راهبرد و نظام راهکارهای فمینیسم در بُعد اقتصادی زندگی زنان
راهبرد و نظام راهکارهای فمینیسم در بُعد اقتصادی زندگی زنان
بر مبنای دو اصل «فردگرایی» و «تساوی مطلق میان زن و مرد»، راهبرد اصلی در چنین نگرشی در بُعد اقتصادی زندگی زنان، «برابری اقتصادی زنان با مردان» است و تنها روش دستیابی به آن، «کسب درآمد توسط زن به واسطهی اشتغال تماموقت در خارج از خانه» خواهد بود.
از نظر فمینیستها، زن و شوهر باید مانند دو هماتاقی همجنس زندگی کنند و آنچه مسلم است اینکه باید هر یک از آن دو با کسب شغل مناسب، استقلال اقتصادی خود را حفظ کنند (گراگلیا، 1383).
مبتنی بر این تفکرات، نظام راهکارهای ارائهشده توسط فمینیستها برای رسیدن به این هدف راهبردی عبارت است از:
1. تلاش جهت تصویب حقوق و تکالیف اقتصادی همسان با مردان برای زنان:
فمینیستها، به ویژه فمینیستهای اولیه، به صورت افراطی، هر قانونی را که بر اساس تفاوتهای جنسیتی شکل میگرفت، حتی اگر به نفع زنان بود، مخالف اصل برابری و در جهت تحکیم اصل تفاوت و در درازمدت به ضرر زنان تلقی می¬کردند. برای نمونه، آنها قوانین حمایتی برای زنان را نوعی توهین به زنان و در جهت تضعیف و ناتوان دانستن آنها ارزیابی میکردند و معتقد بودند هر دو جنس باید به طور مساوی، در بیرون از خانه و برای کسب درآمد خانواده کار کنند. در اجتماع نیز وظایف شغلی، مدیریتی، سیاسی و آموزشی باید به طور مساوی و فارغ از هر گونه جنسیتمحوری فراهم شود و در قوانین کار، هیچ فرقی بین زن و مرد لحاظ نشود و زنان نه تنها در حقوق و مزایا، بلکه در وظایف و مسئولیتها نیز باید کاملاً با مردان برابر باشند (رودگر، 1388).
2. تحقیر و عدم ارزشگذاری معنوی و مادی برای هر گونه فعالیت زن در خانه:
ویژگی بارز فمینیسم معاصر این است که نقش سنتی زن به عنوان همسر و مادر را مورد تحقیر قرار میدهد (گاردنر، 1386). دوبوار و فریدان، که به عنوان سردمداران موج دوم فمینیسم مطرحاند، معتقدند زنان زمانی به کمال خود میرسند که نقش سنتی خود، یعنی مادری و همسری را رها کنند و تنها به دنبال کار اقتصادی و تحصیلات باشند. به عقیدهی آنان، کار در خانه و همسری، زن را مانند یک بچه نگه میدارد و او را از محیط بیرونی جدا میکند (مژگان سخایی، 1388).
در واقع فمینیستها نگاه بسیار نامهربانانهای نسبت به زنان (خانهدار) دارند. از نظر آنان، زنان یا تولیدکننده هستند یا طفیلی! آیا اگر شما یک خانهدار و در حال پرورش نسل آینده هستید، خود را انگل به حساب میآورید؟ قربانی چطور؟ فمینیستها فکر میکنند که شما چنین هستید (پاسنو، 1383).
3. استحالهی نقشهای زن و مرد در خانواده و اجتماع به بهانهی رفع تبعیض علیه زنان:
فمینیستها معتقدند که نقشهای متفاوت زن و مرد در خانواده و اجتماع، اصلیترین عامل تبعیض علیه زنان است و آنها را همواره در جایگاه پستتری نسبت به مردان قرار میدهد. لذا به صورت افراطی سعی دارند تمام تفاوت نقشهایی را که تا کنون به دلیل ویژگیهای جسمی و روحی زن و مرد وجود داشت از میان ببرند. به عنوان مثال، میتوان به از بین بردن نقش نانآوری مرد در خانواده و در مقابل آن، ترغیب و تشویق زنان برای ایفای فعالیتهای کاملاً مردانه، همچون کار در معادن و صنایع سنگین و… اشاره نمود که حاصل آن در بلندمدت فشار مضاعف جسمی و روحی بر زنان است.
4. سست نمودن یا نابودی خانواده به عنوان اولین و اصلیترین جایگاه تبعیض و ظلم علیه زنان:
فمینیستها مهمترین مانع در برابر کسب برابری اقتصادی را وجود نقشهایی همچون نقش مادری و خانگی زن و نقش نانآوری مرد در داخل خانوادهی سنتی میدانند و خانواده و عملکرد بیولوژیک مادری را نهادهای اصلی قدرت مردان و به بردگی کشاندن زنان طبق خواستههای مردان میدانند (هیولت، 1383).
لذا فمینیسم معاصر، جنگ خود علیه نقش خانهداری را با نفی ازدواج سنتی همراه کرده است (گراگلیا، 1383). آنان همواره زنان را برای کسب استقلال و برابری تشویق به طلاق میکنند.
به گونهای که هماکنون در غرب جوانان پیشبینی میکنند که برای برپایی و حفظ یک خانوادهی پایدار، هیچ گونه حمایتی از سوی دولت نخواهند داشت و خانوادهی غربی با شیب تند به سوی افول و ازهمگسیختگی میرود (باسکرویل، 1385).
5. ایجاد برخی قوانین و ساختارهای حمایتی در اجتماع برای تسهیل ورود زن به اجتماع در شرایط همسان با مردان:
فمینیستها برای آنکه بتوانند زنان را برای اشتغال تماموقت خارج از خانه ترغیب نمایند، باید هر گونه عاملی را که موجب میشود زنان به خاطر آن از این امر صرف نظر کنند برطرف نمایند. از مهمترین این عوامل، مادر شدن و نگهداری و پرورش فرزندان است که به صورت طبیعی زن را ترغیب می¬کند بیشتر در خانه بماند؛ لیکن فمینیستها با تلاش جهت گسترش مهدکودکها برای نگهداری از کودکان به جای مادر، گسترش مراکز پیشگیری از باروری و تسهیل سقط جنین برای جلوگیری از مادر شدن ناخواستهی زنان و دادن امتیازات حمایتی و انواع بیمهها به زنان شاغل نسبت به زنان خانهدار و… تنها به دنبال آزاد نمودن زنان از هر قید و بندی هستند که ممکن است زن را از اشتغال خارج از خانه منصرف سازد (برگرفته از گراگلیا، 1386).
6. استفاده از ابزار فشار روانی، قانونی، ساختاری و اقتصادی در جهت اجبار زن برای ورود به اجتماع و کسب شغل درآمدزا:
فمینیستها برای دستیابی به اهداف خود، تنها به روشهای تشویقی اکتفا نکردند و در گام بعدی، از تمام روشهای (مالی و غیرمالی) تنبیهی برای زنانی که تصمیم میگیرند در خانه بمانند و به نقش همسری و مادری خود بپردازند استفاده کردند. در این راستا، افزایش مالیاتها و بالا بردن هزینههای زندگی، به گونهای که نتوان تنها به درآمد پدر خانواده تکیه نمود و از سوی دیگر، فشار روانی با تبلیغات گسترده در جهت تحقیر زنان خانهدار و… با این هدف صورت میگیرد (برگرفته از گراگلیا، 1386).