سيري در سيره تربيتي علامه شهید مطهري (ره)5
اهتمام به عبادت
نماز پيوند مخلوق با خالق و اوج كمال انساني و ايمان به خداوندي است كه نعمات فراواني به ما عطا كرده است. قرآن كريم، نماز را مظهر ايمان دانسته و اقامه نماز را زمينه ساز اميدواري به لطف، پاداش جاويد الهي و هدايت الهي معرفي نموده است.
استاد شهيد مطهري با تأسي از رهبران الهي،علاوه بر تقيد به نماز اول وقت و تشويق ديگران به برگزاري نماز اول وقت، اهميت فوق العاده اي براي آداب نماز كه حضور قلب، خشوع و نشاط از جمله آن است، قايل بود. همسر استاد در اين باره مي گويد :
« استاد مطهري با لباس خانه نماز نمي خواند. حتي براي نماز صبح لباس مي پوشيد، عمامه بر سر مي گذاشت و خودش را براي نماز، آراسته و آماده مي كرد. اين حالت آمادگي قبل از نماز مسلما تأثير بسزايي دارد.»
مناجات و نمازهاي شب استاد مطهري حالت ويژه اي داشت. سروش نيمه شب او هنگام نماز شب اين بود كه: «نخوابيد، شيطان خوشحال مي شود.» مقام معظم رهبري مي فرمايد :
«ايشان هنگامي كه به مشهد آمدند، گاهي اوقات به منزل ما وارد مي شدند؛ البته ايشان در مشهد آشنا داشتند و جا و مكان هم داشتند، منتهي به خاطر علاقه اي كه من به ايشان داشتم و خودشان هم اين علاقه را مي دانستند، مستقيما به منزل ما مي آمدند. اتاقي كه ايشان شبها مي خوابيدند، با يك در فاصله داشت با اتاقي كه من شب مي خوابيدم. ايشان هميشه مقيد بود به خواندن قرآن نيمه شب. صداي ايشان را مي شنيدم كه در هنگام تهجد و نماز شب خواندن گريه مي كردند. البته، نماز شب خوان زياد داريم. اما نماز شب خواني كه در آن نيمه شب با آن حال اشك بريزد و گريه كند، كم داريم.»
در جاي ديگر مي فرمايند: «اين مرد نيمه شب، تهجد با آه و ناله داشت، نماز شب مي خواند و گريه مي كرد، به طوري كه صداي گريه و مناجات او افراد را از خواب بيدار مي كرد… اتاق ايشان وضعيت خاصي داشت. يك « ا… » بود كه با نئون سبز يا اين شب نماها نوشته شده بود و فقط در شب جلوه داشت و مشخص مي كرد كه استاد همان نيمه شب ها كه مشغول ذكر خدا هستند و ذهنشان هم به ياد خداست، مي خواهد از همه حواس خود نيز استفاده كند.»
سيري در سيره تربيتي علامه شهید مطهري (ره)4
احترام و احسان به والدين
خداوند نسب به احترام والدين در قرآن بسيار تأكيد كرده است. به عنوان مثال، در چهار سوره از قرآن مجيد نيكي به والدين بلا فاصله بعد از مساله توحيد قرار گرفته و اين مساله بيانگر آن است كه اسلام تا چه حد براي پدر و مادر احترام قائل است.
استاد شهيد عامل پيشرفت خود را احترام و احسان به والدين خود مي دانستند؛ چنان كه فرزند ايشان نقل مي كند: روزي پدرم به من گفت: «گاهي اوقات كه به اسرار وجودي خود و كارهايم مي انديشم، احساس مي كنم يكي از مسايلي كه باعث خير و بركت در زندگي ام شده و همواره عنايت و لطف الهي را شامل حالم كرده، احترام و نيكي فراواني بوده است كه به والدين خودم كرده ام، بويژه در دوران پيري و هنگام بيماري. علاوه بر توجه معنوي و عاطفي، تا آنجا كه توانايي ام اجازه مي داد از نظر هزينه و مخارج زندگي به آنان كمك و مساعدت كرده ام.»
و نيز مي فرمايد: پدرم نسبت به پدر بزرگوارش مرحوم آقاي « حاج شيخ محمد حسن مطهري» تواضع و احترام خاصي داشت. هرگاه ما به فريمان سفر مي كرديم، پدرم تأكيد داشت ابتدا به منزل والدين خود برود. هنگام ملاقات با آنان نيز صورت و دست مادرشان را مي بوسيد و به ما توصيه مي كرد دست آنان را ببوسيم. اگر گاهي از صحبتهاي پدر و مادرم دلتنگ مي شدم، ايشان مي فرمود: «مجتبي! انسان هيچ گاه از سخن پدر و مادرش ناراحت نمي شود. والدين هميشه خير و سعادت فرزند خود را مي خواهند.
سيري در سيره تربيتي علامه شهید مطهري (ره)3
انس با قرآن
انس، يعني رابطه گرم، علاقه و محبتِ آميخته با عشق و معرفت و الفت ناگسستني كه موجب اتصال و به هم پيوستگي مي شود. اگر بخواهيم به چنين انسي برسيم، نخست بايد عظمت قرآن را بشناسيم و آن را با تمام وجود درك كنيم كه غذاي كامل روح است و موجب رشد معنوي و تكامل همه جانبه خواهد شد. از اين رو قرآن كريم انس با قرآن و تلاوت مستمر آن، برپايي نماز و انفاق در نهان و آشكار را از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت دانسته و متذكر مي شود كه انس با قرآن، انسان را به تدريج از تاريكي هاي ضلالت به روشنايي هدايت وارد مي كند.
استاد مطهري عمر خويش را صرف ترويج و گسترش فرهنگ ناب و اصيل قرآن نمود و انس و الفت خاصي با قرآن داشت. ارتباط استاد مطهري با قرآن، از چند جنبه قابل توجه است. جنبه اول عشق و علاقه شخصي او نسبت به اين كتاب مقدس و انس خاص او به تلاوت و سيراب كردن روح تشنه اش از اقيانوس بي كران و زلال قرآن بود. جنبه دوم، تلاش و فعاليت او براي تفسير اين كتاب مقدس بود و جنبه سوم، مبارزه خستگي ناپذير او با برداشت هاي غلط و انحرافي از قرآن توسط دشمنان و دوستان ناآگاه بود.
مجتبي مطهري فرزند شهيد مي گويد: «پدرم قرآن را با آهنگ خوش مي خواند. هر شب بعد از نماز مغرب و عشا يك يا چند سوره از قرآن را با صوتي خوش تلاوت مي كرد. »
استاد مطهري در نامه اي به يكي از فرزندانش مي نويسد:«… حتي الامكان از تلاوت روزي يك حزب قرآن كه فقط پنج دقيقه طول مي كشد، مضايقه نكن و ثوابش را هديه روح مبارك حضرت رسول اكرم(ص) بنما كه موجب بركت عمر و موفقيت است ان شاء ا….»
فرزند شهيد مي گويد: « استاد مطهري بارها مي گفت : من انس به قرآن و عبادت و ذكر و اخلاق اسلامي را از پدرم ياد گرفتم. »
سيري در سيره تربيتي علامه شهید مطهري (ره)2
اخلاص
اخلاص سري است الهي كه تنها در قلب بندگان محبوب الهي قرار مي گيرد. خداوند پيامبران بزرگ خويش را با اين صفت ستوده و آن را سبب عدم سلطه شيطان معرفي نموده است.
استاد مطهري درباره اخلاص مي گويد: «كار براي خود كردن نفس پرستي است، كار براي خلق كردن بت پرستي است، كار براي خدا و براي خلق كردن شرك و دوگانه پرستي است، كار خود و كار خلق براي خدا كردن توحيد و خداپرستي است.»
در سيره رفتاري ايشان اخلاص در كارها و عبادت جايگاه ويژه اي داشت. او بنده اي مخلص بود. مسأله اي كه براي زندگي استاد مطهري وجود داشت اين بود كه هميشه مي خواست نامش مخفي باشد و اين دليلي بود بر خلوص نيت ايشان و دور بودن از ريا، چرا كه معتقد بود : « كار بايد انجام شود، حال به اسم هركس، مهم هدف ماست كه بايد به آن برسيم. »
آية ا… مكارم شيرازي در وصف استاد اين گونه مي گويد: «شجاعت و اخلاص استاد مطهري وي را در زمينه مسايل فكري و اسلامي به يك اسوه تبديل كرد.آن استاد بزرگوار، اسير كساني كه مي خواستند عقايد خود را بر علما و پيشوايان تحميل كنند، نمي شد و بي اعتنا به رضايت اين افراد تلاش مي كرد تا واقعيت مذهب را ارايه كند. استاد مطهري درعمل و آثار خويش تنها به رضايت خداوند مي انديشيد و در اين راستا حاضر بود موقعيت اجتماعي خويش را نيز قرباني كند.»
سيري در سيره تربيتي علامه شهید مطهري (ره)1
استاد مطهري كه از تربيت يافتگان ممتاز مكتب وحياني قرآن عترت از همان اوان جواني به موازات وارد شدن در عرصه علمي از خودسازي و اهتمام حيات معنوي غافل نشد و توأمان در اين دو عرصه با موفقيت گام برداشت.
شهيد مرتضي مطهري چهره اي ارزشمند و بي بديل از زمره پرورش يافتگان مكتب حضرت امام خميني(س) است كه عمر خويش را در مسير كسب و نشر معرفت و احياي كلمه ا… سپري نمود و صدها شاگرد را در راستاي اهداف متعالي اسلام پرورش داد و در يك سخن، او راد مرد اداي تكليف بود.
حضورش چنان روحانيتي به مجلس مي بخشيد كه شنونده با تمام وجود معنويت و قداست آن را در مي يافت و به نسبت آمادگي هايش در جذبه هاي الهي آن مستغرق مي گرديد؛ معنويت و قداستي كه نتيجه عمل كردن به درسهاي زندگي اي بود كه خود توصيه مي نمود. به طور مثال، در مدت 24 سالي كه در دانشگاه تهران تدريس داشت، هميشه به دانشجويان توصيه مي كرد دانشگاه به منزله مسجد است؛ سعي كنيد بدون وضو وارد دانشگاه نشويد. از اين رو، خود او هميشه دائم الوضو بود؛ چنانكه به يكي از دانشجويان فرمود :«من هيچ وقت، بدون وضو وارد كلاس درس نمي شوم.» (مطهر انديشه ها/ ج 1/ص 28)
سلاح قلم:
سلاح قلم:
استاد مطهري بعد از حدود سي سال كه از زمزم قرآن و كوثر عترت سيراب شد و دم مسيحايي تقوا به او زندگي جديدي بخشيد، قدم در سنگر نويسندگي گذارد و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان حماسة جاويد شد.
اين مرزبان قهرمان، فقط به حلّ مشكلات و پاسخگويي به سؤالهاي موجود دربارة مسائل اسلامي ميانديشيد و هدف نوشتههايش همان بود.
او معتقد بود دين مقدس اسلام يك دين ناشناخته است. حقايق اين دين به طور تدريجي در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسي گريز گروهي از مردم، آموزشهاي غلطي است كه به نام اسلام داده ميشود. اين دين مقدس بيش از هر چيز، از طرف برخي از كساني كه مدعي حمايت از آن هستند ضربه و صدمه ميبيند.
هجرت به تهران
هجرت به تهران
استاد مطهري در سال 1331 هجري شمسي با دختر آية الله روحاني (ره) ازدواج كرد و در همان سال ـ در حالي كه به مدرسي مشهور بود ـ به تهران هجرت كرد. علت اين هجرت را برخي تنگدستي شمردهاند، اما سببش هر چه بود، بايد آن را لطف خفيّ الهي شمرد زيرا حضور مطهري در تهران و در جمع دانشگاهيان و روشنفكران، سراسر خير و بركت و ماية تربيت و هدايت شد.
استاد مطهري از ابتداي ورود به تهران، به سازندگي و نور افشاني پرداخت. او در مدرسة مروي، آموزش فلسفه اسلامي را به شكل تطبيقي و مقايسهاي براي جويندگان حكمت و حقيقت، آغاز كرد.
سخنرانيهاي روشنگر و مفيد استاد، همزمان با تدريس در مدرسة مروي، در تهران آغاز شد. او توجه بسياري به حل شبهات و پاسخگويي به سؤالهاي موجود دربارة معارف اسلامي داشت و با مطالعه، تحقيق، دقت، تلاش و اخلاص، در اين راه موفق شد.
در سال 1333 استاد مطهري تدريس در دانشگاه تهران را شروع كرد. استاد در دانشكدة معقول و منقول (الهيات و معارف اسلامي) آن دانشگاه بيش از بيست سال به مبارزة عالمانه با جهل، مادّيگري و غربزدگي پرداخت.
رفتار ايشان با دانشجو به قدري صميمي بود كه دانشجو به استاد عشق ميورزيد و مْريد او بود.
استاد مطهري در آن دانشكده، دورههاي ليسانس و دكترا، كليات علوم اسلامي (منطق، فلسفه، كلام، عرفان، اصول فقه، فقه و حكمت عملي)، فلسفه (شرح منظومه، الهيات شفا، مقاصد الفلاسفه غزّالي و…)، تاريخ فلسفه، تاريخ مجادلات اسلامي و روابط فلسفه و عرفان را تدريس ميكرد.
دانش اندوزي
دانش اندوزي
مطهري با دقت، سرعت، نظم و تلاشي ستودني به آموختن علوم اسلامي مشغول شد او نزد آية الله صدوقي، كتاب «مطوّل» را فرا گرفت و در محضر آية الله مرعشي نجفي، «شرح لمعه» را بياموخت. او هم چنين از استاداني بزرگ همانند آيات سيد صدر الدين صدر، سيد محمد رضا گلپايگاني، سيد احمد خوانساري، سيد محمد تقي خوانساري، سيد محمد حجت، سيد محمد محقق يزدي ـ معروف به داماد ـ انگجي و ميرزا مهدي آشتياني ـ كه سلام خدا بر همگي آنان ـ در علوم گوناگون بهرهمند شد.
ديدار با عالم رباني حاج ميرزا علي آقا شيرازي اصفهاني، مرتضي را وارد دنيايي جديد و شگفت انگيز كرد. حاج ميرزا علي آقا با نهج البلاغه ميزيست، با آن تنفس ميكرد و روحش با اين كتاب همدم و جملههاي گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهمتر آن كه به هر آن چه ميدانست عمل ميكرد و راستي كه مرد حقيقت و معنويت بود.
مطهري، تحصيل رسمي علوم عقلي و فلسفي را در سال 1323 شمسي آغاز كرد. او بحث حكمت از «شرح منظومه» حكيم سبزواري و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدر المتألهين شيرازي را در محضر امام خميني آموخت.
وي بعد از ورود آية الله بروجردي به قم، در درس فقه و اصول ايشان شركت كرد و از بحثهاي مجتهد پرور آن عالم رباني بهرهمند شد. او پيش از رسيدن به مرحلة اجتهاد، از آية الله بروجردي تقليد ميكرد.
مطهري، درس اصول فقه را از «مباحث عقليه» به طور خصوصي از حضرت امام خميني فرا گرفت و راز و رمز اجتهاد را از آن حكيم الهي و فقيه وارسته بياموخت.
در سال 1329 ش. استاد مطهري در محضر درس استاد علامه سيد محمد حسين طباطبايي حاضر شد و مبحث «الهيّات» از كتاب «شفا» (تأليف ابو علي سينا) را از آن حكيم بزرگ بياموخت.
علامه طباطبايي، درس ديگري ـ غير از الهيات شفا ـ در فلسفه شروع كرده بود كه در شبهاي پنج شنبه و جمعه تشكيل ميشد. اين درس خصوصي بود و در آن جمعي از فاضلان حوزة علميه قم، از جمله آية الله دكتر بهشتي، امام موسي صدر، استاد مطهري، دكتر احمد احمدي و… شركت ميكردند ثمرة مبارك اين مجمع علمي بزرگ، شاهكاري جهاني در كلام و فلسفه است به نام كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم». سهم مطهري در آفرينش اين اثر پْر بار و ماندگار، اگر بيشتر از علامه طباطبايي نباشد، بدون شك، كمتر نيست.
استاد مطهري، هم چنين در دوره تحصيل هم فكر و يار و ياور سازمان انقلابي و اسلامي «فدائيان اسلام» بود. اين حزب سياسي اسلامي كه در سال 1324 شمسي، از سوي روحاني مبارز سيد مجتبي نواب صفوي تشكيل شد نقش مؤثري در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت.
مطهري، علاوه بر مباحثة دروس اصولي، فقهي و فلسفي، خود حوزة تدريس داشت. او از جمله كتابهاي ذيل را تدريس كرد:
«مطوّل» (در علم معاني، بيان و بديع)،
«شرح مطالع» (در علم منطق)،
«كشف المراد» (در علم كلام و عقايد)،
«رسائل» و «كفايه» (در علم اصول فقه)،
«مكاسب» (در فقه)
«شرح منظومه» و «اسفار» (در فلسفه).
بوي خوش گلستان
بوي خوش گلستان
او در دوازده سالگي عطر روح بخش گلستان بزرگ حوزة علمية مشهد را احساس كرد و عاشقانه به آن جا روي كردو چنان پر تلاش و منظم به تحصيل مشغول شد كه باعث شگفتي اهل بصيرت گرديد.
رفته رفته افكاري بلند و سؤالهايي سرنوشت ساز برايش آشكار شد جهان آفريدة كيست؟ خدا چگونه صفاتي دارد؟ انسان براي چه آفريده شده است؟ و… اين پرسشها همة فكر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضي آرزو ميكرد كه روزي بتواند در درس ميرزا مهدي شهيدي رضوي ـ مدرس فلسفة الهي ـ حاضر شود، اما اين آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال 1355 قمري درگذشت.
سرانجام مرتضي در سال 1316 شمسي در زماني كه حكومت سياه رضاخان بيداد ميكرد و ظلمت همه جا را فرا گرفته بود، به دنبال نور و فضيلت راهي حوزة علميه قم شد تا روح تشنهاش را از كوثر قرآن و زمزم عترت سيراب كند.
مطهري به دنبال يافتن گنج علم و فضيلت، با شور و علاقهاي وصف نشدني، به تلاش و فعاليت پرداخت. پشتكار و كثرت مطالعة او همة اهل علم را در مدرسة فيضيه شگفت زده كرد.
او آرام و قرار نداشت، منتظر و تشنه به دنبال گمشدهاي بود در اين هنگام ستارهاي بدرخشيد و او را به مقصود رساند. حضرت امام خميني ـ الگوي علم و تقوا ـ درس اخلاق تشكيل داد و به نور افشاني و انسان سازي پرداخت.
مطهري به زيارت آن استاد بزرگ نايل آمد و از سرچشمة زلال او سيراب شد. اين درس در حقيقت درس معارف و سير و سلوك بود، نه اخلاق به مفهوم علمي آن. درس «يافتن» و «رسيدن» بود نه فقط «دانستن» و «آموختن».
مرتضي از سويي، غرق در مطالعه و تحصيل و تدريس و از سويي ديگر يكي از مهمترين كارهايش و بلكه عاليترين و مهمترين فعاليتش، راز و نياز و مناجات نيمه شب و اشك سحري بود. او شيريني و لذتي از اين كار مبارك و سعادت آفرين، احساس ميكرد كه شب تيرة زندگيش را تبديل به روز روشن مينمود.
بهاران
بهاران
در روز 13 بهمن 1298 شمسي، خداي كريم به عالم رباني حاج شيخ محمد حسين مطهري و همسر مؤمنش ـ سكينه ـ فرزندي هديه كرد.كه مرتضي ناميده شد و براي آن خانوادة پاك، بهاران را به ارمغان آورد.
مرتضي كم كم دوران كودكي را پشت سر گذاشت. او كه علاقة عجيبي به حقيقت و معنويت داشت با شور و شوق فراوان، نزد پدر شروع به آموزش كرد و عاقبت اين اشتياق، وي را به مكتب كشاند و به ديدار گُلهاي آن بوستان رساند.