق عبودیت باید همچون انبیاء و اولیای الهی عمل کرد با سوء استفاده از این سخن عملاً اگر کسی گوشه نشینی کند ، از آدمیت گوشه گیری کرده است .
جایگاه دارایی ها
حضرت امیر المومنین (ع) باب گرانقدری را نسبت به ثروت باز نمودند که می فرمایند : « چه زشت است خواری در هنگام نیاز و ظلم هنگام ثروت » و سپس در یک جمله فوق العاده نورانی می فرمایند : « اِنَّ لَکَ مِن دُنیاکَ ما اَصلَحتَ بِهِ مَثواکَ وَ اِن جَزِعتَ عَلی ما تَفَلَّت مِن یَدَیکَ فَاجزَع عَلی کُلَّ ما لَم یَصِل اِلَیکَ»(15) ؛ ای پسرم ! دنیای تو برای تو همان قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی پس نگران باش برای همه آنچه در دست نداری .
حضرت می فرمایند : آن قمدار از ثروت دنیا از تو است که می توانی به کمک آن قیامت خود را اصلاح کنی ، بقیه اش مال تو نیست و این قدرش هم برایت حتمی است .
محال است خدا کار را لغو کند چون حکیم است اگر ما را خلق کند و رزق مناسب ما را برای ما خلق نکند ، مسلم ما به نتیجه ای که باید در راستای خلقت خود برسیم نمی رسیم. اگر خداوند ما را در این دنیا نگه دارد کار لغو کرده است . پس حتماً ما را برای ابدیت خلق کرده است پس باید رزق مناسب اصلاح ابدیت ما را برساند و لذا حتماً به ما رزق می دهد و حتماً هم به ما آن رزق مناسب ابدیت را می رساند . ثروتی که ما را از ابدیت باز کند ، رزق ما نیست . خداوند آن رزقی که ما را به ابدیت بکشاند و قیامت ما را اصلاح کند حتماً به ما می رساند و حضرت می فرمایند : پس حرص و غصه ندارد ، چون رزق حقیقی تو آنی است که قیامت تو را برای تو اصلاح کند و این رزق مطمئناً همواره نزد تو است مواظب باش از این مسئله مهم غفلت نکنی .
خوب است این برهان را به قلب خود برسانید تا در زندگی محکم شوید می گوییم : اگر خدا حکیم است مسلم کار لغو نمی کند و اگر ما را برای این دنیا خلق کرده و با مرگ همه چیز تمام می شود ، پس کار لغو کرده است در حالی که روشن است کار لغو نمی کند پس ما باید حتماً به ابدیت و قیامت برسیم به ابدیت رسیدن ما توشه می خواهد توشه معنوی به نام نبوت و توشه ماید به نام رزق . پس حتماً رزقی که ما را به ابدیت برساند – اعم از رزق معنوی و رزق مادی – با ما خلق کرده است .
حال مالتان را یعنی آنچه را که به واقع ثروت حقیقی شما است به شما بدهند یا آنچه را که ثروت حقیقی شما نیست و ربطی به ابدیت شما ندارد ؟ مردم اکثراً ثروت غیر حقیقی را می خواهند . مثلاً اگر لباس برای آن است که اولاً : وسیله کرامت و عزت من باشد ،ثانیاً: مرا از گرما و سرما حفظ کند این لباس در واقع ثروت حقیقی من است اما اگر می خواهم با لباس توجه شما را به خودم جلب کنم دیگر این رزق حقیق من نیست و نه تنها به وسیله آن ابدیت خود را آباد نکرده ام بلکه ابدیتم را خراب کرده ام .
حضرت علی (ع) می فرمایند : پسرم ! رزق تو همان اندازه ای است که زندگی دنیایی ات را طوری سر و سامان دهد که بتوانی به کمک آن ابدیتت را اصلاح کنی اگر دنبال بقیه اش رفتی درست به دنبال ضد رزق خودت رفته ای و آنچه را هم می توانستی با رزق اولیه ات در راستای اصلاح قیامت خودت به دست آوری تخریب کرده ای . شما عموماً مال مناسبی که بتوانید لباس و مسکن و غذا برای خود تهیه کنید دارید بقیه اوقاتی را که صرف بیشتر کردن این مال می کنید باید صرف معرفت و عبادت خدا کنید و سرمایه ارتباط با خداوند را در این دنیا به دست آورید تا در قیامت کور محشور نشوید چون کسی که در این دنیا قلب خدابین پیدا نکرد ، در قیامت کور محشور می شود که آیه 124 سوره طه به آن اشاره می کند . پس پولی که بتوانی با آن یک زندگی ساده فراهم کنی و آن زندگی را بستر معرفت و عبادت حق قرار دهی ، برایت مفید است اما اگر پول زیادی برایت بیاید که دیگر به این خانه و این نوع غذا راضی نشوی و عملاً پولی باشد که فرصت عبادت را از تو بگیرد در واقع پول اولیه ای که فرصت بود برای آبادانی قیامت ، با پول اضافه از بین می رود . خلاصه این که رزق حقیقی شما ، شما را نجات می دهد ولی آنچه رزق حقیقی شما نیست شما را از بین می برد . کسی که عاقل است همین که با ثروتی روبه رو شد می اندیشد که آیا این رزق من است یا رزق بقیه است و باید از طریق من به آن ها برسد . این همه بخشش که در اهل بیت می بینید به جهت این است که آن ها ثروت ها را رزق خودشان نمی بینند .
اگر کسی خواست چیزی به شما ببخشد اول باید مطمئن باشید که آیا او حق دارد آن را ببخشد یا اصلاً حق چنین بخششی را ندارد و مال کس دیگری است که در دست اوست پس باید به صاحبش بدهد . چیزی که به واقع رزق ما است آن قدر راحت و روان می آید که انسان هیچ دغدغه ای نسبت به آن برایش پیش نمی آید ، ولی چیزی که رزقمان نیست و از سر حرص می خواهیم به دست آوریم ، نسبت به آن دو مشکل داریم : اولاً ؛ در عین این که به دست ما نمی رسد بقیه زندگی مان را می خورد و ثانیا؛ یک حرص شیطانی در قلبمان ایجاد می شود و آرامش لازمی را که جهت عبادت نیاز داریم از ما می گیرد .
حضرت ما را متوجه نمودند که از دنیا آن قدری مربوط به توست که به کمک آن قیامت خود را آباد کنی و از این طریق خواستند نیازهای غیر ضروری ، ذهن و فکر ما را اشغلا نکند و ما را گرفتار حرص ننماید . با این توصیفات معلوم می شود چرا می فرمایند : «چقدر زشت است خواری در هنگام نیاز و ظلم و غرور در هنگام ثروتمندی » . چون نه آن نیاز ، نیاز حقیقی ماست و نه آن ثروت . ثروت حقیقی ، چرا که آنچه نیاز حقیقی ماست خودش به دنبال ما می آید ، و آن ثروتی هم که وسیله آبادانی قیامت ما نیست مربوط به ما نیست .
حضرت علی فرمودند : ای فرزندم : بدان که رزق ، دو رزق است : رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است ، که این رزق نوع دوم ، طوری است که اگر هم به سوی آن نروی ، به سوی تو می آید .
جایگاه رزق در زندگی
بعد از طرح نکته حضرت فرمودند : یک سلسله موضع گیری های از آن جهت که انسان متوجه این قاعده نیست باعث عملکردهای بد و در نتیجه آبرو ریزی برای انسان می شود . سپس فرمودند : باید دنیا را وسیله اصلاح امور آخرت خود قرار دهی و رزق حقیقی تو آن است که وسیله آبادانی آخرتت قرار بگیرد . این جاست که احساس می شود باید با موضوع و جایگاه رزق در زندگی بیشتر آشنا شد.
بنده ای که راهی کوی دوست است اگر از بندهای اسارت آزاد شود دلدادگی با حق برایش آسان است . اساساً در مسیر سیر و سلوک مجموعه ای از افکار و اعمال و گرایش هایی هست که نمی گذارد سالک ، واقعی باشد و به سوی مقصد حقیقی سیر کند . اگر افکار ما صحیح باشد و گرایش های ما متعادل گردد و اعمال ما درس شود به خودی خود روح و قلب ما با حق مراوده خواهد داشت . پس باید روشن شود چه کنیم که افکار و اعمال و گرایش های ما مانع سیر و سلوک ما نشود ؟
امام علی (ع) در دستوراتی که به فرزندشان می دهند در واقع می خواهند از آن طریق بندهای توقف در دنیا و افکار محرومیت از حق را در ما از بین ببرند . یکی از بندهای بسیار محکم که انسان را در دنیا متوقف می کند و از بهره ای که باید در زندگی ببرد باز می دارد گرفتار شدن در رزق است و مسلم خداوندی که ما را برای بندگی خلق کرده – و از طرفی گرفتار رزق شدن ما را از بندگی خدا باز می دارد – بنا ندارد ما را در زندگی دنیا گرفتار رزقمان کند .
امام علی (ع) می فرمایند : چه بخواهی و چه نخواهی خدا رزق تو را تأمین کرده است و آن رزق به دنبال توست تا تو را بیابد و خود را به تو برساند ، پس به جای این که همه زندگی را برای طلب رزق خود قرار دهی ، سیر بندگی را مد نظر داشته باشد . می فرمایند:« رِزقُکَ یَطلُبُکَ فَاَرِح نَفسَکَ مِن طَلَبِهِ»یعنی ؛ روزی تو ، تور ا طلب می کند خود را نسبت طلب آن در زحمت مینداز .
شما به این نکته عنایت کنید که خود خداوند متعال می فرماید : من شما را برای بندگی روی زمین آفریده ام ، در حالی که اگر دنیا را خدا طوری خلق کرده باشد که ما اسیر رزق مان باشیم پس عملاً به بندگی خدا نمی رسیم و لذا باید رزق ما را از قبل تأمین کرده باشد تا ما دغدغه رزق نداشته باشیم و به همین جهت اولیاء دین دائماً ما را متذکر این نکته می کنند که با حرص بیشتر رزق بیشتر نصیب ما نمی شود ولی فرصت بندگی خود را از بین می برید .
البته اگر انسان مؤمن وظیفه اش را نسبت به افراد جامعه درست انجام بده و در این رابطه از رزقی که برایش پیش می آید استفاده کند این را نمی گویند گرفتار رزق شدن . این همان بندگی است که در کنار آن رزق مورد نیاز به راحتی می رسد .
جایگاه دارایی ها
حضرت امیر المومنین (ع) باب گرانقدری را نسبت به ثروت باز نمودند که می فرمایند : « چه زشت است خواری در هنگام نیاز و ظلم هنگام ثروت » و سپس در یک جمله فوق العاده نورانی می فرمایند : « اِنَّ لَکَ مِن دُنیاکَ ما اَصلَحتَ بِهِ مَثواکَ وَ اِن جَزِعتَ عَلی ما تَفَلَّت مِن یَدَیکَ فَاجزَع عَلی کُلَّ ما لَم یَصِل اِلَیکَ»(15) ؛ ای پسرم ! دنیای تو برای تو همان قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی پس نگران باش برای همه آنچه در دست نداری .
حضرت می فرمایند : آن قمدار از ثروت دنیا از تو است که می توانی به کمک آن قیامت خود را اصلاح کنی ، بقیه اش مال تو نیست و این قدرش هم برایت حتمی است .
محال است خدا کار را لغو کند چون حکیم است اگر ما را خلق کند و رزق مناسب ما را برای ما خلق نکند ، مسلم ما به نتیجه ای که باید در راستای خلقت خود برسیم نمی رسیم. اگر خداوند ما را در این دنیا نگه دارد کار لغو کرده است . پس حتماً ما را برای ابدیت خلق کرده است پس باید رزق مناسب اصلاح ابدیت ما را برساند و لذا حتماً به ما رزق می دهد و حتماً هم به ما آن رزق مناسب ابدیت را می رساند . ثروتی که ما را از ابدیت باز کند ، رزق ما نیست . خداوند آن رزقی که ما را به ابدیت بکشاند و قیامت ما را اصلاح کند حتماً به ما می رساند و حضرت می فرمایند : پس حرص و غصه ندارد ، چون رزق حقیقی تو آنی است که قیامت تو را برای تو اصلاح کند و این رزق مطمئناً همواره نزد تو است مواظب باش از این مسئله مهم غفلت نکنی .
خوب است این برهان را به قلب خود برسانید تا در زندگی محکم شوید می گوییم : اگر خدا حکیم است مسلم کار لغو نمی کند و اگر ما را برای این دنیا خلق کرده و با مرگ همه چیز تمام می شود ، پس کار لغو کرده است در حالی که روشن است کار لغو نمی کند پس ما باید حتماً به ابدیت و قیامت برسیم به ابدیت رسیدن ما توشه می خواهد توشه معنوی به نام نبوت و توشه ماید به نام رزق . پس حتماً رزقی که ما را به ابدیت برساند – اعم از رزق معنوی و رزق مادی – با ما خلق کرده است .
حال مالتان را یعنی آنچه را که به واقع ثروت حقیقی شما است به شما بدهند یا آنچه را که ثروت حقیقی شما نیست و ربطی به ابدیت شما ندارد ؟ مردم اکثراً ثروت غیر حقیقی را می خواهند . مثلاً اگر لباس برای آن است که اولاً : وسیله کرامت و عزت من باشد ،ثانیاً: مرا از گرما و سرما حفظ کند این لباس در واقع ثروت حقیقی من است اما اگر می خواهم با لباس توجه شما را به خودم جلب کنم دیگر این رزق حقیق من نیست و نه تنها به وسیله آن ابدیت خود را آباد نکرده ام بلکه ابدیتم را خراب کرده ام .
حضرت علی (ع) می فرمایند : پسرم ! رزق تو همان اندازه ای است که زندگی دنیایی ات را طوری سر و سامان دهد که بتوانی به کمک آن ابدیتت را اصلاح کنی اگر دنبال بقیه اش رفتی درست به دنبال ضد رزق خودت رفته ای و آنچه را هم می توانستی با رزق اولیه ات در راستای اصلاح قیامت خودت به دست آوری تخریب کرده ای . شما عموماً مال مناسبی که بتوانید لباس و مسکن و غذا برای خود تهیه کنید دارید بقیه اوقاتی را که صرف بیشتر کردن این مال می کنید باید صرف معرفت و عبادت خدا کنید و سرمایه ارتباط با خداوند را در این دنیا به دست آورید تا در قیامت کور محشور نشوید چون کسی که در این دنیا قلب خدابین پیدا نکرد ، در قیامت کور محشور می شود که آیه 124 سوره طه به آن اشاره می کند . پس پولی که بتوانی با آن یک زندگی ساده فراهم کنی و آن زندگی را بستر معرفت و عبادت حق قرار دهی ، برایت مفید است اما اگر پول زیادی برایت بیاید که دیگر به این خانه و این نوع غذا راضی نشوی و عملاً پولی باشد که فرصت عبادت را از تو بگیرد در واقع پول اولیه ای که فرصت بود برای آبادانی قیامت ، با پول اضافه از بین می رود . خلاصه این که رزق حقیقی شما ، شما را نجات می دهد ولی آنچه رزق حقیقی شما نیست شما را از بین می برد . کسی که عاقل است همین که با ثروتی روبه رو شد می اندیشد که آیا این رزق من است یا رزق بقیه است و باید از طریق من به آن ها برسد . این همه بخشش که در اهل بیت می بینید به جهت این است که آن ها ثروت ها را رزق خودشان نمی بینند .
اگر کسی خواست چیزی به شما ببخشد اول باید مطمئن باشید که آیا او حق دارد آن را ببخشد یا اصلاً حق چنین بخششی را ندارد و مال کس دیگری است که در دست اوست پس باید به صاحبش بدهد . چیزی که به واقع رزق ما است آن قدر راحت و روان می آید که انسان هیچ دغدغه ای نسبت به آن برایش پیش نمی آید ، ولی چیزی که رزقمان نیست و از سر حرص می خواهیم به دست آوریم ، نسبت به آن دو مشکل داریم : اولاً ؛ در عین این که به دست ما نمی رسد بقیه زندگی مان را می خورد و ثانیا؛ یک حرص شیطانی در قلبمان ایجاد می شود و آرامش لازمی را که جهت عبادت نیاز داریم از ما می گیرد .
حضرت ما را متوجه نمودند که از دنیا آن قدری مربوط به توست که به کمک آن قیامت خود را آباد کنی و از این طریق خواستند نیازهای غیر ضروری ، ذهن و فکر ما را اشغلا نکند و ما را گرفتار حرص ننماید . با این توصیفات معلوم می شود چرا می فرمایند : «چقدر زشت است خواری در هنگام نیاز و ظلم و غرور در هنگام ثروتمندی » . چون نه آن نیاز ، نیاز حقیقی ماست و نه آن ثروت . ثروت حقیقی ، چرا که آنچه نیاز حقیقی ماست خودش به دنبال ما می آید ، و آن ثروتی هم که وسیله آبادانی قیامت ما نیست مربوط به ما نیست .
حضرت علی فرمودند : ای فرزندم : بدان که رزق ، دو رزق است : رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است ، که این رزق نوع دوم ، طوری است که اگر هم به سوی آن نروی ، به سوی تو می آید .
پنج غنیمت در زندگی
امام باقر (ع) به جابر بن یزید جعفی نصیحت می کند که « یا جابِر ! اِغتَنِم مِن اَهلِ زَمانِکَ خَمساً» ؛پنج چیز را در رابطه با مردم زمانه غنیمت شمار : « إِن حَضَرتَ لَم تُعرَف »؛ اگر در مجلسی حاضر بودی و تو را نشناختند . « وَ إِن غبتَ لَم تُفتَقَد » ؛ و اگر از جلسه خارج شدی و به د نبالت نبودند . «وَ إِن شَهِدتَ لَم تُشاوَر »؛ و اگر در جلسه بودی و از تو نظر نخواستند .« و أِن قُلتَ لَم یُقبَل قَولُکَ »؛ و اگر نظر دادی و نظرت را نپذیرفتند . « و أِن خَطَبتَ لَم تُزَوَّج»(13) ؛ و اگر خواستگاری کردی و جواب رد دادند . این پنج حالت را غنیمت بشمار نه این که از آن ها ناراحت شوی چون امام (ع) می خواهند که ارز ش های اهل دنیا برای ما ملاک کمال و خواری قرار نگیرد . مگر تو در این دنیا نیامده ای که عبودیت خود را تقویت کنی سراسر این دنیا امتحان است برای اظهار عبودیت . اگر گفتند فلانی فقیر است ، بگو : الحمدالله ، ولی اگر ثروتمند بودی باید بدنت بلرزد که در آن شرایط چطوری مسئولیتم را انجام دهم تا از امتحان الهی سرفراز خارج شوم و خللی در عبودیتم وارد نشود . امام (ع) در قسمت پنجم نصیحت خود می فرماید : اگر خواستگار کسی رفتی و دست رد به سینه ایت زدند این را غنیمت بشمار چون مصلحتی در آن است سری پشت قضیه است . حالا ما آزاد و راحت می شویم از این تصورات که اگر ازدواج نکنیم مسائل جنسی مان چه می شود . آیا ارضای مسائل جنسی در زندگی اصل است و یا فرع ؟ می فرمایند وقتی تو وظیفه ات را انجام داد و خواستگاری هم کردی ولی تو را رد کردند به چیزی دسترسی پیدا می کنی که به نحو دیگری از مزاحمت مسائل جنسی ات راحت می شوی و می توانی به سیر روحانی خود ادامه دهی . خود خداوند در قرآن فرمود :« وَ لیَستَعفِفِ الَّذینَ لا یَجِدونَ نِکاحاً حَتَّی یُغنِِیَهُمُ اللهُ مِن فَضلهِ»(14)؛ یعنی آن هایی که امکان ازدواج برایشان نیست ، عفت خود را نگهدارند تا خداوند به نحوی آن ها را با فضل خود غنی گرداند . خدا نوری با قلب تو می اندازد که دیگر این مشکل را نداری . جوانی که برای خدا و برای حفظ عفت به خواستگاری می رود ، اگر او را بپذیرند عفتش حفظ می شود اگر نپذیرند باز خداوند به نحو دیگر عفتش را حفظ می کند . اما باقر (ع) می خواهند ما متوجه شویم قواعدی در این عالم جاری است که محرومیت های دنیایی،حقیقتاً محرومیت نیست لذا می فرمایند : آنها را غنیمت بشمار پس نمی شود گفت فقر نشانه حقارت و ثروت نشانه بزرگی است . اشتباه از این جاست که وقتی پروردگار ما ، ما را امتحان می کند وقتی به ما نعمت می دهد می گوییم : « اَکرَمَنِ » مرا گرامی داشت و وقتی ثروت ما را محدود می کند می گوییم :« اَهانَنِ:» ، یعنی به من بی محلی کرد و مرا سبک شمرد ، می فرماید :« کَلّا » ، یعنی این چنین نیست ، یعنی این بینش که غنا نشانه شرافت ، و فقر نشانه خواری است غلط است . اگر توانستید دو آیه اول را به دو آیه بعد وصل کنید دل من راضی می شود چون بعد از این دو آیه که عرض شد خداوند جایگاه ثروتمندی در دنیا را تحلیل می کند و می فرماید :« بَل لا تُکرِمونَ الیَتیم و لا تَحاضُّونَ عَلی طَعامی المِسکین » ؛ یعنی چون نگاهتان به ثروت و فقر غلط است . ثروت را در مسیر صحیح که عبارت باشد از تکریم یتیم و اطعام مسکین ، مصرف نمی کنید ، فرهنگتان به دست آوردن ثروت سرگردان است اگر ثروت در فرهنگ دینی وارد زندگی انسان ها شود ، آن ثروت جهت دارد است و در مسیر خاص قرار می گیرد و در نتیجه نه فرد ثروتمند فاسد می شود و نه جامعه ، ولی اگر همان ثروت در فرهنگ غیر دینی وارد جامعه شود آن ثروت سرگردان می شود و شخص ثروتمند را به غرور و کبر می کشاند و جامعه را هم گرفتار تفاوت طبقاتی می کند .
تحلیل های غلط نسبت به فقر و ثروت
حضرت در ادامه نصیحت شان به امام حسن (ع) می فرمایند : « ما اَقبَحَ الخُضُوعَ عِندَ الحاجَه»؛ یعنی با این توصیف چقدر زشت است در موقع نیاز ، انسان خود را خوار کند . چون آن رزقی که بناست برای تو بیاید که می آید و آن رزقی هم که برای تو مقدر نشده که نمی آید پس چرا خود را در مقابل صاحبان ثروت سبک و ذلیل می کنی رزقت اضافه نمی شود ، پس چه جای چنین کاری !؟ پس از آن فرمودند : چه زشت است در موقع نیازمندی انسان خود را ذلیل کند می فرمایند :« وَ الجَفا عِندَ الغِنا» ؛ و چه زشت است ستمکاری به هنگام بی نیازی ! چون فکر کرده ای آنچه به تو رسیده است خودت به دست آورده ای نمی فهمی که آنچه به عنوان رزق فعلاً در اختیار توست خداوند چنین مقدر کرده است تا در این شرایط امتحان بدهی فکر می کنی تو خودت به دست آورده ای و مال تو است .
ظلم و تکبر در موقع ثروتمندی از آن جا ناشی می شود که انسان تصور کند خودش این ثروت ها را به دست آورده است و هر کاری دلش بخواهد می تواند با آن ها انجام دهد ولی وقتی فهمید یک قاعده ای در عالم جاری است و طبق آن قاعده و سنت به او چنین ثروتی رسیده است طور دیگری با ثروتش عمل می کند .
در جامعه در رابطه با ثروت دو نوع بینش باطل داریم : یکی فقیری که فکر می کند به نفعش بوده است که بیشتر داشته بشد و دیگری ثروتمندی که فکر می کند دارایی اش برایش بزرگی و کمال است . برای اصلاح چنین افکار غلطی قرآ می فرماید :« فَاَمّا الاِنسانُ اِذا مَا بتَلیه رَبُّهَ» یعنی وقتی پروردگار انسان بخواهد او را امتحان کند دو نوع برخورد با او دارد ، «فَأَکرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبّی اَکرَمَنِ» ؛ یا او را با ثروت محترم می دارد و او می گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت « وَ اَمّا اِذا مَا ابتَلیهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزقَهُ فَیَقُولُ رَبّی اَهانَنِ » ، و یا او را با محدود کردن ثروت ، امتحان می کند و او می گوید : پروردگارم مرا سبک شمرد . خداوند پس از طرح این دو بیتش می فرماید : « کَلّا! » یعنی این چنین نیست ! « بَل لا تُکرِمونَ الیَتیم وَ لا تَحاضُّونَ عَلی طَعامِ المِسکین »؛ بلکه شما با ثروتتان باید به وسیله اکرام یتیمان و اطعام مسکینان را فراهم کنید و نکردید با این تصور که فکر کرده اید خداوند شما را ثروتمند کرده چون می خواسته شمار ا بزرگ بدارد . این فرهنگ ، فرهنگ غلطی است که فقر را نشانه خواری و غنا را نشانه بزرگی می داند . اگر می خواهید دریچه معارف اهل بیت (ع) به روی قلبتان باز شود باید از این نوع تحلیل های تاریک دنیای فاصله بگیرید .
رزقی که به دنبال توست
حضرت علی علیه السلام فرمودند : دو نوع رزق هست یک نوع رزقی که تو به دنبال آن می دوی و برای تو مقدر نشده است و بدون آن که به آن محتاج باشی حرص تو دنبال آن است و در عین این که در طلب ان هلاک می شوی هرگز به دست نمی آوری – چون اصلاً مال تو نیست – یک نوع رزق دیگر هم هست که خدا برایت مقدر کرده است و آن به دنبال تو است تا خودش را به تو برساند و هیچ کس هم نمی تواند آن را از تو بگیرد .
خداوند در قرآن می فرماید :«ما مِن دابَّهٍ فِی الاَرضِ اِلا عَلَی اللهِ رِزقُها »0هیچ جنبنده ای نیست جز این که رزقش بر خدا واجب است . یعنی آن رزق حقیقی که خداوند بر جنبنده ها تقدیر کرده طوری است که خداوند برخود واجب کرده است که آن را به موجودات برساند ، پس آن رزق که خدا تقدیر کرده است تو را می جوید تا به تو برسد .
البته اگر بخواهید از این آیه و روایات این طور نتیجه بگیرید که ما نباید هیچ تلاش بکنیم، خود رزق می آید با حرف خدا و امامام معصوم (ع) بازی می کنید آری ؛ آن رزق مقدر ا کسی نمی تواند از تو بگیرد ، تلاش اضافه هم آن را اضافه نمی کند ولی این در صورتی است که تو با حالت معمولی عمل کنی حضرت دارند با آدم حرف می زنند می گویند : خودت را ذلیل رزقت نکن نفرمودند اصلاً تحرک نداشته باش و برنامه ریزی نکن و از حالت یک انسان معمولی هم خارج مشو . همچنان که حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: من دوست دارم ببینم مرد برای کسب روزی خود حرفه ای دارد .
کاربرد واژه « رزق » در قرآن کریم
واژه «رزق» و مشتقات آن ، 117 مرتبه در قران کریم به کاربرده شده است .
1- فعل ماضی : 37 مرتبه به صورت معلوم و 2مرتبه به صورت مجهول
2- فعل مضارع : 16 مرتبه معلوم و 2 مرتبه به صورت مجهول
3- فعل امر : 3 مرتبه به صورت امر حاضر
4- مصدر : 51 مرتبه
5- فاعل : 5 مرتبه
6-صیغه مبالغه : 1 مرتبه
توصیفات قرآنی رزق
واژه رزق در قرآن کریم با اوصاف ویژگی های گوناگونی توصیف شده است اوصافی که در کلام الهی درباره رزق بیان شده است ، عبارتند از :
1- رزق حسن
قالَ یقَوم أَرءَیتُم إِن کنتُ علی بَینه مِن رَبّی وَ رَزَقَنی منهُ رزقاً حسناً
گفت : ای قوم بیاندیشید اگر از جانب پروردگارم دلیل روشنی داشته باشم و او از سوی خود روی نیکویی به من داده باشد . [ آیا باز هم از پرستش او دست برمی دارم]
2- رزق کریم
خداوند سبحان می فرماید :
فَالَّذینَ امَنوا و عَمِلُوا لصالحاتِ لَهُم مَغفِرَهٌ و رِزقٌ کریمٌ
پس آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند و آمرزش و روزی نیکو برای ایشان خواهد بود .
3- رزق بغیر حساب
قرآن می فرماید:
و تَرزقُ مَن تَشاءُ بِغَیر حِساب
هر که را خواهی بی حساب روزی می دهی .
4- رزق معلوم
قرآن در مورد مخلصین می فرماید :
أَولئِکَ رِزقٌ مَعلومٌ
آنان روزی معین خواهند داشت .
5- رزق طیب
یأَیُهَا الذّینَءَامنوا اکُلو مِن طَیّبتِ ما رَزَقنکم وَ اشکُر و للهِ اِن کنتم ایَّاهُ تَعبدونَ
ای کسانی که ایمان آوردید از نعمت های پاکیزه ای که روزی شما کرده ایم بخورید و خدا را شکر کنید اگر تنها او را می پرستید .
حضرت امام الموحدین علی (ع) در ادامه نصایح و دستور العمل های خود در نامه 31 به فرزندشان امام حسن (ع) فرازی مهم را در تحلیل جایگاه رزق در زندگی انسان گشودند که بصیرت های بسیاری برای نجات از حیله های ظیطان و قدم در سلوک الی الله ، در آن نهفته است . حضرت می فرمایند :
( وَ اعلَم یا بُنَیَّ! اَنَّ الرِّزقَ رِزقانَ : رِزقٌ تَطلُبُهُ وَ رِزقٌ یَطلُبُکَ )
( فَإن اَنتَ لَم تَأتِهِ اَتاکَ ما اَقبَحَ الخُضُوعَ عِندَ الحاجهَ وَالجَفا عِندَ الغِنی )
( اِنَّ لَکَ من دُنیاکَ ف ما اَصلَحتَ بهِ مَثواکَ )
( وَ اِن جَزِعتَ عَلی ما تَفَلَّت مِن یَدیکَ فَاجزع عَلی کُلَّ ما لَم یَصِل اِلَیکَ )
ای فرزندم ! بدان که رزق دو رزق است : رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است ، که رزق نوع دوم طوری است که اگر هم به سوی آن نروی به سوی تو می آید چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز و ستم کاری به هنگام بی نیازی . دنیای تو برای تو همان قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته است نگران و ناراحت هستی ، پس نگران باش برای همه آنچه در دست نداری.
دستورات دین ، عامل جهت گیری به سوی عالم غیب
بعد از آن که حضرت امیر المومنین (ع) به فرزندشان توصیه کردند ، از عواملی که تو را گرفتار خودت می کند برحذر باش . می فرمایند : یکی از عوامل گرفتاری انسان به خودش و غفلت از خدا ، نگرانی از رزق است ، و در این فراز به این نکته می پردازند .
روح انسان در ذات خود ف توان ارتباط با عالم غیب را داراست ، چون جنسش مجرد است ، به اصطلاح « روح انسان فعال است نه منفعل » یعنی به راحتی استعداد ارتباط با عالم غیب در آن هست ، مشکل انسان گرایش ها و توجهاتش به عالم مادون است که مانع این ارتباط شده است . هر اندازه روح اسیر حرص ها ، غضب ها و شهوات شد به همان اندازه ارتباطش با عالم غیب بریده می شود . درست است که جنس روح ، جنس ارتباط با عالم غیب است ولی جهتش اگر جهت ارتباط با عالم غیب نباشد از ارتباط با عالم غیب محروم می شود . تمام دستورات دین ان است که این جهت گیری را اصلاح کند .
به عنوان مثال دین می فرماید انسان نباید خود را به نامحرم بنمایاند چون اگر جهت روح جلب نظر نامحرم باشد دیگر از ارتباط با عالم غیب باز می ماند . به مرد می گوید به نامحرم نگاه نکن چون همین که روح در جهت غیر حق سیر کرد از حق محروم می شود- روح یعنی جان و اصل انسان – حال اگر اصل انسان از حجاب های بین خود و خدا آزاد شد دیگر مشکلی برای اتصال به حق ندارد چون خودش در ذات خود به حق وصل است حجاب ها مانع شده اند . گفت :« خود را مبین که رستی » آیا ما برای این که با خدا ارتباط پیدا کنیم باید انرژی صرف کنیم ؟ یا باید تلاش کنیم تا ارتباطات دروغین را قطع کنیم؟ مطمئن باشید اگر روح انسان ارتباط های دروغینش را قطع کرد دیگر برای اتصال به حق هیچ انرژی ای نمی خواهد خودش وصل است .
دستورات دین برای آزادی روح از ارتباطات دروغ است . اگر کسی بتواند خودش را از چنگال خشونت های بیجا آزاد کند اگر انسان کینه ها را از قلب بزداید ، اگر با ظلم هایی که می کند روحش را لگدمال نکند ، از روحی برخوردار است که به خودی خود به عالم معنویت وصل است . مگر شما چگونه آزاد می شوید ؟ اگر جدال ها و رقابت ها و تکبرها ، روح آدم را اشغال نکند ، آدم آزاد می شود ، اگر انصراف از گناه راه و رسم انسان شود انسان آزاد می شود عمده آن است که ما این روح قدسی و این نعمت الهی را آزاد کنیم تا خودش به خودی خود در منزل قرب قرار گیرد و از بیکرانه عالم معنویت بهره های نو به نو ببرد .
امام معصوم ، عالم به قواعد عالم هستی
حضرت علی (ع) می فرمایند :
ای فرزندم ! رزق دو نوع است ، یکی آن رزقی که تو به دنبالش می دوی تا آن را بیابی ، و یکی هم رزقی که خودش به دنبال تو است . رزق اولی چون برای تو تقدیر نشده ، به آن نمی رسی خر چند همواره به دنبال آن باشی ولی رزقی که دنبال توست و برای تو مقدر شده حرکت می کند تا به تو برسد . در رابطه با رزق نوع دوم می فرمایند :
اگر تو هم به سوی آن نروی خودش به سوی تو خواهدآمد .
سخن امیرالمومنین ( ع ) به فرزندشان این بود ؛ یک رزق است که به سراغ تو می آید و یک رزقی هم هست که به سراغ تو نمی آید هر چند هم به دنبالش بدوی به آن نمی رسی. عنایت داشته باشید این حرف ، حرف امام معصوم است اگر عقل معلومی یا بهتر بگویم «وهم» آن را تصدیق نکرد باید آن وهم عقل نما را عوض کرد . سخن امام معصوم از عقل قدسی نشأنت گرفته است یعنی عقلی که قواعد کل هستی را می بیند . حال اگر رسیدیم به این که این حرف ، حرف امام معصوم است نمی شود بر اساس وهم خودمان آن ر ا تحلیل کنیم . ما در روش تحقیق معتقدیم تک تک حرف هایی را که امام معصوم زده است بگیریم و بر روی آن ها دقت کنیم و ببینیم منظور آن حضرت چه بوده است . حال اگر بیاییم تمام عمرمان را صرف این بکنیم که این حرف ها راست است یا نه ، پس چه وقت به آن عمل کنیم ؟!!!
این که می گویند ائمه نور هدایتند از این جهت است که بسیاری از علومی را که در حوزه و دانشگاه ممکن است در حد محدودی به دست آوریم ، آن ها بالاترش را و با وسعتی کامل گفته اند . آری ابتدا با عقل برسید به این که این ها معصومند سپس از نور بصیرت آن ها هدایت یابید . نباید انسان نعمت بصیرت آن ها را رها کند و خودش بخواهد همه آنچه را امامان معصوم گفته اند تجربه کند . از طرفی تجربه های امام معصوم را که نمی توانیم تجربه کنیم ، پس اگر از امامان معصوم پیروی نکنیم و از بصرت انها استفاده ننماییم هیچ وقت به یک سلسله از مقامات دست پیدا نمی کنیم و هرگز از بعضی از تنگناهایی که باید خود را آزاد نماییم ، آزاد نمی شویم .
مشاوره در امور غير نظامى و مسايل غير جنگى
مورخان دههانمونه ديگر از مشورتهاى نبى اكرم(ص) در امور غيرنظامى و مصالحغير جنگى در عرصههاى مختلف فرهنگى، اقتصادى، سياسى، اجتماعى وامور فردى و خانوادگى و غيره نقل كردهاند. اين موارد بيانگرآن است كه شورا و مشورت به عنوان يك امر اساسى در مسائلمديريت و حكومت و فرماندهى منحصر نيست; بلكه در همه شئونمربوط به امت راه دارد و ثمرات درخشانى در پى خواهد داشت.
برخى از اين موارد عبارت است از:
1 پيامبر (ص) در باره كسانى كه به عايشه تهمت زدند، با اصحابخود مشورت كرد و نظر آنها را خواست. مورخانى چون ابن اسحاق،واقدى، بخارى، مسلم، احمد بن حنبل، ترمذى، بيهقى و ديگران اينجريان را به طور مبسوط آوردهاند و ضمن اشاره به امور جلساتمشورتى نبى اكرم(ص) با اصحاب، تاكيد كردهاند كه نبى اكرم(ص)در اين حادثه با حضرت على بن ابيطالب (ع) و اسامه بن زيد بهطور ويژه مشورت كرد. مفسران اهل سنت نيز در ذيل آيات 11 تا16سوره نور كه مربوط به «افك» (تهمت عظيم) است، مطالب مبسوطىدر باره تهمتبه عايشه آوردهاند و به مواردى از مشورت نبىاكرم(ص) با اصحاب و مشورت اصحاب با حضرت اشاره كردهاند كه جاىنقد و بررسى دارد و مفسران شيعى به نقادى مطالب مفسران اهلسنت پرداختهاند.
2 پيامبر(ص) در مورد اعزام افراد براى تبليغ و اداره امور يكمنطقه و اعطاى مسئووليتبه افراد به منظور فرماندارى واستاندارى و مديريت و حكومتبخشى از مناطق تحت اداره خويش بااصحاب مشورت مىكرد.
اصحاب آن حضرت نيز، با پيروى از اين سنت نيكو، نه تنها بارسولاكرم(ص) در امور مختلف به مشورت مىپرداختند; بلكه باهمديگر نيز مشورت مىكردند. پژوهشى در باره روششناسى مشاورهنبىاكرم(ص) با اصحاب و بالعكس و همين طور مشاروههاى مسلماناندر صدر اسلام نيازمند مقاله مستقل و جامعى است.
آنچه گذشت، بخوبى نشان مىدهد كه پيامبر اسلام(ص) با وجود آنكهمعصوم بود و از نظر فكر و تدبير و تصميمگيرى به مشورت نيازنداشت، براى احياى اين سنت و آموزش و پرورش امت، پيوسته بااصحاب خويش مشورت مىكرد.