امنیت در شبکه های اجتماعی
امنیت در شبکه های اجتماعی
همانطور که همه روزه استفاده افراد از شبکه های اجتماعی از قبیل فیس بوک، تویتر و فرندفید بیشتر و بیشتر می شود، حفظ حریم خصوصی نیز اهمیت بیشتری پیدا می کند. عضویت در شبکه های اجتماعی همواره برای عده ی زیادی با نگرانی و اضطراب همراه بوده است و در مواردی نیز منجر به مشکلاتی هم شده است. کم نیستند افرادی که از برچسب خوردن عکس هایشان توسط دیگران و یا دیده شدن عکس های خصوصیشان توسط دوستان نه چندان صمیمیشان شاکی اند. در برخی جوامع این مشکل به اندازه ای زیاد شده که کلماتی مانند Facebook Fired به فرهنگ لغات هم راه یافته اند.
Urban Dictionary در توضیح این عبارت می نویسد: اخراج شدن از کار به دلیل استفاده بیش از حد از فیس بوک در ساعات کاری- آسیب دیدن و اخراج شدن به دلیل برخی چیزهایی که در فیس بوک نوشته اید!
در این درس به طور خلاصه به برخی خطرات بالقوه ی شبکه های اجتماعی و به خصوص فیس بوک می پردازیم و راه کارهایی برای کاهش این خطرات و همچنین حذف کامل اکانت در آنها ارائه خواهیم کرد.
نکته: مدتی است که تعدادی شبکه ی اجتماعی فارسی زبان از قبیل کلوب راه اندازی شده اند، که با استقبال خوبی هم از طرف کاربران ایرانی مواجه شده اند. اما در خصوص این سایت ها ذکر این نکته ضروری است که صاحبان آنها طبق قوانین ایران موظف اند که در صورت درخواست مقامات قضایی، تمامی اطلاعات کاربران را در اختیار مراجع مربوطه قرار دهند. این اطلاعات شامل تمامی عکس ها، نوشته ها و حتی مشخصات تماس و آی پی فرد می شود.
مواظب باشید که چه چیزی را به اشتراک می گذارید
همیشه در زندگی آنلاین تان همانند زندگی واقعی حد و مرزی برای ارتباطات تان قائل شوید. قبل از آنکه متنی را توییت کنید یا چیزی را در فیس بوک منتشر کنید، کمی تامل کنید و ببینید آیا کسی از دیدن آن آزرده نخواهد شد و یا اینکه در آینده برایتان مشکلی ایجاد نمی کند؟ اگر رئیس تان آن را ببیند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر گروه تایید صلاحیت شما در شغل جدیدتان به آن سر بزنند چطور، عکس های میهمانی یا اردو دوستانه سال گذشته برایتان مشکل ساز نمی شوند؟ مطالبی که در خصوص همکاران، مسئولین و محیط کارتان می نویسید، دردسری ایجاد نمی کنند؟
به عنوان یک اصل، همیشه چیزی را منتشر کنید که کسی در آینده نتواند آن را دست مایه ی سوءاستفاده از شما قرار دهد.
دوستان و دوستانِ دوستان تان را بشناسید و به خاطر داشته باشید
حواس تان باشد که لیست دوستان تان شامل چه کسانی است. حتی مراقب دوستانِ دوستان تان باشید، ممکن است آنها هم برایتان مشکل ساز شوند. ممکن است شما تنها به دوستان تان اجازه ی دیدن پست ها و عکس های فیس بوک تان را داده باشید، اما وقتی که دوستی برای شما کامنت می گذارد و یا مطلبتان را لایک می زند، آنگاه دوستان او هم قادر به دیدن مطلب شما هستند. شما از رئیس تان شاکی هستید و به تمسخر وی در فیس بوک می پردازید. هیچ کدام از روسا و مسئولین در لیست دوستان تان نیستند و آن را نمی بینند. همکارتان هم که در لیست دوستان تان است آن را لایک می زند، از شانس بد شما، جناب رئیس در لیست دوستان دوست لایک زن است و از طریق همین لایک، مطلب شما را می بیند. حالا وقت آن است که خر بیاورید و باقالی بار کنید!
شما یکی از ایرادات و یا مسائل مهم محل کارتان را توییت می کنید. مطمئن هستید که جناب رئیس نمی تواند توییت شما را ببیند، اما از شانس بد یکی از دوستان آن را دوباره توییت (retweet) می کند. حالا آقای رئیس آن را می بیند و شما را مورد نوازش قرار می دهد.
همیشه این اصل را رعایت کنید تا دچار مشکل نشوید: هیچگاه چیزی را که از انتشار آن در زندگی واقعی تان احساس امنیت و راحتی نمی کنید، در فضای مجازی منتشر نکنید، زیرا سرانجام کسانی که نباید، آن را خواهند دید.
حریم شخصی خود را مشخص کنید
در همه ی شبکه های اجتماعی این امکان را دارید که دسترسی افراد مختلف را به مشخصات فردی و محتوایی که منتشر می کنید، مشخص نمایید. در فیس بوک این امکان را دارید که بخش های مختلف اکانت تان را برای دوستان، دوستانٍ دوستان، شبکه و همه افراد قابل دیدن کنید.
این موارد شامل برخی تنظیمات مهم بخش حریم خصوصی فیس بوک هستند:
دوستان تان را گروه بندی کنید: فیس بوک این قابلیت را دارد که دوستان تان را براساس سطح روابط و صلاح دید خود در گروه های مجزا دسته بندی کنید. به طور معمول گروه ها در سه قالب دوستان، خانواده و کاری تقسیم بندی می شوند. در حالت دسته بندی، راحت تر می توان حریم خصوصی گروه ها را کنترل کرد.
برای ایجاد لیست دوستان می توانید به صفحه ی Friends در فیس بوک مراجعه کنید. در این صفحه در برابر نام هر یک از دوستان تان گزینه ای با نام Add to List می بینید که با کلیک روی آن می توانید شخص مورد نظر را در یکی از لیست ها قرار دهید.
اطلاعات خود را از نتایج جستجوی فیس بوک حذف کنید: با دنبال کردن مسیر زیر می توانید سطح دسترسی به اطلاعات تان از طریق بخش جستجوی فیس بوک را تنظیم کنید:
Facebook > Setting > Privacy Setting > Search > Search Visibility > Only Friends > Save Changes
البته فیس بوک به صورت پیش فرض تمامی اطلاعات شما را برای افراد موجود در شبکه ای (Network) که عضو آن هستید قابل جستجو می سازد. با استفاده از منوی باز شونده، مقابل گزینه ی Search Visibility می توانید با انتخاب گزینه ی Customize، حلقه این جستجو را تنگ تر کنید.
مشخصات خود را از گوگل حذف کنید: برای عده ای از کاربران که می خواهند توسط نتایج جستجو در دسترس باشند و از آن استفاده ی تبلیغاتی کنند، این امکان بسیار ارزشمند است. اگر شما جزو این دسته از افراد نیستید، می توانید با مراجعه به صفحه ی Search Privacy و برداشتن تیک کنار گزینه Create a public search listing for me and submit it for search engine indexing مانع نمایش مشخصات تان در موتورهای جستجو شوید.
Facebook > Settings > Privacy Setting > Search > Create a public search listing for me and submit it for search engine indexing
از برچسب خوردن نام تان در عکس های نامناسب جلوگیری کنید: در فیس بوک می توان بر روی هر عکسی نام افراد مختلف را برچسب زد. زمانی که نام شما بر روی یک عکس چسبانده می شود، این عکس برای همه نمایش داده می شود. اینکه هر روز وقت زیادی را صرف حذف برچسب عکس ها کنیم، اصلا عاقلانه نیست.
برای رهایی از این مشکل باید در صفحه ی Profile privacy page وارد بخش Photos tagged of you شوید و با انتخاب گزینه ی customize، نحوه ی نمایش عکس های برچسب خورده را تعریف کنید. در اینجا با صفحه ای روبرو می شوید که در آن از شما می خواهد تا مشخص کنید که عکس های برچسب خورده اول به چه کسانی و در چه گروهی نمایش داده شوند. پیشنهاد ما انتخاب گزینه های only me در قسمت بالا و گزینه None of my Networks در قسمت پایین است.
Facebook > Settings > Privacy Setting > profile > photo tagged of you > Customize
Friends > Only Me
Networks > None of My Networks
از آلبوم هایتان محافظت کنید: شما می توانید با مراجعه به صفحه ی Album Privacy به صورت دلخواه سطح دسترسی ویژه ی هر آلبوم را تعیین کنید. با استفاده از این قابلیت، تنها افرادی عکس های شما را خواهند دید که شما به آنها این اجازه را داده باشید. برای حفظ حریم خصوصی، استفاده از این امکان فیس بوک اکیدا توصیه می شود.
Facebook > settings > Privacy Setting > Profile > Edit Photo Album Privacy Settings
اطلاعات تماس خود را خصوصی کنید: با مراجعه به Contact information از طریق کلید Info در قسمت پروفایل، می توانید برای هر بخش از اطلاعات خود دسترسی مشخصی را تعریف کنید. پس از انتخاب گزینه ی Edit روبروی عبارت Contact information، صفحه ای باز می شود که براساس گروه های از پیش تعریف شده دوستان، اجازه ی دسترسی به اطلاعات را برای هر کدام به تفکیک تعریف می کنید. البته برای این کار باید بر روی آیکن قفل روبروی هر کادر کلیک کنید و تنظیمات ویژه آن کادر را انجام دهید.
Facebook > Profile > Info > Contact Information > Edit > push Lock > who can see this
دسترسی افراد را به اکانت فیس بوک تان قطع کنید
هنگامی که فردی بدون اجازه و غیرقانونی به حساب کاربری تان وارد شود، می توانید ارتباط وی را قطع کنید. برای این منظور، بر روی گزینه ی Account در بالای صفحه ی پروفایل در سمت راست، کلیک کرده و از پنجره ای که باز می شود گزینه ی Account Settings را انتخاب کنید. اطلاعات مربوط به فعالیت های حسابتان را در گزینه ی Account Security خواهید یافت. اگر فرد دیگری هم log in شده باشد، همین اطلاعات در مورد او نوشته می شود و می توانید او را به عنوان ناشناس معرفی و ارتباطش را قطع کنید.
حتی ممکن است که کسی به حساب تان نفوذ نکرده باشد، بلکه روی کامپیوتر دانشکده، کتابخانه و یا کافی نت محله تان وارد حساب فیس بوک تان شده باشید، اما فراموش کرده باشید از آن خارج شوید. اینجا هم این کار حسابی به دردتان می خورد تا بعد از رفتن شما نفر بعدی نتواند از حساب تان استفاده کند.
سرقت اطلاعات شخصی، فیشینگ و اخاذی
ماهیت و طبیعت شبکه های اجتماعی، اجتماعی شدن و مراوده است. به این معنی که کاربران سپر زندگی روزمره را زمین می گذارند و بدون هیچ ملاحظه ای به گسترش ارتباطات شان می پردازند. با دوستان قدیمی شان تماس می گیرند و اطلاعات شخصی و عکس های خود را به اشتراک می گذارند.
خب نوبت بچه های بد است که علاقه ی فراوانی به مهندسی اجتماعی دارند. با حملات فیشینگ بسیار ساده، شما را شکار می کنند و به سوء استفاده می پردازند. به راحتی ماهیگیری درون یک آکواریوم!
حال نوبت استفاده از اکانت ها و اطلاعات شخصی سرقت شده است. احتمالا بسیاری از شما با پروژه ی کلاهبرداری سرمایه دار نیجریه ای آشنا هستید و دیگر با این شیوه کلک نخواهید خورد، ولی اگر یکی از دوستان قدیمی تان ایمیل بزند و یا در فیس بوک پیغام بدهد که در مسافرت است و کیفش را دزد برده و ماشین اش هم تصادف کرده، حالا برای برگشت نیاز به پول دارد، بعد از شما بخواهد که این پول را به حساب مسئول هتلی که در آن اقامت دارد بریزید، چه می کنید؟ به نظر کاملا واقعی می آید. دوستی از شما تقاضای پول کرده که برایتان بسیار عزیز است. به مشکل بدی هم برخورده است، پس شما وظیفه دارید که به او کمک کنید.
اما چند لحظه صبر کنید، اگر دوست تان اینقدر با شما صمیمی است که درخواست کمک و پول کند، چرا به شما تلفن نزده است؟ یعنی راهی سریع تر از فیس بوک و ایمیل برای درخواست کمک ندارد؟ گیرم شماره تان را گم کرده باشد، شما که می توانید به او زنگ بزنید و قبل از هرگونه واریزی، تلفنی تایید این درخواست را بگیرید!
چگونه ممکن است که درخواست یک دوست تقلبی از کار درآید؟ خب، یک هکر زرنگ اکانت فیس بوک یا توییتر دوست تان را سرقت کرده و از آن طریق، ایمیل او را هم به دست آورده است. دوست شما هم که با اعتماد به نفس کامل، رمز عبور یکسانی را برای همه حساب های اینترنتی اش انتخاب کرده است. پس شما درخواست کمکی را دریافت می کنید که شماره حساب اعلام شده در آن هم متعلق به هکر مهربان داستان ما است.
آنچه در پشت آدرس های کوتاه پنهان است
در بقیه درس های این مجموعه آموزشی به طور مفصل به آدرس های کوتاه شده و سایت های کوتاه کننده آدرس خواهیم پرداخت، فقط حواس تان باشد که به دلیل محدودیت ۱۴۰ کاراکتری توییتر، با اینگونه آدرس ها زیاد برخورد خواهید داشت. استفاده از آنها در پست های فیس بوک و فرندفید هم زیاد شده است. پس مراقب آدرس های خطرناکی که ممکن است در آنها پنهان شده باشند و شما را ناخواسته به آدرس های خطرناکی منتقل کنند، باشید.
پاک کردن حساب کاربری در سایت ها و شبکه های اجتماعی
همه ی ما عضو تعداد زیادی از سایت ها و سرویس های آنلاین و شبکه های اجتماعی هستیم و گاهی همه ی اینها کمی طاقت فرسا و دردسرساز می شوند. گاهی اوقات، چه برای ساده کردن زندگی مان، یا چون از سایت یا سرویس خاصی خسته شده ایم، لازم است که عضویت مان در برخی سایت ها را حذف کنیم.
چیزی که اغلب موقع ثبت نام در این گونه سایت ها توجهی به آن نداریم، این است که چقدر پاک کردن دائمی حساب کاربری مان مشکل است. برخی از آنها نیازمند یک پروسه پیچیده و چندگانه هستند که ممکن است چند روز (یا هفته) طول بکشد.
فیس بوک
اگر فقط می خواهید حساب تان را برای مدتی مسدود کنید و امکان این را داشته باشید که بعدا دوباره از آن استفاده کنید، می توانید حسابتان را غیرفعال کنید. این کار ساده است: فقط به قسمت Account Settings بروید و بر روی لینک «deactivate account» کلیک کنید. با این کار فورا حسابتان برای دیگر افراد در فیس بوک نامرئی می شود. اگر هم روزی تصمیم گرفتید که دوباره حسابتان را فعال کنید، به همین سادگی کار انجام می شود و تنها کافیست که بر روی «activate account» کلیک کنید.
اگر دنبال چیزی می گردید که کمی دائمی تر باشد، لازم است درخواستی برای فیس بوک ارسال کنید. اگرچه نکته نیرنگ آمیز این است که آنها بلافاصله حساب شما را پاک نمی کنند. اگر در طول زمانی که قرار است حذف دائم حساب تان صورت بگیرد شما وارد فیس بوک شوید، یا هر ارتباطی با فیس بوک برقرار کنید، درخواست حذف تان لغو می شود. برای درخواست حذف شدن حساب تان می توانید از این فرم استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که بعد از آن دیگر وارد حساب کاربری تان نشوید. گزارش های غیر رسمی می گویند این کار ۱۴ روز وقت می برد. برای اینکه مطمئن شوید، ممکن است یک ماه یا بیشتر لازم باشد صبر کنید و بعد تلاش کنید که وارد حساب کاربری تان شوید، تا مطمئن شوید که پاک شده است.
توییتر
پاک کردن حساب کاربری در توییتر در مقایسه با فیس بوک نسبتا آسان تر است. تمام کاری که باید بکنید، این است که وارد Account Settings بشوید و بر روی گزینه ی «Deactivate my account» در آخر صفحه کلیک کنید. این غیر فعال سازی دائمی است. اگرچه ممکن است یک ماه طول بکشد تا حساب و اطلاعات شما بطور کامل از سیستم توییتر حذف شود.
یک هشدار:
اگر احتمال می دهید که در آینده می خواهید از آدرس ایمیل یا شناسه ی کاربری یا شماره تلفن تان در اکانت دیگری در توییتر استفاده کنید، حتما قبل از غیرفعال سازی حساب تان آنها را عوض کنید. هر چند مشخص نشده که این موارد بطور دائمی یا موقت از سوی توییتر بلوکه می شوند، اما بازهم بهتر است آنها را عوض کنید.
فرند فید
اگر قصد پاک کردن حساب فرندفید خود را دارید، کافی است به لینک زیر سر بزنید. سپس دو بار رمز عبور و یک بار کلمه ی delete را در فیلدهای مربوطه وارد و بر روی دکمه ی Permanently delete my account کلیک کنید تا عملیات پاک کردن پایان پذیرد.
http://friendfeed.com/account/delete
دقت کنید که پس از انجام مراحل فوق کلیه ی اطلاعات شما از سایت فرندفید پاک می شود. این اطلاعات شامل تمامی اتصالات و همچنین فعالیت های شما اعم از لایک ها و کامنت هایی هم که در سایت اعمال کرده اید، می شود.
منبع:کتاب امنیت در 20 دقیقه
انزوای الکترونیک؛ عارضه شبکههای اجتماعی
از سال 2005 میلادی تاکنون، عضویت در شبکههای مجازی به یکی از اصلیترین کارکردهای شبکه جهانی اینترنت و بحثبرانگیزترین مباحث اجتماعی تبدیل شده است. روزانه زوجهای بسیاری به دلایل متفاوت برای رفع مشکلات زندگی مشترک به مراکز مشاوره ازدواج مراجعه میکنند و متاسفانه در حالحاضر علت مراجعه تعداد بسیاری از آنها بهخصوص زوجهای دهه 60، عضویت یکی از طرفین در همین شبکههای مجازی است. در کنار این زوجهای جوان که معمولا آماده پذیرفتن یک رابطه عاطفی و متعهدبودن به آن نیستند، مردان و زنان میانسالی هم با گذشت بیش از 20 سال از زندگی مشترکشان، برای حل این مشکل به این مراکز مراجعه میکنند. البته نگرانی از افزایش آمار این مراجعهکنندگان، محدود به ایران نیست و نتیجه مطالعههای آکادمی وکلای خانواده در آمریکا نشان میدهد در سال 2010 حدود 80 درصد از متقاضیان طلاق در دادخواستهای خود به موضوع عضویت شریک زندگیشان در شبکههای مجازی اشاره کردهاند. این شبکههای اجتماعی تاثیرات منفی و ناخواستهای بر روابط بینفردی دارد. معمولا در بیشتر موارد، فرد در اثر حضور مستمر در این شبکهها و نداشتن تعامل با همسر در اصطلاح دچار «انزوای الکترونیک» میشود. گرچه این انزوا در بدو امر ظاهرا جنبهای فردی دارد اما پس از مدتی عوارض خانوادگی پیدا میکند. در بیشتر موارد، وسعت زیانها و آسیبهای عضویت در این شبکهها به محیط خانواده نیز سرایت میکند. قبحزدایی از برخی هنجارهای اجتماعی و ترویج رفتارهای نامتعارفی از قبیل قماربازی اینترنتی، ازدواج اینترنتی، بروز طلاق عاطفی بین زوجها و… از دیگر آسیبها و صدمه های ناشی از عضویت از شبکههای اینترنتی به شمار میرود. گاهی گفتوگوی اینترنتی مداوم در این فضاها باعث شکلگیری رابطه عاطفی میشود و برای شریک زندگی نگرانکننده خواهد بود بنابراین لازم است جوانها مخصوصا پس از ازدواج، روابط خود را در این شبکهها محدود کنند.
از مهمترین راهکارهای مقابله با آسیبهای ناشی از عضویت در شبکههای اجتماعی مجازی، آموزش و فرهنگسازی است. با توجه به عضویت و حضور قشر جوان و نوجوان در این شبکهها، نهادهای خانواده و آموزش و پرورش نقش بسزایی در آموزش آسیبهای ناشی از این شبکهها دارند. از سوی دیگر، به زوجها توصیه میشود اگر برایشان مقدور است، زمانهایی که در کنار همسرشان هستند، وارد شبکههای مجازی شوند و در صورت امکان رمز عبور را هم به یکدیگر بدهند؛ البته نه به این شکل که طرف مقابل بخواهد مانند یک کارآگاه رفتار کند. شاید بگویید خب هر فردی برای خود حریم شخصی دارد. بله، اما در زندگی مشترک، حریم خصوصی در کنار اعتماد زن و مرد به یکدیگر تعریف میشود. متاسفانه بیشتر جوانها میخواهند همان آزادیای که در دوران مجردی داشتهاند، در زندگی مشترک نیز داشته باشد اما این کار باعث ایجاد فاصله و سردی و بهمرور زمان بروز طلاق عاطفی و گاه جدایی همسران میشود.
انتخاب کنید: شغل تان یا فرزندتان؟
راهنمای جمع و جوری برای مادرانی که بعد از بچهدار شدن نمیدانند شغلشان را ادامه بدهند یا کنار بگذارند
امروزه شمار زنانی که بیرون از خانه مشغول به کارند افزایش یافته. آنان بنا به دلایل گوناگون (فشارهای اجتماعی، خانوادگی و یا مالی) مجبور به انجام کارهای خارج از خانه و دریافت حقوق هستند. بسیاری دیگر هم با وجود اینکه نیاز یا فشار مالی یا خانوادگی وجود ندارد، کار بیرون از خانه را انتخاب میکنند تا علاوه بر انجام امور منزل، رشته، تخصص و دانش خود را در انجام امور اداری، اجتماعی و… به کار بگیرند.
در یک سیر طبیعی، زنان ازدواج میکنند و بچهدار میشوند. برای آن گروه از زنان شاغلی که مجبور به انجام کارهای خارج از منزل هستند انتخابی وجود ندارد. آنها پس از طی دوره مرخصی زایمان، نوزاد خود را برای نگهداری روزانه به کسی میسپارند و خود به شغل پیش از زایمان، بازمیگردند. اما در مورد زنانی که قبل از زایمان شاغل بودهاند و مجبور به ادامه آن شغل نیستند، تصمیمگیری کمی مشکل میشود. آنها باید انتخاب کنند در مدت کوتاهی پس از زایمان، کودک را نزد کسی بسپارند و به شغل سابق خود بازگردند و یا تا مدتی طولانیتر (برای چند سال یا همیشه) از شغل خود دست بکشند، در کنار فرزند خود بمانند و نیازهای جسمی و عاطفی او را برآورده سازند؟
اگر شما از گروه زنانی هستید که بعد از به دنیا آمدن نوزادتان، حق انتخاب ادامه شغل و یا کنار گذاشتن آن را دارید و اگر در گرفتن این تصمیم مردد هستید، میتوانید با خواندن این 8 سوال و پاسخ دادن به آنها به خودتان کمک کنید و تصمیم درستی بگیرید.
1.اولویتهای من کداماند؟
اگر به تازگی مادر شدهاید، خوب فکر کنید. مهمترینهای زندگیتان را پیدا کنید و آنها را به ترتیب اهمیت روی کاغذ بیاورید. این مهمترینها باید شامل خودتان، فرزندتان، خانوادهتان، وضعیت و امنیت مالی شما و مسایل جانبی زندگی (مثل تعطیلات و تفریحهای خانوادگی) باشد.
این اولویتها در مادران مختلف فرق دارد. بعد از تهیه این لیست آن را به دقت بخوانید. خواندن آن به شما کمک میکند که برای ماندن در خانه و یا برگشت به کار تصمیم بگیرید.
2.کار تماموقت یا خانهدار بودن تماموقت؟کدام با شخصیت من سازگار است؟
کمی با خودتان فکر کنید. شما تاکنون، هر روز و تماموقت سرکار و شاغل بودهاید. آیا تحمل ماندن دایم در منزل را دارید؟ یا از طرف دیگر، اگر تماموقت مشغول به کار باشید، نگرانی و اضطراب فرزندتان شما را اذیت نخواهد کرد؟
3.آیا به کسی که از کودکم مراقبت میکند، اطمینان دارم؟
شما برای انجام کار تماموقت، باید فرزندتان را لااقل روزی 6 تا 8 ساعت به کسی دیگر بسپارید. آیا شما به او اعتماد دارید یا فکر میکنید خودتان بهترین کسی هستید که میتوانید از فرزندتان مراقبت کنید؟ اگر قرار است در تمام مدتی که فرزندتان پیش مراقب است، نگران او باشید، فشار و استرس زیادی به شما وارد خواهد شد.
4.چهقدر انرژی دارم؟
خودتان را در حالی تصور کنید که به شغل تماموقت مشغول شدهاید. باید هر روز صبح کودکتان را از خواب بیدار کنید و به مراقباش بسپارید، خودتان آماده شده، به محل کار رفته، یک روز کاری کامل را فعالیت کنید و بعد به خانه بازگشته به نیازهای کودکتان، همسرتان و کارهای خانه رسیدگی کنید. انجام همه این کارها نیاز به نیرو و انرژی فراوان جسمی و روحی دارد. خیلی از اوقات اختلافهای خانوادگی به دنبال خستگی و کمبود انرژی زن و شوهرها اتفاق میافتد. شما باید میزان انرژی جسمی و عاطفی خود را محک بزنید و از آن بهعنوان یکی از ملاکهای تصمیمگیریتان استفاده کنید.
5.چه کسی اولینهای فرزندم را میبیند؟
اگر شما کودکتان را به مراقب بسپارید و به کار تماموقت مشغول شوید، ممکن است شانس دیدن و شاهد بودن اتفاقهای خاطرهانگیزی را از دست بدهید: اولین لبخند فرزندتان، اولین باری که به تنهایی مینشیند، چهار دست و پا میرود و یا چند قدمی به جلو قدم برمیدارد. چهقدر ناراحت میشوید اگر به جای شما، این اولینها را مادربزرگ کودکتان، پرستارش یا مربی مهدکودکاش شاهد باشد؟ اگر شما شاغل باشید، ساعتهای کمی را در کنار فرزندتان خواهید بود و به احتمال زیاد بعضی از رویدادهای خاطرهانگیز زندگی خودتان و فرزندتان را از دست خواهید داد.
6.اگر من به کار بازگردم، آیا شوهرم من را حمایت خواهد کرد؟
حتی یک مادر خارقالعاده هم نمیتواند و نباید انتظار داشته باشد که تمام کارهای مربوط به خانه و کودک را به تنهایی انجام دهد و حمایت و همکاری همسر در این امر کم و بیش لازم است. اگر مشغول به کار شوید،
آیا میتوانید روی کمکهای همسرتان در کار آشپزی، خرید، نظافت خانه، مراقبت از بچه و… حساب کنید؟ بهتر است در این مورد خیلی رک و بیپرده با همسرتان گفتگو کنید و نظر او را جویا شوید. اطلاعات قبلی شما هم از نحوه رفتار همسرتان، کمککننده است. مجموع این عوامل را روی هم بریزید و به فاکتورهای تصمیمگیریتان اضافه کنید.
7.ترکیب کار و بچهداری، چهقدر استرس خواهد داشت؟
اگر شغل شما، کاری کماسترس و کودک شما نیز کودکی آسان باشد، کار کردن و بچهداری همزمان شما، استرس زیادی برایتان در پی نخواهد داشت اما این قضیه در مورد مادرانی که مشاغل پراسترسی دارند و یا کودکان بسیار ناآرام و مشکلی دارند، متفاوت است و ترکیب همزمان آنها فشار روحی زیاد به مادر وارد میکند. سعی کنید واقعبین باشید. در مورد شغلتان و وضعیت فرزندتان به درستی قضاوت کنید و خود را زیر بار فشار شدید جسمی و روحی قرار ندهید.
8.شغل من تا چه حد انعطافپذیر است؟
کمی درباره شغلتان دقیقتر شوید. چهقدر انعطافپذیری در آن وجود دارد؟ آیا میتوانید بهراحتی مرخصی بگیرید؟ اگر کودکتان یا پرستارش بیمار باشند، شما باید در خانه بمانید و از کودکتان مراقبت کنید. اگر اتفاق ضروری برای کودکتان بیفتد، آیا میتوانید به راحتی از کارکنان جدا شده و به کودکتان بپیوندید؟ آیا شغل شما مستلزم داشتن شیفتهای کاری شبانه، کار در روزهای تعطیل و مسافرتهای فراوان است؟ همه اینها همزمان با داشتن نوزادی خردسال میتواند روی انجام صحیح کارتان و یا مراقبت خوب از فرزندتان تاثیر بگذارد و شما را دچار اضطراب فراوانی بکند.
منبع:www.salamat.com
(ارمغان اقتصادی فمینیسم برای زنان!)
(ارمغان اقتصادی فمینیسم برای زنان!)
فمینیستها همواره مدعی احقاق حقوق و استقلال اقتصادی زنان هستند. آنان معتقدند زنان برای کسب استقلال اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت خود، باید به دنبال کسب درآمد و ایفای شغل در خارج از خانه، همانند مردان باشند. فمینیستها تمام راهکارهایی را که موجب میشد زنان از خانهداری و نقش مادری خود منصرف شوند به کار بستند، ولیکن آنچه در نهایت برای زنان حاصل شد جز زحمت و معیشت محقرتر از گذشته نبود.
زنان غربی پشتیبان و نقطهی اتکای گذشتهی خود را از دست دادهاند (ازدواج به عنوان منبع طولانیمدت و قابل اتکا برای امنیت مالی فروپاشیده است) و در عین حال، نتوانستهاند با فعالیت بازار کار موقعیت درآمد خود را بهبود بخشند؛ چرا که شکاف درآمد میان زنان و مردان به همان عمق و گستردگی پیشین و همیشگی خود باقی مانده است (هیولت، 1383). این امر، در کنار نادیده گرفتن ویژگیهای جسمی و روحی زنان در مشاغل و توجه صرف به برابری صوری میان زن و مرد، فشار مضاعفی را نیز بر زنان وارد نموده است.
از سوی دیگر، زنان در بازار کار شدیداً نابرابر و برای کسب درآمد ناچیز، در حالی رها میشوند که نمیتوانند به درستی از کودکان خود مراقبت کنند و سیاستهای عمومی نیز به گونهای طراحی نشدهاند که آنان را در ادغام دو نقش دشوار مادری و شغلی یاری کنند. آنان به جای آنکه زنان را یاری نمایند تا از عهدهی بار مسئولیت دوگانهی خود (در خانه و محل کار) برآیند، زنان را تشویق می¬کنند تا از ازدواج و فرزندآوری پرهیز نمایند (هیولت، 1383). به این ترتیب، به احساسات مادرانه و نیازهای روحی و روانی زنان به فرزند و خانواده نیز خدشه وارد میکنند.
همچنین باید اضافه نمود، در حالی که همچنان فمینیستها زنان را بیش از پیش تشویق به طلاق و گرفتن حضانت کودکان مینمایند و دولتها را برای وضع مقررات در این زمینه تحت فشار قرار میدهند، تمام شواهد حاکی از آن است که در عرصهی اقتصاد، زنان مطلقه و فرزندانشان در وضع معیشتی بدی به سر میبرند و بیشتر زنان مطلقه از پیامدهای اقتصادی فروپاشی زندگی زناشویی خود در هم شکستهاند. زنان نه تنها هزینههای مستقیم طلاق را تحمل میکنند، بلکه تقریباً تمام هزینهها و مسئولیتهای بزرگ کردن فرزندان طلاق را نیز به دوش میکشند (هیولت، 1383).
لذا میتوان گفت با گذشت بیش از چند دهه از تجربهی فمینیسم، آنها هنوز موفق نشدهاند شرایط اقتصادی زندگی زنان را ارتقا بخشند و زنان در غرب با ناکارآمدی راهکارهای فمینیستی روبهرو هستند و اصلیترین علت آن را میتوان در عدم نگاه صحیح این مکتب فکری به زن، خانواده و اجتماع و الزامات مدیریت کارآمد آنها جستوجو نمود.
بررسی نتایج اجرای راهکارهای فمینیسم بر وضعیت زنان در غرب
بررسی نتایج اجرای راهکارهای فمینیسم بر وضعیت زنان در غرب:
مکتب فکری فمینیسم، به دلیل عدم شناخت صحیح انسان، هستی و رابطهی میان این دو و عدم شناخت صحیح و واقعی ویژگیها و استعدادهای زن و مرد (نقص در مبنا) و در نتیجه، اشتباه در هدفگذاری نهایی، به اهداف راهبردی و لذا نظام راهکارهای ناکارآمد در بُعد اقتصادی زندگی زنان رسیده است؛ به گونهای که نه تنها نتوانسته است هدف راهبردی خود را مبنی بر «برابری مطلق اقتصادی زنان و مردان» به دست آورد (هیلوت، 1383)، بلکه با نظام راهکارهای ناکارآمد خود، امنیت زن را در بُعد اقتصادی و سایر ابعاد مختلف جسمی و روحی دچار آسیب و مخاطره نموده و بستر تباهی استعدادها و کارکردهای ویژهی زن شده است.
لذا زمانی که فمینیستها با شعار برابری اقتصادی با مردان به میدان آمدند، شاید کمتر زنانی در غرب وضعیت امروز خود را تصور میکردند که در ازای کسب «برابری اقتصادی» مجبورند هزینههای بسیاری را بپردازند که شاید بتوان موارد زیر را از مهمترین نتایج آن دانست:
1. ایجاد تکالیف اقتصادی برابر در مقابل شرایط نابرابر جسمی و روحی زنان با مردان:
تلاشهای فمینیستها در جهت اتخاذ رویکردهای برابریجویانه در تمام قوانین و ساختارهای خانواده و اجتماع موجب شده است که در مجموع، تکالیف اقتصادی بیشتری نسبت به گذشته بر زنان تحمیل شود و در ازای آن، از حقوق اقتصادی اندکی نیز برخوردار گردند. فمینیستها با دستان خود زن را در رقابتی اقتصادی نابرابر با مردان قرار دادند؛ در حالی که تواناییهای جسمی و روحی زنان را درک ننمودند و باعث رنج و فشار مضاعف به آنان شدند.
2. تداوم نابرابری وضعیت اقتصادی زنان و مردان و وضعیت معیشتی سخت زنان:
با وجود شعارها و ادعاهای فمینیستها و دولتهای غربی در جهت اعطای حقوق برابر با مردان به زنان جهت بهبود وضعیت اقتصادی زنان و برداشتن تکیهگاه مالی آنان به مرد در خانواده، لیکن همچنان متوسط دستمزد زنان (به عنوان تنها تکیهگاه مالی خود)، در برابر ایفای کار مشابه با مردان، در حدود دو سوم دستمزد مردان است. از سوی دیگر، قوانین طلاق و حضانت مورد حمایت فمینیستها موجب بدتر شدن وضعیت اقتصادی زنان شده است و آمارها نشان میدهد که هماکنون فقیرترین اقشار در آمریکا را زنان سرپرست خانوار و کودکان تحت حضانت آنان تشکیل میدهند (برگرفته از مگان، 1383).
3. عدم تأمین نیازهای مالی و عاطفی زنان به دلیل سست شدن یا نابودی کارکردهای خانواده:
راهکارهای فمینیسم، به ویژه در موضوع اقتصاد زنان، موجب شده است که غالب زنان به دلیل مسائل شغلی، یا هیچ گاه تن به ازدواج ندهند یا در صورت ازدواج، به دلیل استحالهی نقشها در خانواده و از بین رفتن کارکردهای اصلی آن، نیازهای زن با ازدواج برطرف نشود. لذا این امر موجب خواهد شد اندکی بعد از ازدواج، غالباً طلاق بگیرند و جزء میلیونها زن سرپرست خانواده در غرب قرار گیرند و از تمام مزایای مالی و عاطفی که کارکردهای یک خانواده متعادل میتواند برای آنان داشته باشد محروم بمانند.
4. تبدیل شدن زن به عنوان ابزار تنظیم بازار عرضه و تقاضای نیروی کار و دستمزد برای نظام سرمایهداری:
همگام با انقلاب صنعتی، نظام سرمایهداری با مطرح کردن شعار حاکمیت خصوصی زنان، آنان را هر چه بیشتر به سوی کارخانهها کشاند و نیروی عظیمی از کارگران ارزان را برای خویش فراهم آورد (زیبایینژاد، 1379). به عبارت دیگر، مجال غرب به زنان برای اعطای استقلال و حقوق اقتصادی، در واقع حربهی نظام سرمایهداری جهت تنظیم و تعدیل نیروی کار و سطح دستمزدها بود. به نحوی که از یک سو با پایین آمدن عرضهی نیروی کار نسبت به تقاضای آن در جامعه و در نتیجه، بالا رفتن سطح دستمزدها، با اعمال سیاستهای تشویقی، زنان را به عنوان نیروهای کار ارزان وارد بازار نمودند تا با بالا رفتن عرضهی نیروی کار، سطح دستمزدها پایین بیاید و سود شرکتها بالا رود و به عکس، هر زمان عرضهی نیروی کار در بازار بالا رود، اولین نیرویی که از بازار اخراج میشود، زنان خواهند بود تا تنظیم بازار به خوبی انجام گیرد.
5. از دست رفتن فرصتهای مختلف آموزشی، تحصیلی، تفریحی، سلامتی و… به جهت واگذاری مسئولیت تأمین نیازهای کوتاهمدت و بلندمدت مالی و اقتصادی زنان بر عهدهی خودشان.
6. از میان رفتن آرامش و امنیت روانی، ایجاد زمینهی افزایش مخاطرههای اخلاقی برای زنان و آسیبپذیری روزافزون زنان در ابعاد جسمی، روانی، اخلاقی و مالی.
7. خارج نمودن مردان از هر گونه تعهد مالی و اخلاقی در قبال خانواده:
در جهان معاصر، بسیاری از مردان دیر ازدواج میکنند و معتقد به تعهد محدود در قبال خانواده هستند. به بیان عینیتر، آنها به دنبال همسری میگردند که خود قادر به تأمین زندگی خود باشد، خانوادهی کوچک را ترجیح میدهند و در صورت ناراضی بودن از کیفیت زندگی زناشویی، به راحتی طلاق را مد نظر قرار میدهند. در این میان، اصلاح قوانین طلاق، راه را برای آسانتر سپری کردن مراحل قانونی دستوپاگیر باز کرده و پایههای منطقی پرداخت نفقه توسط مردان را سست نموده است.
فمینیستها نیز مشوق مردان برای رها کردن این قیدوبندها بودهاند. بتی فریدان میگوید: شاید در هنگامهای که زنان آمریکایی به جای آنکه خودشان باری بر دوش مردان باشند، قسمت اعظم بار زندگی را نیز بر دوش دارند، مردان در آمریکا عمر طولانیتری پیدا کنند (هیولت، 1383).
طلاق البته آسانترین راهی است که یک مرد میتواند همسر خود را رها کند. در سایهی طلاق، مردان استاندارد زندگی خود را 42 درصد افزایش میدهند، در حالی که زنان با 73 درصد کاهش درآمد مواجه میگردند. نفقه فقط در 5 تا 10 درصد طلاقها پرداخت میشود و حتی در این موارد نادر نیز به طور میانگین، مدت پرداخت 4 تا 5 سال است. در رابطه با فرزندان نیز 49 درصد کودکان طلاق هرگز پدر خود را نمیبینند. به نسبت گذشته، مردان کمتری به دنبال حضانت فرزندان خود هستند و تنها یک سوم مادرانی که سرپرستی کودکان را به عهده دارند جهت نگهداری آنها کمک مالی دریافت میکنند (هیولت، 1383).
راهبرد و نظام راهکارهای فمینیسم در بُعد اقتصادی زندگی زنان
راهبرد و نظام راهکارهای فمینیسم در بُعد اقتصادی زندگی زنان
بر مبنای دو اصل «فردگرایی» و «تساوی مطلق میان زن و مرد»، راهبرد اصلی در چنین نگرشی در بُعد اقتصادی زندگی زنان، «برابری اقتصادی زنان با مردان» است و تنها روش دستیابی به آن، «کسب درآمد توسط زن به واسطهی اشتغال تماموقت در خارج از خانه» خواهد بود.
از نظر فمینیستها، زن و شوهر باید مانند دو هماتاقی همجنس زندگی کنند و آنچه مسلم است اینکه باید هر یک از آن دو با کسب شغل مناسب، استقلال اقتصادی خود را حفظ کنند (گراگلیا، 1383).
مبتنی بر این تفکرات، نظام راهکارهای ارائهشده توسط فمینیستها برای رسیدن به این هدف راهبردی عبارت است از:
1. تلاش جهت تصویب حقوق و تکالیف اقتصادی همسان با مردان برای زنان:
فمینیستها، به ویژه فمینیستهای اولیه، به صورت افراطی، هر قانونی را که بر اساس تفاوتهای جنسیتی شکل میگرفت، حتی اگر به نفع زنان بود، مخالف اصل برابری و در جهت تحکیم اصل تفاوت و در درازمدت به ضرر زنان تلقی می¬کردند. برای نمونه، آنها قوانین حمایتی برای زنان را نوعی توهین به زنان و در جهت تضعیف و ناتوان دانستن آنها ارزیابی میکردند و معتقد بودند هر دو جنس باید به طور مساوی، در بیرون از خانه و برای کسب درآمد خانواده کار کنند. در اجتماع نیز وظایف شغلی، مدیریتی، سیاسی و آموزشی باید به طور مساوی و فارغ از هر گونه جنسیتمحوری فراهم شود و در قوانین کار، هیچ فرقی بین زن و مرد لحاظ نشود و زنان نه تنها در حقوق و مزایا، بلکه در وظایف و مسئولیتها نیز باید کاملاً با مردان برابر باشند (رودگر، 1388).
2. تحقیر و عدم ارزشگذاری معنوی و مادی برای هر گونه فعالیت زن در خانه:
ویژگی بارز فمینیسم معاصر این است که نقش سنتی زن به عنوان همسر و مادر را مورد تحقیر قرار میدهد (گاردنر، 1386). دوبوار و فریدان، که به عنوان سردمداران موج دوم فمینیسم مطرحاند، معتقدند زنان زمانی به کمال خود میرسند که نقش سنتی خود، یعنی مادری و همسری را رها کنند و تنها به دنبال کار اقتصادی و تحصیلات باشند. به عقیدهی آنان، کار در خانه و همسری، زن را مانند یک بچه نگه میدارد و او را از محیط بیرونی جدا میکند (مژگان سخایی، 1388).
در واقع فمینیستها نگاه بسیار نامهربانانهای نسبت به زنان (خانهدار) دارند. از نظر آنان، زنان یا تولیدکننده هستند یا طفیلی! آیا اگر شما یک خانهدار و در حال پرورش نسل آینده هستید، خود را انگل به حساب میآورید؟ قربانی چطور؟ فمینیستها فکر میکنند که شما چنین هستید (پاسنو، 1383).
3. استحالهی نقشهای زن و مرد در خانواده و اجتماع به بهانهی رفع تبعیض علیه زنان:
فمینیستها معتقدند که نقشهای متفاوت زن و مرد در خانواده و اجتماع، اصلیترین عامل تبعیض علیه زنان است و آنها را همواره در جایگاه پستتری نسبت به مردان قرار میدهد. لذا به صورت افراطی سعی دارند تمام تفاوت نقشهایی را که تا کنون به دلیل ویژگیهای جسمی و روحی زن و مرد وجود داشت از میان ببرند. به عنوان مثال، میتوان به از بین بردن نقش نانآوری مرد در خانواده و در مقابل آن، ترغیب و تشویق زنان برای ایفای فعالیتهای کاملاً مردانه، همچون کار در معادن و صنایع سنگین و… اشاره نمود که حاصل آن در بلندمدت فشار مضاعف جسمی و روحی بر زنان است.
4. سست نمودن یا نابودی خانواده به عنوان اولین و اصلیترین جایگاه تبعیض و ظلم علیه زنان:
فمینیستها مهمترین مانع در برابر کسب برابری اقتصادی را وجود نقشهایی همچون نقش مادری و خانگی زن و نقش نانآوری مرد در داخل خانوادهی سنتی میدانند و خانواده و عملکرد بیولوژیک مادری را نهادهای اصلی قدرت مردان و به بردگی کشاندن زنان طبق خواستههای مردان میدانند (هیولت، 1383).
لذا فمینیسم معاصر، جنگ خود علیه نقش خانهداری را با نفی ازدواج سنتی همراه کرده است (گراگلیا، 1383). آنان همواره زنان را برای کسب استقلال و برابری تشویق به طلاق میکنند.
به گونهای که هماکنون در غرب جوانان پیشبینی میکنند که برای برپایی و حفظ یک خانوادهی پایدار، هیچ گونه حمایتی از سوی دولت نخواهند داشت و خانوادهی غربی با شیب تند به سوی افول و ازهمگسیختگی میرود (باسکرویل، 1385).
5. ایجاد برخی قوانین و ساختارهای حمایتی در اجتماع برای تسهیل ورود زن به اجتماع در شرایط همسان با مردان:
فمینیستها برای آنکه بتوانند زنان را برای اشتغال تماموقت خارج از خانه ترغیب نمایند، باید هر گونه عاملی را که موجب میشود زنان به خاطر آن از این امر صرف نظر کنند برطرف نمایند. از مهمترین این عوامل، مادر شدن و نگهداری و پرورش فرزندان است که به صورت طبیعی زن را ترغیب می¬کند بیشتر در خانه بماند؛ لیکن فمینیستها با تلاش جهت گسترش مهدکودکها برای نگهداری از کودکان به جای مادر، گسترش مراکز پیشگیری از باروری و تسهیل سقط جنین برای جلوگیری از مادر شدن ناخواستهی زنان و دادن امتیازات حمایتی و انواع بیمهها به زنان شاغل نسبت به زنان خانهدار و… تنها به دنبال آزاد نمودن زنان از هر قید و بندی هستند که ممکن است زن را از اشتغال خارج از خانه منصرف سازد (برگرفته از گراگلیا، 1386).
6. استفاده از ابزار فشار روانی، قانونی، ساختاری و اقتصادی در جهت اجبار زن برای ورود به اجتماع و کسب شغل درآمدزا:
فمینیستها برای دستیابی به اهداف خود، تنها به روشهای تشویقی اکتفا نکردند و در گام بعدی، از تمام روشهای (مالی و غیرمالی) تنبیهی برای زنانی که تصمیم میگیرند در خانه بمانند و به نقش همسری و مادری خود بپردازند استفاده کردند. در این راستا، افزایش مالیاتها و بالا بردن هزینههای زندگی، به گونهای که نتوان تنها به درآمد پدر خانواده تکیه نمود و از سوی دیگر، فشار روانی با تبلیغات گسترده در جهت تحقیر زنان خانهدار و… با این هدف صورت میگیرد (برگرفته از گراگلیا، 1386).
اصول حاکم بر نظام فکری فمینیسم
اصول حاکم بر نظام فکری فمینیسم
فمینیسم به عنوان یک مکتب فکری بشری، که ریشه در بنیانهای فکری و فلسفی عصر روشنگری دارد، مبتنی بر اصول متعددی چون اومانیسم، سکولاریسم، نسبیتگرایی اخلاقی، فردگرایی، لیبرالیسم و برابری است (چراغی کوتیانی، 1389).
با وجود اثرگذاری هر یک از این اصول بر نظام راهکارهای برآمده از مکتب فمینیسم، لیکن دو اصل «فردگرایی» و اصل «برابری و تساوی مطلق زن و مرد» به معنای رد هر گونه تفاوت تکوینی میان زن و مرد، در کنار هدف غایی این مکتب مبنی بر «کسب برابری مطلق میان زن و مرد»، روح کلی حاکم بر مکتب فکری فمینیسم را شکل خواهند داد.
از آنجا که اولین جریانات فمینیستی در بستر لیبرالیسم شکل گرفت، شعار برابری به تبع آموزههای لیبرالی، مورد توجه فمینیستها واقع شد و مبالغه نیست اگر بگوییم محوریترین و چالشانگیزترین آموزهی فمینیسم که از سویی تأثیرگذارترین آموزهی فمینیستی در عرصهی عمل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیز محسوب میشد، آموزهی «برابری» است (رودگر، 1388).
ضرورت توجه به امنیت اقتصادی زنان
ضرورت توجه به امنیت اقتصادی زنان
به دلیل پیچیدگی جوامع کنونی و افزایش گسترهی نیازهای مالی، دغدغهی رفع این نیازها بیش از گذشته ذهن انسانها را به خود مشغول نموده است؛ به گونه¬ای که در صورت عدم رفع آن یا به عبارتی، نبود امنیت اقتصادی، سایر ابعاد امنیت، همچون امنیت روانی، اخلاقی، عاطفی و… در زندگی افراد تحت تأثیر قرار میگیرد و در نتیجه، کسب آسایش و آرامش، که اصلیترین نیاز افراد در زندگی است، آسیب خواهد دید.
اصطلاح «امنیت اقتصادی» را میتوان به دو معنا در زندگی افراد به کار برد:
الف) «امنیت اقتصادی» به معنای آرامش و امنیت روانی فرد از وجود پشتوانهای اقتصادی در جهت رفع دغدغهی نیازهای مالی در طول دوران زندگی.
ب) «امنیت اقتصادی» به معنای وجود قوانین و ساختارهایی در اجتماع که ضمن به رسمیت شناختن استقلال مالی فرد، بتواند از هر گونه مالکیت دارایی، ثروت یا منافع اقتصادی او صیانت کند و محیط امنی را برای فعالیت اقتصادی او در اجتماع فراهم آورد.
البته در حالی که غالباً مراد از امنیت اقتصادی معنای دوم آن است، لیکن در این متن تأکید بر امنیت اقتصادی زنان در معنای اول خواهد بود. به عبارت دیگر، در این متن قصد داریم نظام راهکارهایی را که الگوی فمینیستی جهت کسب آرامش و امنیت روانی زنان برای رفع دغدغههای مالی که در تمام طول زندگیشان با آنها مواجه هستند را با الگوی اسلامی آن مقایسه کنیم و از این طریق، الگوی مناسب برای جمهوری اسلامی را ارائه دهیم.
با توجه به این معنا، امنیت اقتصادی را میتوان به دو جزء امنیت کوتاهمدت (که در رابطه با نیازهای روزمرهی فرد مانند خوراک و پوشاک و مسکن و رفاه عمومی مطرح میشود) و امنیت بلندمدت (که در رابطه با دورنمایی است که فرد از آیندهی وضعیت اقتصادی خود ترسیم میکند، مانند وضعیت رفاهی فرد در دوران کهنسالی یا فقدان همسر) تقسیم نمود.
هر گونه نقصی در تأمین هر یک از اجزاء یا نبود الگویی اطمینانبخش در این زمینه، سبب خواهد شد که زنان احساس امنیت برای تأمین نیازهای اقتصادی خود را از دست بدهند و خود به دنبال راهی در جهت تأمین آن به واسطهی کسب شغلی صرفاً درآمدزا باشند؛ در حالی که بهترین و کمآسیبترین مدل اشتغال زنان در جامعه مشاغلی است که متناسب با شأن و شرایط جسمی و روحی زنان باشد که از سویی رشد و کمال فردی آنها را موجب شود و از سوی دیگر، در راستای ایفای نقش مؤثر آنها در جامعه باشد.
زمانی که زنان تنها هدفشان از فعالیت خارج از منزل، کسب پول و درآمد بیشتر باشد، تبعات گستردهای در سایر ابعاد و شئون زندگی آنها و در نتیجه، کارکرد خانواده و اجتماع خواهد داشت که از مهمترین آثار آن کمرنگ شدن جایگاه متکبرانهی زنان در مقابل مردان در جامعه، به دلیل وجود نیاز مالی و لذا به مخاطره افتادن امنیت اخلاقی زنان در جامعه در کنار عدم فرصت و امکان رشد علمی و معرفتی مناسب برای آنان خواهد بود.
مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند:
«بزرگترین مشکل هم آن حالت سیطرهی مردانه بر زن است. فلا تخضن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض؛ در قرآن میگوید برای اینکه مرد (که جنس متجاوز و شروعکننده است) قدرت پیدا نکند، زن نباید در مقابل او خضوع کند؛ خضوع در زبان و سخن گفتن… ابزار زن و کمک زن در رفتن به سمت گناه، حالت وادادگی و خضوع و تواضع اوست. لذا تکبر حرام است، اما برای زنها در مقابل مرد بیگانه، جزء چیزهایی ممدوح است که متکبر باشند.» (دیدار با اعضای شورای شهر و شهرداران تهران، 13 اسفند 1384
جایگاه اشتغال زنان در سبک زندگی اسلامی
با نگاهی به آمار و ارقام مشارکت اجتماعی زنان میتوان دریافت این مهم نیز همانند آمار قبولی دختران در دانشگاه سوار بر منحنی صعودی میتازد و زنان در عرصهی اشتغال نیز همچون تحصیل میروند تا از مردان پیشی بگیرند. با وجود این، اشتغال زنان یکی از مسائلی است که هنوز هم جای بحث دارد. از همین رو، همواره کار کردن زن در خارج از خانه، با توجه به ویژگیهای ذاتی و تأثیرگذار وی در خانواده و نقشهای بیبدیل مادری و همسری، با نگاههای منتقد همراه بوده است.
از سوی دیگر، باید در نظر داشت مشارکت اجتماعی زن، به صورتی که امروز در تعاریف ما جای گرفته، نقشهای اصلی و مهمی را که سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی برای وی در نظر گرفته است تحتالشعاع قرار میدهد. به بیان دیگر، سبک زندگی اسلامیـایرانی نه فقط خانهداری را یک شغل بسیار مهم میداند، بلکه آن قدر برای نقشهای مادری و همسری زن ارزش قائل است که دیگر نقشهای وی را در سایهی این دو وظیفهی حساس تعریف میکند، زیرا این نقشها، بر خلاف دیگر وظایف تعریفشده در ساختار جامعه، هیچ جایگزینی ندارند.
در این میان اما باید دید مفهوم اشتغال در سبک زندگی اسلامیـایرانی چیست؟
آیا خانهداری شغل نیست؟
چرا یک زن زمانی شاغل محسوب میشود که از محیط خانه فاصله بگیرد؟
اشتغال یک زن آیا وی را با تعدد نقشها مواجه نمیسازد و حتی در صورت توانایی وی برای ایفای شایستهی تمامی این نقشها، آیا روح و جسم زن دچار خمودگی و فرسودگی نمیشود؟
با توجه به نیازهای روحی فرزندان در تعامل با مادر، آیا فرزندان از اشتغال مادر آسیب میبینند؟
اشتغال زن چقدر بر تعاملات خانوادگی وی و ایفای نقش همسری اثر دارد؟
آیا میان افزایش حضور اجتماعی زنان با بالا رفتن سن ازدواج، تأخیر در فرزندآوری و کاهش رشد جمعیت کشور ارتباط معناداری وجود دارد؟
در ادامه به این سؤالات پاسخ میدهیم.
جایگاه خانهداری در سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی
شاید در نخستین گام برای بررسی آثار و پیامدهای اشتغال زنان بر خانواده و جامعه باید مفهوم اشتغال را مورد بازبینی قرار داد. اشتغال از جمله مفاهیم بنیادین و کلیدی است که در هر فرهنگی معنایی متفاوت پیدا میکند. امروز در جامعهی ما نیز اشتغال اغلب به همان معنایی رایج در غرب به کار میرود؛ یعنی کار درآمدزا. در این فرهنگ، شاغل به کسی میگویند که در ازای کار، دستمزدی دریافت کند. اما شغل در فرهنگ اسلامی بر مفهوم «کار» تأکید دارد.
کار به معنای عام هر چیزی است که برایش انرژی صرف میشود؛ چه رسمی باشد چه غیررسمی، مزدبگیر باشد یا فی سبیلالله. بنابراین تعبیر کار خانگی، خانهداری، پرورش فرزند، فعالیت زنان روستایی در بخش کشاورزی و مواردی نظیر آن نیز به مفهوم کار است. در متون دینی نیز بر این معنا از کار تأکید شده است و همه مکلف به آن هستند.
از سوی دیگر، خانهداری حتی ارزش افزوده هم دارد. برای نمونه، اگر یک ماه هزینهی کارهایی را که خانم در خانه انجام میدهد را محاسبه کنید، ارزش کار آنها مشخص خواهد شد و مشاهده خواهید کرد که خانهداری زن علاوه بر سایر محسناتی که دارد از لحاظ اقتصاد فردی نیز مقرون به صرفه است و تأثیر زیادی بر اقتصاد جامعه دارد. برآورد شده است که کار منازل بین 25 تا 40 درصد ثروت ایجادشده در کشورهای صنعتی را در بر میگیرد.1
علاوه بر این فرآیند مهم تربیتی، عاطفی، اخلاقی و… نیز بر حضور مؤثر زن در خانه مترتب است. پس میبینیم که خانهداری نه فقط شغل محسوب میشود، که در حلقههای اقتصادی جایگاه مهمی را هم به خود اختصاص میدهد.
بایدها و نبایدهای اشتغال زنان از نگاه مقام معظم رهبری
از نگاه رهبر معظم انقلاب نیز اشتغال بانوان بایدها و نبایدهایی دارد. آسیب نرسیدن به نقشهای اصیل زن، یعنی مادری و همسری، و بحث رعایت حریم محرم و نامحرم و پرهیز از اختلاط، شروط اساسی است که رهبر معظم انقلاب برای اشتغال بانوان جامعه برمیشمرند.2
بنا بر تأکید ایشان، نقشهای همسری و مادری، بر خلاف دیگر نقشهای تعریفشده در جامعه، بیبدیلاند و فقط زن میتواند از پس آن برآید.3 به تعبیر رهبر فرزانهی انقلاب، فرزندآوری و تربیت فرزند و باز کردن گره از تارهاى فوقالعاده ظریف عواطف کودک، تنها با سرانگشتان مادر امکانپذیر است تا کودک دچار عقدهی عاطفی نشود.4
از سوی دیگر، عدم رعایت حریمها میتواند نظام ارزشی و اخلاقی جامعه را به ورطهی نابودی بکشد. این اتفاق با سستی پایههای خانواده و بیاعتمادی شوهر آغاز میشود و با پوک کردن پایههای سلامت اخلاقی خانواده به جامعه نیز کشیده میشود.
بر همین اساس، میتوان اثرگذاری اشتغال بانوان بر نقشهای مادری و همسری را مورد ارزیابی قرار داد.
بایدها و نبایدهای اشتغال بانوان
اشتغال زنان مانند هر پدیدهی دیگری دارای وجوه مثبت و منفی است. در اینجا نیز باید اهمیت و تأثیرگذاری این محاسن و معایب را بر فرد، خانواده و جامعه در نظر گرفت تا بتوان به یک قضاوت کلی از ترسیم جایگاه زن در مشارکتهای اجتماعی دست یافت.
افزایش اعتماد به نفس، احساس استقلال، خودباوری و کمک به اقتصاد خانواده از محاسنی است که برای اشتغال زنان برشمرده میشود، اما چالشهای بسیاری نیز در این مسیر وجود دارد؛ چالشهایی برای خود بانوان، فرزندان، خانواده و در نهایت جامعه.
پیامدهای فردی اشتغال زنان
تحمیل فشارهای روحی و جسمی ناشی از تعدد نقشها:
اشتغال نقشهایی غیر از نقش اصلی مادری و همسری به بانوان تحمیل میکند. این تنشها گاهی سبب تغییرات کلی در خلقوخوی زنان میشود؛ به گونهای که روحیهی لطیف و ظرافتهای زنانه گاهی به طور کلی تحت تأثیر قرار میگیرد و این مهم، هم بر رشد و تعالی فردی زن اثرگذار است و هم بر روابط خانوادگی وی.
تأخیر در ازدواج:
تجرد قطعی یا تجرد تا سنین بالا امری است که در میان زنان شاغل بیشتر به چشم میخورد و استقلال مالی یکی از دلایل این پدیده است. این موضوع صرفنظر از تبعات فردی، منجر به کاهش نرخ رشد جمعیت در جامعه نیز میشود.
جابهجایی نقشها و اولویتها:
زنان شاغل گاهی آنچنان در کار خود غرق میشوند که نقشها و اولویتهایشان تغییر میکند و این تغییرات بر ارزشها و انتظارهای فرد، تفکر و تصمیمگیریهای وی تأثیر میگذارد و به مرور زمان، مسائل کاری بر مسائل خانوادگی، همسر و فرزندان اولویت مییابد.
احساس گناه در مادران شاغل:
مادران شاغل گاهی به علت نگرانی از عدم حضور در کنار فرزندشان احساس گناه میکنند که این احساس منجر به اضطراب و در نهایت، لطمه به کار و رابطهی مادر و کودک میشود و به صورت پرخاشگری، توجه بیش از اندازه به کودک و… بروز میکند.
خرمشهرها در پیش است
آیتالله خامنهای در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین تاکید کردند:
-امروز برای نظام اسلامی، جنگ نظامی، احتمال ضعیفی است. لکن جهاد باقی است. در بین جهادها جهادی وجود دارد که خداوند آن را «جهاد کبیر» نام نهاده: «و جاهدهم به جهاداً کبیراً». جهاد کبیر یعنی تبعیت نکردن از دشمنی که با او در میدان مبارزه قرار گرفتهایم؛ تبعیت نکردن از دشمن در میدان اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر، جهاد کبیر است. این عدم تبعیت آنقدر مهم است که خدا مرتباً پیغمبر را نسبت به آن توجه میدهد.
جوانان عزیز! آینده برای شماست؛ شمایید که باید این تاریخ را با عزتش نگه دارید.
- خرمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، در میدانی که از جنگ نظامی سختتر است؛ البته ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد، بالعکس آبادانی به دنبال دارد اما سختیاش بیشتر است.