عبد اللَّه بن حنظلة
عبد اللَّه بن حنظلة
عبد اللَّه بن حنظلة یکی از بزرگان و سرشناسان مدینه و بزرگ انصار بود که به واسطه جایگاه پدر خود مردم او را احترام می کردند پدرش حنظلة بن أبى عامر بن که صبح شب زفاف خود بدون اینکه غسل کند خود را به لشگر اسلام رساند و در جنگ احد بشهادت رسید، پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله امر به غسل دادن او نكرد و فرمود: من فرشتگان را ميان آسمان و زمين ميبينم كه حنظله را با آبى بسيار سفيد و پاكيزه كه در لگنهاى نقره است غسل ميدهند و از آن زمان او را غسيل الملائكه ناميدند.
ایشان از قیام امام امام حسین (عليه السّلام ) مطلع بوده وشخصیتی عافیت طلب هم نبوده ولی از آن جائی که امام شناسی و دشمن شناسی او قوی نبوده که به واسطه کارهای که بعدا انجام می دهد مانند ملاقات با یزید برای معلوم شدن وضعیت او و عدم مشورت با امام سجاد (عليه السّلام) این دو خصلت وی معلوم می شود .
داستان از این قرار است که مردم مدینه پس از شهادت امام حسین (عليه السّلام ) و رسیدن کاروان اسرا از شام بیش از یک سال در عزای سيد الشهداء عليه السّلام بودند و زندگی مردم از حالت طبیعی خارج شده بود سران مدینه پس از شور به این نتیجه رسیدند که بزرگانی از مدینه به سرکردگی عبدالله بن حنظله به شام رفته و از اوضاع خلیفه اطلاعاتی بدست آورند و ببینند که آیا این که امام حسین (عليه السّلام ) که به خاطر فاسد بودن یزید قیام کرده صحیح است یانه و به نوعی دنبال این بودند که مقصر این کار را پیدا کنند و عبدالله وقتی به دربار یزید رسید با شخصی روبرو شد که میمون باز شرابخوار و در یک کلمه فاسق و فاجر بود واز این جا بود که به صداقت امام حسین (عليه السّلام ) پی برد ؛ولی در این مورد با یزید صحبتی نکرد و یزید هم او و همراهانش را بسیار اکرام کرد و به هر یک صد هزار درهم بخشید .
وقتی که گروه به مدینه رسید سران در مسجد جمع شده بودند واهل مدينه را مخاطب قرارداد و گفت: «به خدا! ما بر ضد يزيد قيام ننموديم مگر وقتي که ترسيديم از آسمان بر ما سنگ ببارد، مردي که با مادران و دختران آميرش مي کند و شرابخواري مي نمايد و نماز را رها مي کند، به خدا! اگر کسي از مردم همراه من نباشد، به خاطر خدا در برابر وي به سختي مي جنگيدم…»
مردم مدينه بسركردگى عبد اللَّه بن حنظلة بربنى اميه شوريدند و فرماندار بنى اميه را از مدينه بيرون كردند که این واقعه در تاریخ به نام واقعه حره معروف است ، يزيد كه از جريان مطلع شد لشكرى بسركردگى مسلم بن عقبه براى سركوبى مردم مدينه فرستاد و چند تن از خونخواران نامى، چون حجاج بن يوسف را نيز همراه او كرد و اين جريان در سال 63 هجرى يعنى دو سال پس از شهادت امام حسين عليه السّلام بود، پس مسلم بن عقبه آمد و در بيرون مدينه در جايى بنام حره واقم با مردم مدينه جنگ كرد، و در آغاز مسلم بن عقبة و لشكرش شكست خوردند و رو بهزيمت نهادند، ولى با سرزنشهائى كه مسلم از آنان كرده و نويد و تهديد بازشان گردانده اين بار مردم مدينه را شكست داده بشهر درآمدند و در فاصله چند روز كه در مدينه بودند چنان جناياتى كردند كه پس از شهادت سيد الشهداء عليه السّلام شنيعترين كردار بنى اميه بود و شهر مدينه را بلشگر خود مباح كرده كوچكترين كارشان اين بود كه سيصد زن سینه بريدند، بزنان و دختران تجاوز كردند تا جايى كه هشتصد دختر باكره از آنان باردار شد و چون بزائيدند نام آن كودكان را فرزندان حره ناميدند، و از آن پس هر دخترى را بشوهر ميدادند شرط بكارت نميكردند، هزار و چهار صد تن از انصار و هزار و سيصد تن از مهاجر (كه در زمره اصحاب رسول خدا (ص) بودند) بكشتند و رويهم جز انصار و مهاجر عدد كشتگان بده هزار نفر رسيد، مسجد رسول خدا (ص) را براى اسبان و شتران خود اصطبل كرده بودند، مردم را نزد مسلم مىآوردند و او از ايشان بيعت ميگرفت كه همگى بنده يزيد هستند و يزيد صاحب اختيار مال و جان و ناموس و دين ايشان است، پس هر كه زير بار چنين بيعتى ميرفت رهايش ميكردند، و هر كس كوچكترين كندى و تأملى در بيعت نشان ميداد بيدرنگ گردنش را ميزدند، تنها در ميان همه اين گيرودار، حضرت زين العابدين عليه السّلام و خاندانش از اين جنايات آسوده ماندند، و اساسا هر كس در خانه آن حضرت بود بدستور مسلم در امان بود و كسى بخانه آن حضرت كارى نداشت از اين رو بسيارى از زنان و كودكان بخانه آن جناب پناهنده گشتند و شماره آنان چنانچه از كتاب ربيع الابرار نقل شده بچهار صد نفر رسيد.
عبداللَّه بن حنظله»، از سرسخت ترين مخالفان يزيد و از قيام کنندگان بر ضد وي در واقعه حرّه بود که اهل وي در آن واقعه رجز مي خواند و مي گفت:
بعداً لمن رام الفساد و طغي
وجانب الحق و آيات الهدي
لا يبعد الرحمن الّا من عصي
«دور باد آنکه فساد بجويد و طغيان نمايد و از حق و آيات هدايت دوري گزيند که خداوند جز نافرمانان را از رحمت خويش دور نمي سازد».
در این جریان عبدالله و 8 فرزندش به شهادت رسیدند که تاثیری در پیشبرد اهداف اسلام نداشته است چرا که در معیت و به فرمان امام نبوده است خوب است که مقایسه ای بین کشته شدگان در واقع حره و قیام سيد الشهداء عليه السّلام کرد و می توان فهمید که با این که بسیاری از کشته ها صحابه و انصارو تابعین بودند و جز در کتب تاریخی یادی از آن نمی شود .