«سلمان از ما اهل بیت است»
سلمان؛ عضو خانواده ی رسالت
رسول خدا(ص) می فرماید: سلمان منا اهل البیت؛ «سلمان از ما اهل بیت است». درباره ی چگونگی صدور این روایت از رسول اکرم(ص) نقل های گوناگونی وجود دارد. برخی می گویند: هنگامی که مسلمانان مشغول کندن خندق بودند، پیامبراکرم(ص) هر ده تن را مأمور حفر چهل ذراع کرده بود. چون سلمان در کار قوی بود، مهاجران و انصار با یکدیگر احتجاج می کردندو مهاجران می گفتند: «سلمان از ماست» و انصار می گفتند: «سلمان از ماست». اما رسول خدا(ص) فرمود: سلمان منا اهل البیت؛ «سلمان از ما اهل بیت است».
برخی روایت کرده اند که هنگام کندن خندق، همه ی مسلمانان جز سلمان شعر می خواندند. پیامبراکرم(ص) که چنین دید، از خدا خواست که زبان سلمان را- اگرچه به گفتن دو بیت شعر- بگشاید. پس سلمان سه بیت شعر خواند که ترجمه ی آن چنین بود:
«زبانی ندارم تا شعر بسرایم، از پروردگار خود نیرو و یاری می خواهم بر دشمنم و دشمن انسان پاک، محمد، برگزیده ی خدا که افتخار به دست آورده؛ تا اینکه در بهشت به کاخی بهشتی برسم، با حوریانی که به ماه تمام شبیه اند».
آن گاه رسول خدا(ص) فرمود: «سلمان از خانواده ی ماست».
اما این دو روایت، هیچ یک نمی تواند سبب صدور جمله ی جاودانه سلمان منا اهل البیت باشد؛ زیرا این مسائل بی اهمیت نمی توانند اتخاذ چنان موضع و گفتن چنین کلامی را از سوی رسول خدا(ص) توجیه کنند. شاید مقصود از نقل این روایت ها و یادآوری چنین اموری، کاستن از ارزش و اعتبار این نشان بزرگ بوده است که رسول خدا سلمان را بدان مشرف و مفتخر فرمود. بنابر روایت نخست، بیش از این نبوده است که چون قدرت بدنی سلمان در حفر خندق موجب رقابت گروه های گوناگون شده، هر دسته ای او را از خود می شمرد. پیامبر(ص) نیز برای پایان بخشیدن به این دعاوی، سلمان را جزو بخشی که خود و اهل بیتش خندق می کندند، خواند و جمله ی سلمان منا اهل البیت ناظر بر همین معنا بوده است. به این ترتیب، جمله ی بالا ارزش و واقعیت خود را از دست می دهد و اهمیتی را که در سخنان ائمه(ع) به این جمله ی افتخار آفرین داده شده، توجیه و تعلیل نمی کند.
در روایتی آمده است که سبب صدور این عبارت، درگیری مردم برای انتساب سلمان به خود، پس از گفتن آن شعر بوده است. احتمال وجود چنین غرضی نیز می رود؛ زیرا صدوق آن عبارت از رسول خدا(ص) به چنین مناسبتی، به این معناست که سلمان به خوبی به زبان عربی سخن گفته و از همین روی، شایسته ی اکرام و احترام است؛ نه به سبب علم یا دین داری اش یا ویژگی های نیکو و شایسته ی دیگری که داشته است.
این در حالی است که محی الدین بن العربی حنبلی گفته است:
جز شخص مطهر، به اهل بیت قرین نمی شود؛ زیرا کسی که به ایشان اضافه می شود، مشابه و همانند آنهاست و ایشان، جز کسی را که به طهارت و تقدیس او حکم شده به خود نمی افزایند. بر این اساس، اینکه رسول الله(ص) درباره ی سلمان فرموده است: سلمان از ما اهل بیت است، گواهی آن حضرت است به پاکی سلمان و عصمت و مصونیت الهی او؛ زیرا معنای این کلام این نیست که سلمان از جهت نسب و به طور حقیقی جزو اهل بیت است؛ زیرا اتصال و انتساب سببی جز از راه خود حاصل نمی شود. بنابراین، سلمان جزو اهل بیت است به نحو تنزیلی و به لحاظ تشابه او با اهل بیت در بعض یا تمام صفات ایشان. صفاتی که می تواند او را در شمار کسانی که به آنها الهام می شود، قرار دهد.
خداوند برای اهل بیت به پاک شدن و زوال رجس و پلیدی از ایشان گواهی داده. پس ایشان مطهر، بلکه عین پاکی هستند و به نص(آیه ی تطهیر) دانسته شده اند و بدون تردید، سلمان هم از آنهاست. او از داناترین مردم به حقوق خدا بر مردم و حقوق مردم بر یکدیگر و از توانمندترین کسان بر ادای این حقوق بود و رسول الله(ص) درباره ی او فرمود: اگر ایمان در ثریا باشد، مردی از فارس بدان دست خواهد یافت، و به سلمان اشاره فرمود:
اما درباره ی منشأ صدور این عبارت، روایتی دیگر نقل شده است که بنابر آن، شخصی در پی تحقیر و سبک کردن سلمان برآمد، اما رسول اکرم(ص) او را یاری داد و منطق جاهلی و تعصب قومی را آشکارا محکوم کرد. روایت چنین می گوید:
روزی سلمان فارسی به مجلس رسول خدا(ص) وارد شد. حضار برای احترام به حق او و سال خوردگی اش و به سبب اختصاص و انتسابش به رسول خدا او را تعظیم کرده، در بالای مجلس جای دادند. عمر داخل شد و با دیدن سلمان گفت: «این عجمی بالانشسته میان عرب کیست؟»
پس رسول خدا(ص) بر فراز منبر رفته، خطبه خواند و فرمود: «مردم از زمان آدم تا امروز، همچون دندانه های شانه برابرند. عربی را بر عجمی و سرخ پوستی را بر سیاه پوستی برتری نیست، جز به پرهیزکاری. سلمان، دریایی است که پایان نمی پذیرد و گنجی است که تمام نمی شود. سلمان از ما اهل بیت است…».
شاید این روایت از حقیقت دور نباشد؛ چراکه عمر بن خطاب آشکارا عرب را بر عجم برتری می داد و در زمان خلافتش سیاست او در همین جهت بود. قصه ی سرباز زدنش از زن دادن به سلمان و موارد دیگر، دلیل روشنی برای این مطلب است. سلمان بیش از اینکه به نژاد عرب یا عجم وابسته باشد، به اسلام منتسب است. از این روی، به سلمان محمدی معروف شد. ایشان از کسانی است که پیامبر(ص) با او قرارداد بهشت بست. درباره ی وی نوشته اند: «خداوند، سلمان را دوست دارد و با خشمناک شدنش، خشمگین می شود». او جزو خانواده ی رسالت و از پرورش یافتگان خانه ی وحی به شمار می آمد و در همه ی لحظه ها، از حضور پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) درس می آموخت.