تفاخر، خیالبافی انسانهای حقیر
تفاخر از ریشه فخر است. واژه فخر به معنای چیز برتر و برازنده است. از همین رو، عرب به نوعی ریحان خوشبو «فاخور» میگوید. به ظرف سفالی که آهنگی پس از ضربات از آن بیرون میآید، فخّار میگویند. همچنین به خرده الماسی که برای شیشه بری استفاده میشود، تفاخر میگویند.
با توجه به ریشههای واژه میتوان گفت هر چیزی که نوعی برتری ذاتی در خوشبویی یا سر و صدا یا تیزی و مانند آنها دارد و دیگران را متوجه به خود میکند، به عنوان فخر مطرح است. بر همین اساس، تفاخر نوعی نمایش و نمایاندن چنین امری به حق یا ناحق است. به همین خاطر لاف، مباهات، باليدن، خودستايي کردن، سخن اغراق آميز گفتن، به رخ کشيدن، رجز خواندن، باتکبر راه رفتن، بادکردن و مانند آنها را تفاخر میگویند.
در قرآن، «فخر» به معنای مباهات كردن در امورى مانند مال و مقام و نيز خود را بزرگ وانمود كردن به کار رفته است.
به انسان فخرفروش و تفاخرکننده «فخور» میگویند.از نظر قرآن، «فخور» گرفتار خیالبافی و تخیل باطلی نسبت به خود و داشته هایش است. از اینرو واژه «مختال» به معنای خیال بافی و تخیل کردن باطل در کنار «فخور» به کار رفته (نساء، آیه 36؛ لقمان، آیه 18؛ حدید، آیه 23) تا این معنا تبیین شود که انسان خیالباف بر خلاف حق و واقع، برای خود جایگاه و ارزشی را قائل است که حق نیست. از این رو بر اساس تخیلات واهی و باطل رفتارهایی را بروز میدهد که دلالت بر خودستایی، تکبر، به رخ کشیدن و مانند آنها دارد.
فخرفروشی و تفاخر از سوی انسانهایی انجام میگیرد که تخیلات واهیشان در گام نخست نوعی حقارت را در آنان زنده میکند و خود را در برابر دیگران حقیر مییابند؛ زیرا به داشتههای خود توجه ندارند و باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه میکنند. اینگونه است که برای جبران احساس کمبودها به بزرگنمایی «داشتهها» یا «شبه داشته»هایی رو میآورند که در اختیار دارند. تاکید بر شبه داشتهها از آنرو که بسیاری از اموری که از سوی فخرفروش، بزرگنمایی و به رخ کشیده میشود، داشتههای واقعی فرد نیست، بلکه به تعبیر قرآن، زینت زمین یا زندگی دنیوی است، به طوری که قابل انتقال به زندگی اخروی نیست؛ چرا که انسان تنها چیزی را با خود میبرد که جزو ذات او شده باشد. خداوند درباره «شبه داشتهها» میفرماید: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَه الْحَيَاه الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا؛ مال و پسران زيور زندگى دنيايند و نيكيهاى ماندگار، از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد نيز بهتر است.(کهف، آیه 46)
از نظر قرآن آنچه که فرعون و قارون دارند و به دیگران بدان فخر میفروشند، زینت دنیا و یا زینت زندگی دنیوی است: و موسى گفت: پروردگارا تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنيا زيور و اموال دادهاى پروردگارا تا خلق را از راه تو گمراه كنند. (یونس، آیه 88)
البته مسلمان باید از زینتهای دنیوی برای دنیا استفاده کند و خدا حرام نکرده است(اعراف، آیه 32)؛ اما باید توجه داشت اینها داشتههای حقیقی انسان نیست و نمیتوان به آن فخر فروخت.
خداوند با توجه به فخرفروشی اهل خیالبافی، به انسانها هشدار میدهد که حتی به شبه داشتهها دل نبندند، بلکه باید دنبال داراییهای حقیقی باشند که همان باقیات صالحات است. خدا میفرماید: مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَه فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ؛ هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسهاى شما به شما نرسد، مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم، در كتابى است. اين كار بر خدا آسان است؛ تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به سبب آنچه به شما داده است، شادمانى نكنيد و خدا هيچ خیالباف خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد.(حدید، آیات 22 و 23)
خداوند درباره زینتهای دنیوی میفرماید: وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلادُكُمْ فِتْنَه؛ و بدانید که اموال و فرزندان شما فقط برای آزمایش شدن هستند. (انفال، آیه 28)
به هر حال، تخیلات واهی، این احساس را در این افراد زنده میکند که کمبودهای خود را بزرگ بیابند و برای جبران آن داشتههایی را بزرگ میکنند تا برجستهنمایی شده و بر دیگران فخر فروشند و آن حقارت نفسانی و احساس درونی خود را به فخر و بزرگی و برتری تبدیل کنند؛ این گونه است که با سرو صدا و برترنمایی داشتهها و شبه داشتهها تلاش میکنند تا فخر بفروشند و خود را برتر نشان دهند. پس تفاخر تلاش انسانهای حقیر و خیالبافی است که گرفتار خودپسندی شده و احساس حقارت خود را با برترسازی داشتهها و شبه داشتهها نهان میکنند تا خود را برتر نشان دهند.