کلمات قصار امیرالمومنین از کتاب غررالحکم دررالکلم
لا غنى مع اسراف.
نيست توانگريى با اسرافى، يعنى توانگرى با اسراف باقى نمىماند و هر چند توانگرى زياد باشد با اسراف زود زايل مىشود.
لا يدرك مع الحمق مطلب.
دريافته نمىشود با حماقت و كم عقلى هيچ مطلبى.
لا قرين كحسن الخلق.
نيست همراه و رفيقى مانند نيكوئى خوى، زيرا كه هر كه با او رفيق و همراه باشد هميشه در راحت باشد.
لا جهاد كجهاد النّفس.
نيست جهادى مانند جهاد با نفس، يعنى آن بهترين جهادهاست چنانكه مكرّر مذكور شد.
لا فقه لمن لا يديم الدّرس.
نيست فقهى از براى كسى كه دايمى ندارد درس را، «فقه» در لغت بمعنى فهم است و شايع شده استعمال آن در علم بأحكام شرعيّه و در اينجا هر يك از آنها مراد مىتواند بود.
لا تجتمع الشّبيبة و الهرم.
جمع نمىشود جوانى و پيرى
لا يجتمع الجوع و المرض.
جمع نمىشود گرسنگى و بيمارى، مراد ترغيب در گرسنگيست و اين كه مانع مىشود از بيماريها.
لا تجتمع الصّحّة و النّهم.
جمع نمىشود تندرستى و حرص، اين همان مضمون «لا صحّة مع نهم» است كه قبل از اين در همين فصل مذكور و شرح شد.
لا تجتمع الشّهوة و الحكمة.
جمع نمىشود شهوت و حكمت، يعنى دوستى لذّتها و ترغيب در آنها و علم و عمل راست درست.
لا يجتمع العقل و الهوى.
جمع نمىشود عقل و هوى و هوس.
لا تجتمع الآخرة و الدّنيا.
جمع نمىشود آخرت و دنيا، ظاهر اينست كه مراد كامل هر يك از آنها باشد با كامل ديگرى.
لا يجتمع الفناء و البقاء.
جمع نمىشود فنا و بقا، مراد ازين نيز جمع نشدن دنياست با آخرت.
لا يجتمع حبّ المال و الثّناء.
جمع نمىشود دوستى مال و ثنا، يعنى مدح و ستايش مردم.
لا يجتمع الورع و الطّمع.
جمع نمىشود پرهيزگارى و طمع.