تاثیر یادگیری قرآن وکاهش انگیزه های مجرمانه
«ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصالحات ان لهم اجراً کبيراً[اسراء: 9]: اين قرآن به درست ترين راه ها راهنمايي مي کند و به مومنان نيکوکار بشارت مي دهد که براي آن ها پاداش بزرگي است.
امير مومنان، علي عليه السلام، در يکي از خطبه هاي خود چنين فرموده اند: «پس خدا، محمد، صلي الله عليه و آله و سلم، را به راستي برانگيخت تا بندگانش را از پرستش بتان بيرون آورد، و به عبادت او وادارد و از پيروي شيطان برهاند و به اطاعت خدا کشاند؛ با قرآني که معني آن را آشکار نمود و اساسش را استوار فرمود»[نهج البلاغه، خطبه ي 147]. حجت حق، علي عليه السلام، بر رهاشدن از وسوسه هاي شيطاني به واسطه ي قرآني که معني آن را خداوند آشکار ساخته است، تأکيد نموده و سپس خطبه را چنين ادامه داده اند: «پس خداي سبحان، درکتاب خويش (قرآن) بي آن که او را ببينند، خود را به ايشان آشکار گرداند، به آن چه از قدرتش به آنان نماياند. و از قهر خود ترساند و اين که چگونه با کيفرها، آنان را که بايد نابود گردانيد، و با داس انتقام خرمن هستي شان را درويد»[پيشين]. پس براي دوري از کيفر الهي، باز هم بايد به کتاب خدا، قرآن کريم، پناه ببريم و به دستورات آن عمل کنيم.
در اصول کافي نيز، از امام جعفر صادق(عليه السلام)، نقل شده است: «قرآن عهدنامه اي است ميان خدا و مردم، و سزاوار است که مسلمانان هر روز اين عهدنامه را مورد توجه قرار دهند و (حداقل)پنجاه آيه از آن را قرائت نمايند»[کافي، فضل القرآن، باب في قرائته، ج 2، ص 609، حديث1: 609]. بدين ترتيب، خواندن و فهميدن قرآن حکيم و نيز عمل کردن به آن، بر هر مسلماني فريضه است و بي توجهي به آن، موجب سستي عقيده و دوري از انجام احکام الهي خواهد شد.
خداوند در قرآن، در آيه ي 120 از سوره ي بقره تأکيد فرموده است: «قل ان هدي الله هو الهدي»: بگو هدايت، هدايت الهي است. بنابراين، قرآن برنامه ي هدايت خداوند است و رسيدن به باطن اين برنامه بدون فهم ظاهر و عمل به آن ميسر نخواهد شد. قرآن ريسماني است الهي که از طرف خداوند براي تعالي انسان به سوي او فرود آمده است و هرکسي به اين ريسماني اعتصام نمايد، هدايت خواهد شد. چنان که خداوند در سوره ي لقمان، آيه ي 22 چنين مي فرمايد: «و من يسلم وجهه الي الله و هو محسن فقد استمسک بالعروه الوثقي و الي الله عاقبه الامور»: کسي که روي تسليم به درگاه خدا آورد و نيکوکار باشد، به دستاويز محکمي چنگ زده است و سرانجام کارها به سوي خداست.
درجامعه ي اسلامي که تربيت و اخلاق اسلامي، از آموزه هاي قرآني منبعث است و آحاد آن را به کسب فضايل و دفع رذايل سوق مي دهد، يادگيري قرآن از اساسي ترين ارکان نظام تربيتي محسوب مي شود. فريضه سازي از مفاهيم قرآن براي نهي از رذايل و دوري از منکرات، زمينه سازي براي مصونيت جامعه از اشاعه ي انگيزه هاي دروني براي تحقق اعمال گناه آلود و مجرمانه است. در روش هاي آموزش قرآن، توجه به تعميق ارتباط اينان با اين گونه مفاهيم کلام الهي، از اهميت بسيار والايي برخوردار است و انتخاب آيات مورد آموزش با عنايت به معاني آن ها، در تأثيرگذاري اين آموزش کارايي بيش تري خواهد داشت.
خداوند در قرآن حکيم، توجه مخاطبان را به مواجهه ي ايشان با نتايج اعمالي که داشته اند، بارها مورد تذکر قرار داده و بدين ترتيب، هشدار باشي عظيم به بلنداي تاريخ را به انسان، براي مواظبت و مراقبت از اعمالش، گوشزد کرده است. آن جا که خداوند مي فرمايد: «فساد و پريشاني به سبب کرده هاي مردم در بر و بحر پديد آمد تا خدا نتيجه ي بعضي از اعمالشان را به آن ها بچشاند، باشد که بازگردند»
[روم: 41]، انذاري براي توجه به ناگزير بودن انسان از مواجهه با نتيجه ي عمل اوست و اگر به منکر روي نموده باشد، «خداوند مانعي در سر راه اصابت اين نتايج به انسان قرار نمي دهد»[آل عمران: 166].
قرآن کريم با صراحت در آيات گوناگوني به اندرز انسان در دوري از گناه و تمايلات مجرمانه مي پردازد و هم چنين به عذابي دردناک براي مجرمان و گناهکاران تأکيد مي کند؛ مثلاً آن جا که مي فرمايد: «ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه في الذين امنوا لهم عذاب اليم في الدنيا و الاخره و الله يعلم و انتم لا تعلمون»[نور: 19]: براي آنان که مايل اند فحشا ميان مومنان شيوع يابد، در دنيا و آخرت عذاب دردناکي است، خداوند مي داند و شما نمي دانيد.
امثال اين هشدارها زماني تأثيرگذار خواهند بود که بتوان پيام آن ها را بدون واسطه به مردم ابلاغ کرد و اين ميسر نخواهد بود جز با تحکيم جايگاه آموزش قرآن در جامعه براي انس با آن، فهم و درک معناي وحي الهي و بدين ترتيب، گسترش عمل صالح در جامعه و دوري ازگناه، باترويج ذکر و ياد خدا و قرائت قرآن که مهم ترين عوامل جلوگيري از انگيزه هاي منکرانه براي انجام اعمال مجرمانه است، جامعه ي اسلامي مي تواند توسعه ي واقعي خود را به شکلي زيبا ترسيم کند.
اميرمومنان، علي عليه السلام، پس از ضربت خوردن به دست ابن ملجم ملعون، در وصيت خود به حسنين عليهما السلام، چنين فرموده اند: «الله الله في القرآن لايسبقکم بالعمل به غيرکم»: خدا را !خدارا! درباره ي قرآن، مبادا ديگري بر شما پيشي گيرد در فتار به حکم آن [نهج البلاغه، نامه ي 47]. بنابراين شايسته است براي گسترش آموزش قرآن به منظور فهم معناي آن و سپس رفتا ر به احکام آن که يکي از نتايج آن کاهش انگيزه هاي مجرمانه است، فهم آن را در جامعه تعليم و تعميم داد تا عمل به قرآن جزو فرايض جدايي ناپذير از اعمال تک تک آحاد جامعه ي اسلامي شود و گامي به سوي تحقق مدينه ي فاضله ي منتظران موعود برداشته شود.
و اينک که نظام آموزشي، با وجود تلاش هاي ارزشمند انجام شده، درصدد است نسبت به توسعه ي آموزش قرآن گام هاي موثرتري را بردارد، وظيفه اي بس مهم براي تعميق مفاهيم قرآن و تأثير آموزه هاي آن بر رفتار دانش آموزان، بر دوش مسئولين امر سنگيني مي کند؛ چرا که براي توسعه ي آموزش قرآن، به سرمايه گذاري بيش تر و برنامه ريزي دقيق تري نياز است.
وقتي به خطبه ي امير مومنان علي عليه السلام، بيش تر دقت مي کنيم، متوجه خواهيم شد که هر چه در توسعه ي آموزش قرآن کوشيده باشيم، باز هم نمي تواند پاسخ گوي هشدار باش تاريخي ايشان باشد که فرمودند؛ «و زودست، که پس از من بر شما روزگاري برآيد که چيزي از حق پنهان تر نباشد، و از باطل آشکارتر. و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بيش تر. و نزد مردم آن زمان، کالايي زيانمندتر از قرآن نيست (اگر آن را چنان که بايد بخوانند)، و نه پر سودتر از قرآن، اگر معني کلماتش را برگردانند. و در شهرها چيزي از معروف ناشناخته تر نباشد، و شناخته تر ازمنکر. حاملان کتاب خدا، آن را واگذارند، و حافظانش آن را به فراموشي بسپارند. پس در آن روزگار، قرآن و قرآنيان از جمع مردمان دورند، و رانده و مهجور. هر دو با هم در يک راه روان اند و ميان مردم پناهي ندارند. پس در اين زمان، قرآن و قرآنيان ميان مردم اند و نه ميان آنان؛ با مردم اند نه با ايشان. چه، گم راهي و رستگاري سازوار نيايند، هر چند با هم در يک جا بپايند. پس از آن مردم در جدايي متفق اند و از جمع گريزان. گويي آنان پيشواي قرآن اند، نه قرآن پيشواي آنان. پس، جز نامي از قران نزدشان نماند، و نشناسند جز خط و نوشته ي آن. و از اين پيش، چه کيفر که بر نيکوکاران نراندند، و سخن راستشان را دروغ بر خدا خواندند. و کار نيک را پاداش بد دادند. »[نهج البلاغه، خطبه ي 147].