مقاومت عمار یاسر در مقابل سرزنش کنندگان و تحسین پیامبر اکرم(ص)
مقاومت عمار یاسر در مقابل سرزنش کنندگان و تحسین پیامبر اکرم(ص)
یک خاطرهای هم از مقاومت عمار یاسر در مقابل سرزنش کنندگان عرض کنم. بعد از جنگ احد، عمّاریاسر داشت با یکی از دوستانش حرکت میکردند، که یهودیهای مدینه جلو آمدند، شروع کردن مذمت کردن و زخم زبان زدن، گفتند: «خب! آقای عمّار! پس چه شد این وعدههایی که پیغمبر شما میداد؟! پس ملائکه برای شما میفرستد و کمک میفرستد (و به آیات قرآن اشاره کردند.) پیامبرتان که مجروح شد، حمزۀتان را که کشتند….»
اینها را ببینید و با مذمّتهایی که کفّار و مشرکین و این رسانههای غربی دارند، مقایسه کنید و اصلاً فکر نکنید که روشهای جدیدی دارند بهکار میگیرند، از قدیم بوده است. مثلاً بعضیها قیافۀ بیطرفی میگیرند بعد شروع میکنند مذمّت کردن؛ قدیم هم همین روشها بوده: ابوموسی اشعری، قیافۀ بیطرفی میگرفت و زخم زبانها میزد. در حالی که امیرالمؤمنین(ع) در یک طرف بود و دشمن امیرالمؤمنین(ع) در طرف دیگر، این دو با هم قابل مقایسه نیستند! به ابوموسی اشعری میگفتند: «آقا! بیا کمک کن به علیبن ابیطالب.» میگفت: «ما از فتنهها فاصله میگیریم! ما چیکار داریم با فتنهها؟!» بعضیها با بیتفاوتی بین حق و باطل شأن خودش را میبرد بالا. و با بیتفاوتی و با وسطِ حق و باطل را گرفتن، میخواهند برای خودشان کلاس و آبرو درست بکنند! بعد اینها حرفهای بهظاهر بیطرفانه میزنند، اما همهاش نیش است. همهاش سرزنش است. اینها داغ است ها! داغی که هیچوقت از دل آدم بیرون نمیرود. ولی باید مقابل این نیشها مقاومت کرد.
آنها هم آمدند به عمّار یاسر و رفیقش از همین حرفها زدند، منتها آنجا کفّار بودند. گفتند: پس وعدههای خدا چه شد؟ در جنگ که آنهمه کشته دادید. دوست عمّاریاسر گفت: من با شما بحث نمیکنم، شما ایمان آدم را ضعیف میکنید، به تعبیر ما مثلاً ماهواره را خاموش کرد. اما عمّار یاسر جلو رفت و گفت: چی دارید میگویید و ایمان مردم را متزلزل میکنید؟ گفتند: مگر پیغمبر شما وعده نداده بود؟ عمّار جوابشان را داد. عمّار فقط نقش تبیینیاش مربوط به زمان علیبن ابیطالب(ع) نبوده، بلکه از قبل هم چنین سابقههایی در پروندهاش بوده است.
عمار محکم ایستاد و گفت: «پیامبر ما به صورت مشروط به ما وعدۀ نصرت داده است: «إن تَنصُرُ الله یَنصُرکُم» بعد فرموده: اگر حرف من را گوش کنید، کوهها به دست شما جابهجا میشود. ما حرفش را گوش نکردیم، شکست خوردیم، حالا چه میگویید؟» هیچی، لال شدند. البته ماهوارهها را دیگر نمیشود لال کرد، آنها دیگر از آنطرف دارند یک طرفه میکوبند و میآیند جلو. ولی آن کسانی که متأثر میشوند را باید متقاعدشان کرد، دانه دانه آنها را باید بیدارشان کرد. بعد آمد پیش رسول خدا، صدا زد یا رسولالله! چنین صحنهای پیش آمد و من جواب دادم، پیامبر اکرم(ص) فرمودند: دوست شما که از میدان مذاکره یا مناظره فرار کرد، او انسان خوبی بود، ولی شما مجاهد فی سبیلالله بودی؛ «فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدِینَ عَلَی القَاعِدِین» شما واقعاً مجاهدت کردی. (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ لَمَّا أَصَابَهُمْ یَوْمَ أُحُدٍ مِنَ الْمِحَنِ مَا أَصَابَهُمْ لَقِیَ قَوْمٌ مِنَ الْیَهُودِ بَعْدَهُ بِأَیَّامٍ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ و … فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ یَا عَمَّارُ قَدْ وَصَلَ إِلَیَّ خَبَرُکُمَا، أَمَّا حُذَیْفَةُ فَرَّ بِدِینِهِ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ أَوْلِیَائِهِ فَهُوَ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ وَ أَمَّا أَنْتَ یَا عَمَّار فَإِنَّکَ قَدْ نَاضَلْتَ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ نَصَحْتَ لِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ فَأَنْتَ مِنَ الْمُجَاهِدِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الْفَاضِلِین؛ بحارالانوار/22/335)
انشاءالله ما در مقابل سرزنش سرزنشکنندگان و یاوهسراییها و تحقیرهای آنها بتوانیم مقاومت کنیم، بنیۀ تبلیغاتیِ جامعه، با این بنیۀ معنوی که در جامعه هست همراه شود و جامعۀ ما را مقاوم قرار دهد، دراینصورت واقعاً سدهای بسیار بزرگی را ما از سرِ راه برخواهیم داشت.