اهميت و ضرورت مشورت در قرآن و حديث
اهميت و ضرورت مشورت در قرآن و حديث
اخلاق رسول خدا(ص) قرآنبود و عمل او مشورت. مساله شورى در قرآن در كنار نماز وانفاق، به عنوان يكى از ويژگيهاى اساسى انسان رشد يافته، مطرحشده است: «… والذين استجابوا لربهم و اقاموا الصلاه و امرهمشورى بينهم و مما رزقناهم ينفقون والذين اذا اصابهم البغى همينتصرون.» و آنچه نزد خداستبهتر و پايدارتر استبراى كسانىكه ايمان آوردند… و دعوت پروردگارشان را اجابت كردند و نمازرا به پا داشتند و كارشان ميانشان به مشورت است و از آنچه بهآنان روزى داديم انفاق مىكنند و كسانى كه چون تجاوز مسلحانهاىبه آنان شود يكديگر را در انتفام كشيدن يارى مىدهند.
علامه طباطبايى در باره اين آيه مىگويد:
در جمله «و امر هم شورى بينهم» به ويژگى مهم و بنيادىمومنان اهل رشد و عمل اشاره شده، بدين صورت كه آنان در به دستآوردن انديشه صحيح و ديدگاه جامع و متقن به صاحبان عقل وانديشه و خرد مراجعه مىكنند و ضمن جمع آورى كليه ديدگاههابهترين آنها را گزينش و تبعيت مىكنند و در واقع اين آيه بهنظر من با آيه «والذين يستمعون القول فيتبعون احسنه» نزديكاست: و راه رسيدن به بهترين راههاى موجود در هر عرصهاى براىدستيابى به واقعيت مشورت است; چرا كه «و ماتشاور قوم الاوفقوا الاحسن ما فى ضميرهم» هيچ قومى در كارهايشان با يكديگرمشورت نكردند مگر آنكه به بهترين راههاى موجود دستيافتند. ازديدگاه پيامبر اسلام(ص)، جامعهاى كه فافد سنت مشورت است ورهبران مستبد و خود سر و توانگران تنگ نظر دارد، حق حياتندارد. چرا كه فقدان سنت مشورت در جامعه شخصيت افراد را مىكشدو رشد فرهنگ و انديشهها را متوقف مىسازد. اين حقيقت در حديثنبوى چنين آمده است:
«اذا كان امراكم خياركم و اغنياءكم سمحاءكم و امركم شورىبينكم فظهر الارض خيرلكم من بطنها و اذا كان امراءكم شراركم واغنياءكم بخلا كم ولم يكن امر كم شورى بينكم فبطن الارض خيرلكممن ظهرها.» هرگاه زمامداران شما نيكان و توانگران شماسخاوتمندانتان باشد و كارهايتان به مشورت انجام شود، در اينموقع روى زمين از زير زمين براى شما بهتر است (و شايسته حياتو بقا هستيد); ولى اگر زمامدارانتان بدان و توانگرانتان بخيلانباشند و كارها با مشورت برگزار نشود، در اين صورت زير زمين ازروى آن براى شما بهتر است.
مشورت ادراك و هشيارى دهد عقلها مر عقل را يارى دهد مشورت در كارها واجب شود تا پشيمانى در آخر كم شود
نبى اكرم (ص) در امور مختلف مشورت مىكرد و سپس تصميم مىگرفت وعمل مىكرد.
چنانچه امام رضا(ع) فرمود: «ان رسول الله(ص) كانيستشير اصحابه ثم يعزم على ما يريد.» البته مشورت نبىاكرم(ص) در امور مربوط به خدا و رسولش كه حكم صريح داشت و بهعنوان نص ارائه مىشد، صورت نمىگرفت، بلكه مشورتها در امورمربوط به امت تحقق مىيافت. ضمير «هم» در آيه «و امر همشورى بينهم» به اين نكته اشاره دارد; زيرا اجتهاد در مقابلنص جايز نيست. و آيات متعددى از قرآن آن را باطل مىداند. «فلاو ربك لايومنون حتى يحكموك فيما شجر بينهم ثم لا يجدوا فىانفسهم حرجا مما قضيت و يسلموا تسليما.» نه به خدايتسوگند،ايمان نمىآورند تا تو را در اختلافهاى خويش حاكم كنند; سپس دردلهاى خود از آنچه حكم كردهاى، ملالى نيابند و كاملا تسليمگردند.