مشاوره در امور فرهنگى و مسائل نظامى
مشاوره در امور فرهنگى و مسائل نظامى
1 از نمونههاى برجسته سيره مشاوره پيامبر (ص) جنگ بدر است كهدر باره اصل جنگ، تعيين مكان نبرد و اسيران جنگ با ياران خودمشورت كرد و فرمود: «اشيروا اعلى ايهاالناس.» اى مردم آراءخود را برايم بگوئيد.
جنگ بدر در سال دوم هجرى روى داد. به پيامبر گزارش رسيد كهكاروانى از قريش اموال فراوان به طرف شام مىبرد.
حضرت به منظور مقابله به مثل از مدينه خارج شد، به تعقيبكاروان پرداخت و به آن دست نيافت. كاروان قريش به شام رفت، پساز مدتى گزارش دادند كه كاروان قريش در حال باز گشت است.
پيامبر(ص) با313 تن در ماه مبارك سال دوم براى مصادره اموالقريش، در مقابل اموال مصادره شده مسلمانان ; از مدينه خارجشد، نيروى كمكى مكه با تجهيزات كامل براى كمك با كاروان قريشحركت كرد. پيامبر(ص) اصحاب خود را گرد آورد و در مورد اينكهآيا دشمن را تعقيب كنند يا با گروه نظامى قريش رو به رو شوندو يا به مدينه باز گردند، با آنان مشورت كرد: «فاستشار الناسو اخبرهم عن قريش.» در اين جريان نخست ابوبكر بر خاست و نظرخويش را مبنى بر جنگ با دشمن اعلام كرد. سپس عمر نظرى مشابهنظر او داد. آنگاه مقداد برخاست و گفت: «اى رسول خدا، آنچهخداوند برايت مقرر فرموده عمل كن; ما با تو هستيم. به خداسوگند، ما آنچه را كه بنى اسرائيل به موسى گفتند به تونمىگوئيم كه «فاذهب انت و ربك فقاتلا انا ههنا قاعدون»; توبا پروردگارت برويد و خودتان جنگ كنيد كه ما اينجا نشسته ومنتظريم. ما مىگوييم: تو و پروردگارت برويد و بجنگيد و ما همبه امر شما جنگ مىكنيم.
رسول خدا(ص) مقداد را ستود، در حقش دعا كرد و باز فرمود:
«اشيروا على ايهاالناس.» و مقصود حضرت، انصار بودند زيرا ازطرف آنان، اكثريتبودند و از طرفى در عقبه با پيامبر(ص) پيماندفاعى بسته بودند. پيامبر(ص) مىخواست نظر آنان را در اين خصوصبداند. سعد ابن معاذ برخاست نظر خويش را مبنى بر حركت رسولخدا(ص) و اطاعت مطلق از وى است و جنگ با دشمن اعلام كرد.
سخنان سعد، انبساطى در رسول خدا(ص) ايجاد كرد و او را خشنودساخت. پس فرمود: «به راه افتيد و بشارت باد شما را كه خداوند(پيروزى بر) يكى از اين دو گروه را به من وعده داده است. (ياتصاحب كاروان و يا پيروزى بر قريش) سوگند به خدا، گويا هماكنون جاى كشته شدنشان را پيش روى خود مىبينم.» رسول خدا (ص)با به كارگيرى اين جلسه مشورتى از منزل «ذفران» حركت كرد;از گردنهاى كه موسوم به «اصافر» بود، گذشت; به سوى قريهاىكه در پايين گردنه قرار داشت، سرا زير شد; نزديك بدر فرود آمدو به كسب اطلاعات پرداخت. در دشتبدر آبهاى مختلفى بوسيلهچاههايى كه در آن حفر شده بود، وجود داشت و به همين جهت محلتوقف كاروانهابود، مسلمانها زودتر از قريش كنار چاهها فرودآمده بودند، واقدى مىگويد:
پس از فرود آمدن در كنار اولين چاه، پيامبر(ص) از اصحاب خودمشورتى خواست و فرمود: «اشيروا على فى المنزل» نظر مشورتىشما در باره اين مكان چيست؟ حباب بن منذر بر خاست و نظر خويشرا مبنى بر عدم مناسبت اين مكان براى نبرد با دشمن اعلام كرد وگفت: «اكنون كه فرمان خاص در مورد اين مكان نرسيده و صرفاتدبير جنگى است، دستور دهيد تا آخرين چاه، كه به دشمن نزديكاست، پيشروى كنيم و در آنجا اردو بزنيم. رسول خدا(ص) فرمود:
«راى صواب همان است كه گفتى. در اين داستان به مشاوره اصحابنيز با نبىاكرم (ص) اشاره شده است. بدين ترتيب، با استفاده ازيكى از اصول و مبانى مديريت و رهبرى حكيمانه و عمل به اصلاساس مشورت و بهرهگيرى از روشهاى نظامى بجا و روح ايمان،مسلمانان با وجود نيروى كم در مقابل نيروى بسيار دشمن بهپيروزى چشمگيرى دستيافتند و اسيران بسيار گرفتند.
پيامبراسلام(ص) در باره اسيران و امور ديگر مربوط به جنگ نيزبارها با اصحاب خود مشورت فرمود. مشاوره شيوه عملى رسولخدا(ص) در جنگهاى مختلف بود كه به نمونههاى ديگرى اشارهمىكنيم.
2 در نبرد احزاب يا خندق نيز همين شيوه به كار رفت. و حضرترسول (ص) با اصحاب خود، جلسه مشورتى تشكيل داد.
3 در پيكار بنى قريظه، در مورد كيفيت و كميت جنگ با يهوديانمدينه، مشورت كرد.
4 در پيكار نبى نضير، در بر خورد با يهوديان مدينه، نيز چنينكرد.
5 در روز حديبيه نيز در موضوعهاى مختلفى به مشورت پرداخت.
6 در فتح مكه، هنگامى كه آمدن ابوسفيان به حضرت گزارش شد،مشورت كرد.
7 در غزوه طائف، پس از محاصره آنها، پيامبر اسلام (ص) بااصحاب خود مشاوره كرد و سپس تصميم گرفت.
8 در غزوه تبوك، در امور مختلف، با اصحاب خود به مشورتپرداخت; «اشيروا على» فرمود و نظرهاى صائب و آراى صحيح ونوين اصحاب را مورد ستايش قرار داد.
9 در جنگ احد در باره اينكه سپاه اسلام در مدينه مستقر شود يابيرون رود; با اصحاب مشورت كرد و با اينكه خود موافق نبود نظراصحاب را پذيرفت.
اين نمونهها و دهها نمونه ديگر، حاكى از مشاوره نبى اكرم(ص)در امور جنگ بود.