ريشه هاي حسد در نگاه دانشمندان اخلاق
ريشه هاي حسد در نگاه دانشمندان اخلاق
علامه مجلسي از بعضي علماي اخلاق نقل مي کند که اسباب و ريشه هاي حسد هفت چيز است:
1. عداوت و دشمني؛
2. تعزز؛يعني من اين گونه بينديشم که صاحب نعمت به خاطر آن نعمت،متکبر شده و به من فخر فروشي خواهد کرد و از اين رو زوال آن نعمت را آرزو مي کنم.
3. کبر؛گاه حسود خود متکبراست و راه عملي کردن تکبرش را زوال نعمت از صاحب نعمت مي داند.
4. تعجب؛بعضي وقت ها تعجب و غيره منتظره بودن نعمت باعث حسد مي شود؛ مانند گروهي که به رسولان الهي ايمان نمي آوردند و حسادت مي ورزيدند و مي گفتند: «شما بشري مثل ما هستيد؛» «آيا به انسان هايي همچون خود ايمان بياوريم».
5. ترس؛شخص حسود از اين که صاحب نعمتي از برخورداري خود سوء استفاده کند و مزاحمت هايي براي او ايجاد کند و يا اين که مبادا او
فراموش شود و مورد بي توجهي قرار بگيرد،مي ترسد و همين ترس باعث حسادت او مي شود.
6. علاقه زياد به رياست؛رسيدن به رياست در صورتي عملي مي شود که تو خود را بالاتر از ديگران نشان دهي و يکي از راه هاي آن اين است که ديگران نعمت ها و داشته اي خود را از دست بدهند و تو براي رسيدن به محبوب خود- يعني رياست – آرزوي فقر و نداري ديگران را مي کني و اين گونه است که حب رياست، به حسادت مي انجامد.
7. ناپاکي و آلودگي سرشت و طينت؛ بعضي هيچ کدام از شش عامل بالا را ندارند، ولي همچنان چشم ديدن موقعيت ها و نعمت هاي ديگران را ندارند، اين جا است که ريشه حسد را بايد در خباثت باطن و دروني آن ها جست و جو کرد.