بسیج در کلام شهیدان
بسیج در کلام شهیدان
«برادران بسیجی و انجمن اسلامی، سعی کنید خدا را همیشه و همه جا ناظر و حاضر به اعمالتان بدانید تا سعادتمند شوید. سعی کنید با مد نظر قرار دادن قوانین و اسلام و شرع و با اطاعت از اوامر امام عزیزمان، این قلب تپنده امتحزب الله بتوانید مروج و مبلغ خوبی برای اسلام عزیز در منطقه باشید. انشاءالله»
پاسدار شهید غلامحسین طالبی رحمت آبادی از : شهرری
«برادران بسیجی که به حق پشتوانه انقلاب و وارثان حقیقی خون شهدا میباشید، باید همگی و در همه حال به فکر تزکیه نفس خود باشیم و خودمان را بسازیم و این نکته را باید توجه داشته باشید که این لباس جانبازی که پوشیدهاند، لباس سربازان امام زمان(عج) است و متوجه اهمیت و مسؤولیتخطیری که بر دوش شما استباشید. قدر خودتان و قدر یکدیگر را بدانید.»
پاسدار شهید محمد رضا رمضانی از: تهران
«جبهه صحنه عاشق را و کربلا است، بسیجیان میآیند و در خون خود میغلتند و صحنه جنگ را رنگین میکنند ولی راضیند به رضای او، چرا که حسین(ع) آن طور به اینان آموخت. در این جهان هر چیزی بهترین دارد و مرگ نیز بهترین دارد. بهترین نوع مرگ شهادت در راه خداست.»
دانش آموز شهید حسین ابراهیم از: تهران
«و اما برادران بسیجی که بدون هیچ چشم داشتی شبانه روز در تلاشید، مبادا لحظهای ناامیدی و یاس شما را در برگیرد چرا که:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
دانشجوی شهید جمشید میرزایی از: میانه
«ای بسیجیان، شما محبوب ولی الله هستید، شما یاران روح الله هستید. شما کوبنده عدوالله هستید، شما حقیقت جندالله هستید، شما تجلی حزب الله هستید، شما خاصه اولیاء الله هستید، و شما ایستادگان در راه خدایید. برپادارندگان عدالتید و همانهایی که خداوند اراده کرده انتقامش را از ستمکاران با دستانتان بگیرد.»
پاسدار شهید روح الله شاپور صفری از: تهران
«غیور مردان بسیج و شیعیان ایران، یک لحظه به جز اسلام و قرآن فکر نکیند و امام را تنها نگذارید بدانید اگر امام تنها بماند و قلبش بشکند تمام شما جوانان مسؤولید. عزیزان، پاسدار ولایت فقیه باشید تا اسلام احیاء شود تا بهتر ابرقدرتها را سرکوب کنید.»
دانش آموز شهید ذبیح الله مرادی از: همدان
«خطاب به برادران بسیجی، برادران عزیز شما در حال حاضر دشمنان زیادی دارید و همه دشمنان سعی در کوبیدن شما دارند. شما را به خدا کاری نکنید که بسیجبدنام شود. اخلاق اسلامی را رعایت کنید و برای رضای خدا اسلحه به دست گیرید و مخاصمات را کنار بگذارید و دست در دست هم کاری کنید که این گروه به نهایت رشد خود برسد و انشاءالله بتوانید رضای خداوند را تحصیل کنید.»
دانش آموز شهید مهدی محقق امین از : قم
«ای برادران بسیج، که در راه تداوم انقلاب اسلامی از جان و مال گذشتهاید، استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه خدا قدم بردارید و مواظب باشید هرگز دشمنان دین بین شما تفرقه نیندازند.»
پاسدار شهید ناصر تاجیکفر از: مشهد
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام
چهار حدیث زیبا درمورد کتاب
امام علي عليه السلام :
الكُتبُ بَساتينُ العُلَماءِ
كتابها بوستانهاي دانشمنداناند
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۹۹۱ .
امام علي عليه السلام :
نِعمَ المُحَدِّثُ الكِتابُ
چه سخنگوي خوبي است كتاب!
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۹۹۱ .
امام علي عليه السلام :
مَن تَسَلّي بِالكُتبُ لَم تَفُتهُ سَلوَةٌ
كسي كه با كتاب آرامش يابد ، هيچ آرامشي را از دست نداده است
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۸۱۲۶ .
امام صادق عليه السلام :
يأتي عَلَي النّاسِ زَمانُ هَرجٍ لا يأنِسونَ فِيهِ إلاّ بِكُتُبِهِم
روزگار پر آشوبي فرا ميرسد كه در آن روز مردم جز با كتابهاي خود انس نميگيرند
الكافي ، ج ۱ ، ص ۵۲ .
پیاده روی اربعین در نیجریه
مثل سال های پیش شیعیان نیجریه برای احیاء امر اهل بیت علیهم السلام و پیاده روی اربعین حسینی امروز دوشنبه 23\8\95 شروع پیاده روی کردند که زائرین حسینی با ممنوعیت پلیس و نیروی های امنیتی مواجه شدند و از گاز اشک آور استفاده کردند ولی این پیاده روی توقف نکرد و طبق آخرین اخبار 10 کشته و چند نفر مجروح برجای گذاشت.
اللهم عجل لولیک الفرج
منشور نسل جوان در سيره امام صادق (علیه السلام)
منشور نسل جوان در سيره امام صادق (علیه السلام)
جوانان و نوجوانان در هر جامعهاى گنجينههاى سرشارى هستند كه اگر مربيان و متوليان براى اين قشر عظيم سرمايه گذارى شايسته انجام داده و اين گروه فعال و پرشور را با رفتار حكيمانه و تكريم شخصيت و احترام به نيازها، به اهداف مطلوب و ايدهآل خود هدايت نمايند، علاوه بر اين كه آنان را از خطر انحراف و ترديد در هويت و آسيبهاى اجتماعى مصونيتبخشيدهاند، قلبهاى پاك و زلال آنان را به سوى خوبىها، زيبايىها و اخلاق پسنديده رهنمون شدهاند، و جامعه آينده را از نظر سلامتى و حفظ ارزشها و فرهنگ، بيمه نمودهاند. امام صادقعليه السلام در مورد سرمايه گذارى معنوى براى نسل نو و حفاظت نوجوانان از گروههاى منحرف و كج انديش، مىفرمايد: «با درو احداثكم بالحديث قبل ان يسبقكم اليهم المرجعة (1) ; نوجوانان خود را با احاديث ما آشنا كنيد قبل از اين كه مرجعه (يكى از گروههاى منحرف) بر شما پيشى گيرند.
ارتباط با نسل جوان
هدايت و تربيت نسل جوان به لحاظ اهميتى كه دارد امروزه بيش از گذشته مورد توجه انديشمندان و دل سوزان جوامع مختلف قرار گرفته است. جوان داراى خصوصيات عاطفى، اجتماعى و جسمانى است. حساسيت، تنوع خصلتهاى رفتارى، هيجانهاى درونى، علاقه شديد به دوستى با همسالان، عدم كنترل رفتار، حب ذات، الگو پذيرى و تقليد، افتخار به شخصيت و تشخصطلبى و ميل به آزادى، شمهاى از ويژگىهاى اوست.
با توجه به اين ويژگىها، شيوه رفتارى امام صادقعليه السلام با جوانان، و همچنين سخنان و دستور العملهاى آن حضرت براى جوانان و برخورد با آنان، بهترين نسخه شفا بخش و راهگشاست. نگاههاى مهربان، بزرگداشتشخصيت، توجه به استعداد و صلاحيت آنان، احترام به نيازهاى فردى و اجتماعى، رفتار محبتآميز و حكيمانه و سرشار از عاطفه و خلوص، موجب جذب جوانان به سوى آن حضرت بود و شيفتگى آنان به رهبر خويش، ريشه در شيوه رفتار و گفتار آن حضرت نسبتبه مخاطبين و شاگردان خويش دارد.
آن حضرت به سرعت پذيرش سجاياى اخلاقى در نوجوانان توجه كرده و به ابوجعفر; مؤمن طاق مىفرمايد:
«عليك بالاحداث فانهم اسرع الى كل خير; (2) بر تو باد تربيت نوجوانان، زيرا آنان زودتر از ديگران خوبىها را مىپذيرند.»
در اينجا چند نمونه از رفتار آن حضرت را در برخورد با نسل جوان مىخوانيم:
1 - آن روز يكى از شلوغترين ايام حجبود. امام صادق عليه السلام با گروهى از يارانش گفت و گو مىكرد. در اين هنگام هشام بن حكم كه تازه به دوران جوانى گام نهاده بود، خدمت امام رسيد. پيشواى شيعيان از ديدن اين جوان شادمان شد، او را در صدر مجلس و كنار خويش نشاند و گرامى داشت. اين رفتار امام، حاضران را كه از شخصيتهاى علمى شمرده مىشدند، شگفت زده ساخت. وقتى امام عليه السلام آثار شگفتى را در چهره حاضران مشاهده كرد فرمود: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و يده; اين جوان با دل و زبان و دستش (با تمام وجود) ياور ماست.» سپس براى اثبات مقام علمى هشام براى حاضرين، درباره نامهاى خداوند متعال و فروعات آنها از وى پرسيد و هشام همه را به نيكى پاسخ گفت. آن گاه حضرت فرمود: «هشام! آيا چنان فهم دارى كه با منطق و استدلال دشمنان ما را دفع كنى، هشام گفت: آرى. امام فرمود: «نفعك الله به و ثبتك; خداوند تو را از آن بهرهمند سازد و [در اين راه] ثابت قدم بدارد.» هشام مىگويد: بعد از اين دعا هرگز در بحثهاى خداشناسى و توحيد شكست نخوردم. (3)
2 - مفضل بن عمرو نماينده امام صادق عليه السلام در شهر كوفه بود. او از طرف امام موظف بود به مشكلات دينى، مالى و اجتماعى مردم كوفه رسيدگى كند و در اين رابطه با جوانان شهر ارتباط صميمانه و مستحكمى برقرار كرده بود، براى همين عدهاى اين دوستى را نتواستند تحمل كنند، ناچار به شايعه و افتراء روى آوردند و مفضل و يارانش را به شرابخوارى، ترك نماز، كبوتر بازى و حتى به سرقت و راهزنى متهم كردند. اين گروه، كه ابوالخطاب معزول و طرفدارانش از فعالان آن شمرده مىشدند، شايع كردند كه مفضل افراد بى مبالات و لاابالى را پيرامونش گرد آورده است. وقتى اين شايعات به اوج رسيد، گروهى از مومنان و مقدسان كوفه به محضر امام صادقعليه السلام چنين نوشتند: «مفضل با افراد رذل و شرابخوار و كبوتر باز همنشين است، شايسته است دستور دهيد اين افراد را از خود دور سازد.»
امام صادق عليه السلام بدون اين كه با آنان در اين باره سخن بگويد، نامهاى براى مفضل نوشته، مهر كرد و به آنان سپرد تا به مفضل برسانند. حضرت تصريح كرد كه نامه را خودشان شخصا به مفضل تحويل دهند. آنان به كوفه برگشتند و دسته جمعى به خانه مفضل شتافتند و نامه امام صادق عليه السلام را به دست مفضل دادند. وى نامه را گشود و متن آن را قرائت كرد. امامعليه السلام به مفضل دستور داده بود كه: چيزهايى بخرد و به محضر امام عليه السلام ارسال كند. در اين نامه اصلا اشارهاى به شايعات نشده بود. مفضل نامه راخواند و آن را به دست همه حاضران داد تا بخوانند. سپس از آنان پرسيد: اكنون چه بايد كرد؟ گفتند: اين اشياء خيلى هزينه دارد. بايد بنشينيم، تبادل نظر كنيم و از شيعيان يارى جوييم.در واقع هدفشان اين بود كه فعلا خانه مفضل را ترك كنند. مفضل گفت: تقاضا مىكنم براى صرف غذا در اينجا بمانيد. آنان به انتظار غذا نشستند. مفضل افرادى را به سراغ همان جوانانى كه از آنها بدگويى شده و به كارهاى ناروا متهم شده بودند فرستاد و آنان را احضار كرد. وقتى نزد مفضل آمدند، نامه حضرت صادقعليه السلام را براى آنان خواند. آنان، با شنيدن كلام امام صادقعليه السلام براى انجام فرمان حضرت از خانه خارج شدند و پس از مدت كوتاهى بازگشتند. هر كدام به اندازه وسع خويش روى هم نهاده و در مجموع 2 هزار دينار و ده هزار درهم در برابر مفضل نهادند. آن گاه مفضل به شكايت كنندگان كه هنوز از صرف غذا فارغ نشده بودند نگريست و گفت: شما مىگوئيد اين جوانان را از خودم برانم و گمان مىكنيد خدا به نماز و روزه شما نيازمند است؟! (4)
در اينجا به بخشى از شيوهها و راه كارهاى عملى برخورد و هدايت جوانان در پرتو گفتار و رفتار صادق آل محمدعليهم السلام مىپردازيم:
1 - رفتار نيكو و ملايم
نوجوان قلبى پاك و روحى حساس و دلى نازك و عاطفى دارد. در برخورد با او بايد راه نرمى و ملايمت پيش گرفت. نگاه مهربان، ارزش دادن به شخصيت و رفتار خوش، بهترين شيوه ارتباط با اوست. محبت، اظهار علاقه، صدا كردن با القاب، عناوين و نامهاى زيبا او را به سوى مبلغ و مربى جذب مىكند و در اين حال مىتوان ارتباط قلبى و عاطفى با او ايجاد كرد، سخنانش را شنيد، راهنمايى كرد، لغزشها را متذكر شد و بالاخره درعالم دوستى كه يك ارتباط شديد روحى و عاطفى برقرار است، مىتوان صفات زيبا را به او القاء نمود، نيازهاى بسيارى را از او برطرف كرد و از آلودگىها او را بر حذر داشت، زيرا گرايش جوان به خوبىها و زيبايىها از ديگران بهتر و سريعتر انجام مىپذيرد.
امام صادق عليه السلام فرمود: «من لم تكن فيه ثلاث خصال لم ينفعه الايمان: حلم يرد به جهل الجاهل. و ورع يحجزه عن طلب المحارم. و خلق يدارى به الناس; (5) هر كس سه خصلت را دارا نباشد از ايمان خود سودى نخواهد برد: اول - بردبارى، كه جهل نادان را برطرف كند. دوم - پارسائى، كه او را از حرام باز دارد. سوم - رفتار نيكو كه با مردم مدارا نمايد.»
2 - آگاهى دادن در مسائل دينى
يكى از علل دين گريزى برخى جوانان و نوجوانان عدم آگاهى به مسائل دينى است. زيرا انسان طبيعتا هر چه را نشناسد به سويش نمىرود و افكار واحساسات و حواس خود را به سوى آن معطوف نمىدارد. اما شناخت و آگاهى از خوبىها و زيبائىها به ويژه اطلاع از منافع آن، سريعا انسان نفع طلب را به آن جذب كرده و آن را در نزد شخص، دوست داشتنى مىكند. براى همين اگر جوانان با آثار و بركات و احكام و معارف دين آشنا شوند، فاصله آنان با حقايق دينى كم خواهد شد. افزون بر اين، نسل جديدى كه معمولا از مسائل و حقايق دينى بى اطلاع يا كم اطلاع است و بصيرت و معرفت كافى از دين ندارد، تحت تاثير تبليغات و هجمههاى فرهنگى دشمنان قرار مىگيرد.
امام صادق عليه السلام به بشير دهان (روغن فروش) فرمود: «لا خير فى من لا يتفقة من اصحابنا يا بشير ان الرجل منهم اذا لم يستغن بفقهه احتاج اليهم فاذا احتاج اليهم ادخلوه فى باب ضلالتهم و هو لا يعلم; (6) از دوستان ما كسى كه در دين خود انديشه و تفقه نكند ارزش ندارد. اى بشير! اگر يكى از دوستان ما در دين خود تفقه نكند و به مسائل و احكام آن آشنا نباشد، به ديگران (مخالفين ما) محتاج مىشود، هر گاه به آنها نياز پيدا كرد آنان او را در خط انحراف و گمراهى قرار مىدهند در حالى كه خودش نمىداند.» ضرورت يادگيرى احكام دينى در منظر پيشواى ششم آنقدر مهم است كه مىفرمايد: «لو اتيتبشاب من شباب الشيعة لايتفقه لادبته; (7) اگر به جوانى از جوانان شيعه برخورد نمايم كه در دين تفقه نمىكند او را تاديب خواهم كرد.»
3 - شناساندن آسيبهاى اجتماعى
آشنا نبودن نسل جديد با آفتهاى اجتماعى موجب افت ارزشهاى اخلاقى و توفيق دشمنان فرهنگى و رواج خلاف و حرام در ميان آنان مىباشد. اگر جوانان مسلمان با اين آفتها آشنا باشند و از عواقب بد آن در ميان افراد جامعه اطلاع يابند، بنابر فطرت پاكى كه خداوند در نهاد آنها قرار داده از آن آفتها فاصله خواهند گرفت و دامن خويش را به چنين آفتهاى اجتماعى آلوده نخواهند كرد. صادق آل محمد عليه السلام مواردى از آفتهاى اجتماعى را چنين فهرست كرده است: الف) ستم كردن ب) فريبكارى ج) خيانت د) تحقير و خوار كردن ديگران ه) اف گفتن: (نق بزند، غرغر كند و به اين وسيله زحمات ديگران را ناديه گرفته و خود را چيزى پندارد.) و) دشمنى، كينه توزى و اظهار عداوت با برادران دينى ز)تهمت زدن ح )داد و فرياد و پرخاشگرى ط) طمع كارى و حرص به دنيا.
«و ان لايظلمه و ان لايغشه و ان لايخونه و ان لايخذله و ان لايكذبه و ان لايقول له اف و اذ قال له اف فليس بينهما ولاية و اذ قال له انت عدوى فقد كفر احدهما و اذا اتهمه انماث الايمان فى قلبه كما ينماث الملح فى الماء; (8) به برادر ايمانى خود ستم ننمايد، او را فريب ندهد، به او خيانت نكند، او را كوچك نشمارد، او را دروغگو نخواند، به او اف نگويد و اگر به او اف بگويد (غرغر كند) ولايتبين آن دو قطع مىشود و اگر به برادر ايمانىاش بگويد تو دشمن من هستى، يكى از آن دو كافر [باطنى ]مىشود و اگر برادرش را متهم نمايد، ايمان در قلب او ذوب مىشود مانند ذوب شدن نمك در آب.» (9)
4 - ترغيب به دانش افزايى
يك جوان مسلمان بايد از علوم روز آگاهى كافى داشته باشد. تخصص در كنار تعهد يك اصل مسلم و ترديد ناپذير در فرهنگ ما است. كسانى در عرصه زندگى به اهداف دلخواه خود مىرسند كه با شناخت دانشها و مهارتهاى عصر خود به قلههاى سعادت نائل شده و با تعهد و ايمان خويش، اعتماد افراد جامعه را به خود جلب مىكنند. از منظر حضرت صادقعليه السلام كسب دانش و مهارتهاى فنى براى يك جوان ضرورى است، آن حضرت مىفرمايد: «لست احب ان ارى الشاب منكم الا غاديا فى حالين، اما عالما او متعلما; (10) هيچوقت دوست ندارم يكى از جوانان شما (شيعه) را ببينم مگر اينكه در يكى از دو حال، شب و روز خود را سپرى كند: يا دانا باشد يا ياد گيرنده.»
5 - عادت دادن به حسابرسى
يك تاجر زمانى در كار خود پيشرفت مىكند كه در هر شبانه روز به حساب خود رسيدگى كرده و سود و زيان معاملات خويش را بداند و گرنه بعد از مدت كوتاهى سرمايه و هستى خود را از دستخواهد داد. جوانى، يك سرمايه و فرصتبسيار عالى براى هر شخص مىباشد. اگر يك جوان به حساب عمر خود رسيدگى نكند و نداند كه آيا در مقابل عمر خويش چه چيزى به دست آورده است، در آيندهاى نه چندان دور سرمايه معنوى خويش را به باد فنا خواهد داد. اما اگر به حساب روزانهاش برسد و ببيند كه در مقابل هر روز از دست رفته، يك قدم به سوى كمال برداشته، خوشحال شده و آن را تكرار كند و در مقابل انحطاط فكرى و اخلاقى غمگين گشته و سعى در جبران آن داشته باشد، بديهى است كه رو به سوى رشد و ترقى خواهد نهاد. امام صادقعليه السلام به ابن جندب كه يك جوان فعال و پرشور و باايمان بود مىفرمايد: «يا بن جندب! حق على كل مسلم يعرفنا ان يعرض عمله فى كل يوم و ليلة على نفسه فيكون محاسب نفسه فان راى حسنة استزاد منها و ان راى سيئة استغفر منها و لئلا يخزى يوم القيامة; (11) اى پسر جندب! هر مسلمانى كه ما را مىشناسد شايسته است كه رفتار و كردار خود را در هر شبانه روز برخود عرضه دارد و حسابگر نفس خويش باشد تا اگر كار نيكى در آنها ديد، بر آن بيفزايد و اگر كار بدى در اعمال خود مشاهده نمود، از آنها توبه كند، تا در روز قيامت دچار ذلت و حقارت نشود.»
6 - تعديل حس دوستخواهى
انسان با انس به دوستانش احساس مسرت و لذت مىكند. او در همنشينى با رفيق شفيق، نشاط و نيرو مىگيرد و اين يك نياز طبيعى اوست و بايد ارضاء شود. يك جوان در اثر اين حس به سمت دوستان و همفكران خود كشيده مىشود، او عاشق رفاقت است و دنبال ارتباط با هم سن و سالان خود مىباشد. از طرف ديگر بر اثر غلبه احساسات و شور و شوق جوانى و نپختگى نگرش عقلانى، ممكن است در دام دوستان ناباب و يا صيادان و شيادان بيفتد. از اين رو در انتخاب يك دوست ممكن است دچار مشكلات گردد. امام جعفر صادق عليه السلام دقيقا روى همين نكته انگشت اشارت نهاده و به جوانان چنين رهنمود مىدهد: «الاخوان ثلاثة: فواحد كالغذاء الذى يحتاج اليه كل وقت فهو العاقل. و الثانى فى معنى الداء و هو الحق. و الثالث فى معنى الدواء فهو اللبيب; (12) دوستان سه دسته هستند. اول: كسى كه مانند غذا در هر زمان به او نياز هست و او دوست عاقل است. دوم:كسى كه [براى انسان] مانند بيمارى و درد [رنج آور] است، و او دوست احمق [و نادان] است و سوم: كسى كه وجودش براى فرد همانند داروى حيات بخش است، و آن رفيق روشن بين [و اهل تفكر] است.»
7 - ضرورت ازدواج
هر جوانى فطرتا نيازمند ازدواج است و بايد به اين نياز خدادادى و طبيعى از طريق مشروع جواب داد. اما بعضى جوانان با بهانه قرار دادن بعضى مشكلات و سختىها از اين سنت الهى روى بر تافته و خود را در دام نفس شيطانى گرفتار مىكنند. به آنان بايد توجه داده شود كه اين پيمان مقدس در ميان تمام ملتها وجود داشته و محبوبترين بنيان نزد خداوند متعال است. با ازدواج، شخصيت و ايمان دو جوان كامل مىشود. صادق آل محمد عليه السلام فرمود: «من تزوج احرز نصف دينه فليتق الله فى النصف الآخر; (13) كسى كه ازدواج كند نصف دينش را حفظ كرده است پس بايد در نصف ديگرش تقواى الهى پيشه كند.»
و در حديث ديگرى آن حضرت به جوانان چنين پيام داد: «ركعتان يصليهما المتزوج افضل من سبعين ركعة يصليها اعزب; (14) دو ركعت نماز كه فرد ازدواج كرده مىخواند بر 70 ركعت نماز يك فرد مجرد برترى دارد.»
8 - تشويق به نماز
بر اساس متون دينى ما نماز عامل كمال انسان و حافظ او از آلودگىها و صفات مذموم و ناپسند است. همچنين اين رفتار معنوى تاثير بسزايى در بيدار كردن روح نظم و حفظ نظام انسان دارد. نماز تسلى بخش و آرامش بخش دلهاى مضطرب در انسانهاى خسته و نگران است. نماز شاخص رهروان راه خدا و بهترين وسيله ارتباط صميمانه رب العالمين است. تجربه و آمار گواهى مىدهد كه درصد بالايى از خلافكاران و هنجارشكنان در جامعه اسلامى در خانوادههايى بزرگ شدهاند كه يا نماز نمىخوانند و يا آن را سبك مىشمارند. پيشواى ششم جايگاه مهم نماز را در زندگى و رفتار روزانه يك مسلمان براى اقشار مختلف به ويژه جوانان تبيين نموده و فرمود: «اول ما يحاسب به العبد على الصلوة فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردت عليه رد عليه سائر عمله; (15) [روز قيامت] اولين چيزى كه از بنده محاسبه مىشود نماز است. اگر از او نماز پذيرفته شد، سائر اعمالش پذيرفته مىشود اما اگر نماز او رد شد ساير اعمال [نيك] او نيز رد خواهد شد.»
آن حضرت در مورد زيانهايى كه در اثر دورى از نماز براى انسان رخ مىدهد به ابن جندب فرمود: «ويل للساهين عن الصلوات، النائمين فى الخلوات، المستهزئين بالله و آياته فى الفترات اولئك الذين لاخلاق لهم فى الآخرة و لا يكلمهم الله يوم القيامة و لا يزكيهم و لهم عذاب اليم; (16) واى بر آنها كه از نماز غفلت كنند و در خلوت بخوابند و خدا و آياتش را در دوران ضعف دين استهزاء كنند، آنان كسانى هستند كه در آخرت بهره ندارند و خدا در روز قيامتبا آنان سخن نخواهد گفت و آنان را تبرئه نخواهد كرد و عذاب دردناك براى آنهاست.»
9 - تقويت انديشههاى مثبت
با تقويت تفكر مثبت در جوانان مىتوان صفات نيك و خصلتهاى زيبا را در وجود آنها ايجاد كرد. آن گاه با فضاسازى مناسب و به وجود آوردن بسترهاى لازم، آنها را به تكرار رفتارهاى مثبت متمايل كرده و آن رفتارها را به صورت عادات پايدار در وجود آنان در آورد. بخشى از انديشههاى مثبت در كلام امام جعفر صادق عليه السلام عبارتند از:
الف) زيارت دوستان و تقويت حس هميارى: آن حضرت نيكى به دوستان و ديدار آنان را برترين عبادت برشمرده و فرمود: «ما يعبد الله بمثل نقل الاقدام الى بر الاخوان و زيارتهم; خداوند به چيزى همانندگام برداشتن در راه نيكى به برادران دينى و ديدار و زيارت آنها عبادت نشده است.»
ب) انس با خدا: چه زيباست كه جوانان پاك هميشه خدا را بهترين انيس خود بدانند و در سختىها او را همدم و پناهگاه خويش بر گزينند. آن حضرت فرمود: «آنسو بالله واستوحشوا مما به استانس المترفون; (17) [انسانهاى با ايمان] با خدا انس گرفتهاند و از آنچه كه مال اندوزان و دنيا پرستان به آن انس گرفتهاند، در هراسند.» آرى آنان از نعمتهاى خداوندى بهره مىبرند، اما به آنها دل نمىدهند. آنان دلبسته خدا بوده و با ياد او آرام مىشوند.
ج) پايدارى در راه هدف پايدارى در راه ايمان و عقيده از عوامل توفيق و پيروزى است. يك جوان آن گاه به آرزوهاى مشروع و دلخواه دست مىيابد كه پشتكار و استقامت داشته باشد. مهمترين آرزوى هر جوان نيل به سعادت حقيقى و قرب پروردگار - كه جلوه تمام كمالات، زيبائىها و خوبىهاست - مىباشد. پيشواى صادق شيعيان فرمود: «لو ان شيعتنا استقاموا لصافحتهم الملائكة و لا ظلهم الغمام و لاشرقوا نهارا و لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم و لما سالوا الله شيئا الا اعطاهم; (18) اگر شيعيان ما در راه حق استقامت ورزند، فرشتگان با آنان دست مىدهند. ابرهاى رحمتبر آنها سايه مىافكند. مانند روز مىدرخشند، از زمين و آسمان روزى مىخورند و آنچه از خدا بخواهند، به آنها عطا مىكند.»
د) دستگيرى از افتادگان: معلى بن خنيس مىگويد: «امام صادق عليه السلام در شبى بارانى از خانه به سوى ظله بنى ساعده رفت. به دنبال او رفتم، گويى چيزى از دست او بر زمين افتاد. حضرت گفت:
به نام خدا، خداوندا آن را به ما بازگردان. به نزديك رفته سلام كردم. فرمود: معلى تو هستى؟ عرض كردم! آرى فدايتشوم! فرمود: با دستخود زمين را جست وجو كن، هر چه يافتى آن را به من بازگردان.
معلى مىگويد: نانهاى زيادى روى زمين افتاده بود. يكى يكى، دوتا دوتا پيدا مىكردم و به آن حضرت مىدادم. كيسهاى پر از نان همراه آن حضرت بود و از سنگينى آن را به زحمتحمل مىكرد. عرض كردم: اجازه دهيد آن را من بياورم؟ فرمود: من از تو شايسته ترم، ولى با من بيا. به ظله بنى ساعده رسيديم. گروهى را ديدم كه در خواب بودند. آن حضرت يك يا دو قرص نان را در زير سر آنان مىگذاشت. توزيع نان به آخرين نفر كه تمام شد، بازگشتيم. عرض كردم: فدايتشوم! آيا اينها شيعه هستند. فرمود: اگر شيعه بودند حتى در نمك طعام نيز با آنان مواسات و از خود گذشتگى مىكردم.» (19)
ه) توجه به غذا: يك جوان مسلمان همچنان كه به سلامت روح خود مىانديشد، در پرورش جسم نيز كوشا است او فردى ضعيف البنيه، كسل و منزوى نيستبلكه به بهداشت غذاى خويش در كنار بهداشت روانش توجه دارد. از راه تغذيه صحيح و ورزش جسم خود را تقويت مىكند و از راههاى مختلف نشاط خويش را به دست مىآورد، اما در عين حال به حلال و حرام بودن غذايى كه مىخورد توجه كامل دارد و آثار مخرب غذاى حرام و غير مشروع را در وجودش در نظر دارد. امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «شيعتنا لا ياكلون الجرى…و لايشربون مسكرا; (20) شيعيان ما مارماهى نمىخورند … و شراب و مسكرات نمىنوشند.»
و) نيك رفتارى با اهل معصيت: در اصلاح رفتار غلط و ناپسند ديگران و كسانى كه به نوعى مرتكب گناه مىشوند، بايد شيوهاى كارآمد در پيش گرفت و ترس و ياس آنان را در پيوستن به رديف خوبان از ميان برداشت و با نيك رفتارى و اميد دادن، روحيه شكستخورده آنان را تقويت نموده و بازسازى كرد.
امام صادق عليه السلام فرمود: «لا تقل فى المذنبين من اهل دعوتكم الا خيرا، واستكينوا الى الله فى توفيقهم; (21) در مورد همكيشان گنه كار خود جز خوبى و نيكى چيزى نگو و از خداوند توفيق هدايت آنان را بخواهيد.»
ز) در انديشه شغل حلال: عبدالاعلى بن اعين در يك روز تابستانى بسيار گرم در يكى از كوچههاى مدينه امام صادق عليه السلام را ملاقات كرده و به آن بزرگوار عرضه داشت: «فدايتشوم! با اين مقام و منزلت و رتبهاى كه نزد خداوند داريد و خويشاوندى كه با پيامبر براى شماست، باز هم براى دنياى خويش تلاش مىكنيد و در چنين روز گرمى خود را در فشار و سختى قرار مىدهيد؟! امام در پاسخ فرمود: اى عبدالاعلى! جهتيافتن روزى و درآمد حلال بيرون آمدهام تا از افرادى همانند تو بى نياز شوم.» (22)
ح) برنامه ريزى صحيح در زندگى: امام صادق عليه السلام مىفرمود: «فان الله يعلم انى واجد ان اطعمهم الحنطة على وجهها و لكنى احب ان يرانى الله قد احسنت تقدير المعيشة; (23) خدا مىداند كه مىتوانم به بهترين صورت نان گندم خانوادهام را تهيه كنم، اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامه ريزى صحيح زندگى ببيند.»
پي نوشت :
1) التهذيب، ج 8، ص 111.
2) الكافى، ج 8، ص 93.
3) بحار الانوار، ج 10، ص 295.
4) معجم رجال الحديث، ج 19، ص 325.
5) بحارالانوار، ج 75، ص 237.
6) منية المريد، ص 375; اصول كافى ج 1، ص 25.
7) بحار الانوار، ج 1، ص 214.
8) وسائل الشيعه، ج 12، ص 208.
9) و در حديث ديگرى آن حضرت طمع نورزيدن و پرخاش نكردن را از نشانههاى يك شيعه كامل شمردند: شيعتنا لا يهرون هرير الكلب و لايطمعون طمع الغراب (مستدرك، ج 12، ص 69.)
10) امالى طوسى، ص 303.
11) تحف العقول، ص 301.
12) بحارالانوار، ج 75، ص 237.
13) همان، ج 100، ص 219.
14) روضة الواعظين، ج 2، ص 374.
15) من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 208.
16) تحف العقول، ص 302.
17) همان، 301.
18) همان، ص 302.
19) تفيسر عياشى، ج 2، ص 107. با استفاده از عبارات شهيد مطهرى.
20) تحف العقول، ص 303.
21) همان.
22) الكافى، ج 5، ص 74.
23) همان، ص 166، و اعيان الشيعه، ج 1، ص 59.
كسى را خبر نكن!
كسى را خبر نكن!
كسى را خبر نكن؛ بگذار در چهارديوارى غربت خويش جان دهم!
همان بهتر كه كسى نفهمد زهرى كه بر جانم نشسته، از نيش مار خانگىام برخاسته كه نان و نمك مرا خورده است.
پدرم در گريز از غم غربت در ميان جماعت حقنشناس، خانهنشينى را برگزيد تا با خارى در چشم و استخوانى در گلو، شيوه سكوت پيشه كند، اما من در زير باران تهمت و زخمزبان و طعنه، سايهبان خانه خويش را شكسته ديدم. دشمن، آخرين پناه و دستگيرم را نيز به اشغال خود درآورده بود.
خورشيد را با كرم شبتاب عوض كردى!
مرا تنها بگذار، ديگر نيازى نيست بوى خيانت را در پستوى خانه پنهان كنى!
تمام اين روزها كه بىوفايىات را با دروغ به هم مىبافتى تا تشت رسوايىات از بام نيفتد، تاروپود قالى كهنه و پوسيده دلت، پيش رويم از هم گسسته بود.
تو گمان كردى آن وعدههاى سر خرمنِ سوخته، مىتواند مس وجود تو را طلا كند و ازاينرو، خورشيد را با يك مشت كرم شبتاب عوض كردى!
طلا در همين خانه بود و راز كيمياگرى در دوست داشتن نور!
نگذار چشم زينب عليهاالسلام به تو بيفتد!
از اين خانه برو! صداى قدمهاى پرشتاب خواهرم در كوچه مىپيچد.
هزار بار در دل آرزو كرده است خدا كند كه خبر دروغ باشد و تو بهتر از هركسى مىدانى كه خبر را به درستى به گوش عقيله بنىهاشم رساندهاند.
به كنيزان گفتهام تشت پر از خونابههاى جگرم را پنهان كنند. به تو نيز مىگويم كه پيش از ورود زينب عليهاالسلام از اينجا برو. طاقت ندارم پيش از كربلاى حسين عليهالسلام ، چشم خواهرم به چشم قاتل برادرش بيفتد.
همان يك كربلا براى خميدن قامت زينب عليهاالسلام كافى است.
از جلوى ديدگان خواهرم بگريز!
حضور امام جواد بر بالین پدر در لحظه شهادت
من در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم که ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا علیه السلام است. جلو رفتم و عرض کردم:« از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود.»
فرمود:« آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد.»
پرسیدم:« شما کیستید؟» فرمود:« من حجّت خدا بر تو هستم، ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد هستم.» سپس به طرف پدر گرامیش رفت و فرمود:« تو هم داخل شو!»
تا چشم مبارک حضرت رضا علیه السلام به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانیاش را بوسید.
حضرت جواد علیه السلام خود را روی بدن امام رضا انداخت و او را بوسید. سپس آهسته شروع کردند به گفتگو که من چیزی نشنیدم. اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا زمانی که روح ملکوتی امام رضا علیه السلام به عالم قدس پر کشید.
پیام امام خمینی (ره) در تشکیل بسیج
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
تشكيل بسيج در نظام جمهورى اسلامى ايران يقيناً از بركات و الطاف جليه خداوند تعالى بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامى ايران ارزانى شد. در حوادث گوناگون پس از پيروزى انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاى فراوانى كه با ايثار و خلوص و فداكارى و شهادت طلبى، كشور و انقلاب اسلامى را بيمه كردند. ولى حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملى از ايثار و خلوص و فداكارى و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم، چه كسى سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود!
بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمرى است كه شكوفه هاى آن بوى بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق مى دهد. بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين ساده انديشى اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصاً امريكا و شوروى از ما و اسلام عزيز دست برداشته اند؛ لحظه اى نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم. در نهاد و سرشت امريكا و شوروى كينه و دشمنى با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- موج مى زند گمنامى است كه پيروانش بر گلدسته هاى رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامى است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى نشانى گرفته اند.
بسيج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضا نموده اند .. من همواره به خلوص و صفاى بسيجيان غبطه مى خورم و از خدا مى خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجى ام. من مجدداً به همه ملت بزرگوار ايران و مسئولين عرض مى كنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين ساده انديشى اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصاً امريكا و شوروى از ما و اسلام عزيز دست برداشته اند؛ لحظه اى نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم. در نهاد و سرشت امريكا و شوروى كينه و دشمنى با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- موج مى زند. بايد براى شكستن امواج طوفانها و فتنه ها و جلوگيرى از سيل آفتها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم.
ملتى كه در خط اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله- و مخالف با استكبار و پول پرستى و تحجرگرايى و مقدس نمايى است، بايد همه افرادش بسيجى باشند و فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا كه در هنگامه خطر ملتى سربلند و جاويد است كه اكثريت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد .. خلاصه كلام، اگر بر كشورى نواى دلنشين تفكر بسيجى طنين انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الّا هر لحظه بايد منتظر حادثه ماند. بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد.
امروز يكى از ضروريترين تشكلها، بسيج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دينى و دانشجويان دانشگاهها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند و فرزندان بسيجى ام در اين دو مركز، پاسدار اصول تغييرناپذير «نه شرقى و نه غربى» باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلى بيشتر به اتحاد و يگانگى احتياج دارند. فرزندان انقلاب به هيچ وجه نگذارند ايادى امريكا و شوروى در آن دو محل حساس نفوذ كنند. تنها با بسيج است كه اين مهم انجام مى پذيرد. مسائل اعتقادى بسيجيان به عهده اين دو پايگاه علمى است. حوزه علميه و دانشگاه بايد چهارچوبهاى اصيل اسلام ناب محمدى را در اختيار تمامى اعضاى بسيج قرار دهند.
بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست، بايد هسته هاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد. شما در جنگ تحميلى نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مى توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان به پايان نرسيده، انقلاب اسلامى در جهان نيازمند فداكاريهاى شماست و مسئولين تنها با پشتوانه شماست كه مى توانند به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت اثبات كنند كه بدون امريكا و شوروى مى شود به زندگى مسالمت آميز توأم با صلح و آزادى رسيد.
حضور شما در صحنه ها موجب مى شود كه ريشه ضد انقلاب در تمامى ابعاد از بيخ و بن قطع گردد .. من دست يكايك شما پيشگامان رهايى را مى بوسم و مى دانم كه اگر مسئولين نظام اسلامى از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت. بار ديگر تأكيد مى كنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليونى، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانى را به دنبال خواهد داشت.
من از تمامى بسيجيان خصوصاً از فرماندهان عزيز آن تشكر مى كنم و از دعاى خير براى اين فرزندان با وفاى اسلام غفلت نخواهم نمود. خداوند شهداى عزيز و گمنام بسيج را به نعمت همجوارى اهل بيت- عليهم السلام- متنعم و جانبازان عزيز را شفا و اسرا و مفقودين عزيز را سالماً به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوكت اين نهاد مقدس و مردمى كه پيروان اسلام عزيز و حضرت بقية اللَّه الاعظم- ارواحنا لمقدمه الفداء- هستند بيفزايد. والسلام عليكم و رحمة اللَّه ..
2 آذر 67
روح اللَّه الموسوى الخمينى.
فوايد مطالعه و کتابخواني در کودکان و نوجوانان
حضرت علي عليه السلام ميفرمايد:"هرآن کس که با کتاب آرامش يابد،راحتي وآسايش از او سلب نمي گردد.”
چرا کودکان و نوجوانان بايد مطالعه کنند؟ حضرت علي عليه السلام ميفرمايد:"هرآن کس که با کتاب آرامش يابد،راحتي وآسايش از او سلب نمي گردد.”
انسان موجودي کمال گراست وبا سکون وسکوت سازگاري ندارد. او هميشه به دنبال راهي است که يک قدم پيش گذارد و گرهاي از مشکلات خود بگشايد. بنابراين او براي پيشرفت در عرصه هاي زندگي،احتياج به شناخت نسبتا کاملي از خود و جامعه دارد وبايد با گذشته وآينده ارتباط برقرار کند.
آيين مقدس اسلام ،فراگيري علم ودانش را عاملي براي رشد،پويايي و تعالي جامعه برشمرده است.از پيامبر عظيم الشان اسلام نيز روايت شده است: “هرکس در جستجوي دنياست،بايد دانش فرا گيرد و هرکس به آخرت دل بسته است،بايد از علم بهره گيردو هرکس دنيا وآخرت هردو را ميخواهد، باز هم گريزي از دانش آموزي ندارد."ودر جاي ديگر ميفرمايد:"اگر روزي بر من بگذرد که در آن روز به علم ودانش من افزوده نشود،آنروز ، روز مبارکي نيست.”
با کتابخوب است که انسان شناخته مي شود،رشد مي کندوبراي حرکت آماده مي شود.
عادت به مطالعه و تاثير آن در کودکي ونوجواني پايدار است.
بسياري از دانشمندان وروانشناسان معتقدند که اساس وزيربناي شخصيت انسان در سالهاي اول زندگي پايه گذاري مي شود و آموخته هاي اين دوران،تاثير عميقي بر آينده ي زندگي فرد دارد.بنابراين اگر مطالب خواندني مفيد و سازنده در اختيار کودکان و نوجوانان قرار گيردو آنها از همان سنين کودکي به مطالعه عادت کنند،راه و رسم زندگي را خواهند آموخت و تحت تاثير داستانها و کتابهاي آموزنده،به رشد و تعالي خواهند رسيد ودر آينده نيز براي حل مشکلات خود از کتاب کمک خواهند گرفت.حضرت علي(ع) مي فرمايند:"بهترين چيزي که نوجوانان بايد ياد بگيرند سلسله کارهايي است که به هنگام بزرگسالي به آن نيازمند خواهند بود.”
آدمي براي داشتن يک زندگي سعادتمند،نيازمند بينش وآگاهي است و آموخته هاي دوران کودکي و نوجواني،مقدمه اي براي زندگي فرد است.کودکان راه زندگي سعادتمندانه فردا را امروز بايد بياموزند و در اين مسير،کتابخواني، چون چراغي فراراه آنهاست.
مطالعه ،راهي براي تقويت روحيه ديني کودکان و نوجوانان است.
گاهي والدين به دليل ناآگاهي و درک نادرستي که از مسائل ديني و مذهبي دارند،نمي توانند راهنماي خوبي براي کودکان و نوجوانان باشند.بنابر اين ممکن است در آموزش اين گونه مسائل دچار اشتباه شوند يا هرگز فرصت مناسبي براي آموزش اين مسائل نيابند.مطالعه کتابهاي ديني به کودک و نوجوان کمک مي کند تا به درک صحيحي از اين مسائل دست يابد و پيش از آن که دير شود به رشد و شکوفايي برسد.البته انتخاب کتابهاي مناسب و چگونگي مطالعه و برداشت کودک از مطالب آنها از حساسيت خاصي برخوردار است و به راهنمايي افراد آگاه نياز دارد.
مطالعه ي صحيح زمينه ساز تفکر و خلاقيت کودکان و نوجوانان است خواندن کتابها و داستانهاي مختلف موجب شکل گيري ارزشهاي گوناگون در ذهن کودک مي شود،حساسيت اورا رشد مي دهد و احترام به ديگران در او شکل مي گيرد.رضايتي که کودک از مطالعه به دست مي آورد او را متکي به خود بار خواهد آورد.سؤالاتي که بر اثر مطالعه براي کودک مطرح مي شود و مقايسه هايي که او بين مسائل مختلف مي کند، در مجموع موجب مي شود که او فردي خلاق بار بيايد.
با بهره گيري از تخيل که ضرورت اساسي خلاقيت است دنيايي بزرگ و پهناور در مقابل چشمان کودک گشوده مي شود و او قادر است آزادانه خيال پردازي کند.کودک در اين شرايط هرگز خود را محدود ومحبوس در حصار واقعيتها و امور مشهود نمي بيند.
مطالعه باعث پيشرفت تحصيلي است.
مطالعه غير درسي،باعث بالا رفتن سطح فکر و فعال شدن ذهن کودکان و نوجوانان است.وقتي سطح فکر دانش آموزي بالا رفت و ذهن او فعال شد،امکان فراگيري درسهاي مدرسه برايش بهتر فراهم مي شود.يعني ذهن او آمادگي بيشتري را براي يادگيري رياضي،ادبيات،تاريخ و… خواهد داشت و اين مطلبي است که تجربه آن را بارها ثابت کرده است.
دانش آموزي که همگام با مطالعه درسي،به طور جدي به مطالعه کتابهاي غير درسي نيز مي پردازد،بدين وسيله:
داراي سطح فکرو انديشهاي وسيع مي شود.
ذهنش براي فراگيري فعالتر مي شود.
گنجينهي لغاتش کاملتر مي شود.
افقهاي جديدي پيش رويش باز مي گردد.
آمادگيش براي يادگيري درسهاي مدرسه بيشتر ميشود.
به صورت جديدتر وقويتر در راه کسب علم گام برمي دارد.
کتابخواني راهي براي شناخت الگوهاست.
کودکان و نوجوانان براي موفقيت در زندگي،به الگوهاي رفتاري نيازمندند.وجود حس همانند سازي در کودکان و نوجوانان و نياز آنها به الگوهاي رفتاري،ايجاب مي کند که به الگوهاي شايسته اي دسترسي داشته باشند تا بدين وسيله شخصيت و رفتار خود را تشکيل دهند.الگوهايي که به وسيله ي کتاب معرفي مي شوند،نقش مهمي را در شکل دادن به شخصيت کودکان و نوجوانان ايفا مي کنند.به لحاظ تاثيري که الگوهاي برجسته ي اخلاقي در شخصيت نوجوانان و جوانان دارد،مطالعه ي زندگينامه ي بزرگان و مشاهير و فرزانگان ميتواند بسيار مؤثر واقع شود.
آيا عادت به مطالعه امري اکتسابي است؟
عده اي از والدين و مربيان تصور مي کنند که عادت به مطالعه امري ذاتي و خصلتي است که تنها بعضي از افراد به دليل کنجکاوي،علاقه و…به آن روي مي آورند و ديگران نمي توانند اهل مطالعه باشند و شايد به همين دليل،هيچ گونه تلاشي براي ايجاد عادت به مطالعه در فرزندان خود انجام نمي دهند.
پژوهشهاي اخير در زمينه ي تعليم و تربيت ثابت کرده است که عادت به مطالعه يک امر اکتسابي است.يعني همان طور که يک کودک،خواندن و نوشتن را ياد مي گيرد،مي تواند مطالعه را هم بياموزد.پس بايد روش مطالعه را به او آموخت و او را به خواندن عادت داد.
جایگاه کتاب و کتابخوانی
جایگاه کتاب و کتابخوانی
کتاب، محصول تجربههای بشری و خلاقیتهای ذهنی و آموختههای دراز مدت انسان است. سهم کتاب در انتقال دانشها گاهی به مراتب بیشتر و فراتر از دیگر ابزار آموزشی است. پدید آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب از توصیههای مهم اولیای دین است و به گسترش دانش کمک میکند و به عنوان یک میراث فرهنگی برای نسلهای آینده ماندگار میشود. امام صادق علیهالسلام به مفضّل بن عمر فرمودند: «دانش خود را بنویس و آن را در میان برادرانت منتشر ساز».
سفارش امام حسن علیهالسلام به نگارش آثار علمی
کتاب وسیلهای است که دانش بشری به مدد آن از تباه شدن مصون میماند و به آیندگان منتقل میشود. از اینرو پیشوایان معصوم علیهالسلام توجه ویژهای به فرهنگ مکتوب داشتند و همواره پیروان خویش را به حفظ دانش و نوشتن آن سفارش میفرمودند. در حدیث میخوانیم که امام حسن مجتبی علیهالسلام فرزندان و برادرزادگان خویش را جمع کردند و در زمینه دانشاندوزی و نگارش آثار علمی چنین توصیه فرمودند: «شما کوچکترهای قوم هستید و به زودی بزرگانِ قوم خواهید شد. پس دانش بیاموزید. هرکس از شما نتواند علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد، آن را بنویسد و در خانهاش قرار دهد».
جایگاه دانش و کتاب از منظر پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم
توجّه اسلام به حفظ و گسترش میراث علمی، جایگاه والای دانش و کتاب را از دیدگاه این دین مبین نشان میدهد. از رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که فرمود: «هرگاه که مؤمنی از دنیا برود و یک ورق از خود بر جای گذارد که در آن دانشی مکتوب است، همان برگه در روز قیامت، میان او و آتش، پوشش و مانعی خواهد بود».
کتابهای ناسالم
بیتردید، به همان اندازه که میتوانیم از کتاب بهره بگیریم، ممکن است در معرض آفتها و خطرهای نوشتههای سست و بیمار و مسموم و انحرافی هم قرار گیریم. راه دادن کتابهای ناسالم به مدرسهها و خانهها، در واقع مسمومیت فکری و اخلاقی نسل ما را به دست خودمان فراهم میآورد. بنابراین، نظارت بر چاپ کتاب و بررسی محتوای آن، در جامعه سلامت خواه و دوراندیش ضروری است. آنان که به سلامت اندیشه و باورها و گرایشهای افراد جامعه دلبستگی دارند، نمیپذیرند که در عرضه آثار منتشر شده، حدّ و مرز و نظارت و محدودیتی نباشد.
کتاب و کتابخانه
وقتی کتاب، حاصل اندیشهها و تجربههای اهل اندیشه و معرفت باشد، کتابخانه نیز کانون همایش صاحب نظران و موزه پرطراوت و شاداب دانشمندان و صاحبان معارف خواهد بود. همانگونه که در باغ و بوستان، خاطر انسان نشاط مییابد، سیر در بوستان کتاب نیز مشام جان را شاداب و معطر میسازد. بیمناسبت نیست که در روایات ما، از کتاب به عنوان بوستان دانشمندان یاد شده و همدم و سخنگویی شایسته به شمار آمده است. کسی که قدم در کتابخانه میگذارد، به گلگشت دلانگیز و مجمع دانشمندان و دانایان قدم نهاده است. طبیعی است که در چنین محیطی، انسان احساس نشاط میکند و روحش بالنده میشود.
مطالعه و کتابخوانی
وقتی جهل و بیخبری، جامعهای را از پای درآورد، یا شبههها ذهن جوانان را فلج کند، بدون شک یکی از مهمترین کارهایی که میتواند آفت جهل را بزداید، مطالعه است و آنچه میتواند شبهههای ذهنی را دفع کند و ایمان و اطمینان را به قلبها باز آورد، کتابخوانی است. گرفتاران در چنبره پرسشها و محاصره شدگان در میان انبوه شبههها، میتوانند برای استمداد فکری به کتابخانه مراجعه کنند و از آنجا نیرو گیرند و به جنگ شبههها بروند و پاسخی در برابر القائات و شبههافکنیهای دیگران بیابند.
آثار روحیِ انس گرفتن با کتاب
بیگمان، هیچ ذخیره و میراثی سودمندتر و با ارزشتر از کتاب نیست؛ چرا که کتاب، مایه آرامش روحی انسان است. حضرت علی علیهالسلام فرمودند: «کسی که به کتابها تسلّی و آرامش بیابد، هرگز آرامش را از دست نخواهد داد.» کتاب همدمی است که اندوه را میزداید و مطالعه کننده را از تنهایی در میآورد و به او حکمتهای جانپرور میآموزد.
بردباری کتابدار در برخورد با کودکان
در کتابخانههایی که در مدرسهها، مسجدها و روستاها تأسیس میشود، نحوه برخورد متولیان کتابخانه با مراجعهکنندگان بسیار مهم است. مراجعهکنندگان به کتابخانهها، گاهی کودکان و نوجوانانند و گاهی بزرگترها و حتی دانشآموختگان و اهل معرفت. نحوه برخورد با هریک از این گروهها متفاوت است و آیین مناسب خود را میطلبد. اگر سر و کار کتابدار با کودکان است، حوصله و بردباری بیشتری لازم است تا هم بازیگوشی کودکان، زیانهایی به بار نیاورد و هم آنان به کتابخانه و مطالعه رغبت کنند.
امین بودن کتابدار
یکی از وظایف اخلاقی کتابدار، امین بودن و متعهد بودن است. کتابدار، نسبت به کتابها باید امین باشد و از ضایع شدن و مفقود شدن آنها ناراحت شود و خراب شدن کتابها او را رنج دهد و کتابها را مثل فرزندان خود بداند. او باید در امانت دادن کتاب دقت و تعهد لازم را نشان دهد، تا با گم شدن و کم شدن کتابها مواجه نشود.
شناخت کافی از سلامت و صحت کتاب
یکی از مفیدترین اطلاعات برای کتابخوان، شناختن آثار خوب و جدید، شناخت نویسندگان متعهد و سالم و آگاهی از مؤسسات انتشاراتی متعهد است. نشان «استاندارد» به عنوان نشانه مرغوبیت کالا، نباید تنها در فرآوردههای خوراکی و مصرفی و کالاهای خانگی و صنعتی مورد نظر باشد، بلکه آثار فرهنگی و فرآوردههای علمی و فکری هم باید مطابق استانداردهای عقلانی و دینی و ارزشی تهیه شود تا جامعه را به فساد و تباهی و بیماری نکشد. روشن است که خوانندگان آثار و خریداران کتاب و مشتریان مطبوعات و جراید نیز باید به این علایم استاندارد توجه کنند و هر کتاب را نخرند و نخوانند و به هر نویسنده و ناشر، اطمینان صد در صد نکنند و تا شناخت کافی از سلامت و صحت کتاب خاصی پیدا نکردهاند، در روح و اندیشه خود و فرزندانشان را به روی کالاهای ناسالم و زیانبار فکری نگشایند.
علت عمده کتابگریزی در جامعه
یکی از مشکلات و کاستیهای جامعه ما گریز از کتاب و پایین بودن سطح فرهنگ مطالعه است. این نقیصه، ریشهها و علتهای مختلفی میتواند داشته باشد که شاید در رأس آنها «عدم احساس ضرورت» است. تا وقتی انسان در وضعیت «نیاز» قرار نگیرد، در پی رفع آن نخواهد افتاد. اگر در پاسخ شبهههای اعتقادی و پرسشهای سیاسی دربمانیم، یا در مجلس و محفلی که از موضوع خاصی صحبت به میان میآید، احساس کنیم در آن زمینه بیاطلاعیم و شرمسار شویم و احساس کنیم از چرخه زمان و گردونه پرشتاب مسایل علمی و فکری جامعه عقب ماندهایم، نسبت به خلأ و نیاز آگاه میشویم و این میتواند شوق به مطالعه و کتابخوانی را در ما تقویت کند.
شناخت سیر مطالعاتی
بدون شک تناسب محتوا و سبک کتاب، با مخاطبی که آن را به دست میگیرد و میخواند، عامل مهمی برای برقراری رابطه و لذت بردن از خواندن است. کتاب دشوار، گاهی به جای جاذبه، دافعه دارد و به جای شوقآفرینی، بیزار کننده میشود. در اینجا هوشیاری و دقت کسی که کتاب را برای مخاطب، انتخاب میکند، نقش عمده دارد. برای کودک و نوجوان مطالعه کننده، مراعات سلسله مراتب و سیر تدریجی مطالعه نیز مؤثر است. نوجوانان به مطالعه داستان علاقهمندند. بهرهگیری از این علاقه و عرضه کتابهای قصه در مرحله نخست، عامل ایجاد علاقه به مطالعه است. وقتی نوجوان داستانهای جذّاب خواند، با کتاب مأنوس میشود و انس با کتاب و مطالعه، او را در مراحل بعدی به خواندن کتابهای متنوع علمی، تاریخی و اخلاقی میکشاند. مربّی موفق و کتابدار پخته و هنرمند کسی است که این سیر مطالعاتی را بشناسد و به کار گیرد.
نظم و برنامهریزی در کتابخوانی
بیتردید، از مهمترین عوامل مفید ساختن کتابخوانی، برخورداری از نظم و برنامه است. تخصیص وقت مناسب و منظم برای مطالعه، بسیار کارساز است. مطالعه نامنظم، ملالآور و ناپایدار است. در هر کاری از جمله مطالعه، کار اندک ولی پیوسته و منظم، بسیار ثمربخشتر از کار پرحجم، ولی مقطعی و گذراست. با برنامهریزی منظم برای مطالعه، مشکل کمبود وقت که خیلیها آن را وسیله و بهانه فرار از مطالعه قرار میدهند، حل میشود. بسیاری از بزرگان از همین رهگذر، در حرکتی آرام امّا مستمر، توانستهاند کارهای عظیم صورت دهند. بسیاری از اثرهای ماندگار و جاویدان، محصول همینگونه کار دراز مدت و با صبر و حوصله و خسته نشدن و شتاب نداشتن است.
خواندن بهترینها
از آنجا که امروزه دامنه علوم و موضوعات و کتابها گسترش یافته است، بنابراین بر کتابخوانان عزیز است که فرصت و نیرو و مجال را به خواندن بهترینها و لازمترینها اختصاص دهند. سخن نغز امیر بیان حضرت علی علیهالسلام را هماره به یاد داشته باشند که فرمود: «دانش، بیش از آن است که بتوان بر آن احاطه یافت؛ پس از هر دانشی بهترین آن را برگیرید». عمل به این سخن زیبای خورشید کعبه، حضرت علی علیهالسلام ، سبب میشود تا مطالعه کنندگان و کتابخوانان ارجمند با مشکل کمبود وقت، کمتر مواجه شوند، به اهداف مطالعاتی بهتر دست یابند، و از هرز رفتن فرصتها و صرف شدن سرمایه در پای کارهای بیهوده و مطالعات کم ارزش و بیثمر، جلوگیری نمایند.
آفت کتابخوانی
یکی از آفتهای هرکار برنامهدار، برخورد با حوادث و پیشامدها و کارهای پیشبینی نشده است. به تعبیر دیگر، با وجود برنامه مطالعاتی یا درسی، ممکن است کارهایی برای انسان پیش آید که، در آن برنامه وقفه یا اختلال پدید آورد و فرد را از رسیدن به هدف باز دارد. اراده و تصمیم جدی، میتواند انسان را بر این موانع غلبه دهد. خود فرد است که اگر بخواهد، میتواند از برهم خوردن نظم مطالعاتی جلوگیری کند و مصمم و استوار، بر ادامه و استمرار کار، پافشاری کند. اگر بنا باشد مسایلی همچون بیحالی، آمدن مهمان، بیماری یکی از بستگان، برخورد با یک دوست صمیمی، و خستگی از کار روزانه، و… روند مطالعه را مختل سازد، هرگز انسان به هدفهای متعالی دست نخواهد یافت.
کتاب و کتاب خوانی از منظر مقام معظم رهبری
رهبر معظم انقلاب حضرت آیتاللّه درباره وضعیت کتاب و کتابخوانی در کشور، دردِ دلها و رهنمودهایی دارد که راهگشا و شنیدنی است. ایشان در این زمینه میفرمایند: «من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان میافتم، قلبا غمگین و متأسف میشوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلاً ده برابر این میزان، رواج و توسعه و حضور داشته باشد. اگر به دلیل پرچمداری تفکر اسلامی و حاکمیت اسلام به حساب بیاورید، این معنا صدق میکند؛ چون اسلام به کتاب خواندن و نوشتن، خیلی اهمیت میدهد. اگر هر منصفی به بیانات نبیّ مکرم اسلام و ائمه علیهالسلام و پیشوایان اسلام نگاه کند و ببیند که اینها در چه زمانی به کتاب و کتاب خوانی دعوت میکردند و فرا میخواندند، همه افسانهها از ذهنش شسته خواهد شد».
غذای روح
مطالعه، غذای روح و درمان بیماریهای فکری است. کتاب، معلمی ساده و صمیمی و همیشه در دسترس است که بیادعا و بدون تکلف و منّت، آنچه دارد در اختیار ما میگذارد. مطالعه، با نیّت خالص، عبادتی بزرگ است. لحظهای نشستن در کتابخانه، حضور در محضر اندیشمندان قرون و فرزانگان زمان است. کتابخانه، معبد اهل علم و محراب پاکِ دانشجویی و علمآموزی است. هرکه از کتاب و مطالعه بیگانه است، غریب و بیمونس است.
نقش کتاب و کتابخانه در بالندگی جوامع
کتاب و کتابخانه، مجموعه ارزشمندی را شکل میدهد که میتواند در راه شکوفایی و بالندگی افراد و جوامع نقش سازندهای ایفا نماید. کتاب، یکی از راههای کسب دانایی و توانایی است که آدمی را در فهم و درک راست از ناراست، مدد میرساند. کلید گذر از زندان و محدودیت و ورود به دنیایی گسترده و ژرف، بهرهوری از کتاب است. کتابخانهها را میتوان نهادهایی دیرینه و تأثیرگذار دانست که در فرآیندهای آموزشی و پژوهشی، ایجاد و توسعه عادت به مطالعه، پایدارسازی همبستگیهای اجتماعی، حفظ ارزشها، احیای تفکر دینی، ایجاد اعتماد به نفس و استقلال فردی و اجتماعی، و حتی در فرآیندهای اقتصادی نقش مهم و مؤثری دارند.
کتابخانه، حافظ میراثهای فرهنگی
کتابخانهها، حافظان میراثهای فرهنگی و مالکیتهای فکری، مکانهایی امن برای غنی سازی اوقات فراغت و ابزاری برای ایجاد تعادل و گسترش عدالت بهشمار میروند. بر همین اساس است که «کارلایل» کتابخانه را «دانشگاهی برای همه» مینامد. برخی نیز کتابخانه عمومی را به «قلب جامعه» تشبیه کرده و زندگی افراد را بدان وابسته دانستهاند. در هر حال کتابخانهها نمادهایی از ارزشهای معنوی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه تلقی میشوند. از اینرو کتابخانهها باید دارای کتابها و منابع و مواد دیداری و شنیداری مناسب، متنوع و مفید باشند؛ چرا که پربار بودن مجموعه کتابخانه، سبب اقبال هرچه بیشتر مردم به آن مراکز و رویکرد فعال آنان به امر مطالعه و گسترش فرهنگ کتاب میشود.
خانواده، نقطه آغازین ایجاد عشق به کتابخوانی
برای ایجاد علاقه به کتاب و کتابخوانی، عوامل متعددی نقش دارند که نخستین آنها «خانواده» است. در واقع نقطه آغازین ایجاد عشق و علاقه به کتاب و کتابخوانی از خانواده آغاز میگردد؛ زیرا طبق دیدگاه روانشناسان، شخصیت و هویت کودک در قدم اول در خانواده شکل میگیرد. به طور طبیعی والدین علاقهمند به کتاب فرزندانی دوستدار مطالعه خواهند داشت و عکس آن نیز صادق است. تجربه نشان داده است که فرزندانی که در خانوادههای اهل دانش بزرگ میشوند، میزان مطالعه و گرایش به کتابخوانی در آنان نسبت به خانوادههایی که تمایلی به کتاب و مطالعه ندارند بسیار بیشتر است. اکثر علما و دانشمندان در خانوادههایی رشد نمودهاند که والدین آنان اهل مطالعه و پژوهش بودهاند. زمانی که فرزندی میبیند که کتابخانهای در خانه هست و پدر و مادر و همگی اعضای خانواده، ساعاتی را به مطالعه اختصاص میدهند، دیگر، حتی نیاز به گفتن اینکه «باید مطالعه کنی» وجود ندارد.
نقش آموزش و پرورش در ترویج فرهنگ کتابخوانی
آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین مجموعه آموزشی کشور، میتواند با بسترسازی بنیادین و برنامهریزی دقیق و بلند مدت، علاقه به کتاب و کتابخوانی را در بین نسل جوان و نوجوان تقویت نماید. اگر در برنامه آموزشی کشورهای پیشرفته تأمل کنیم متوجه میشویم که فرهنگسازی برای مطالعه را از آموزش و پرورش آغاز مینمایند. بنابراین ضروری به نظر میرسد که با بهرهگیری از مشاوران و روانشناسان برجسته، فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در شخصیت کودکان مستحکم و بنیادین گردد. مطمئن باشیم که اگر زمینه ترویج فرهنگ کتابخوانی را در آموزش و پرورش ایجاد کنیم، دیری نمیپاید که جامعهای کتابخوان و توسعه یافته خواهیم داشت و ثمره آن پیشرفت همهجانبه کشور خواهد بود.
هدیه فرهنگی
بدون شک پدر و مادر نقش مهمی در ترویج فرهنگ کتابخوانی در خانواده دارند. آنان برای اینکه حس کتابخوانی را در فرزندانشان تقویت نمایند، میتوانند از کتاب به عنوان اهرمی برای تشویق استفاده نمایند.
بسیار مناسب خواهد بود که کتاب را به عنوان هدیهای معنوی در لابهلای دیگر هدایا فراموش ننماییم و با این عمل قدمی بسیار مهم در اعتلای فرهنگ کتابخوانیِ فرزندانمان برداریم.
نويسنده: عبداللطیف نظری
کتاب و کتابخوانی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی
کتاب و کتابخوانی از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی
از آنجا كه تغییرات اساسی و بنیادین در هر جامعه، وابستگی كامل به همۀ نهادهای فكری و فرهنگی آن جامعه دارد، و نیز به دلیل اهمیت كارآیی و شدت تأثیرگذاریای كه در مسائل فرهنگی مشهود است، میتوان به این درك و دریافت رسید كه رهبران خردمند و جوامعِ خواهان پیشرفت و اعتلاء، همواره باید نگران اوضاع فرهنگی خود باشند؛ چه آنكه هر تحول و جهش مطلوبی، در پرتو رشد فرهنگی حاصل میشود و به بار مینشیند.
خوشبختانه برخورداری فرهنگ ارزشمند ما از ریشههای قوی و مانا، نگرشها و پویشهای فرهنگی ما را قدرت و استحكام فزایندهای میبخشد؛ زیرا ما با فرهنگی رشد كردهایم كه تمامی جلوههای افتخارآفرینَش، نمودهای راستین فرهنگیاند. نخستین جلوۀ باشكوه چنین ارزشی را میتوان در ابتدای برنامههای پیامبر عظیمالشأن اسلام یافت، كه رسالتش را با فرمانِ «خواندن» از سوی خداوند آغاز میكند و پی میگیرد. در همین فرهنگ مقدس است كه خداوند یگانه، به قلم و حرمت آن سوگند یاد میكند و معجزۀ جاودانۀ آخرین سفیر الهی را یك كتاب آسمانی تشكیل میدهد.
این نشانههای روشن، به افزودۀ پیشینۀ پُربار فرهنگی ما، یعنی شمار كتابها و كتابخانهها و كتابنگاران، و ظهور و وجود بزرگان و نامآوران و اهالی دانش و اندیشه و بینش در عرصۀ شكوفایی تمدن و گسترش فرهنگ مطلوب، ما را متقاعد میسازد كه «كتاب» را یكی از برترین، زیباترین و مهمترین تجلیات فرهنگی بدانیم و آن را از گرانسنگترین پدیدهها و میراث بشری به شمار آوریم.
كتاب، حتی در روزگار پیشرفتهای چشمگیر بشر در عرصههای دانش و نوآوری و فرهنگ، نه تنها اهمیت خود را از دست ننهاده، كه ابعاد گستردهتر و تازهتر و جلوههایی پایدارتر یافته است. بیگمان، آنان كه گامهای بلندی در وادی پیشرفتهای گوناگون برداشتهاند، هرگز با كتاب و كتابخوانی بیگانه نبودهاند و یا اقبالی اندك بدان نداشتهاند؛ بلكه مطالعه را به عنوان یك عنصر اصلی و ضروری در زندگی خود دانستهاند.
كتاب باید والاترین جایگاه را در گسترههای فردی و اجتماعی دارا باشد؛ حال آنكه سوگمندانه و به دلایلی گوناگون، اكنون كتاب از چنین موقعیتی به شایستگی در جامعۀ ما برخوردار نیست و هنوز مطالعه به عنوان یك نیاز دایمی برای همگان مطرح نمیباشد. این مسئله، با توجه به چنان پیشینۀ درخشان و درك ضرورتها و نیازهای این زمان، درخور تأمل فراوان است و بازنگری آن باید از اولویتهای زندگانی ما باشد.
عنایت به این مهم، بهویژه با اهتمام و تأكیدی كه مقام معظم رهبری به طور مداوم در زمینۀ رشد و گسترش فرهنگ كتاب و كتابخوانی در جامعه دارند، از یكسو، و به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی ، باعث فراهم آمدن این مجموعه (حاوی گوشه هایی از نگرش رهبر معظّم انقلاب اسلامی به موضوع کتاب و کتابخوانی) شد . امید است كه تدوین این مجموعه، دستمایۀ اندیشیدنِ هر چه بیشتر به اهمیت موضوع شود و شور و رغبت به مطالعه را در دلهای همگان برانگیزاند و به زدودن گرد فراموشی یا غفلت از چهرۀ كتاب و كتابخوانی مدد برساند؛ چندان كه كتاب هماره بر چكاد اندیشهها و دلها بدرخشد و پیوسته بر ستیغ زندگانی در تجلی و نورافشانی بماند.
(مجموعه کامل را می توانید از کتاب «کتاب و کتاب خوانی در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری» منتشره توسّط دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،مطالعه نمایید.)
تولید و نشر كتاب
تولید و نشر كتاب را به تعبیری میتوان یكی از نمودهای مهم رشد فرهنگی یك جامعه دانست. این عرصه، آنچنان والا و ارجمند است كه هر چه در بیان ضرورت و اهمیت آن سخن گفته شود، بسنده نخواهد بود. هم از این روی، مسئولیت آنان كه بدین مهم میپردازند، نیز، هم بسیار است و هم حساس. رهپویان این وادی فراخ و فخیم، میباید پیوسته چشمانداز كار سترگ خود را پیش چشم داشته باشند و با هوشمندی، دقت و ظرافت كامل، و نیز با درك نیازهای فرد و جامعه، بذل توجه به گروههای مخاطب خویش، مبادرت به تولید و نشر آثار نمایند.
بدیهی است كه شناخت شرایط و موقعیتهای زمانی و مكانی و حتی توجه به رویدادهای جهانی، میتواند به ثمربخش شدن هر چه بیشتر نتایج كار مدد برساند. گام نهادن در چنین گسترۀ عظیمی، به نوآوری، خلاقیت و عرضۀ هنری آثار ماندگار نیازمند است؛ همچنان كه در سنگر تولید و انتشار، به عنوان خط مقدم جبهۀ فرهنگ، شركت در جهادی تدافعی، به منظور مقابله با حملههای پیدرپی فرهنگی دشمنان، یك ضرورت محسوس و غیر قابل انكار است.
در واقع، رزمندگان این جبهه، باید به طور همزمان در دو سنگر و خاكریز شركت جسته و با هوشمندی دست به ایثار بزنند: سنگر پاسداری از ارزشها و رفع نیازهای داخلی، و خاكریز صفآرایی در برابر تهاجم دشمنان و رد شبهات و القائات بیگانگان. البته پویایی، پیوستهكاری و سختكوشی این گروه، در گرو حمایتهای شایستۀ مسئولان بخشهای فرهنگی كشور است.
ضرورت آنی، نیاز هماره
گرچه اكنون كتابهای فراوانی با عناوین و موضوعات گوناگون انتشار مییابد، اما هنوز در بسیاری از زمینهها كمبود آثار برجسته یا قابل قبول، به روشنی محسوس است. رفع چنین نقیصهای برای جامعۀ پویای ما، یك ضرورت گویاست؛ به گونهای كه انتشار كتاب در همۀ موضوعات را بایستی یك ضرورت آنی و یك نیاز همیشگی دانست:
من میخواهم از متفكران كشورمان خواهش بكنم كه به مسئله ارائه و تولید كتاب خوب و لازم برای مردم، به چشم یك نیاز فوری جامعه و كشورشان نگاه كنند. اگرچه به بحمد الله ما كتاب خوب در جامعهمان داریم، لیكن جای خالی و كمبود هم بسیار داریم. خیلی از كتابها را ما نداریم. خیلی از موضوعات هست كه دربارۀ آنها چیزی نداریم، یا چیز قابل عرضهای نداریم. در حالی كه دیگران در كشورهای دیگر در زمینۀ موضوعات گوناگون، گاهی دهها هزار عنوان كتاب و تألیف دارند، اما دربارۀ همان موضوعات، تعداد كتابهایمان انگشتشمار است! …حتی در موضوعاتی كه ما در آنها سابقه و خبرگی و زمینههای زیاد آگاهی و دانش را هم داریم، تعداد كتابهایمان اندك است. حقیقتاً در زمینۀ ارائه موضوعات لازم، كار شایستهای در گذشته نكردهایم. كتاب را به صورت یك چیز لوكس و تشریفاتی و مخصوص یك عدۀ خاص نگریستیم؛ نه به صورت یك وسیلۀ لازم برای همۀ مردم.
مقام معظم رهبری پس از بیان این مسئلۀ مهم، بر تلاش گسترده به منظور رفع این نقیصه تأكید میكنند:
ما باید این نقیصه را جبران كنیم؛ هم به عهدۀ مؤلفان و محققان و نویسندگان و هنرمندان تكلیف سنگینی در این زمینه بار هست، و هم به عهدۀ دستاندركاران تهیه و تولید كتاب و نشر و دستگاههایی كه آنها را پشتیبانی میكنند.
در حالی كه افراد ناهماهنگ با انقلاب، مجدّانه با تولید و نشر آثار خویش، حجم گستردهای از اندیشههاشان را در گسترۀ جامعه میپراكنند، آیا ما خودیها در برابر این غریبهها نباید به تولید انبوهی از كالاهای فرهنگی ـ از جمله كتاب ـ به گونهای سنجیده و گسترده و به طور مستمر بپردازیم؟
آن كسانی كه هماهنگ با انقلاب نیستند، دستشان باز است؛ ترجمه میكنند و رمان و نمایشنامه و تاریخ مینویسند؛ تحقیق جامعهشناسی عرضه میكنند …كه آدم مبهوت میماند از اینكه این همه كتاب دارد عرضه میشود. آماری كه ما از عرضۀ كتاب در جمهوری اسلامی داریم، بخش مهمش اینهاست. اینها متعلق به ما نیست؛ اینها غریبه است. بسیاری از كتابها بود كه در رژیم گذشته به خاطر آن گرایشهای چپ و دیگر مسائل، ممنوع الترجمه بود و از چاپ آنها جلوگیری میشد؛ ولی الان به بركت آزادی در نظام جمهوری اسلامی، آزادانه ترجمه میشود! خیلی خوب، بشود، ما حرفی هم نداریم؛ تا آنجایی كه متعرضانه نباشد، اشكالی ندارد؛ اما در كنارش ما بایستی كتاب بدهیم.
اهمیت تولید كتاب
نقش ارزشمند كتاب و اهمیت تولید كتاب به اندازهای است كه در هر فرصتی باید آن را شایستۀ یادآوری دانست. مقام معظم رهبری ضمن بیان نكتهای تاریخی، به این مسئلۀ مهم چنین اشاره میكنند:
از ورود ناپلئون به مصر ـ كه یك چاپخانه هم با خودش آورد ـ ببینید استعمارگران چگونه عمل میكردند، ما چگونه عمل میكنیم. آن روزی كه ناپلئون به مصر آمد، فقط یك سردار جنگی بود؛ امپراتور نبود و هنوز سلطنت و حكومت نداشت. او به عنوان یك نیروی اشغالگر و معارض با انگلیس، در آنجا پایگاه درست كرد و با خودش یك چاپخانه آورد. مسئلۀ چاپ و نوشتن و كتاب، این قدر اهمیت دارد. ناپلئون با خودش چاپخانه وارد مصر كرد… فرانسویها تقریباً دو سال در مصر بودند و در این مدت، دو یا سه مجله منتشر كردند. در حقیقت، روشنفكری عربی مصری، از زمان ناپلئون شروع شد.
سرمایهگذاریهای فرهنگی
هر چه در زمینۀ رشد فرهنگ و نشر خواندنیهای مفید بیشتر سرمایهگذاری شود، و هر چه بودجه و امكانات در این راه به كار گرفته شود، گرچه شاید در آغاز توجیه اقتصادی نداشته باشد و تنها، مصرفكنندۀ هزینهها جلوه كند، اما در نهایت، به رشد و اعتلای فرهنگ و به سود افراد جامعه خواهد بود:
در كار فرهنگی نباید مسئلۀ پول و بودجه، یك مشكل عمده به حساب آید؛ به این معنا كه مشكلات و نقایص فرهنگی را در ردیف نیازهای بودجهای و در آخرهای لیست قرار ندهیم؛ بلكه در اولهای لیست ـ اگر نگوییم در ردیف اول ـ قرار بدهیم. اگر درست فكر بكنیم، این به صرفۀ اقتصادی مملكت هم است. یعنی از اینكه بودجه و امكانات بیشتر را به كارهای فرهنگی ـ بهخصوص فرهنگ آموزشی ـ متوجه كنیم، كشور زیان نخواهد كرد؛ زیرا كه خود این برای آیندۀ كشور تولید امكانات میكند.
سیاستگذاری در عرصۀ ادب و هنر
به طور كلی در كار تولید و نشر آثار ـ بهویژه در زمینههای ادبی و هنری ـ یك سیاستگذاری اصولی، روشن و مدون، به منظور اعتلای كار، شناخت نقصها و كمبودها و یافتن راهكارهای ارائۀ بهتر آثار، و نیز به منظور كسب آمادگی كامل برای اجرا، ضرورتی انكارناپذیر مییابد:
ادبیات و هنر انقلاب، برای رشدش، تعلیماتش، جهتگیریهایش، و برای شناخت كمبودها و تدبیری برای پُر كردن آنها، یك سیاستگذاری كلی لازم دارد. بررسی شود كه ما امروز در چه زمینههایی از هنر كمبود داریم؛ كجای ادبیات ما نقص دارد؛ چگونه میشود این نقصها را برطرف كرد؛ از چه دستگاهی میشود كمك گرفت؛ چه مدیریتهایی باید سر كار باشند. …بنابراین،، تصمیمگیری روی سیاستهای كلی ادبیات و هنر، یكی از كارهاست.
سیاست چاپ و نشر
در زمینۀ چاپ و انتشار كتاب هم طبعاً باید خط مشی مشخص و جهتگیریهای سنجیدهای وجود داشته باشد. حال آیا سیاست مدوّنی در این زمینه وجود دارد یا نه؟ پاسخ این پرسش را از بیان مقام معظم رهبری میخوانیم:
اینكه آیا سیاستی وجود دارد یا نه، این را قاعدتاً باید وزارت ارشاد به شما بگوید و پاسخ دقیق را آنجا به شما خواهند داد. من بعید هم میدانم كه هیچ سیاستی نباشد؛ قاعدتاً در این زمینه سیاستها و خط مشیها و جهتگیریهایی هست. البته هر چه بگذرد، طبیعتاً بهتر خواهد شد. من حالا كه نگاه میكنم، از نوع كتابهایی كه دارد عرضه میشود، نوع مطالبۀ مردم و رغبت و تقاضای آنان را حس میكنم. من از بعضی از ناشران میپرسیدم كه فروشتان چطور است، پاسخهایی كه میدادند، برای ما روشن میكند كه مردم به چه چیزهایی بیشتر رغبت دارند؛ كه حالا ممكن است بعضی از اینها هدایت شده باشد؛ یعنی دستگاه فرهنگی كشور، مردم را به سمت علاقۀ خاصی و بهنوعی از كتابها هدایت كرده باشد؛ اما ممكن هم هست كه نه، بدون هدایت آنها باشد و خود مردم خواسته باشند. به هر تقدیر، یك جهتگیری كلی نسبتاً مطلوبی مشاهده میشود.
ما در زمینۀ كتاب چند تكلیف مهم بر عهده داریم. یك تكلیف این است كه كتابِ خوب تولید كنیم و در صحنهها و عرصههای فكری مختلف، كتاب به وجود بیاوریم؛ …یعنی كل كشور و طبقۀ اهل فرهنگ كشور چنین تكلیفی دارند.
ما الان در زمینههای گوناگون دچار كمبود كتابیم. البته حجم كتاب بالا رفته است، …ولی باز هم كتاب كیفی كم داریم. منظورم كتاب علمی متخصصان نیست؛ نه، همین كتابهایی را كه عامۀ مردم احتیاج دارند بدانند؛ چه كتابهایی در بخشهای مختلف دینی، از عقاید و تاریخ دین و امثال آن گرفته، چه كتابهای سیاسی و كتابهای مربوط به مسائل اجتماعی و مسائل تاریخی. ما راجع به اینها كتاب سنگین و وزین و متقن ـ كه انسان خاطرجمع باشد این كتاب در اختیار مردم قرار میگیرد و سطح فكر را بالا میبرد ـ كم داریم. بایستی ما اینها را تكثیر كنیم، تا قدرت انتخاب برای مردم به وجود بیاید. …فرضاً شما وارد كتابفروشی میشوید، میگویید كه در فلان زمینه ـ مثلاً تاریخ مشروطیت ـ كتاب میخواهم. شما را به دو، سه كتاب ارجاع میدهند؛ میبینید كه یكی از آن كتابها طولانی است، یكی خوشقلم نیست، یكی یك مشكل دیگر دارد؛ خوشتان نمیآید و رها میكنید. ما باید به قدری در این زمینههای خاص كتاب داشته باشیم كه هر مراجعهكنندهای غایت و مطلوب خود را آنجا پیدا كند. باید كتاب كوتاه، بلند، آسان و عمیق داشته باشیم. باید تنوع در موضوعات و تنوع در كتابهای دارای موضوع واحد داشته باشیم؛ البته همه هم متقن و صحیح باشد، كه ما متأسفانه این را نداریم. ذهنها بایستی از این جهت بتوانند خودشان را آنچنان كه ممكن است، از این سرچشمه سیراب كنند.
به مسئلۀ هنر و زیبایی خیلی اهمیت بدهید؛ نگویید اهمیتی ندارد. در چاپ، در حروفچینی، در صفحهبندی، در چگونگی آرایش و نقطهگذاری مطالب و تنظیم صفحات و ایجاد فاصلههای مناسب باید دقت كرد. حتی با انتخاب حروف زیبا، شما میتوانید تأثیر بیشتری برای مطلب و فكر خودتان تدارك ببینید.
در فراهم آوردن آثار، باید دو نیاز یا دو جنبۀ مهم را در كشور ما در نظر گرفت. …یكی عبارت است از شناسایی نیاز فعلی… كشور و جامعه در بخشهای مختلف و تأمین آن، و دوم كمك به پیشرفت دانش در سطح جهان و آوردن ارمغانهای نو و هدیه كردن آن به بشریت؛ هر دو با هم باید مورد توجه قرار بگیرد.
اگر ما فقط غرق در نیازها شدیم و محققان و مؤلفان دانشمند و انسانها و مغزهای كارآمد ما از نوآوری غفلت كردند، عقب خواهیم ماند. البته به بشریت لطمه میخورد، چون جزئی از بشریت هستیم؛ اما به ما هم لطمه خواهد خورد و پیام ما هم ناگفته خواهد ماند.
تولید كتاب خوب، در واقع گام مؤثری برای ترغیب مردم به مطالعه است. در این زمینه، هم باید از «هنر» بهره گرفت و هم از «هنرمندان و نویسندگان»، تا امكان ارائۀ كتاب به برترین شكل و شیوۀ ممكن و با بهترین كیفیت و محتوا فراهم آید و در نتیجه، كتاب و مطالعه جایگاه واقعی خود را در جامعه بیابد:
نفس عرضۀ كتاب، نفس كشاندن مردم به میدان مطالعۀ كتاب، كار مفیدی است. كوشش كنید كه… بیشتر به كیفیت پرداخته بشود. …ارائۀ نوع كتاب، …موضوعاتی كه ارائه میشود، همهاش مؤثر است. …بایستی بهترین كارها را از لحاظ نحوۀ ارائه، هنر و قالب انتخاب كرد؛ والّا اگر شما به وجود محتوا و به قالب اهمیت ندادید، فرهنگ مملكت زیان خواهد دید.
…جوانان هنرمند را دعوت كنید، دستشان را بگیرید و بگویید شما خودتان ببینید چه كار میتوانید بكنید. بیایند طرحهایتان را ببینند و بگویند ما چه كم داریم.
گسترش شمارگان نشر
بیگمان كتابخوانی به عنوان یك پدیدۀ عظیم و سنت فرهنگی رو به رشد و رایج، باید چنان گسترش شتابناكی بیابد كه منجر به افزایش رو به تزایدِ شمارگان نشر كتاب شود:
تكلیف بعدی این است كه كتابخوانی به عنوان یك سنت رایج دربیاید و همه در كشور كتابخوان بشوند… و كتاب به یك عده از افراد جامعه اختصاص پیدا نكند. …بعضی از ناشران به من میگفتند كه ما تشكر میكنیم از اینكه میبینیم فرهنگ كتابخوانی توسعه پیدا كرده است و مردم به كتاب تمایل بیشتری نشان میدهند. …البته اگر ما به آن حدی برسیم كه مورد نظر من است، آن وقت بایستی تعداد كتابهایی كه هر بار چاپ میشود، از دو هزار و پنج هزار و ده هزار، به دویست هزار و سیصد هزار برسد؛ یعنی اینگونه بایستی كتاب در جامعه پخش بشود. …از این شصت میلیون جمعیتی كه امروز هستیم، تعداد كثیری هستند كه اینها اهل كتاباند، اهل سوادند و بیشتر هم خواهند شد؛ رو به تزاید است. اگر همه كتابخوان بشوند، ما بایستی كتاب زیادی در دسترس اینها داشته باشیم.
منبع: سایت باشگاه اندیشه