حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


اگر کودک پرسید: «خدا کیست»؟ از اوصاف خداوند و مقایسهٔ او با دیگران استفاده کنید، مثلا بگویید:
خدا کسی است که مهربانیاش از پدر و مادر هم بیشتر است. او کسی است که از پدر و مادر هم بیشتر از تو مراقبت میکند. خدا از قویترین کسی که می شناسی هم قویتر است.
استاد دهنوی
انسان با سه چیز مغرور میشود
1- نامِ بزرگ
2- خانهِٔ بزرگ
3- لباسِ فاخر
اماااا افسوس که بعد از مرگ!!!
1- نامش… مرحوم
2- خانه اش … قبر
3- لباسش … کفن
بر چرخِ فلک مَناز که کَمَر شِکَن است
بررنگِ لباس مَناز که آخر .. کفن است
مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیرِ زمین شاه و گدا یک رَقَم است

کسی که گهواره ات را تکان داد؛
میتواند با دعايش
دنیایت را هم تکان بدهد؛
مراقب گرانبهاترين الماس زندگيت باش،
كه برای خوشبختی ات محتاج
دعای خيرش هستی
رُوِیَ عَنِ الصّادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ قال
قالَ مُوسی عَلَیهِ السَّلامُ: یا رَبِّ أیُّ خَلقٍ اَبغَضُ اِلَیکَ، قالَ الَّذی یَتَّهِمُنی، قالَ وَ مِن خَلقِکَ مَن یَتَّهِمُکَ؟ قالَ نَعَم اَلَّذی یَستَخیِرُنی فَأخِیرُ لَهُ وَالَّذی أقضِی القَضاءَ لَهُ وَ هُوَ خَیرٌ لَهُ فَیَتَّهِمُنی
ترجمه حدیث: حضرت موسی «علیه السلام» عرض کرد: پروردگار من! مبغوض ترین افراد نزد تو کیست؟
خداوند فرمود: کسی که به من تهمت میزند.
حضرت موسی «علیهالسلام» عرض کرد: چه کسی به تو تهمت میزند؟
فرمود: کسی که از من میخواهد تا برای او خیری انتخاب کنم و من هم برای او خیر انتخاب کرده و خیر می خواهم، و کسی که صلاح و خیر او را در چیزی میبینم و آن قضا را خودم برای او فرمان می دهم که برای او دارای خیر و صلاح است، امّا او به من تهمت می زند.
شرح حدیث
خداوند در جواب، دو گروه از افراد را ذکر میکند: یک گروه، ازخدا چیزی میخواهند و رو به خدا میکنند و از او در خواست می کنند که انتخاب کند و او هم انتخاب میکند. گروه دیگر کسانی هستند که از خداوند نمیخواهند برای آنها چیزی انتخاب کند، ولی خداوند که صلاح آنها را میداند، با فرمان تکوینی (هدایت تکوینی همان قضا و قدر الهی است و با در نظر گرفتن خیر آنها میباشد.) به خداوند تهمت میزنند؛ به این معنا که نعوذ بالله میگویند: خداوند برای من خوب نخواسته است. و متأسفانه خیلی ها توجّه به این ندارند.
انسان باید بداند که خداوند هیچ وقت برای او بد نمی خواهد، بلکه خداوند که خیر مطلق است، هرچه از او صادر شود خیر است و برای هیچ موجودی بد نمی خواهد و گره به کار هیچ انسانی نمی اندازد؛ بلکه این خود انسان است که به خود بد کرده است و این اثر و محصول عمل او می باشد. انسان باید دقّت کند در اعمال خود و ببیند چه کرده است؟ اگر انسان حنظل را که میوهای تلخ است بکارد، گلابی شیرین نطنز برایش می آورد؟! هرگز چنین نخواهد شد. خداوند هرگز گره به کار انسان نمی اندازد، بلکه گره از کار او باز می کند
بحار الانوار، جلد ۶۸صفحه ۱۴۲

آسیب شناسی مدهای ناهنجار و تاثیر آن بر جوانان
حس تنوع طلبی توام با گرایش به خودنمایی در محیط اجتماعی، تغییرات چشمگیری در نوع پوشش، آرایش، الگو، رفتار و اغلب گرایش های بشری را به همراه داشته است.
گستردگی این دگرگونی ها به اندازه زندگی انسان امروزی بوده و اشاعه هریک از آنها درسطح جامعه پیامدهای خاص خود را به همراه دارد .
پدیده مد گریبانگیرجامعهمصرف محور امروز جهان است.
گرایش به مد بیانگر نوعی تجدید نظرخواهی ودر واقع تلاش در جهت نوکردن وتغییر در مسائل مختلف ظاهری زندگی است.
به عبارت دیگر گرایش وسیع به تغییر و تنوع ، بیانگر حرص و نیاز شدید انسان برای ورود به قلمروهای جدید است، نیازی که جزئی از فطرت انسان ها را تشکیل می دهد.
میل به تغییر از یک نیاز فطری سرچشمه گرفته و قابل سرکوب کردن نیست.
برای همین انسان همواره به دنبال تغییر قالب ها و فرار از کلیشه هاست.
درهم آمیختگی اجتماعی باعث می شود که جامعه به سمت یک دست شدن درسبک پوشش، مدل آرایش، سلیقه رایج و طرز رفتار برود.
هرازچند گاهی شاهد تغییراتی دراین یکدستی می باشیم که نشانه مدرنیسم ومد است.
با ظهور تب مدرنیته یا مدرنیزاسیون وجهانی شدن وتحول دربرخی مفاهیم ومعیارها ، فضای زندگی بشر تبدیل به فضایی مصرف زده ، سطحی و کاملا صوری سوق داده شود.
دراین فضا انسان به دنبال این است که شکل ظاهری خود را تغییردهد واز آنجا که این تغییربزودی او را دل زده می کند، به سرعت به دنبال اشکال ظاهری جدیدی می رود.
چنانچه این ظواهر نوین به شکل صحیح ودر قالب فرهنگ ملی ومذهبی جامعه دراختیار وی قرار نگیرد، یا آنها را خلق می کند و یا ازدیگران تقلید می کند. براساس تحقیقات انجام شده، جوامعی که درقبال این رفتار جوانان و نوجوانان واکنش های تحقیرآمیز و مقابله ای درپیش می گیرند، به نتایجی وخیم تر درمسئله بحران نسل ها رسیده وبخش مهمی ازنیروی کارآمد انسانی خود را مضمحل خواهند یافت.
چگونه حرف زدن را از قرآن بیاموزیم!
دوازده ویژگی یک"سخن خوب” از دیدگاه قرآن کریم؛
۱. آگاهانه باشد. “لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ”
۲. نرم باشد. “قَوْلاً لَّيِّناً” زبانمان تیغ نداشته باشد.
۳. حرفی که می زنیم خودمان هم عمل کنیم. “لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ”
۴. منصفانه باشد."وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا”
۵. حرفمان مستند باشد."قَوْلًا سَدِيدًا” منطقی حرف بزنیم.
۶. ساده حرف بزنیم."قَوْلاً مَّیْسُورًا” پیچیده حرف زدن هنر نیست. “روان حرف بزنیم”
۷.کلام رسا باشد.” قَوْلاً بَلِیغًا”
۸.زیبا باشد."قولوللناس حسنا”
۹.بهترین کلمات را انتخاب کنیم. “یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن”
۱۰.سخن هایمان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد. “و قولوا لهم قولا معروفا”
۱۱. همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم. “قولاً كريماً”
۱۲. کمک کنیم تا درجامعه حرف های پاک باب شود. “هدوا الی الطّیب من القول”
چرا بین اینهمه شهید سرجدا، نام شهید حججی اینقدر درخشید؟
زندگی شهید حججی بیشتر از شهادتش درسآموز است؛ او یک ابراهیم_هادیِ دیگری برای این زمان است. از جوانها تقاضا میکنم، زندگی شهید حججی را مرور کنند؛ خدا حرفهایی دربارۀ او با ما دارد!
این کار خدا بود که عاشقیِ این جوان مجاهد را رسوا کرد؛ چون او واقعاً میتواند الگو باشد. فقط نور وجودش نیست که اتمام حجت میکند، زندگینامهاش بیشتر غوغا خواهد کرد.
وقتی زندگینامه شهید حججی و شرح فعالیتهای فرهنگی و رسیدگی او به محرومان منتشر شود، تازه معلوم خواهد شد که چرا چشمان پرنفوذش اینقدر بر دلها اثر گذاشته و دلِ این ملت را تکان داده است؟
بزرگداشت شهیدحججی96.5.26

این شاید یکی از عمیق ترین جملات رهبری در چند سال اخیر بود که ریشه گرفته از سال ها تجربه ی عینی است و شاید بهترین مصداق آن سقوط مصدق باشد.
نیاز به بازشناخت اساسی کودتای_28_مرداد امروز با وجود بستن قراردادهای نفتی و سیاسی استعماری بیش از هر زمان دیگری احساس می شود و قطعا واکاوی حوادث قبل از آن می تواند تصویری کلی ولی دقیق از اتفاقات امروز را پیش چشممان آورد.
چیزی که آشکار است این است که مصدق به خودش و ایران هم خدمت کرد و هم خیانت.
سند ملی شدن نفت اگرچه بعد از کودتا عملا نادیده گرفته شد ولی سرآغازی بود برای مبارزه با استعمار و زاینده ی باوری بود در ذهن مردم که با اتحاد می توانند حتی بر انگلیس و آمریکا هم پیروز شوند. ولی اعتماد به آمریکا آن سوی فعالیت های مصدق بود.
اعتمادی که امضای تاییدی بود بر حکم عزل خودش و فرصتی طلایی بود برای بازگشت سلطنت پهلوی.