صلح امام حسن (علیه السلام) پرشكوهترين نرمش قهرمانانه تاريخ2
صبر امام حسن(علیه السلام):
صبر او، عكس العمل جهاد او حصاري بود كه در همه ميدانها و جبهه ها بدان پناه ميبرد.
او از زمانه و مردم زمانه به قدري محروميت و خيانت و غداري و توطئه و ترور و پيمان شكني و تهمت و دشنام دشمنان و رويگرداني و عتاب دوستان را تحمل كرد كه در ميان زعماي تاريخ ـ تا آنجا كه ما بياد داريم ـ از كسي جز او همانند آن را سراغ نداريم. او همه اين ناملايمات را با صبري كه كوهها با آن برابري نميتوانند كرد متحمل ميشد و شرايط نامساعدي را كه از همه سو احاطهاش كرده بود با حكمت سرشار و پختگي و كار آزمودگي تمام، طي كرد؛ هرگز تسليم غضب و زبون احساسات نشد؛ در برابر حوادث خود را نباخت و از شدايد در اضطراب نيفتاد و هيچ عاملي جز ياري دين و برافراشتن پرچم قرآن و بلند آوازه ساختن دعوت اسلام، نتوانست او را برانگيزد.
دارنده اين مزايا و اين خصال، همان حسن(علیه السلام) سبط پيغمبر است با همان حقيقتي كه خدايش آفريده است. هيچ كس به جز جاهلي لجوج يا دشمني بي انصاف را ياراي آن نيست كه در اين صفات و خصال بر حسن(علیه السلام) خرده گيري كند. صفات او در زمان خودش برترين صفات بود. از بخشش و كرمش همچون ضرب المثلي نام برده ميشد؛ شيريني گفتار و حاضر جوابي وي و قدرت منطقش و هيبتش و حلمش و عقل و درايتش را دشمنان تصديق ميكردند، چه رسد به دوستان.
به ستايشهاي معاويه از او بنگريد؛ هر گاه در محضر او بحث و مشاجرهاي درباره حسن(علیه السلام) در ميگرفت وي در آخر كار سخني در تمجيد آن حضرت ميگفت و گاه بدون آنكه بحثي از اين گونه پيش آيد، نظر ستايشآميز خود را ابراز ميداشت.
يكبار شيريني گفتار آن حضرت را چنين ستود: «در باره هيچ كس به قدر حسن(علیه السلام) اين احساس را نداشتم كه وقتي ميگويد، ادامه گفتار او را دوست بدارم» نوبت ديگري كه در حضور او از امام حسن(علیه السلام) ياد شد، گفت: «اينها مردمي هستند كه سخن گفتن به آنان الهام شده است».
درباره هيبت و خوش محضري آن حضرت گفت: «به خدا، هرگز او را نديدم مگر آنكه از غيابش ناشاد و از عتابش بيمناك بودم».
و همچنين گفت: «به خدا هرگاه در كنار خود نشستهاش ديدم از وضع او و از عيب جويي او بيمناك گشتم.»
گويند: «عبدالله ابن عباس چون با حسن(علیه السلام) تنها شد ميان دو چشم او را بوسيد و گفت: قربانت گردم پسر عمو! به خدا پيوسته درياي دانشت در تلاطم است، چندان بر ايشان تاختي تا انتقام مرا از فرزندان… باز ستاندي.