شعله های عشق
10 بهمن 1395
آتش دل را نشان آتش نشان با وفا
سوختم تا که شنیدم مانده ای در شعله ها
شعله ها پیراهنت را بر تن تو دوختند
مردم ایران برای غربت تو سوختند
برج در آتش، تو هم در شعله ها افروختی
در میان شعله های عشق خود، می سوختی
مرد مردی و برای مردمت جان می دهی
در میان دود و آتش عطر باران می دهی
دختر تو منتظر خیره به در مانده بیا
همسرت دلشوره دارد چارقل خوانده بیا
نه ،تو مرد رفتنی مرد نبردی مهربان
نردبان زیر پایت می رود تا آسمان
زیر حجم آهن و آوار زندانی شدی
در لباس خدمتت مردانه قربانی شدی
مادرت با اشک لرزان می زند از دل صدا
شیر من باشد حلالت شیر مرد با وفا
#ناهید_قبادی