از پشت درهای بسته نمی توان بیماران را درمان کرد
سال 1385 در محله صفائیّه شهر مقدس قم ، مستاجر بودیم.یک روز نزدیک غروب آفتاب برای شرکت در نماز جماعت و زیارت حرم مطهر خانه خارج شدم. نزدیک اذان مغرب بود.کمی دیر شده بود.وقتی به خیابان صفائیه رسیدم اتوبوس شرکت واحد از راه رسید. خودم را به سختی در میان جمعیت ، جا دادم. در بین ازدحام مسافران ،چشمم افتاد به معلم اخلاق ،حضرت آیت الله اشتهاردی رحمةالله علیه که میله اتوبوس را گرفته و در میان جمعیت ایستاده بود. یکی از افرادی که روی صندلی نشسته بود وقتی متوجه حضور ایشان شد ،از صندلی خود بلند شد و با اصرار از ایشان خواست که برصندلی بنشیند ولی ابتدا ایشان امتناع داشتند و نهایتاً با اصرار آن فرد ، این عالم ربّانی روی صندلی نشستند.
آیت الله اشتهاردی ، در مدرسه فضیِه در اخلاق می گفت.اما به این تدریس اکتفا نمی نمود. او اخلاق را با عمل خود به مردم می آموخت نه فقط با منبر و سخنرانی . ایشان به راحتی می توانستند برای خود ، راننده ،خودروی ویژه و برو بیایی داشته باشند امّا او ، مربّی بود و خوب می دانست که برای تربیت افراد جامعه ، شیوه و روش عالمان دین باید برگرفته از روش انبیا و اولیای الهی باشد.
رسول خدا که درود پروردگار بر او و خاندان مطهرش باد، الگوی جاودانه برای همه عالمان دین می باشند. عالمی که در میان مردم نباشد و معاشرتی با مردم نداشته باشد، مشکلات روحی و رنج های مردم را درک نمی کند و اصلاً نمی تواند درد های جامعه را درمان کند.از پشت در های بسته نمی توان بیماران را درمان نمود.درب ویژه ، جایگاه ویژه ، صندلی ویژه ، شأن و شئون خاص و خلاصه هر گونه تکلّفی که عالم ربّانی را از مردم جدا کند، مانعی است بر سر راه او و مردم تشنه . روحانی دینف باید در میان مردم و در دسترس آنها باشد.