لباس رزم
حجابــــ
احترام به حرمت های الهی ست
و
چادر - حجاب برتر -
بله ی بلند من است به یکتا معشوق عالم، به خدای مهربانم
…
ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله)
پس کسانی که از حجاب فراری اند،
و بهانه کرده اند که ما دوست داریم آنجور بگردیم
و بخاطر دل خودمان میخواهیم و کاری به کسی نداریم و
از این دست حرفها، حقیقتأ بدنبال رفع این حد و حدودی است
که اسلام ایجاد کرده.
اسلام نفس امّاره ی آدمی را از این سرکشی مخرب مهار میکند.
حجاب، تنها سلاحی است که از هردو شخص مهاجم ومدافع، حفاظت میکند.
……………………………………………………………………………………………………………………
حجاب یعنی وقار فاطمه (س).
حجاب یک فرهنگ است که شهدا نیز به آن افتخار کردند.
وشهدا در مورد حفظ این فرهنگ وصیت کردند…
خوب بیندیشیم که ما چه می کنیم….
«اى خواهرم: قبل از هر چیز، استعمار، از سیاهى چادر تو می ترسد تاسرخى خون من.»
(شهید محمد حسن جعفرزاده)
«مادرم… من با حجاب و عزت نفس و فداکارى شما رشد پیدا کردم.»
(شهید غلامرضا عسگرى)
«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوى معنویت و صفا می کشاند.»
(شهید على رضائیان)
«از خواهران گرامى خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که حجاب خونبهاى شهیدان است.»
(شهید على روحى نجفى)
«و تو اى خواهر دینى ام: چادر سیاهى که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.»
(شهید عبدالله محمودى)
«به پهلوى شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم که، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعایت کنید.».
(شهید حمید رستمى)
«خواهرم: حجاب تو مشت محکمى بر دهان منافقین و دشمنان اسلام مى زند.»
(شهید بهرام یادگارى)
«یک دختر نجیب باید با حجاب باشد.» (شهید صادق مهدى پور)
«از تمامى خواهرانم مىخواهم که حجاب این لباس رزم را حافظ باشند.»
(شهید سید محمد تقى میرغفوریان)
«خواهرم: از بى حجابى است اگر عمر گل کم است، نهفته باش و همیشه گل باش.»
(شهید حمید رضا نظام)
کوتاه ولی آموزنده....
پرو ردگارا از تو می خواهم...
خدایا !
من همانم که گاه خندانم، و گاهی گریان.
گاه شکرگزارم، و گاهی درحال گله کردن.
گاه بنده ی توام، و گاهی بنده ی خویش!
خدای همیشگی ام!
من مبتلا به گاه و بی گاههای همواره ام، بیماری نامتعادل که همیشه به نسخه ی طبیب خویش عمل نمی کند!
اسیر خویشتنم؛ و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام مرا در برگرفته است…
معبود آزاده ام!
بندهای گاهها و بی گاههای زندان تنم را… از هم جدا كن!
مرا به آغوش خویش دعوت كن! که تشنه ترینم به آن…
تمام این گاه و بی گاههای مدامم را،ببخش…
به حق خدایی همیشه پایدارت!
الهی آمین…
سؤال از جبرائیل ....
پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله) فرمودند:
از برادرم جبرائیل پرسیدم:آیا بعد از من به این جهان فرود می آیی؟
گفت: آری ؛ ده بار می آیم وگوهر های زمین را با خود می برم .
گفتم: چه چیزهایی را می بری؟
گفت: بار اول ؛ برکت رااز زمین می برم.
بار دوم؛ مرحمت را از دل بندگان می برم.
بار سوم؛ حیا رااز زنان می برم.
بار چهارم؛ عدالت را از حکمرانان می برم.
بار پنجم؛ محبت را از دل مردمان می برم.
بار ششم؛ شکیبایی رااز مستمندان می برم.
بار هفتم؛ سخاوت را از ثروتمندان می برم.
بار هشتم؛ دانش را از دانشمندان می برم.
بار نهم؛ قرآن را از دل قاریان می برم.
بار دهم؛ ایمان را از دل مؤمنان می برم.
حضرت جبرئیل حداقل 9 بار در این مدت به زمین فرود آمده است….
فتأمل…

22بهمن
لطف ایزدی رهگشای ماست
در خط سیاه میوه امام در شب خطر رهنمای ماست
به رغم آن دشمن خیره سر
وطن رها شد ز بیم و خطر
صبح پیروزی مبارک باد
این ستم سوزی مبارک باد
عاشقانه های کوچک اما بزرگ.....
پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود :
بهترین زنان شما ، زن هایى هستند که داراى محبت باشند.
بحار ج 103 ص 235
اللهی!
نامه....رهبرم ....سید علی خامنه ای....اروپا
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند. سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که ؛
صفحات: 1· 2








