مجنون
04 مهر 1395
مجنون
کز سر لطف نگاهی سوی ذرات کنی
عاشقان را همه مدهوش به میقات کنی
بسکه مجنونی و لیلی به نگاهت زیباست
مهر و مه را به بر جلوه خود مات کنی
کهنه سربازی و صید افکن و صیاد نظر
وقت آن است دمی شرح کرامات کنی
دل من مست جنون شد ز وفاداری تو
خوشتر آن است که این وعده مواسات کنی
سنگر فضل تو از هیچ نظر غافل نیست؟!
تا بسی درس معارف به حکایات کنی
جسم جانباز تو و چهره شاهد نظرت
با شهیدان خدا جمله عبادات کنی
چشم تو گرچه شهید است خدا حافظ توست
تا اذان را چو بلال در همه اوقات کنی