ردّ نيايشهاى تو
06 آبان 1395
ردّ نيايشهاى تو
در سرودهاى بىپايان رود، در چكچك باران، در ترنم نسيم صبح، ردّ نيايشهاى تو جارى است.
همگام با تسبيح دريا، همنفس با اذان طوفان، همسفر با اقامه موج، رد نيايشهاى تو پيداست كه طنين مىاندازد.
هستى، از زبان تو سخن مىگويد و اشكهاى نيم شبت، رازهاى مگوى آفرينش است كه برملا مىشود.
كعبه، اقتدا مىكند به مناجات تو و اندوه عاشورايىات عرق شرم نشانده است بر پيشانى افق. صداى رعد و برقها، خطوط خشم توست از بىوفايى زمانه؛ از جور زمان كه خواستند تو را در سكوت بنشانند؛ ولى خطبههاى دمشقىات را هيچ ابر سياهى نتوانست بپوشاند. دعاى تو هنوز پشت سر قافله تشيع است و راز و نيازهايت در رگهاى كاروان تاريخ، زنده؛ تاريخ را كلام آتشانگيز تو حركت داده و نيايش شورانگيز تو به تأمل واداشته است.
دل نوشته های در سوگ امام سجاد علیه السلام