امر به معروف و نهی از منکر
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
لایَنبَغی لِنفسٍ مُؤمِنَةٍ تَری مَن یَعصِی اللهَ فَلا تُنکِرَ؛
شایسته شأن مؤمن نیست که ببیند کسی خدا را معصیت می کند، ولی به او اعتراض نکند.
کنزالعمّال، ج 3، ص 85
شرح حدیث:
امر به معروف و نهی از منکر، نشانه ی حیات و رشد و بالندگی جامعه است.
آن که به خدا و دین او و حقّانیت دستورات اسلام باور دارد، نمی تواند در مقابل هنجار شکنیهای خلافکاران و گستاخی اهل معصیت، بی تفاوت بماند و از خود واکنش نشان ندهد.
جامعه ی بدون امر به معروف و نهی از منکر، مرده و خمود و بی حسّ است.
نهی از منکر، مثل بازداشتن کسی است که می خواهد کشتی را سوراخ کند، یا فضا را آلوده سازد، یا آب زلال یک شهر را مسموم سازد.
نهی از منکر نسبت به عمل معصیت کاران، مثل سم پاشیِ محیطهای آلوده و آفت زدایی از عفونتهاست. وقتی باتلاقی حشره خیز باشد، باید آن را خشکانید، تا مالاریای گناه و فساد، دیگران را بیمار نسازد. باید زباله های ناقل میکروب هوس را دفن کرد، تا میدان و مجالی برای رویش گل ایمان و تقوا باشد.
تذکّر زبانی، یک مرحله از نهی از منکر است.
اقدام عملی و بازداشتنِ خلافکاران از فساد و گناه، مرحله ای دیگر.
ایمان و اسلام، بر دوش مسلمان وظیفه ی سنگین نهی از منکر را گذاشته است، تا هم از حالت بی تفاوتی در مقابل بدیها و جرایم درآید، هم با اقدام خود در حد امکان از زشتیها و گناهان باز دارد.
برخورد با خلافکاران و اهل معصیت، زمینه ی رشد معنویات را فراهم می سازد.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
بزرگترین توصیه ی خداوند به بندگان
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
اُوصیکُم بِتَقَوی اللهِ، فَاِنَّ اللهَ قَد ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقاهُ اَن یُحَوِّلَهُ عَمّا یَکرَهُ اِلی ما یُحِبُّ؛
شما را به تقوای الهی سفارش می کنم. هر کس از خدا پروا کند، خداوند تضمین کرده که او را از آنچه نمی پسندد، به آنچه می پسندد، متحول سازد.
تحف العقول، ص 170.
شرح حدیث:
«تقوا»، بزرگترین توصیه ی خداوند به بندگان است.
آیات آن، در بردارنده ی هشدارهایی است که آسیبها و ضررهای بی تقوایی و بی پروایی و پیروی از نفس امّاره و متابعت از شیطان را به یاد می آورد و فرجام نیک اهل تقوا و عاقبت شوم بی تقوایان را نشان می دهد.
خدا با اهل تقواست، هوای آنان را دارد، کمکشان می کند، از خطرات نجاتشان می دهد و در آخرت هم بهترین پاداشها و برترین نعمتهای بهشتی را در اختیار آنان قرار می دهد.
امام حسین(علیه السلام) با توصیه به تقوا، به نتایج آن هم اشاره می فرماید؛ از جمله اینکه اوضاع را به نفع بندگانی متّقی برمی گرداند. ممکن است دنیاپرستان هوسباز، چند روزی بروبیایی داشته و کامیاب و برخوردار باشند، ولی فرجام خوشی ندارند. قرآن با بیان «إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ »(1) و «وَ الْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى »(2) عاقبت و فرجام نیک را از آنِ تقوا و اهل تقوا می داند.
در جای دیگر می فرماید: هر که تقوا داشته باشد، خداوند در کارهایش گشایش ایجاد می کند و از جایی که تصورش را نمی کند، به او روزی می رساند.(3)
وعده ی تضمین شده ی الهی برای متقین آن است که اوضاع ناخوشایند و ناراحت کننده را به شرایط مطلوب و محبوب برای آنان مبدّل بسازد.
در سایه تقوا، هم به رضای خدا می رسیم، هم به سعادت جاوید.
پی نوشت:
1. هود(11)، آیه 49
2. طه(20)، آیه 132
3. طلاق(65)، آیه 2.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
دوست خوب
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
مَن اَحَبَّک نَهاکَ وَ مَن اَبغَضک اَغراکَ؛
هر کس تو را دوست بدارد( از بدیها) تو را نهی می کند و هر که دشمنت باشد (به بدیها) تشویق می کند.
موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص 743
شرح حدیث:
دوست خوب، مثل آینه است، خوب و بد را آن گونه که هست، نشان می دهد. بی غرض و بی کینه است. نه بزرگ نمایی می کند، نه عیوب تو را از تو می پوشاند.
دوست نسبت به دوست باید «نیک خواه» باشد.
معنای نیک خواهی این است که اگر رفتار بدی در تو ببیند، دوستانه گوشزد می کند و تو را از انجام آن نهی می کند. اگر با دوستان بد نشست و برخاست کنی، تذکر می دهد. اگر غذای فاسد بخوری، تو را باز می دارد. اگر در سراشیبی سقوط قرار داشته باشی، هشدار می دهد و مانع سقوط تو می شود.
اینها نشانه محبت واقعی و دوست شایسته است.
ولی اگر کسی بدخواه تر باشد، تو را به بدیها تشویق می کند و در راه غلط، چشم اندازی زیبا نشانت می دهد تا به هلاکت برسی.
معتادان، می کوشند دوستان خود را هم به اعتیاد بکشند.
خلافکاران، همراهان خود را هم به خلاف سوق می دهند.
گنهکاران، سعی می کنند دیگران را هم همرنگ و همراه خود کنند.
اینها نشانه آن است که خیرخواه تو نیستند و به مصلحت تو نمی اندیشند.
باید آغوشی باز برای پذیرش انتقادهای خیرخواهانه و مشفقانه ی دوستان دلسوز داشته باشیم و گوشی شنوا، برای شنیدن هشدارها و نهی های آنان، و چشمی تیزبین، برای دیدن عیوب خویش و لغزشگاه های مقابل.
راستی… معیار دوست خوب چیست؟
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
مؤمن، نه بد می کند و نه (از بدی خویش) عذرخواهی می کند.
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
انَ المؤمِنَ لا یُسیءُ و لا یَعتَذِرُ، والمُنافِقُ کلَ یومٍ یسیءُ و لا یَعتَذِرُ، وَ المُنافِقُ کُلَّ یَومٍ یُسیءُ وَ یَعتَذِرُ؛
همانا مؤمن، نه بد می کند و نه (از بدی خویش) عذرخواهی می کند. اما منافق، هر روز بد می کند و پوزش می خواهد.
تحف العقول، ص 177
شرح حدیث:
کار زشت و ناپسند، چنان با فطرت سلیم انسانها ناسازگار است که حتی مرتکبان آن هم می کوشند با عذرخواهی، وجهه و آبروی خود را حفظ کنند.
گاهی معذرت خواهی دشوار است و برای کسانی که روح تکبر دارند، ناشدنی است. از این رو، خلاف می کنند و عذرخواهی هم نمی کنند.
فرق مؤمن و منافق، به تعبیر امام حسین(علیه السلام) این است که مؤمن سعی می کند گفتار و رفتار ناپسندی نداشته باشد، تا به خاطر آن مجبور به پوزش خواهی هم نشود. اما منافق، پیوسته بد می کند و در پی آن عذرخواهی می کند. روشن است که عذرخواهی منافقان از نفاق درونی شان سرچشمه می گیرد و از صمیم قلب نیست، چون اگر واقعاً زشتی کار بد را قبول داشتند، از انجام و تکرار آن پرهیز می کردند، تا مجبور به عذرخواهی نشوند.
آن که پیوسته بد می کند و پیوسته پوزش می خواهد، گرفتار نوعی نفاق است.
آدم عاقل، بی احتیاطی و ناپرهیزی نمی کند تا بیمار نشود و به پزشک و دارو و درمان هم محتاج نشود.
ترک کارهای بد که از «عذرخواهی» پیشگیری می کند، نشانه ی خردمندی و ایمان است.
کار بد نکنیم، تا مجبور به عذرخواهی نشویم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
«توکّل»
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
مَنِ اتَّکَل عَلی حُسنِ اختِیارِ اللهِ تَعالی لَهُ لَم یَتَمَنَّ غَیرَ مَا اختارَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ؛
هر کس به انتخاب شایسته ی خدا درباره ی او تکیه و توکل کند، جز آنچه را خدا برایش انتخاب کرده است، آرزو نمی کند.
احقاق الحق، ج11، ص591
شرح حدیث:
خداوند صلاح بندگان را بهتر از خودشان می داند.
انسان مؤمن، اهل «توکّل» و حسن ظنّ به خداست و کارهای خدا را هم حکیمانه می شمارد. کسی که خداشناس و خدادوست باشد، به کارها و انتخابهای خدا هم به دیده ی قبول می نگرد و خود را به او می سپارد و نسبت به خدا هیچ اعتراضی نمی کند و رضا و پسندی جز رضای خدا ندارد.
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
ایمان ناقص نسبت به خدا، سبب می شود فرد، در مورد وضعیت و حالات خود همیشه حالت انتقادی داشته باشد و آرزو کند کاش چنین می شد! چرا چنین نشد؟ چرا فرزندم پسر نشد؟ چرا وضع من خوب نمی شود؟ چرا بیمار شدم و…
از پیشوایان ما نقل شده است: « ما چنانیم که اگر خدا برایمان بلا را بپسندد، ما هم همان را می پسندیم و اگر عافیت بخواهد، ما هم دوستدار عافیتیم. اگر اراده کند که بیمار یا تندرست باشیم، ما هم همان را دوست داریم و در مقابل پسند و گزینش و اراده ی الهی، هیچ اراده و پسندی نداریم.»
این نکته، به انسان مؤمن آرامش روحی می بخشد و او را از نگرانی و غصّه می رهاند.
کار را به خدا بسپاریم.
آنچه او برایمان خواست، همان خواسته ی ما باشد.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
دیگران را بزرگ و عزیز بشماریم
درباره ی «ادب» از امام حسین(علیه السلام) پرسیدند. حضرت فرمود:
هُوَ اَن تَخرُجَ مِن بَیتِکَ، فَلا تَلقی اَحَداً اِلّا رَأیتَ لَهُ الفَضلَ عَلَیکَ؛
ادب آن است که از خانه که بیرون می روی، هیچ کس را دیدار نکنی مگر اینکه او را برتر از خودت پنداری.
موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص750
شرح حدیث:
از آفتهای خطرناک برای روح انسان، «خودبرتربینی» است.
از این صفت در روایات، با تعبیر «عُجب» هم یاد شده است. کسانی که این صفت را دارند، خود را از همه بهتر، خوب تر، خالص تر، داناتر و نیکوکارتر می دانند. از این رو، پیوسته به بدگویی و غیبت دیگران می پردازند و از عیوب خویش غافلند و به مثابه ی این ابیات:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بدبویی
گفت از عیب خویش بی خبری
زین ره، از خلق عیب می جویی
از همه ایراد می گیرند، ولی حاضر نیستند کسی از آنان انتقاد کند، چون خود را بی عیب می پندارند.
نقطه ی مقابل این صفت، که امام از آن به عنوان «ادب» یاد می کند، آن است که همه را بهتر و برتر از خود پندارند و در نتیجه به دیده ی حقارت به آنان نگاه نکند و به نکوهش آنان نپردازد.
این نگرش، انسان را متواضع بار می آورد و از خودخواهی و غرور می رهاند. اگر کسی با این دیدگاه با افراد روبه رو شود، رفتاری متعادل و احترام آمیز خواهد داشت. در حدیث است که خداوند، ولیّ خود را در میان مردم پنهان کرده است، بنابراین هیچ کس را نباید حقیر شمرد و به دیده ی حقارت به او نگریست زیرا شاید او از اولیای خدا باشد و تو نشناسی.
خود برتربینی، انسان را به غیبت و توهین و تحقیر دیگران می کشاند.
نداشتن عُجب و خودپسندی، ریشه ی تواضع و فروتنی است.
دیگران را بزرگ و عزیز بشماریم، تا بزرگ و عزیز شویم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
بخشندگی وبخل
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
مَن جادَ سادَ، وَ مَن بَخِلَ رَذِلَ؛
هر که بخشندگی کند، سروری می یابد و هر که بخل ورزد، پست می شود.
موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص751
شرح حدیث:
گاهی انسان اسیر محبت و احسانِ کسی می شود.
گفته اند« اگر می خواهی امیر کسی شوی، به او احسان کن؛ یعنی نیکی و بخشش، سبب می شود کشش و محبّت در دل دیگری به وجود آید.
فریدون فرّخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی(1)
اگر اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) محبوب دلها بودند، یکی از دلایل آن عطا و کرم و بزرگواری آنان بود. کسی را از در خا نه خود طرد نمی کردند، نیازمندی را از عطای خویش محروم نمی ساختند و خانه آنان محل امید محرومان و نیازمندان بود.
«بخل» یکی از صفات ناپسند است.
حرص به مال و ترس از زوال ثروت، انسان را بخیل می کند. در احادیث است که ریشه ی بخل، سوء ظن و بدگمانی به خداست؛ خدایی که فرموده بخشش کنید و از فقر و تهیدستی نترسید.
این درس بزرگ را از یاد نبریم که:
سیادت و سروری، در سایه ی بخشندگی است، و… بخل و حرص، انسان را فرومایه و حقیر می سازد.
پی نوشت:
1. گلستان، سعدی.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
سلام
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
لِلسَّلامِ سَبعونَ حَسَنَةٌ، تِسعٌ وَ سِتّونَ لِلمُبتَدی وَ واحِدةٌ لِلرّادّ؛
سلام، هفتاد ثواب دارد. شصت و نه ثواب از آن کسی است که سلام دهد و یکی برای آن که جواب گوید.
بحارالانوار، ج75، ص120
شرح حدیث:
«سلام» در هنگام رسیدن و مواجهه با دیگری، یکی از آداب اسلامی است.
معنای آن، درخواست سلامتی و ایمنی برای مخاطب و یکی از نامهای خداست.(1)
در تعالیم اخلاقی، سلام کردن نشانه ی تواضع به شمار آمده است و احترام به دیگری است و مایه ی افزایش محبت و صمیمیت است.
آنچه مهم است، «پیشی گرفتن در سلام» است.
از خصوصیات اخلاقی پیامبر(ص) پیشدستی در سلام کردن به دیگران بود. حتی به کودکان هم سلام می کرد و می فرمود: دوست دارم در میان امت من به صورت یک سنت و روش پسندیده درآید.
سلام کردن مستحب اما جواب آن واجب است.
شگفت آن است که این عمل مستحب، پاداشی بیش از واجب دارد.
شاید دلیل آن این باشد که آغازکننده به سلام، پا روی نفس خود می گذارد و تکبّر و غرور را در خود می شکند و در این کار نیک، پیشقدم می شود.
سلام کردن فرزند به پدر و مادر، شاگرد به استاد و کوچک به بزرگ، از توصیه های دین ماست.
البته، اگر والدین و معلّمان و بزرگان تواضع کنند و به فرزندان و شاگردان و افراد کوچکتر از خود سلام کنند، درس عملیِ« پیشی گرفتن در سلام» را به آنان آموخته اند.
سنّت سلام را از یاد نبریم.
پی نوشت:
1. حشر(59)، آیه 23:« الملک القدّوس السّلام…».
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
گریه از خوف خدا
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
البُکاءُ مِن خَشیَةِ اللهِ نَجاةٌ مِنَ النّارِ.
گریه از خوف خدا، مایه ی نجات از آتش است.
مستدرک الوسائل، ج11، ص245
شرح حدیث:
خداوند، مهربان و عادل است. از سوی دیگر، حسابگری دقیق است که نیک و بد افراد را پاداش و کیفر می دهد. پس اگر ترسی هست، از عملکرد ناپسند خودمان است، و گرنه خدا به کسی ظلم نمی کند و توبه کاران را هم می آمرزد.
توبه، در سایه ی آگاهی از بدی گناهان و امید به رحمت خدا پدید می آید.
آن که از خوف خدا چشمی اشکبار و دلی لرزان ولی امیدوار دارد، مورد عنایت الهی قرار می گیرد و خداوند گریه ی بندگانش و دعا و نیایش آنان را دوست دارد.
در دل شب خیز و ریز، قطره ی اشکی ز چشم
که دوست دارم، کند گریه گنهکار ما
خالق بخشنده من، بنده ی شرمنده تو
بیا بهشتت دهم، مرو تو در نار ما
خداوند دوست دارد همه ی بندگانش، راه طاعت و عبودیت بپویند و به بهشت ابدی نایل شوند، اما گروهی فریب شیطان را می خورند و دنبال گناهان و مفاسد اخلاقی و ظلم و انحراف می روند و در نتیجه، دوزخ را برای خویش می خرند.
آنچه بنده را از این فرجام تلخ نجات می دهد، توبه و انابت است.
اولیای الهی با آنکه معصوم بودند، بیش از دیگران به درگاه خدا می نالیدند و در دل شبها می گریستند.
گریه ها و سجده های طولانی و رکوع و سجود خاشعانه داشتند.
چشمی که در دنیا از خوف خدا بگرید، در آخرت گریان نخواهد شد.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)
بخشندگی و سخاوت
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
مَن قَبِلَ عَطاءَکَ فَقَد اَعانَکَ عَلیَ الکَرَمِ؛
کسی که عطا و بخشش تو را بپذیرد، تو را بر بخشندگی کمک کرده است.
بحارالانوار، ج71، ص352
شرح حدیث:
در بخشندگی و سخاوت، دو طرف وجود دارد:
یکی آن که از روی کرم و بزرگواری می بخشد، دیگری آن که عطای سخاوتمند را می پذیرد.
اگر بخشندگان کریم، کسی را نیابند که به آنان بخشش کنند، یا افراد حاضر نباشند عطای آنان را قبول کنند، کرم و بخشش شکل نمی گیرد و اهل جود و کرم، شرایط اظهار و ابراز این خصلت پسندیده را نمی یابند.
اگر همه این منطق را داشته باشند که:
هر که نان از عمل خویش خورد
منّت از حاتم طائی نبرد
پس سخاوتمندانی مثل حاتم، چگونه می توانند خصلت سخاوت خویش را بروز دهند و مردم را از عطای خود بهره مند سازند؟
اگر عده ای نیازمندند و عده ای توانگر، این تفاوت، زمینه ای برای کمک توانگران به نیازمندان پدید می آورد.
در مورد صدقه نیز چنین است.
در احادیث آمده باید از پذیرنده ی صدقه تشکر کنیم، چون این گونه کمکهای مالی توسط ثروتمندان و قبول آن از سوی فقرا، کمک به ذخیره سازی عمل صالح برای آخرت است.
کریمان، باید خودرا مدیون پذیرندگان عطا بدانند و با آنان بزرگوارانه و از روی احترام و تکریم برخورد کنند.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم(1390)