کاربرد واژه « رزق » در قرآن کریم
کاربرد واژه « رزق » در قرآن کریم
واژه «رزق» و مشتقات آن ، 117 مرتبه در قران کریم به کاربرده شده است .
1- فعل ماضی : 37 مرتبه به صورت معلوم و 2مرتبه به صورت مجهول
2- فعل مضارع : 16 مرتبه معلوم و 2 مرتبه به صورت مجهول
3- فعل امر : 3 مرتبه به صورت امر حاضر
4- مصدر : 51 مرتبه
5- فاعل : 5 مرتبه
6-صیغه مبالغه : 1 مرتبه
توصیفات قرآنی رزق
واژه رزق در قرآن کریم با اوصاف ویژگی های گوناگونی توصیف شده است اوصافی که در کلام الهی درباره رزق بیان شده است ، عبارتند از :
1- رزق حسن
قالَ یقَوم أَرءَیتُم إِن کنتُ علی بَینه مِن رَبّی وَ رَزَقَنی منهُ رزقاً حسناً
گفت : ای قوم بیاندیشید اگر از جانب پروردگارم دلیل روشنی داشته باشم و او از سوی خود روی نیکویی به من داده باشد . [ آیا باز هم از پرستش او دست برمی دارم]
2- رزق کریم
خداوند سبحان می فرماید :
فَالَّذینَ امَنوا و عَمِلُوا لصالحاتِ لَهُم مَغفِرَهٌ و رِزقٌ کریمٌ
پس آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند و آمرزش و روزی نیکو برای ایشان خواهد بود .
3- رزق بغیر حساب
قرآن می فرماید:
و تَرزقُ مَن تَشاءُ بِغَیر حِساب
هر که را خواهی بی حساب روزی می دهی .
4- رزق معلوم
قرآن در مورد مخلصین می فرماید :
أَولئِکَ رِزقٌ مَعلومٌ
آنان روزی معین خواهند داشت .
5- رزق طیب
یأَیُهَا الذّینَءَامنوا اکُلو مِن طَیّبتِ ما رَزَقنکم وَ اشکُر و للهِ اِن کنتم ایَّاهُ تَعبدونَ
ای کسانی که ایمان آوردید از نعمت های پاکیزه ای که روزی شما کرده ایم بخورید و خدا را شکر کنید اگر تنها او را می پرستید .
حضرت امام الموحدین علی (ع) در ادامه نصایح و دستور العمل های خود در نامه 31 به فرزندشان امام حسن (ع) فرازی مهم را در تحلیل جایگاه رزق در زندگی انسان گشودند که بصیرت های بسیاری برای نجات از حیله های ظیطان و قدم در سلوک الی الله ، در آن نهفته است . حضرت می فرمایند :
( وَ اعلَم یا بُنَیَّ! اَنَّ الرِّزقَ رِزقانَ : رِزقٌ تَطلُبُهُ وَ رِزقٌ یَطلُبُکَ )
( فَإن اَنتَ لَم تَأتِهِ اَتاکَ ما اَقبَحَ الخُضُوعَ عِندَ الحاجهَ وَالجَفا عِندَ الغِنی )
( اِنَّ لَکَ من دُنیاکَ ف ما اَصلَحتَ بهِ مَثواکَ )
( وَ اِن جَزِعتَ عَلی ما تَفَلَّت مِن یَدیکَ فَاجزع عَلی کُلَّ ما لَم یَصِل اِلَیکَ )
ای فرزندم ! بدان که رزق دو رزق است : رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است ، که رزق نوع دوم طوری است که اگر هم به سوی آن نروی به سوی تو می آید چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز و ستم کاری به هنگام بی نیازی . دنیای تو برای تو همان قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته است نگران و ناراحت هستی ، پس نگران باش برای همه آنچه در دست نداری.
دستورات دین ، عامل جهت گیری به سوی عالم غیب
بعد از آن که حضرت امیر المومنین (ع) به فرزندشان توصیه کردند ، از عواملی که تو را گرفتار خودت می کند برحذر باش . می فرمایند : یکی از عوامل گرفتاری انسان به خودش و غفلت از خدا ، نگرانی از رزق است ، و در این فراز به این نکته می پردازند .
روح انسان در ذات خود ف توان ارتباط با عالم غیب را داراست ، چون جنسش مجرد است ، به اصطلاح « روح انسان فعال است نه منفعل » یعنی به راحتی استعداد ارتباط با عالم غیب در آن هست ، مشکل انسان گرایش ها و توجهاتش به عالم مادون است که مانع این ارتباط شده است . هر اندازه روح اسیر حرص ها ، غضب ها و شهوات شد به همان اندازه ارتباطش با عالم غیب بریده می شود . درست است که جنس روح ، جنس ارتباط با عالم غیب است ولی جهتش اگر جهت ارتباط با عالم غیب نباشد از ارتباط با عالم غیب محروم می شود . تمام دستورات دین ان است که این جهت گیری را اصلاح کند .
به عنوان مثال دین می فرماید انسان نباید خود را به نامحرم بنمایاند چون اگر جهت روح جلب نظر نامحرم باشد دیگر از ارتباط با عالم غیب باز می ماند . به مرد می گوید به نامحرم نگاه نکن چون همین که روح در جهت غیر حق سیر کرد از حق محروم می شود- روح یعنی جان و اصل انسان – حال اگر اصل انسان از حجاب های بین خود و خدا آزاد شد دیگر مشکلی برای اتصال به حق ندارد چون خودش در ذات خود به حق وصل است حجاب ها مانع شده اند . گفت :« خود را مبین که رستی » آیا ما برای این که با خدا ارتباط پیدا کنیم باید انرژی صرف کنیم ؟ یا باید تلاش کنیم تا ارتباطات دروغین را قطع کنیم؟ مطمئن باشید اگر روح انسان ارتباط های دروغینش را قطع کرد دیگر برای اتصال به حق هیچ انرژی ای نمی خواهد خودش وصل است .
دستورات دین برای آزادی روح از ارتباطات دروغ است . اگر کسی بتواند خودش را از چنگال خشونت های بیجا آزاد کند اگر انسان کینه ها را از قلب بزداید ، اگر با ظلم هایی که می کند روحش را لگدمال نکند ، از روحی برخوردار است که به خودی خود به عالم معنویت وصل است . مگر شما چگونه آزاد می شوید ؟ اگر جدال ها و رقابت ها و تکبرها ، روح آدم را اشغال نکند ، آدم آزاد می شود ، اگر انصراف از گناه راه و رسم انسان شود انسان آزاد می شود عمده آن است که ما این روح قدسی و این نعمت الهی را آزاد کنیم تا خودش به خودی خود در منزل قرب قرار گیرد و از بیکرانه عالم معنویت بهره های نو به نو ببرد .
امام معصوم ، عالم به قواعد عالم هستی
حضرت علی (ع) می فرمایند :
ای فرزندم ! رزق دو نوع است ، یکی آن رزقی که تو به دنبالش می دوی تا آن را بیابی ، و یکی هم رزقی که خودش به دنبال تو است . رزق اولی چون برای تو تقدیر نشده ، به آن نمی رسی خر چند همواره به دنبال آن باشی ولی رزقی که دنبال توست و برای تو مقدر شده حرکت می کند تا به تو برسد . در رابطه با رزق نوع دوم می فرمایند :
اگر تو هم به سوی آن نروی خودش به سوی تو خواهدآمد .
سخن امیرالمومنین ( ع ) به فرزندشان این بود ؛ یک رزق است که به سراغ تو می آید و یک رزقی هم هست که به سراغ تو نمی آید هر چند هم به دنبالش بدوی به آن نمی رسی. عنایت داشته باشید این حرف ، حرف امام معصوم است اگر عقل معلومی یا بهتر بگویم «وهم» آن را تصدیق نکرد باید آن وهم عقل نما را عوض کرد . سخن امام معصوم از عقل قدسی نشأنت گرفته است یعنی عقلی که قواعد کل هستی را می بیند . حال اگر رسیدیم به این که این حرف ، حرف امام معصوم است نمی شود بر اساس وهم خودمان آن ر ا تحلیل کنیم . ما در روش تحقیق معتقدیم تک تک حرف هایی را که امام معصوم زده است بگیریم و بر روی آن ها دقت کنیم و ببینیم منظور آن حضرت چه بوده است . حال اگر بیاییم تمام عمرمان را صرف این بکنیم که این حرف ها راست است یا نه ، پس چه وقت به آن عمل کنیم ؟!!!
این که می گویند ائمه نور هدایتند از این جهت است که بسیاری از علومی را که در حوزه و دانشگاه ممکن است در حد محدودی به دست آوریم ، آن ها بالاترش را و با وسعتی کامل گفته اند . آری ابتدا با عقل برسید به این که این ها معصومند سپس از نور بصیرت آن ها هدایت یابید . نباید انسان نعمت بصیرت آن ها را رها کند و خودش بخواهد همه آنچه را امامان معصوم گفته اند تجربه کند . از طرفی تجربه های امام معصوم را که نمی توانیم تجربه کنیم ، پس اگر از امامان معصوم پیروی نکنیم و از بصرت انها استفاده ننماییم هیچ وقت به یک سلسله از مقامات دست پیدا نمی کنیم و هرگز از بعضی از تنگناهایی که باید خود را آزاد نماییم ، آزاد نمی شویم .