صلح امام حسن (علیه السلام) پرشكوهترين نرمش قهرمانانه تاريخ3
فداكاري امام حسن(علیه السلام)
فداكاري بي نظير او همان وضعي است كه او به خاطر فكر و عقيده خود در مواجهه با ملك و حكومت انتخاب كرد.
غالبا چشم پوشيدن كسي كه صاحب قانوني حكومت است از اين حق قانوني خود بيش از گذشتن از سر و جان، حايز اهميت و دليل بزرگي روح است. و بلند نظري و بزرگي روح در راه عقيده و هدف آشكاراترين صفات حسن(علیه السلام) ابن علي و جالبترين ابزارهاي وي در جهاد متصل و بهم پيوستهاش بود.
در ميان اين دو نوع فداكاري ـ فداكردن جان يا گذشتن از سر حكومت با وجود حق قانوني ـ دومي بسي دردناكتر و داراي رنج طولانيتر و لطمه آن بر شخصيت انساني كوبندهتر است.
در همه دورههاي تاريخ، عشق حكومت در دل حاكمان و پادشاهان، ريشه دارتر و عميقتر از عشق به جان بوده است تا چه رسد به فكر و عقيده. افراد زيادي را ميشناسيم كه جان خود را فداي حكومت و سلطنت خود كردهاند در حالي كه جز عدهاي معدود به ياد نداريم كه كسي تخت سلطنت را بلا گردان جان خود نموده باشد.
در تاريخ مناظر تلخ و رقت باري از قربانيان سلطنت را ميتوان ديد كه پادشاهان براي حفظ تاج و تخت خود، نخست آنها را و سپس ـ چون گزيري نبوده است ـ خود را فدا ساختهاند.
با توجه به اين نسبت ـ يعني نسبت اندك كساني كه تاج و تخت را فداي جان كردهاند در برابر آنان كه به عكس، جان خود را در راه تاج و تخت از دست دادهاند ـ تفاوت ميان ارزش معنوي اين دو فداكاري را از نظر مردم درمي يابيم.
به همين دليل است كه در آن موارد نادري كه حكومت و سلطنت فدا شده است، مشاهده ميكنيم كه اهتمام مردم به اين واقعه بيشتر و گفت و گوها و قيل و قالها و همهمهها در اطراف آن فراوانتر است و باز به همين دليل است كه اظهار نظرها و تعليلها و تحليلها، فلسفه چينيهاي گوناگون فقط در پيرامون چنين واقعهاي به عمل ميآيد و تاريخ به ياد ندارد كه در حادثه فرود آمدن حكمراني از مقام حكومت، ميان مردم اختلاف نظر در اين باره پديد نيامده باشد؛ برخي او را تصويب و برخي تخطئه نكرده باشند؛ جمعي آن را عذر ننهاده و جمع ديگري بر آن خرده نگرفته باشند و خلاصه، جبههاي با او و جبههاي در برابر او قرار نگرفته باشند،مگر حسن(علیه السلام) ابن علي (علیه السلام).
اصولا اگر كمي دقت شود، همين كه آن حضرت حكومت را در راه عقيدهاش فدا ساخت خود از بزرگترين آيات شجاعت اوست.
با اين حال در كجاي زندگي او نشانه طمع به زنده ماندن و يا ترس از مرگ را ميتوان يافت؟
در حساب امام حسن(علیه السلام) يگانه مقياس و ميزان، همان افكار و ايدههاي عالي او بود كه از ديدگاه او هيچ چيز ديگري با آن سنجيده و مقايسه نميتوانست شد.
او معتقد بود كه بايد ملك و حكومت خود را فداي اين افكار و ايدهها كند و با اين فداكاري بزرگ، آن تنها ازرش معنوي را از دست اندازي خصمانه كساني كه از ننگ اين جهان و آتش آن جهان نميانديشند، مصون بدارد و همين خط مشي را هم بدون كوچكترين تغيير و انحراف و ضعف و درحالي كه زندگي را تحقير ميكرد طي نمود.
او راضي شد كه براي زنده نگاه داشتن هدفهاي خود، زندگي دردناكي را تحمل كند كه مرگ از آلام آن بسي كوچكتر و سبكتر است؛ پذيرفت كه با تمام وجود خود، ابزاري باشد براي خير و مصلحت ديگران و بي آنكه كوچكترين بهره و فايده و ذخيرهاي نصيب خود او گردد. و فقط همين مقدار، بالاترين مقام و مرتبتي است كه مصلحان كم نظير و طراز اول تاريخ توانستهاند بدان نايل آيند و دورترين سرمنزلي است كه تربيت اسلامي براي تامين هدف نهايي خود ـ يعني مستقر ساختن صلاح همگاني و نشر افكار صحيح در اجتماع ـ آن را وجهه همت خود ساخته است.
بسيارند كساني كه در خدمت افكار و ايدههاي خود و به خاطر زنده نگاه داشتن آنها، متحمل مصيبتها و بلاهاي فراوان شدهاند ولي در ميان اين گونه مردمان، كسي را نميشناسيم كه در تحمل بليههاي رنگارنگ و رنجههاي دانگير از آن گونه كه سايه وار تا آخر عمر و لحظه آخرين ضربت، قرين آدمي هستند، به پاي حسن(علیه السلام) برسد.
بنابر اين از هر جهت او نمونه و سمبل كامل پيشوا و مصلح عظيم الشاني است كه درس پذيرش سختترين و دردناكترين فداكاريها به خاطر ايده و هدف را، به مصلحان جهان تعليم داد.
و در قدمهاي بعدي اين مرحله، همه جا با زهد و بي اعتنايياش به بهرههاي اين جهان، پيش قدم و پيشرو بود. بنابراين پارسايي او در اين جهان و شكيبايي او برزندگانياي آنچنان و فدا ساختن ملك حكومت، هر يك عناصر جهاد او در راه خدا و وسايل پيروزي او در راه جاويد ساختن فكر و عقيده و ابزار خلود و بقاي شخصيت اوست.