مباحثی از کتابی که وهابیت را در هم شکست18
آیا طلب امرى که تنها خداوند بر آن قادر است، شرک است؟
از جمله ادعاهاى باطلى که این تکفیرکنندگانِ متوسلینِ به پیامبر صلى الله علیه و آله به آن تمسک مىجویند چنین است: مردم از انبیا و صالحان، مطلبى را مىخواهند که کسى جز خداوند بر انجام آن توانایى ندارد و چنین کارى شرک است.
و اما جواب: این سوء تفاهمى است که در گذشته و امروز میان مسلمانان وجود داشته است. مردم از انبیا و صالحان مىخواهند که در برآورده شدن حاجتها سبب باشند و خدا بهسبب شفاعت، دعا و توجه آنها به طلب و درخواست آنها عنایت کند، همچنانکه چنین امرى در مورد شخصى کور یا افراد دیگرى که براى شفاعت و توسل به پیامبر صلى الله علیه و آله مراجعه مىکردند صادق است که حضرت درخواست ایشان را اجابت مىنمود و مرادشان را مىداد و فکرشان را آسوده مىساخت و همه اینها به اذن خداوند بود و هیچگاه حضرت به آنها نمىفرمود که با این کار شرک ورزیدى.
همچنین است همه اعمال خارقالعادهاى که از حضرت خواسته شد؛ مانند درمان بیمارىهاى لاعلاج بدون استفاده از دارو، باراندن باران از آسمان بدون وجود ابر، جوشاندن چشمه، فروریختن آب از انگشتان، افزایش بخشیدن به طعام کم و مانند این مسائل که بهصورت عادى تحت اختیار انسان نمىباشد و حضرت این مسائل را اجابت مىکرد و به آنها نمىفرمود: شما مشرک شدید و باید دوباره اسلام بیاورید؛ زیرا از من چیزى را طلب مىکنید که جز از خداوند ساخته نیست. آیا این افراد مخالف، بیش از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و اصحابش توحید و مسائل مرتبط با آن را مىشناسند؟! این مطلبى است که هیچ جاهلى آن را تصور نمىکند تا چه رسد به عالم. قرآن مجید قول سلیمان پیامبر را حکایت مىکند که به جن و انس حاضر در مجلسش فرمود:
«یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ»؛
او از یارانش خواست که عرش عظیم را از من به شام آورند، کارى که از راههاى خارقالعاده انجام مىپذیرفت و براى اتمام حجت به بلقیس و ترغیب او به ایمان انجام گرفت.
با این مثال اگر مطلبى پنهان بود، روشن مىشود که مردم از اولیا مىخواهند که شفیع آنان به درگاه خدا شوند و این توانایى را خدا به آنها داده و این قدرت را او بدیشان بخشیده است؛ پس اگر کسى به پیامبر صلى الله علیه و آله مىگوید: مرا شفا بده یا قرض مرا ادا کن، مقصودش این است که براى شفا یافتن من وساطت کن و براى اداى قرضم دعا فرما و در مورد امور من به خداوند روى آور. بنابراین آنها جز آنچه را که خداوند دراختیار آنها قرار داده از دعا و شفاعت، طلب نمىکنند.
این همان معنایى است که ما در مورد قائلین این کلمات قائل هستیم و معتقدیم که اسناد در کلام این افراد مجاز عقلى است و سخن گفتن به این شیوه ایرادى ندارد همانگونه که خداوند سبحان مىفرماید: «سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ اْلأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ اْلأَرْضُ»؛
و قول پیامبر صلى الله علیه و آله: «إن ممّا ینبت الربیع ما یقتل حبطا أو یلم».چنین اسنادى در کلام خدا و رسول صلى الله علیه و آله همچنین در سخنان عوام و خواص بسیار زیاد است و اشکالى بر آن مترتب نیست چراکه صدور چنین کلماتى از موحدّان- با وجود قرینه بر مقصودشان- متضمن سوء ادب نمىباشد.