حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد



«رمضان» آغاز شده است. ماهی که بی شک ایجاد و رشد تقوا در انسان مسلمان، مهمترین هدف آن قملداد می شود. در تفکر دینی اسلامی اما، تقوا محدود و محصور به حوزه فردی نیست و لزوم امتداد این خصیصه بزرگ در عرصه هایی غیر فردی همچون سیاست، مورد تاکید قرار گرفته است. در فضای کنونی سیاسی کشور که رقابتها، چالشها، و سیاست ورزی درست در میان مسولین و کنشگران سیاسی، گاه جای خود را به تهمت، نبود صداقت، فریب افکار عمومی و… میدهد، به نظر میرسد لزوم تبیین برخی شاخصه های عملی تقوای سیاسی آن هم در آستانه ماه خدا ضروری است:
صداقت در گفتار و کردار:
بی صداقتی در مسولان و دولتمردان در یک جامعه دینی یعنی ایجاد و رشد بی اعتمادی در توده مردم. روحیه ناپسند «نفاق»از نتایج نبود همین ویژگی است. از مهمترین مصادیق این شاخصه وعده دادن های بی مبنا و بی تعهدی نسبت به اجرای آنها، عدم صراحت در گفتار و استفاده از طعنه و کنایه در بیان موضوعات است.
پرهیز از ایجاد یاس در جامعه:
مسول دغدغه مند در جامعه دینی ولایی، حتی اگر فضا را منفی ارزیابی کند، از پراکندن ناامیدی در جامعه پرهیز دارد. تلاش برای مدیریت افکار عمومی در این جهت که برای مثال«در صورت فلان شرایط کشور با جنگ مواجه خواهدشد»، «آینده نظام در صورت عمل نکردن به فلان موضوع با ابهام روبرو خواهد شد» و مواردی از این قبیل از مصادیق یاس پراکنی و موج سواری بر افکار عمومی است.
محوریت منافع ملی و ارکان هویتی انقلاب اسلامی:
حفظ عزت و استقلال ملی و ارکان هویتی انقلاب اسلامی قطعا باید از شاخصه های مسول طراز انقلاب اسلامی باشد. رقابتهای جناحی در صورت حذف این شاخصه هیچ موضوعیتی نخواهند داشت. آنچه که در شرایط کنونی کشور اولویت دارد در واقع تعیین نسبت مسولان با هویت انقلابی و یا ضدانقلابی به مثابه معیاری برای سنجش تقوای سیاسی است.
پرهیز از قطبی سازی جامعه:
قطبی سازی به معنای هضم واقعیتهای سیاسی اجتماعی متکثر جامعه و تقلیل آنها به دو قطب خیر و شر است.سازندگان دو قطبی ها همواره خود را در محور خیر و مخالفین و منتقدین را در محور شر به تصویر می کشند و از این طریق سعی میکنند تا سایرین را به تعیین نسبت با اقطاب موجود وادارند و تصور وجود هر نوع قطب سومی را از اساس بی پایه نشان دهند. این، قطعا مصداقی بزرگ از بی تقوایی سیاسی در جامعه دینی است.
برخورد معقول و مقبول با منتقدان:
در تفکر دینی علوی، منتقدان باید نزدیک ترین فرد به مسولین باشند. منتقد در واقع خیرخواه مسول است. از این رو پرهیز از برچسب زنی بر منتقدان و تخریب آنها تحت عناوین مختلف نوعی از شاخصه های تقوای سیاسی محسوب میشود.
پرهیز از بیان و اشاعه سخنان غیر مستند:
«برهان محوری» و «قول سدید» شیوه مطلوب دینی قرآن در بیان گفتار است. بنابراین طبیعی است که بیان سخنان سست بنیاد و بی پایه و صرفا مبتنی بر تبلیغات و عملیات روانی امری مذموم در تفکر دینی در حوزه سیاسی به شمار می رود.
پرهیز از ماکیاولیسم دینی:
سیاسیون در جامعه ی برآمده از هویت انقلاب اسلامی، نمیتوانند به بهانه تحقق و کسب اهداف مطلوب، اصول، اخلاق، ارزشها و آرمانهای اساسی جامعه دینی انقلابی را زیر پا بگذارند. تقوای سیاسی متکی بر تناسب وسایل و اهداف است و از این رو ، اخلاق دوآلیستی (تقسیم بندی اخلاق به اخلاق فردی و سیاسی) در سیاست ورزی دینی محلی از اعراب ندارد.
محمد عبدالهی

شبهای ماه رمضان است، اغلب شما جوان هستید. وضو بگیرید. نماز بخوانید. کم حرف بزنید. کم قصه بگویید. این چیزهایی که در تلویزیون نشان میدهند برای تفریح است یا برای بچهها. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید.
کمی به کارهایتان برسید. نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید. افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، يه دعایی، يه ثنایی یک دقیقه خدا را یاد کنید. با خودتان خلوت کنید. به قرآن نگاه کنید. يا اینکه اصلا ساکت بنشینید. این خیلی قیمتی است. آدم افطار حقیقی را با خدا میکند. افطار حقیقی که خوردن نیست.
هر جا غصّه دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است.
به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای ، اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه می دانند. شما می گویی چرا من درست کار نمی کنم، او خودش را گناه می داند. محزون که شدی استغفار کن.
چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را، استغفار غم ها را از بین می برد. همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می خورند ، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد ؛ استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع می رسانی.
در حدیث است که هشت چیز شما دست خداست : موت و حیات, مرض و صحت, فقر و غنا, خواب و بیداری, چه چیزی می ماند که دست خودمان باشد؟
« شیخ اسماعیل دولابی »

طلاق پديده اي است که به صورت ناگهاني اتفاق نميافتد. عوامل زيادي زمينهساز بروز آن است که در بسياري موارد قابل پيشگيري است. در اين مطلب، نکات ساده اما تاثيرگذاري وجود دارد که زوجها به ويژه زوجهاي جوان با توجه و عمل کردن به آنها ميتوانند از بروز برخي اختلافات پيشگيري و فضاي دلپذيري را براي داشتن يک زندگي موفق فراهم کنند:
- اگر زن و مرد به تفاوتهاي اخلاقي و رفتاري يکديگر واقف باشند، هيچگاه درباره رفتار همسر خود دچارسوءتعبير نخواهند شد. بنابراين سعيکنيد حالات، روحيات، نيازها و توقعات همسرتان را بهخوبي شناسايي کنيد.
- يادگيري و بهکار بردن مهارتهاي گفتوگوي سالم در حل اختلافات خانوادگي، باعث ميشود رنجشها در دل انباشته نشود و همه دلخوريها، جاي خود را به محبت و صميميت بدهد.
- بيشتر زوجها نميدانند که طرز نگاه کردن و صحبت کردن با همسر، بايد بهگونهاي جدا از روشي باشد که با افراد ديگر صحبت ميکنند.
- هميشه زماني را براي گفت وگو، ابراز محبت و تبادلنظر با همسرتان اختصاص دهيد و به دنبال هيچ بهانهاي براي فرار از اين موقعيت نباشيد.
- تصور نکنيد يک زندگي ايدهآل، زندگي است که در آن هيچ اختلافنظري نباشد، بلکه اختلافنظر هميشه وجود دارد. نکتهاي که مهم است، نحوه برخورد براي حل اختلاف است.
- پيش از انتقاد از همسر خود، سعيکنيد خود را به جاي او قراردهيد. در اينصورت بهطور کامل درمييابيد که چگونه بايد مسائل را مطرح کنيد.
- هرگز صحبتهاي خود را با طعنه، زخم زبان، کنايه و پايين آوردن شخصيت و حرمت همسرتان بيان نکنيد.
- با همسرتان مقابلهبهمثل نکنيد. سعيکنيد شما هميشه پيشقدم شويد و با رفتار محبتآميز، مهرباني را به او آموزش دهيد.
- زن و شوهر بايد بياموزند که توقعات و نيازهاي خود را بدون نکوهش ديگري بيان کنند.
- از سرزنش کردن همسرتان بپرهيزيد. هيچگاه تصور نکنيد در زندگي مشترکتان قرباني شدهايد.
- نسبت به همسر خود، نگرشي مثبت و مطلوب داشته باشيد، و به او همواره احترام بگذاريد و محبت و عواطف خالصانه خود را نثار او کنيد.
- از پيشداوري و تصميمگيري براساس تصورات خود، پرهيز کنيد.
- خودتان براي زندگيتان تصميم بگيريد و نگذاريد بهخاطر رضايت خاطر اطرافيان، در تصميمات منطقي خود دچار تزلزل شويد.
- اگر رنجشي قابل چشمپوشي است، از آن بگذريد ولي اگر برايتان مهم است، هرچند که مسئله کوچکي باشد، آنرا بهطرز صحيحي با همسر خود در ميان بگذاريد.
- همسراني که بر سر هر مسئله جزيي با هم مجادله دارند، بهتدريج بايد شاهد مرگ عواطفشان باشند.
- ياد کردن همسر با تلفن، يادداشت، هديه کوچک و غافلگيرکننده بدون مناسبت، به او يادآوري ميکند که چهقدر دوستداشتني است.
- همسر خود را با بهترين القاب صدا بزنيد و هنگام صدا کردن و صحبت با او، به صورتش نگاه کنيد.
- رنجشهاي گذشته را بهطور مرتب به ياد نياوريد.
- همواره به پيشرفت همسر خود در تمامي امور زندگي، کاري و تحصيلي علاقهمند باشيد و در اين راه به او کمک کنيد.
- در آخر بدانيد اگر هدف، عشق و حفاظت از آن است، بايد بهاي اين حفاظت را با گذشت و ايثار بپردازيد.
متينه سليماني- کارشناسارشد روان شناسي

رهبر انقلاب در محفل انس با قرآن:
امروز دنیا محتاج قرآن است
ابرقدرتها و قدرتهای صهیونیستی هیچ غلطی نمیتوانند بکنند
امروز دنیا محتاج قرآن است؛ امروز دنیا در خلأ معنوی و فکری است. اینکه شما میبینید قتل و جنایت در دنیای غرب روزبهروز زیاد میشود به این خاطر است. اگرچنانچه رشحهای از رشحات قرآن با بیان متناسب امروز فرستاده بشود دلها جذب میشود.
قرآن در دنیای امروز میتواند فعال ما یشاء باشد و ابرقدرتها و قدرتهای صهیونیستی هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
از مشاهدهی رشد روزبهروز قرآنیهای كشور لذت میبرم، قبل انقلاب از این خبرها نبود.
جلسات تلاوت قرآن كه قاری قرآن بخواند و مستمع فقط برای شنیدن قرآن در جلسه حاضر شود باید رواج یابد.
مراحل شیرینی ماه رمضان:
1.جدید بودن
2. اُنس
همچنان که در آغازماه مبارک، چیزی به نام جدید بودن، به انسان نشاط و شادابی میدهد، در ادامه هم چیزی به نام «انس» میآید و یک شیرینی دیگری در کام انسان مینشاند. و البته حلاوتی که در اثر اُنس پدید میآید، بسیار عمیقتر است از شیرینیای که در اثر تازگی یک امر در دل انسان ایجاد میشود.
چگونه از مرحلۀ اول شیرینی ماه رمضان به مرتبۀ دوم شیرینی برسیم؟
برای تداوم شیرینی ابتدایی و رساندن آن به آستانۀ اُنس، باید کمی در میانۀ راه به خود سختی داد و در مقابل بیمیلیها مقاومت کرد.
کتاب «شهر خدا»،اثر علیرضا پناهیان

درروايات و احاديث زيادي قضيه قرآن و شفاعت کردن آن از اهل خود و قرائت کنندگان وارد است.در حديث آمده است:
مؤمني که قرآن را در حال جواني قرائت کند.قرآن با گوشت و خون او در آميزد و خداوند او را با سفراي نيکوکار قرار دهد و قرآن در قيامت پناه اوست و در محضر حق گويد:خداوندا هرعاملي اجر عملش را گرفت غير ازعامل به من؛پس بهترين عطاياي خود را به او برسان.پس خداي تعالي به او بپوشاند دو حله از حله هاي بهشتي و بر سر او تاج کرامت نهد.پس خطاب شود :آيا راضي شدي ؟قرآن عرض کند :من اميد بيشتر داشتم .پس امن و امان را به دست راست او دهند و خلد را به چپ،پس داخل بهشت شود وبه او گفته شود قرائت کن و مرتبه اي بالا بيا!پس به قران خطاب شود :آيا او را به مقام مطلوب اش رسانديم و تو راضي شدي؟عرض کند:آري.
درجاي ديگر از حضرت رسول اکرم صل الله عليه و آله آمده است:«ان القرآن شافع مشفع؛قرآن شفاعت کننده اي است که شفاعت پذيرفته مي شود.»
نکته ديگر اينکه حتي شفاعت حافظان و حاملان قرآن در مورد اعضاي خانواده اش پذيرفته مي شود.هم چنان که رسول اکرم صل الله عليه و آله فرمودند:
هر که قرآن بخواند تا حفظ شود ،خداوند او را به بهشت داخل خواهد کرد و شفاعتش را درباره ده تن از خانواده اش که آتش بر آن ها واجب شده ،مي پذيرد.
ودرجاي ديگر رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
قرآن را فرا بگيريد که قرآن در روز قيامت نزد صاحبش ،يعني کسي که آن را ياد گرفته و بدان کار بسته ،در چهره جواني نيکو روي رنگ برگشته مي آيد،پس بدو مي گويد:من بودم آنکه تو را در شب بيدار نگاه مي داشتم ودر
روزها تو را تشنگي مي دادم و آب دهانت را خشک مي ساختم و اشکت را روان مي کردم.تا هر کجا باشي من با توأم .هر بازرگاني در پي تجارت خويش است و من امروز براي تو در پي بازرگاني و سودا گري ام.مژده درياب!که براي تو کرامتي از خداي عز وجل خواهد بود.پس تاجي آورند و بر سرش نهند و امان به دست راست او عطا شود و جاوداني در بهشت ها به دست چپ او وبه دوحله خلعت پوشانده شود ،سپس بدو گفته شود:بخوان قرآن را و بالا برو!پس هربار که آيه اي را قرائت کرد درجه اي بالا رود و پدر و مادرش اگر مؤمن باشند به دو حله خلعت پوشانده شوند .پس از آن به آنان گويند اين،پاداش شما که به فرزند خود قرآن آموختيد.
شکايت قرآن در روز قيامت
متأسفانه در بسياري از جوامع مسلمان قرآن در زندگي آنان غايب و مهجور است.تا آنجا که حتي بسياري ،تلاوت و قرائت آن را هم به درستي نمي دانند ،تا چه رسد به مراحل بالاتر آن اعم از ترجمه ،تفسير ،تدبر و عمل به آن!
در کافي از امام صادق (ع)روايت شده است که فرمود:
سه چيز است که به درگاه خدا عزو جل شکايت مي کند :مسجد ويراني که اهلش در آن نماز نمي خوانند؛دانايي ميان نادان ها و مصحفي که آويخته است و گرد بدان نشسته و آن را نمي خوانند.
شهيد مطهري درباره مهجوريت قرآن چنين مي گويد:
ما امروز از اين نسل گله داريم که چرا با قرآن آشنا نيست؟چرا در مدرسه ها قرآن ياد نمي گيرند .حتي به دانشگاه هم که مي روند از خواندن قرآن عاجزند ؟
البته جاي تأسف است که اين طور است.بايد از خودمان بپرسيم ما تاکنون چه اقدامي در اين راه کرده ايم ؟آيا با همين فقه و شرعيات و قرآن که در مدارس است توقع داريم نسل جوان با قرآن آشنايي کامل داشته باشد؟!عجبا!که خود نسل قديم قرآن را متروک و مهجور کرده ،آن وقت از نسل جديد گله دارد که چرا با قرآن آشنا نيست.قرآن در ميان خود ما مهجور است و توقع داريم نسل جديد به قرآن نچسبد.اگر کسي علمش علم قرآن باشد .يعني در قرآن زياد تدبر کرده باشد ،تفسيرقرآن را کاملاًبداند ،اين آدم چقدر در ميان ما احترام دارد؟هيچ!ولي اگر کسي «کفايه»آخوند ملا کاظم خراساني را بداند يک شخص محترم و با شخصيتي شمرده مي شود .پس قرآن در ميان خود ما مهجور است و درنتيجه همين اعراض از قرآن است که به اين بدبختي و نکبت گرفتار شده ايم .ما مشمول شکايت رسول خدا صلي الله عليه و اله هستيم که به خدا شکايت مي کند:«يا رب ان قومي اتخذوا هذا القرآن مهجوراً؛پروردگارا قوم من اين قرآن را مهجور ساختند…»(فرقان:30)عجيب است که در حساس ترين نقاط ديني ما اگر کسي عمر خود را صرف قرآن کند،به هزارسختي و مشکل دچارشود.از نان،اززندگي و از شخصيت و احترام و از همه چيز مي افتد،ولي اگر عمر خود را صرف کتاب هايي از قبيل کفايه بکند،صاحب همه چيز مي شود .در نتيجه ،هزارها نفر پيدا مي شوند که کفايه را «چهارلا»بلدند،يعني خودش را بلدند ،رد کفايه را هم بلدند .رّد ردّ او را هم بلدند ،ردّ ردّ او را هم بلدند!ولي دو نفر پيدا نمي شود که قرآن را به درستي بداند !از هر کسي درباره يک آيه قرآن سؤال شود،مي گويد:بايد به تفاسير مراجعه شود.عجب تر اينکه اين نسل که با قرآن اين طور عمل کرده ،از نسل جديد توقع دارد که قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل کند!اگر نسل کهن از قرآن منحرف نشده بود ،قطعاً نسل جديد منحرف نمي شد ..!بالاخره ما کاري
کرده ايم که مشمول نفرين پيغمبر صل الله عليه و اله و قرآن شده ايم.رسول خدا صل الله عليه و آله درباره قرآن فرمود:«انه شافع مشفع و ما حل مصدق؛يعني قرآن در نزد خدا و در پيشگاه حقيقت وساطت مي کند و پذيرفته مي شود و نسبت به بعضي که به او جفا کرده اند سعايت مي کند و مورد قبول واقع مي شود.»
پس وظيفه ما است که قرآن ،اين کلام خداوند سبحان را از مهجوريت درآوريم و آن را پيشاپيش خود قرار دهيم و در زير سايه آن به هدف نهايي خلقت انسان که همان سعادت و کمال است ،برسيم.
توصيه هاي تغذيه اي در ماه مبارک رمضان
فوايد فراوان و گوناگون روزه که يکي از ارکان عبادي دين مبين اسلام است، برهيچ کس پوشيده نيست. از آنجايي که رعايت نکات پزشکي و تغذيه اي در ماه مبارک رمضان مي تواند در حفظ سلامت و فعاليت مناسب بدني فرد روزه دار موثرتر باشد، در اين مقاله سعي شده که ابتدا توصيه هاي همگاني تغذيه اي براي عموم مردم و سپس توصيه هاي اختصاصي براي افراد مبتلا به بيماري هاي مختلف ارائه گردد:
توصيه هاي همگاني:
1-به جاي شيريني هاي تهيه شده با شکر سفيد، افطار را با يک قند طبيعي از جمله خرما، کشمش و عسل آغاز کنيد. به اين ترتيب اشتهاي شما کنترل شده و نياز بدن به مواد قندي ساده پس از گرسنگي طولاني تامين مي گردد. البته در مصرف اين نوع قندها اعتدال را فراموش نکنيد.
2-افطار را با صرف غذاي سبک نظير سوپ و آش (رقيق و بدون سير و پياز سرخ کرده) آغاز کنيد و شام را ساعاتي بعد ميل نماييد. مصرف همزمان افطار و شام و وارد کردن يکباره مواد غذايي حجيم و متنوع به دستگاه گوارش، مطلوب نبوده و مي تواند مشکلاتي را به دنبال داشته باشد.
3-به جاي آب سرد، از آب گرم استفاده کنيد. خوردن چاي شيرين کم رنگ، شير گرم، فرني يا شير برنج و هليم کم روغن در افطار مناسب است و توصيه مي گردد که صرف مايعات با فاصله (1/5-2)ساعت بعد از غذا صورت گيرد.
4-نوشيدني هاي کافئين دار مانند قهوه و چاي، ديورتيک هستند وکاهش ناگهاني آنها موجب سردرد و کج خلقي مي شود، لذا بهتر است چند هفته قبل از رمضان صرف اين نوشيدني ها را به تدريج کاهش دهيد.
5-پرخوري در افطار وسحري هر دو مضر است و اشتها را در طول روز کاهش نمي دهد، بلکه برخلاف عقايد عوام، پرخوري در وعده سحري با افزايش انسولين خون موجب بروز سريع تر گرسنگي در روز خواهد شد.
6-خوردن سحري سبک براي افراد نرمال، به ويژه افراد چاق و خوردن سحري متعادل از نظر دريافت کالري، مواد مغذي و پروتئين براي گروه هاي به اصطلاح در معرض خطر توصيه مي گردد. مصرف متعادل غذاهاي ديرهضم از جمله حبوبات و غذاهاي چرب با توجه به تخليه ديرتر معده، گرسنگي روزانه را کاهش مي دهد.
7-مصرف زياد سبزيجات از جمله بادمجان، فلفل، غذاهاي پر ادويه و شور و نيز غذاهايي چون کله پاچه و سيرابي مي تواند منجر به تشنگي زياد در طول روز شود.
8-کساني که با توجه به نوع کار و فعاليت روزانه خود بيشتر عرق مي کنند، بايد نمک مصرفي خود را در افطار و سحري افزايش دهند و کساني که از طرف پزشکان محدوديت مصرف نمک دارند، در ماه رمضان نيز بايد آن را رعايت کنند.
9-از نظر تغذيه اي، روزه بي سحري به خصوص براي نوجوان در حال رشد و افراد ضعيف مانند سالمندان توصيه نمي شود. از طرف ديگر روزه داري طولاني مدت و بدون سحري مي تواند در ايجاد بودي بد دهان، سردرد عضلاني، سستي و بي حالي بيش از حد موثر باشد.
10-افراد چاق بايد الگوي غذايي تجويز شده توسط مشاور تغذيه را در ماه رمضان نيز رعايت کنند. مصرف غذاهاي چاق کننده به ويژه غذاهاي غني شده از شکر و قندهاي ساده، غذاهاي سرخ کردني و همچنين خواب زياد در طي روز مي تواند موجب افزايش وزن حتي در ماه رمضان شود.
توصيه هاي ويژه براي افراد لاغر
1-افراد لاغر بهتر است در افطار، شام و سحري همراه با يک و يا دو ميان وعده، از گروه هاي مختلف غذايي استفاده کنند و براي جبران کمبود ويتامين ها، مواد مغذي و نيز جلوگيري از کاهش بيشتر اشتها، از مکلمل هاي ويتاميني استفاده کنند.
2-از آنجايي که افراد لاغر اکثراً مستعد کم خوني هستند، لذا توصيه مي شود از مصرف آب و چاي زياد در افطار و قبل از وعده غذايي پرهيز کنند و تا (2)ساعت بعد از غذا چاي ننوشند.
3-افراد لاغر مي توانند از مواد قندي و نيز غذاي پرچرب بعد از افطار و شام استفاده کنند.
توصيه هاي ويژه براي بيماران کم خون
1-در کساني که سطح شاخص هاي خوني آن ها در مرز پايين محدوده طبيعي مي باشد، کاهش دريافت مواد مغذي در ماه رمضان ممکن است ميزان اين شاخص ها را باز هم کاهش دهد، لذا بايد به کيفيت غذاي مصرفي خود در اين ماه مبارک توجه بيشتري نمايند.
2-براي اين افراد افزايش مصرف مواد غذايي غني از آهن و پروتئين ها به ويژه پروتئين هايي از نوع هم (اولويت گوشت قرمز به پروتئين گياهي) توصيه مي شود. همچنين مصرف ميوه هاي خشک به خصوص زرد آلو و تمشک و مصرف آجيل خام (مانند پسته و بادام)مفيد است.
3-اين افراد بايد از مصرف چاي تا (2)ساعت بعد از غذا به ويژه پس از مصرف مواد غذايي غني از آهن پرهيز کنند.
توصيه هاي ويژه براي بيماران کليوي (سنگ ساز)
1-اين بيماران بايد در طول روزه داري از انجام فعاليت فيزيکي سنگين و قرار گرفتن در معرض تعريف، خودداري نمايند و در طول شب براي رقيق کردن ادرار و شستشوي کليه ها مايعات فراوان بنوشند.
2-حتي الامکان حجم غذاي دريافتي را کمتر نموده و به خصوص در مواقع سحري، غذاي سبک و آب زياد بنوشند.
3-از مصرف غذاهاي حاوي املاح سنگ ساز خود داري نمايند.
اين نوع غذاها عبارتند از:
الف-نوشابه هاي گازدار
ب-غذاهايي با منشا حيواني که به علت دارا بودن فسفات زياد، دفع کلسيم از ادرار را افزايش مي دهند.
ج-غذاهاي حاوي اگزالات از قبيل کاکائو، چاي پررنگ، آجيل و سبزيجاتي مانند، اسفناج، کلم، ريواس، گوجه فرنگي، کدو و …
توصيه ويژه به بيماران قلبي-عروقي
1-اين بيماران بايد از مصرف غذاي سنگين در افطار خودداري کنند و رژيم پايين آورنده فشار خون تجويز شده توسط مشاور تغذيه را رعايت نمايند.
2-عدم استفاده از غذاهاي نفخ آور و پرهيز از استرس براي اين بيماران توصيه مي شود.
از جمله غذاهاي نفخ آور مي توان به موارد زير اشاره نمود:
الف-حبوبات (البته براي جلوگيري از اثرات نفخ اور، مي توان آنها را چند ساعت قبل خيسانده و دوباره آب آن را تعويض نمود.)
ب-مصرف شير در افرادي که مدت زمان طولاني شير مصرف نکرده باشند.
ج-سوربيتول (شيرين کننده کم کالري)
د-عادات بد غذايي از جمله مصرف آب سرد بعد از غذا، با عجله غذاخوردن و خوب نجويدن
3-اين افراد براي تنظيم ميزان داروي مورد نياز خود با مشورت پزشک مي توانند از داروهاي با اثر دراز مدت استفاده کنند و مصرف داروهاي ديورتيک را کاهش دهند. در هر حال، روزه مي تواند به کاهش فشار خون کمک کند.
توصيه هاي ويژه به بيماران ديابتي
1-اين افراد بايد رژيم غذايي ديابتي را در افطار و سحري رعايت نموده و از مصرف غذاهاي شيرين در ماه رمضان پرهيز نمايند.
2-پرخوري در افطار و سحري براي بيماران ديابتي مضر است و قند خون آنها را افزايش مي دهد.
3-روزه داري فرصت ايده آلي براي بيماران چاق است تا وزن خود را کم کنند.
نتيجه گيري
تمرين (30)روز روزه داري نه تنها در ابعاد معنوي، بلکه در ابعاد پزشکي-بهداشتي نيز يک فرصت طلايي براي هر انسان کمال جو و با ايمان است که بدن را از سموم و چربي هاي انباشته شده طي يازده ماه سال پاکسازي کنند و بعد از اين دوره نيز با پرخوري و يا بدخوري بدن خود را محل تجمع سموم ننمايند.
قرآن را رها نکنید
شهید مولوی فیض محمّدحسین بر
مولوی فیض حسین بر با قرآن انس و الفتی تمام داشت. روزها و شبها را با خواندن قرآن سپری می نمود. با تأمل و تفکر به ترجمه و تفسیر آیات قرآن می پرداخت و مضامین و مفاهیم ظاهری و باطنی آن را درک می کرد. توصیه ای برگرفته از قرآن را برای مردم بازگو می کرد و در محل به دستورات و تعالیم قرآن التزامی شدید داشت. در مسجد، خانه و محافل مختلف، قرآن را سرلوحه ی زندگی، گفتار و کردار قرار داده بود. درصدد بود تفسیری را که استادش بر قرآن نوشته به فارسی برگرداند.
*************************
مولوی همواره می گفت: «قرآن را رها نکنید. اگر شما قرآن را رها کنید، خداوند شما را رها می کند.»
گاهی می گفت: «اوصیکم بتقوی الله.» من شما را به راه خدا و تقوا سفارش می کنم. حق مظلومان را پایمال نکنید. به اصل و موازین شریعت پایبند باشید و از نظام اسلامی حمایت کنید و در بحران ها و مشکلات به خدا متوسل شوید و به او توکل کنید. در نماز سستی نکنید.»
از بزرگترین آرزوهایش این بود که مردم از خرد و کلان به موازین شریعت و ارزش های نظام مقدس اسلامی پایبند باشند و از آن ها دفاع نمایند.
قرآن ما را بس است
شهید غلامرضا کمالی
وقتی غلامرضا بچه بود، تصمیم گرفتم او را در کلاسهای قرائت قرآن ثبت نام کنم. اما وقتی به آن جا رفتم مسئول ثبت نام نگاهی به غلامرضا کرد و گفت: «پسر شما خیلی بچه است، نمی تواند چیزی یاد بگیرد».
به غلامرضا نگاه کردم، با چشمان غمگین و حزن آلود و چهره ای ملتمسانه به من نگاه می کرد، فهمیدم که دلش شکسته اما هر چه کردم او را ثبت نام نکردند، نیمه های شب بود که با صدای فریاد غلامرضا از خواب پریدم به کنارش رفتم و گفتم: «چیه پسرم؟ چی شده؟…»
چیزی نگفت و فقط داد می زد: «در سراسر دنیا همین قرآن ما را بس است…»
فهمیدم خوابی در مورد قرآن و کلاس های قرائت دیده است. بغلش کردم و برای قلب پاک و کوچکش گریه کردم. نمی دانستم بچه ای به این سن و سال چه خوابی دیده که این طور حرف می زند. فردا صبح دوباره به سراغ مسئول ثبت نام رفتم و جریان خواب را برایش تعریف کردم. خندید دستی به پشت غلامرضا زد و گفت: «بسم الله! ببینم چه کار می کنی» و غلامرضا با شور و شوقی عجیب در کلاسها شرکت کرد و در پایان قرائت قرآن را به زیبایی یاد گرفت.
*****************
شهید غلامرضا کمالی
وقتی غلامرضا بچه بود، تصمیم گرفتم او را در کلاسهای قرائت قرآن ثبت نام کنم. اما وقتی به آن جا رفتم مسئول ثبت نام نگاهی به غلامرضا کرد و گفت: «پسر شما خیلی بچه است، نمی تواند چیزی یاد بگیرد».
به غلامرضا نگاه کردم، با چشمان غمگین و حزن آلود و چهره ای ملتمسانه به من نگاه می کرد، فهمیدم که دلش شکسته اما هر چه کردم او را ثبت نام نکردند، نیمه های شب بود که با صدای فریاد غلامرضا از خواب پریدم به کنارش رفتم و گفتم: «چیه پسرم؟ چی شده؟…»
چیزی نگفت و فقط داد می زد: «در سراسر دنیا همین قرآن ما را بس است…»
فهمیدم خوابی در مورد قرآن و کلاس های قرائت دیده است. بغلش کردم و برای قلب پاک و کوچکش گریه کردم. نمی دانستم بچه ای به این سن و سال چه خوابی دیده که این طور حرف می زند. فردا صبح دوباره به سراغ مسئول ثبت نام رفتم و جریان خواب را برایش تعریف کردم. خندید دستی به پشت غلامرضا زد و گفت: «بسم الله! ببینم چه کار می کنی» و غلامرضا با شور و شوقی عجیب در کلاسها شرکت کرد و در پایان قرائت قرآن را به زیبایی یاد گرفت.

«ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصالحات ان لهم اجراً کبيراً[اسراء: 9]: اين قرآن به درست ترين راه ها راهنمايي مي کند و به مومنان نيکوکار بشارت مي دهد که براي آن ها پاداش بزرگي است.
امير مومنان، علي عليه السلام، در يکي از خطبه هاي خود چنين فرموده اند: «پس خدا، محمد، صلي الله عليه و آله و سلم، را به راستي برانگيخت تا بندگانش را از پرستش بتان بيرون آورد، و به عبادت او وادارد و از پيروي شيطان برهاند و به اطاعت خدا کشاند؛ با قرآني که معني آن را آشکار نمود و اساسش را استوار فرمود»[نهج البلاغه، خطبه ي 147]. حجت حق، علي عليه السلام، بر رهاشدن از وسوسه هاي شيطاني به واسطه ي قرآني که معني آن را خداوند آشکار ساخته است، تأکيد نموده و سپس خطبه را چنين ادامه داده اند: «پس خداي سبحان، درکتاب خويش (قرآن) بي آن که او را ببينند، خود را به ايشان آشکار گرداند، به آن چه از قدرتش به آنان نماياند. و از قهر خود ترساند و اين که چگونه با کيفرها، آنان را که بايد نابود گردانيد، و با داس انتقام خرمن هستي شان را درويد»[پيشين]. پس براي دوري از کيفر الهي، باز هم بايد به کتاب خدا، قرآن کريم، پناه ببريم و به دستورات آن عمل کنيم.
در اصول کافي نيز، از امام جعفر صادق(عليه السلام)، نقل شده است: «قرآن عهدنامه اي است ميان خدا و مردم، و سزاوار است که مسلمانان هر روز اين عهدنامه را مورد توجه قرار دهند و (حداقل)پنجاه آيه از آن را قرائت نمايند»[کافي، فضل القرآن، باب في قرائته، ج 2، ص 609، حديث1: 609]. بدين ترتيب، خواندن و فهميدن قرآن حکيم و نيز عمل کردن به آن، بر هر مسلماني فريضه است و بي توجهي به آن، موجب سستي عقيده و دوري از انجام احکام الهي خواهد شد.
خداوند در قرآن، در آيه ي 120 از سوره ي بقره تأکيد فرموده است: «قل ان هدي الله هو الهدي»: بگو هدايت، هدايت الهي است. بنابراين، قرآن برنامه ي هدايت خداوند است و رسيدن به باطن اين برنامه بدون فهم ظاهر و عمل به آن ميسر نخواهد شد. قرآن ريسماني است الهي که از طرف خداوند براي تعالي انسان به سوي او فرود آمده است و هرکسي به اين ريسماني اعتصام نمايد، هدايت خواهد شد. چنان که خداوند در سوره ي لقمان، آيه ي 22 چنين مي فرمايد: «و من يسلم وجهه الي الله و هو محسن فقد استمسک بالعروه الوثقي و الي الله عاقبه الامور»: کسي که روي تسليم به درگاه خدا آورد و نيکوکار باشد، به دستاويز محکمي چنگ زده است و سرانجام کارها به سوي خداست.
درجامعه ي اسلامي که تربيت و اخلاق اسلامي، از آموزه هاي قرآني منبعث است و آحاد آن را به کسب فضايل و دفع رذايل سوق مي دهد، يادگيري قرآن از اساسي ترين ارکان نظام تربيتي محسوب مي شود. فريضه سازي از مفاهيم قرآن براي نهي از رذايل و دوري از منکرات، زمينه سازي براي مصونيت جامعه از اشاعه ي انگيزه هاي دروني براي تحقق اعمال گناه آلود و مجرمانه است. در روش هاي آموزش قرآن، توجه به تعميق ارتباط اينان با اين گونه مفاهيم کلام الهي، از اهميت بسيار والايي برخوردار است و انتخاب آيات مورد آموزش با عنايت به معاني آن ها، در تأثيرگذاري اين آموزش کارايي بيش تري خواهد داشت.
خداوند در قرآن حکيم، توجه مخاطبان را به مواجهه ي ايشان با نتايج اعمالي که داشته اند، بارها مورد تذکر قرار داده و بدين ترتيب، هشدار باشي عظيم به بلنداي تاريخ را به انسان، براي مواظبت و مراقبت از اعمالش، گوشزد کرده است. آن جا که خداوند مي فرمايد: «فساد و پريشاني به سبب کرده هاي مردم در بر و بحر پديد آمد تا خدا نتيجه ي بعضي از اعمالشان را به آن ها بچشاند، باشد که بازگردند»
[روم: 41]، انذاري براي توجه به ناگزير بودن انسان از مواجهه با نتيجه ي عمل اوست و اگر به منکر روي نموده باشد، «خداوند مانعي در سر راه اصابت اين نتايج به انسان قرار نمي دهد»[آل عمران: 166].
قرآن کريم با صراحت در آيات گوناگوني به اندرز انسان در دوري از گناه و تمايلات مجرمانه مي پردازد و هم چنين به عذابي دردناک براي مجرمان و گناهکاران تأکيد مي کند؛ مثلاً آن جا که مي فرمايد: «ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه في الذين امنوا لهم عذاب اليم في الدنيا و الاخره و الله يعلم و انتم لا تعلمون»[نور: 19]: براي آنان که مايل اند فحشا ميان مومنان شيوع يابد، در دنيا و آخرت عذاب دردناکي است، خداوند مي داند و شما نمي دانيد.
امثال اين هشدارها زماني تأثيرگذار خواهند بود که بتوان پيام آن ها را بدون واسطه به مردم ابلاغ کرد و اين ميسر نخواهد بود جز با تحکيم جايگاه آموزش قرآن در جامعه براي انس با آن، فهم و درک معناي وحي الهي و بدين ترتيب، گسترش عمل صالح در جامعه و دوري ازگناه، باترويج ذکر و ياد خدا و قرائت قرآن که مهم ترين عوامل جلوگيري از انگيزه هاي منکرانه براي انجام اعمال مجرمانه است، جامعه ي اسلامي مي تواند توسعه ي واقعي خود را به شکلي زيبا ترسيم کند.
اميرمومنان، علي عليه السلام، پس از ضربت خوردن به دست ابن ملجم ملعون، در وصيت خود به حسنين عليهما السلام، چنين فرموده اند: «الله الله في القرآن لايسبقکم بالعمل به غيرکم»: خدا را !خدارا! درباره ي قرآن، مبادا ديگري بر شما پيشي گيرد در فتار به حکم آن [نهج البلاغه، نامه ي 47]. بنابراين شايسته است براي گسترش آموزش قرآن به منظور فهم معناي آن و سپس رفتا ر به احکام آن که يکي از نتايج آن کاهش انگيزه هاي مجرمانه است، فهم آن را در جامعه تعليم و تعميم داد تا عمل به قرآن جزو فرايض جدايي ناپذير از اعمال تک تک آحاد جامعه ي اسلامي شود و گامي به سوي تحقق مدينه ي فاضله ي منتظران موعود برداشته شود.
و اينک که نظام آموزشي، با وجود تلاش هاي ارزشمند انجام شده، درصدد است نسبت به توسعه ي آموزش قرآن گام هاي موثرتري را بردارد، وظيفه اي بس مهم براي تعميق مفاهيم قرآن و تأثير آموزه هاي آن بر رفتار دانش آموزان، بر دوش مسئولين امر سنگيني مي کند؛ چرا که براي توسعه ي آموزش قرآن، به سرمايه گذاري بيش تر و برنامه ريزي دقيق تري نياز است.
وقتي به خطبه ي امير مومنان علي عليه السلام، بيش تر دقت مي کنيم، متوجه خواهيم شد که هر چه در توسعه ي آموزش قرآن کوشيده باشيم، باز هم نمي تواند پاسخ گوي هشدار باش تاريخي ايشان باشد که فرمودند؛ «و زودست، که پس از من بر شما روزگاري برآيد که چيزي از حق پنهان تر نباشد، و از باطل آشکارتر. و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بيش تر. و نزد مردم آن زمان، کالايي زيانمندتر از قرآن نيست (اگر آن را چنان که بايد بخوانند)، و نه پر سودتر از قرآن، اگر معني کلماتش را برگردانند. و در شهرها چيزي از معروف ناشناخته تر نباشد، و شناخته تر ازمنکر. حاملان کتاب خدا، آن را واگذارند، و حافظانش آن را به فراموشي بسپارند. پس در آن روزگار، قرآن و قرآنيان از جمع مردمان دورند، و رانده و مهجور. هر دو با هم در يک راه روان اند و ميان مردم پناهي ندارند. پس در اين زمان، قرآن و قرآنيان ميان مردم اند و نه ميان آنان؛ با مردم اند نه با ايشان. چه، گم راهي و رستگاري سازوار نيايند، هر چند با هم در يک جا بپايند. پس از آن مردم در جدايي متفق اند و از جمع گريزان. گويي آنان پيشواي قرآن اند، نه قرآن پيشواي آنان. پس، جز نامي از قران نزدشان نماند، و نشناسند جز خط و نوشته ي آن. و از اين پيش، چه کيفر که بر نيکوکاران نراندند، و سخن راستشان را دروغ بر خدا خواندند. و کار نيک را پاداش بد دادند. »[نهج البلاغه، خطبه ي 147].