حاجت معنوی
اگر برای برآورده شدن حاجت هم صلوات ميفرستيم، خوب است حاجتمان را در پيشگاه حضرت ولي عصر سلاماللهعليه اين قرار دهيم: آقا من هزار صلوات ميفرستم تا شما از خدا بخواهيد معرفت مرا به شما زياد کند! اگر مزد ميخواهيم اينگونه مزد بخواهيم. لذتها و رنجهاي دنيا ميگذرند، اما اين معرفت و محبت است که در عمق دل ما تا ابد باقی ميماند و باعث ميشود انسان در عالم آخرت هم با ائمه اطهار علیهمالسلام محشور باشد. اين کجا و آن کجا؟! باید همتمان را بلندتر کنيم و اگر حاجت هم ميخواهيم بيشتر روي حاجتهاي معنوي تکيه کنيم.
علامه مصباح یزدی
روز مباهله چه روزی است؟
شرح مختصر واقعه مباهله
مباهله پیامبر با صلی الله علیه و آله و سلممسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمطی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمآنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد.
وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلماجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.
موقعیت جغرافیایی
بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند.
دعوت به اسلام
پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلمبرای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.
نامه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلمبه اسقف نجران
مشروح نامه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمبه اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب ((علیهم السلام)). [این نامه ایست] از محمد ((صلی الله علیه و آله وسلم))، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب ((علیهم السلام)) را ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود».
عکس العمل نجرانی ها
نمایندگان پیامبر صلی الله علیه و آله و که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمبودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نیز شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت. یکی از آنان که به عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها ازپیشوایان خودشنیده ایم که روزی منصب نبوت ازنسل اسحاق علیه السلامبه فرزندان اسماعیلعلیه السلام انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که محمد صلی الله علیه و آله وسلم ـ که از اولاد اسماعیل علیه السلام است ـ همان پیامبر موعود باشد». بنابراین شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد صلی الله علیه و آله و سلمتماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.
گفتگوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمبا هیئت نجرانی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلمدر مذاکره ای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان را به پرستش خدای واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسیعلیه السلام بدون واسطه پدر می دانستند.
در این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جاری ساخت: «به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفرید». در این آیه، خداوند، با بیان شباهت تولد حضرت عیسی علیه السلام و حضرت آدم علیه السلام، یادآوری می کند که آدم((علیه السلام)) را با قدرت بی پایان خود، بدون این که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که مسیحعلیه السلام فرزند خداست، پس حضرت آدمعلیه السلام برای این منصب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر.
اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.
مباهله، آخرین حربه
خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی علیه السلام می پردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو می کند و از آنان می خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند.
بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت.
خداوند در آیه 61 سوره آل عمران می فرماید: «هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».
دیدگاه بزرگان نجران درباره مباهله
در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند.
نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه ای روان شناسانه سرچشمه می گرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد صلی الله علیه و آله و سلم با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.
در میعادگاه چه گذشت؟
طبق توافق قبلی، پیامبرصلی الله علیه و آله و سلمو نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرزندش حسین علیه السلامرا در آغوش دارد، دست حسن علیه السلام را در دست گرفته و علی و زهرا علیهما السلام همراه اویند و به آنها سفارش می کند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، عزیزترین و نزدیک ترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمی داد.
بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.
سخنان ابوحارثه درباره مصالحه
هنگامی که هیئت نجرانی پیامبرصلی الله علیه و آله و سلمرا در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر حق نمی بود چنین بر مباهله جرئت نمی کرد.
اگر با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک می شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند».
سرانجام مباهله
ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم صلی الله علیه و آله و سلم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم».
پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.
مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلمخود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمی نهد.
نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغ گو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمکسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشه های او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمبه درستی دعوتش می باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار می دهد.
مباهله، سند عظمت اهل بیت((علیهم السلام))
مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر ((علیهم السلام))نازل شده است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمتنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی ((علیهم السلام)) بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین ((علیهما السلام)) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه ((علیها السلام)) و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی ((علیه السلام)) بوده است.
این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره داردکه علی((علیه السلام))در منزلت جان و نفس پیامبر است.
نزول آیه تطهیر در روز مباهله
روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلمقصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین ((علیهم السلام))را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.»
در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.
اعمال روز مباهله
روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روزمباهله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست.
در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:
اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛
سوم: دو رکعت نماز؛
چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.
هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین((علیه السلام)) به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی ((علیه السلام)) که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
قرآن و اشاره به روز مباهله
در سوره آل عمران آيه61 آمده است که: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ. هر گاه بعد از علم و دانشى که به تو رسیده، کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
همه مفسران شیعه و سنی معتقدند که« انفسنا» خطاب به حضرت علي (ع) است و ارتباط واقعه غدیر با مباهله و ولایت حضرت علی(ع) در این آیه معنا پیدا می کند.
شأن نزول این آیه، اثبات توحید ربوبی توسط کسانی بود که خود، مظهر توحید بودند. پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) براي اثبات خودشان نيامده بودند، بلکه هدفشان اثبات توحيد و حقانیت خداوند بود.
شرح واقعه روز مباهله
شرح واقعه روز مباهله
مباهله از ريشه بهل به معناي نفرين و درخواست قطع رحمت مي باشد.
بعد از فتح مکه در سال دهم هجرت، مسیحیان نجران- سرزمینی بین حجاز و یمن- نامه ای از سوی پیامبر(ص) دریافت کردند که پیغمبر(ص) به آن ها فرموده بودند: «یا اسلام بیاورید یا جزیه بپردازید و اگر نمی پذیرید، بیایید رودررو بایکدیگر بحث کنیم و اگر به نتیجه نرسیدیم، اقدام به مباهله کنیم.»
مسيحيان نپذيرفتند که اسلام بیاورند و مقرر شد با یکدیگر گفت وگو کنند. پس مذاکره اي علمي براي اثبات توحيد شکل گرفت که آن ها قانع نشدند و مباهله اتفاق افتاد.
دلیل وقوع این اتفاق این بود که مسیحیان، معتقد به تثلیث بوده و مقام الوهیت به حضرت عیسی(ع) می دادند و معتقد بودند چون حضرت عیسی(ع) پدر ندارد و با اراده الهی متولد شده است پس دارای مقام ویژه ای است. درحالی که قرآن در این خصوص در آیه 59 آل عمران این چنین پاسخ می دهد که: « إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ- مَثَل حضرت عيسى(ع) در نزد خدا، همچون حضرت آدم(ع) است؛ كه او را از خاك آفريد.»
ابوحارث، اسقف اعظم، مسئوليت اين مباهله را به عهده گرفت و به اصحاب خود گفت: اگر پيامبر(ص) با اصحابشان به مباهله آمد، قبول کنيد ولي اگر ايشان با افراد خاص و نزديکانشان آمدند، اقدامي انجام ندهيد و زير بار جزيه برويد.
پرداخت جزيه بدين دليل است که مسيحيان تحت حمايت حکومت اسلامي زندگي مي کنند و حکومت اسلامی مسئولیت تامین امنیت آن ها را به عهده دارد پس باید جزیه بپردازند.
روز مباهله فرارسيد و هيئت همراه پيامبر(ص) بدين گونه بود که امام حسين(ع) در بغل ايشان بودند. امام حسن(ع) دست ایشان را گرفته بودند و حضرت زهرا(س) پشت سر پيغمبر(ص) و حضرت علي(ع) پشت سر حضرت زهرا(س) حضور داشتند.
که اين نحوه حضور بدین معنا ست که پيامبر(ص) حامل وحي است؛ اميرالمومنين(ع) مفسر وحي است و حضرت زهرا(س) حلقه اتصال اين دو بزرگوار است.
سپس پیامبر(ص) به خاندان خود فرمودند: « هنگامی که من دعا کردم، شما آمین بگویید.»
در حدیث آمده: اگر پیغمبر(ص) دعا می فرمودند و اهل بیت(س) آمین می گفتند، تمام مسیحیان مسخ و نابود می شدند.
بزرگ مسیحیان گفت: پیغمبر(ص) کسانی را با خود آورده است که اگر اشاره ای کنند، کوه ها از جا کنده می شود.
به همین دلیل آن ها را از پذیرفتن مباهله منع کرد و حاضر شدند، جزیه پرداخت کنند.
وقایع روز 24 ذی الحجه
ماه ذی الحجه یکی از ماه هایی است که اتفاقات زیادی در آن رخ داده است از مهم ترین آن ها واقعه غدیر و دیگری جریان مباهله پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) ایشان با مسیحیان نجران در روز 24 ذی الحجه می باشد که این دو مکمل یکدیگر می باشند. البته در این روز اتفاقات متعددی نیز رخ داده است، ازجمله:
نزول آیه تطهیر در شأن اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در سوره احزاب آیه33: « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً»
نزول«آیه ولایت»در شأن حضرت علی(ع) و ماجرای بخشیدن انگشتر در حال رکوع توسط آن حضرت در سوره مائده آیه55: « اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»
در عظمت این روز، همین بس که فخر رازی، از مفسران اهل سنت در ذیل آیه مباهله نوشته است: « تنها همین آیه برای اثبات حقانیت شیعه و ولایت حضرت علی(ع) کافی است.»
در واقع روز مباهله، روز ابطال تمام مکاتب غیر اسلامی و شیعی است زیرا زمانی که مسیحیت باطل شد، یعنی بر روی سایر ادیان قبل از آن نیز خط بطلان کشیده شد.
همچنین روز مباهله روز عصمت پنج تن آل عبا(ع) بر محوریت حضرت صدیقه طاهره(س)، روز اثبات امامت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و ولایت حضرت علی(ع) می باشد.
دنیاو آخرت
قال على (عليه السلام):
«ما بَعُدَ كائِنٌ وَ ما قَرُبَ بائِنٌ»
«آنچه خواهد آمد دور نيست و آنچه جدا شدنى است نزديك نمى باشد»
اين حديث در واقع اشاره به دنيا و آخرت دارد; «آخرت» «كائن» است، يعنى خواهد آمد; بنابراين آنچه خواهد آمد بعيد و دور از دسترس نمى باشد. امّا «دنيا» به هر حال جدا مى شود و «بائن» است و آنچه جدا شدنى است نزديك نيست. خلاصه دنيايى كه ظاهراً نزديك است، دور است و جدا شدنى! امّا آخرتى كه ظاهراً دور است، نزديك است و جاودانه!تعبيراتى كه در مورد دنيا و آخرت در آيات قرآن و روايات معصومان (عليهم السلام) آمده، فراوان است و علّت اصرار زياد روى اين مسأله، غفلتى است كه متأسّفانه بر ما انسان ها عارض مى گردد.متأسّفانه منطق برخى از مردم، همانند منطق عمر بن سعد ـ لعنة الله عليه ـ است، آن ها مى گويند: «دنيا نقد است و آخرت نسيه، نقد را نبايد به خاطر نسيه رها كرد!»در حالى كه نه دنيا نقد است و نه آخرت نسيه; بالاترين مقام ها و موقعيّت ها با يك چشم بر هم زدن از بين مى رود. اين چه نقد بى ارزش و ناپايدارى است!در روايت است كه «وقتى اهل آخرت به دنيا نگاه مى كنند، تمام عمر دنيا در نظر آن ها به اندازه لحظه دوشيدن شير از يك شتر بيش تر طول نمى كشد». امّا آخرت جاويدان است و ما بايد اين حقيقت را قبول كنيم و بدان ايمان بياوريم و آثار ايمان به آن در اعمال و گفتار و اعتقادات ما ظاهر و آشكار گردد. همان گونه كه اگر چراغى در خانه اى روشن شود، نور از تمام منافذ آن خانه به بيرون پرتوافشانى مى كند.
تنها خدا را خواستن
مومن جزايي جز قرب خدا قبول نميکند. او همه زمين و آسمان و بهشت را گردش ميکند ولي فقط طالب قرب است.
غضّوا ابصارهُم عَمّا حَرَّمَ اللّه عَلَيهم: ديدگانش را از آنچه خداوند حرام نموده است فرو پوشيدند؛ که از صفات متّقين است، مرحله اوّل آن، نگاه نکردن به نامحرم است، مرحله دوم به اين معنا است که اگر با مال حرام يا شبهه ناک برخورد کنند از آن غَضّ بصر کرده و صرف نظر ميکنند. امّا از اين دو بالاتر اين است که اصلاً (به ما سوي الله) نگاه نميکنند که اين مال خصّيصين است.
از دنيا نگو، از خلق نگو ، از خودت هم نگو، از خدا بگو. چند وقت که از تنها از خدا بگويي اگر غير از او چيزي هم وجود داشته باشد از يادت ميرود و غير او را فراموش ميکني.
ما فَقَدَ مَن وَجَدَک و ما الّذي وَجَدَ مَن فَقَدک: آن کسي که تو را يافت ديگر چه چيزي را فاقد است و کسي که تو را فاقد شد ديگر چه چيزي دارد
مبادا گل، شما را از گلکار غافل کند.
طلبه، يعني کسي که مؤدّبانه طالب خداست.
در مسير کمال بايد طالب بود ولي با ادب، نه با زور.
دوجور طلب داريم، يکي به ضرر آدمي است يکي به نفع اوست. طلبي که با صدق و ادب باشد به نفع عبد است و او با آن مثل سلمان طلبه فقه آل محمّد ميشود. اگر طلب توأم با ادب نباشد و شلوغ کند مثل دومي ميشود که طلبکار بود و در را سوزاند و شکست. هرچه ادب و صفاي عبد بهتر، ريزش رحمت از جانب خدا بيشتر.
چند وقت است که خداوند اين معنا را مرحمت کرده است که آياتي که ميگويند: يضلّ من يشاء و يهدي من يشاء، يعني اينکه اگر شما بخواهيد، اين کارها را ميکند. خداوند هدايت ميکند کسي را که خودش را که بخواهد هدايت شود. (ضمير مستتر در يشاء به من راجع است و فاعل يهدي و يرزق، خداوند است.) چون او که همه درها را باز کرده است و سعادت و هدايت و رزق رساندن به عباد را ميخواهد، عمده اين است که شما بخواهيد.
اين که پيامبر(ص) فرمود: يا ليت لم يخلق محمّد: اي کاش محمّد(ص) آفريده نميشد، شايد به اين جهت بوده است که حضرت عطري از خود استشمام کرده و نميخواستند که در کنار جمال و حسن خداي تعالي جمال ديگري باشد. ميفرموده است: حيف است که در کنار حسن و نور خودت، کس ديگري را آفريده باشي.
شيفته ي وجود حق ، حاج آقا دولابي مي فرمايند :
در دنيا اگر خودت را مهمان حساب كني و حق تعالي را ميزبان ، همه غصه ها مي رود . چون هزار غصه به دل ميزبان است كه دل ميهمان از يكي از آنها خبر ندارد . هزار غم به دل صاحبخانه است كه يكي به دل مهمان راه ندارد . در زندگي خودت را ميهمان خدا بدان تا راحت شوي . اگر در ميهماني يك شب بلايي به تو رسيد شلوغ نكن و آبروي صاحبخانه را حفظ كن .
خدا را در کجا می جوييد؟
حجه الاسلام و المسلمين فروغی
خدا را در کجا می جوييد؟
گر شبی در منزل جانانه مهمانت کنند،
گول نعمت را مخور، مشغول صاحب خانه باش .
سؤال : منزل جانان کجاست؟
جواب : تمام عالم محضر و منزل خداست؛ هيچ کجا را در اين عالم نمی توان خالی از حضور خداوند يافت .
سؤال : پس نعمت های عالم به چه دردی می خورند؟ آيا بهره مندی و لذّت بردن از آن ها، به معنی گمراهی و فريب خوردن است؟
جواب : به نکته ی بسيار مهمّی اشاره شد .
دقّت: حضرت دوست فرموده است که عالم را برای انسان و انسان را برای خودم آفريدم .
پروردگار متعال تمامی عالم را بر پايه ی محبّت تقرير فرموده و هيچ مخلوقی را در عالم بيهوده خلق نکرده است. تقدير خداوند بر اين بوده است که انسان را در ميان اين همه زيبايی، نظم، انسجام و تنوّع بيافريند؛ بدون بهره مندی از آفريده ها و لذّات مشروع دنيوی، انسان قادر به ادامه ی حيات نيست. برای مثال بدون خوردن، خوابيدن، نوشيدن و… چگونه می توان مرکب تن را حرکت داد؟
اما نکته ی مهمّ اين است که نبايد دلبسته ی مادّيّات شد. نبايد زيبايی ها و تنوّع محسوسات، انسان را از هدف اصلی خلقت و حرکت به سوی کمال باز دارد .
پای نعل دنيا را، به گل بايد زد نه به دل .
سؤال : چرا لذّات دنيا، حتّی در حدّ خريد يک اسباب خانه يا پوشيدن لباس نو يا رسيدگی به امور خانواده، باعث افول حال خوش دعا، نماز و بندگی در انسان می شود؟ آيا ظهور چنين احوالی، در نتيجه ی مشغوليّت نيست؟
جواب : اولاً احوالات معنوی ثابت نيست. بلکه حالات روحی و معنوی انسان مدام تغيير می پذيرند؛ گاهی همين احوالات خوش حجاب می شوند و انسان را گرفتار غرور و انانيّت می کنند؛ به همين دليل در حالات خوش هم بايد استغفار کرد و اگر چنين حال خوشی از انسان گرفته شود، لطف الهی به شمار می آيد .
دوم: مهمّترين مرحله ی سلوک کسب روزی حلال است به طوری که در احاديث به “جهاد در راه خدا” تعبير شده است.
بدانيد که اگر کار و تلاش برای فردی حجاب واقع شود :
1. می تواند در اثر وسوسه ی نفس أمّاره باشد تا شخص از کار و تلاش دست بکشد و گوشه نشينی کند.(رفتار صوفيانه مطرود است ).
2. می تواند در اثر نيّت عمل باشد. نيّت هر عملی که برای کسب رضای خدا باشد، ياد او و توجّه به حقّ در طول کار و کسب روزی فراموش نشده و مشغوليّت دنيوی حاصل نمی شود.(همه جا و در هر کاری نيّت قُربهً اِلی الله مؤکّد است ) .
سؤال : آيا تحصيل و ازدواج مانعی برای سير الی الله نيست؟
جواب : يکی از صفات خداوند، «عالم» است. انسان بدون کسب علم و آگاهی چگونه می تواند معرفت حاصل کند؟
دمی تعمّق و تفکّر در چيستی و چرايی عالم، برتر از سال ها عبادت نا آگاهانه است .
امّا در مورد ازدواج ، تنها راه مشروع رفع نياز و غريزه جنسی انسان، ازدواج است؛ امر مقدّسی که سنّت پيامبر معرّفی شده است. ازدواج انسان را از خودخواهی می رهاند و بعد از ازدواج، انسان نيمی از دين خود را کامل می کند و مسير برای رسيدن به کمال حقيقی بسی هموارتر می شود. رهبانيّت از اديان و باورهای منحرفی است که وصال به معبود را در زندگی مجرّدی ممکن دانسته است. متأسّفانه پيروان چنين اعتقادات و رفتارهايی اغلب به انحرافات اخلاقی گرفتار می شوند .
تذکّر: اگر امروزه اغلب ازدواج ها، امری بازدارنده از کمال و رشد روحی به شمار می آيند، در نتيجه ی غفلت حاصل از نيّت، تفکّر و تعمّق صحيح در ازدواج است .
سؤال : چرا با وجود مراقبه ی دقيق، حال خوش سر نماز و عبادات مستحبّی حاصل نمی شود؟
جواب :
1. خدا را فقط سر سجّاده نبايد جست.
2. در طول روز بايد به حضور معبود توجه کرد تا سر نماز هم اتّصال با عرش حاصل شود.
3. اگر حال حضور و توجه حاصل نشد نيز بايد تسليم خواسته ی معشوق شد، چرا که او حال قبض را پسنديده است.
يکی درد و يکی درمان پسندد
يکی وصل و يکی هجران پسندد.
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آن چه را جانان پسندد .
سؤال : مشکل ديگر اين است که، چرا وقتی بسط دل جای خود را به قبض ارزانی می دارد، انسان ناخود آگاه به حالت عصبی يا گوشه نشينی و افسردگی گرفتار می شود و حوصله ی کسی را ندارد؟
جواب : چون او رضای خدا را نمی جويد؛ بلکه در پی خشنودی خود است .
سؤال : آيا بهتر نيست کار و اداره را رها کرد و در گوشه ای خلوت به عبادت خدا و بندگی او مشغول شد؟ در چنين حالتی بندگی و وصال سريع تر حاصل نمی شود؟
جواب : وقتی فقر وارد زندگی شود، ايمان را از در ديگر بيرون می راند. بدون کار و درآمد ماهانه يا روزانه، گذران زندگی ممکن نيست. در ضمن، با گذر ايّام و تکراری شدن مراقبه ها و برنامه ها و حالات سلوکی، انسان دل زده می شود و ناخود آگاه شرايط زندگی عادّی را می طلبد. در نتيجه خسته می شود و از نيمه ی راه برمی گردد .
ميانه روی در تمام مراحل زندگی مورد تأکيد دستورات اسلام است. در ميان خلق زيستن و به ياد يار بودن، هنر است و چه نيکوست اگر سالک همدل و همراهی با خود داشته باشد و به تنهايی اين راه را طی نکند و چه نيکوتر است که آن همراه، همسرش باشد؛ چرا که وصل به معشوق در اين سير، هموارتر خواهد بود .
رئیس مجلس شورای اسلامی: جهاد موضوعی اساسی برای جامعه اسلامی است
رئیس مجلس شورای اسلامی در کنگره ملی شهدای چهارمحال و بختیاری در شهرکرد تصریح کرد: جهاد و شهادت، یک مسئله اساسی برای جامعه اسلامی است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، علی لاریجانی افزود: عزت مومن و جامعه اسلامی در این است که اهل مجاهدت و جهاد باشند به همین دلیل پیامبر اسلام فرمودند اگر جامعه ای لباس جهاد را در بیاورد لباس خفت بر تن می کند.
رئیس مجلس شورای اسلامی: جهاد موضوعی اساسی برای جامعه اسلامی است
رئیس مجلس شورای اسلامی عشق به جهاد و شهادت را عامل تفاوت ایران با دیگر کشورها دانست و ادامه داد: چون انقلاب اسلامی به ایران استقلال داد و اکنون مسئولان به پشتوانه ملت ایران، آمریکا را در سخنان خود خوار و ذلیل می کنند و لذا جهاد و شهادت یک مسئله اساسی برای جامعه اسلامی است و یک مسلمان واقعی کسی است که اماده باشد و روحیه حماسی اسلامی داشته باشد از این رو شهید مطهری می فرماید ملت های آزاده ملت هایند که روحیه حماسی داشته باشند و اهل جهاد و شهادت باشند از این رو خانواده های شهدا در ایران عزت مندند زیرا می دانیم استقلال ما مرهون خون شهداست .
رئیس مجلس در سخنان خود با اشاره به اهمیت عشق هر مومن به جهاد و شهادت افزود: امام علی علیه السلام در نصیحتی به مالک فرمودند: از خدا می خواهم که عاقبت من و شما را سعادت و شهادت قرار دهد.
آقای لاریجانی با بیان اینکه این سعادت و شهادت با هم همراه هستند تصریح کرد: ” شهادت یک امر واقعی برای مسلمان و امری است که امام علی ع فرمودند اگر هزار بار با شهادت از دنیا بروم بهتر است که در رختخواب از دنیا بروم.
این چه حلاوتی است، امام علی ع که فرمودند من بر آسمانها بیشتر تسلط دارم تا بر زمین اینگونه می فرماید. از این رو اگر مسلمان عشق به جهاد و شهادت نداشته باشد پیامبر می فرماید چنین فردی هرگاه از دنیا برود کافر از دنیا رفته است به همین علت عزت و سرافرازی مومن در این است که عاشق شهادت و جهاد باشد و سعادت جامعه هم در عشق به شهادت و جهاد است و از این رو خانواده شهدا گرانقدر و ارزشمند ند.
رئیس مجلس شورای اسلامی در ابتدای سخنان خود از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای برگزاری این کنگره به منظور گرامیداشت شهیدان گران قدر و نیزنمایندگان استان چهارمحال و بختیاری برای همکاری با این کنگره قدر دانی کرد .
دیدار اعضاى ستاد کنگره شهدای استان چهارمحال و بختیارى با رهبر انقلاب
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگرهی شهدای استان چهارمحال و بختیاری که در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۳ برگزار شده بود، صبح امروز در مصلای امام خمینی رحمهالله شهرکرد منتشر شد.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با اشاره به توطئه و تهاجم همهجانبهی فرهنگی، اعتقادی و سیاسی دشمن با استفاده از همهی ابزارها علیه انقلاب اسلامی، گفتند: سست کردن اعتقادات دینی و سیاسی و تلاش برای جذب جوانان فعال و اثرگذار در سطوح مختلف از جمله برنامههای لشکر سیاسی و فرهنگی دشمن است.
رهبر انقلاب، تلاشهای جاری و فعالیتهای جریان مؤمن و حزباللهی و مسئولان متعهد در مقابل این تهاجم دشمن را مفید و لازم خواندند و افزودند: کار در خصوص ترویج و تعمیق مفاهیم مهمی نظیر «جهاد»، «شهید و شهادت» و «صبر برای خدا»، از جمله کارهای مهمی است که میتواند توطئهی دشمن را خنثی کند.
ایشان، لازمهی کار عمقی در ترویج این مفاهیم اساسی را اقناع مخاطبان و استفاده از ابزارهای هنری و تبلیغی خواندند و گفتند: اصحاب فکر و اصحاب هنر باید با همکاری یکدیگر، محصولات مؤثری را تولید کنند که این کار هم وظیفهی مسئولان دولتی و غیر دولتی است و هم برعهدهی جریان مؤمن مردمی میباشد.
رهبر انقلاب همچنین با اشاره به انگیزه، اخلاص و حضور بارز مردم استان چهارمحال و بختیاری در صحنههای انقلاب و دفاع مقدس، از رشادتهای مردم این استان تجلیل کردند.