حال و هواي مدرسه در محرم.
به مناسبت ایام سوگواری آقا ابا عبدالله الحسین(ع) ، مدرسه علمیه فاطمیه (س) شهرکرد اقدام به برگزاری جلسات تفسیر زیارت عاشورا در دهه ی اول و دوم محرم توسط حضرت حجت الاسلام و المسلمین رئیسی استاد حوزه و دانشگاه نمود. همچنين دعوت از يكي مبلغين برتر كشور به نام حاج آقا حق شناس جهت استفاده مبلغين از تجارب ايشان از ديگر برنامه هاي انجام شده در اين ايام بوده است. که با استقبال خاص طلاب و مبلغين مدرسه همراه بود. همچنین برگزاری مراسم سوگواری توسط مدرسه و پایه های تحصیلی مدرسه در هر روز صبح به همراه جلسات سخنرانی و پخش نذورات، فضا سازی، تشكيل هيئت عزاداري،اعزام بیش از 30 نفر از مبلغین جهت تبلیغ، تبیین شخصیّت های خاص واقعه ی کربلا، و اجرای برنامه های ویژه ایّام سوگواری آقا اباعبدالله الحسین (ع) از دیگر اقدامات این مدرسه بوده است.
ویژگی های دختران
دختران در تبیین و تحلیل آموزه های قرآنی موجوداتی هستند که به طور ذاتی دارای حیا و عفت هستند و از این روست که حیا و عفت در ایشان به عنوان یک ارزش اهمیت می یابد؛ زیرا بیانگر حفظ طبیعت و سلامت روح و روان ایشان است و کسانی که بی عفتی و بی حیایی را در پیش می گیرند در حقیقت گرفتار شده و از فطرت سالم و طبیعت خدادادی خویش دور شده اند. دشمنان دین و بشریت می کوشند تا برای افزایش فساد و تباهی در زمین دختران را از فطرت سالم خویش دور سازند و به بی حیایی بکشانند. از این روست که فرعون که شخصی فاسد و مستکبر بوده و خداوند وی را متهم به فساد در زمین می کند در این اندیشه باطل دختران بنی اسرائیل را زنده می داشت و آنان را به بی حیایی سوق می داد .
قرآن کار بیرونی زنان و دختران را نادرست بر نمی شمارد ولی شرط حیا و عفت را همواره مورد تاکید قرار می دهد. به این معنا که اگر دختری برای کار در بیرون می رود می بایست حیا و عفت را رعایت کند. البته کار کردن می تواند مقطعی باشد و یا دایمی. یعنی می تواند به شکل اشتغال نیز باشد چنان که دختران شعیب به شغل چوپانی و گله داری و آب دهی به گوسفندان مشغول بودند. اما در همان زمان اشتغال به گونه ای رفتار می کردند که از اختلاط با مردان دور باشند. اشتغال داشته باشند.
از دیگر شروط اشتغال و کار کردن دختران حیا و آزرم داشتن و گفت و گو با مردان است. به این معنا که اگر نیازی به گفت و گو با مردان نامحرم پیش آمد می بایست دختران با رعایت حیا در رفتار و گفتار و حرکات از هرگونه گمان و ظن سوئی جلوگیری کنند.
ویژگی دیگر دختران آن است که نیازمند کسی هستند که ایشان را ولایت و سرپرستی کند. از این روست که پدر و پدربزرگ پدری بر دختر در امر ازدواج نخست وی ولایت دارد. همان گونه که مادر نیز در برخی از امور خاص بر دختران ولایت دارد که در آیه 53 سوره آل عمران به مساله ولایت همسر عمران بر دخترخویش برای خدمت برای خانه خدا اشاره شده است. البته به نظر می رسد که این ولایت کامل مادر بر دختر نیازمند اذن پدر و ولی می باشد. اما در برخی از موارد ولایت داشته و این ولایت قابل اثبات است.
آیات قرآنی با بیان این مطالب و نا گفته های دیگر می کوشد تا جایگاه حقیقی زن و دختر را معرفی کند و آنان را به مقام و منزلتی برساند که لایق و شایسته آن هستند. این نگرش و بینش بر خلاف نگرش و بینشی است که برخی از جوامع آن را ترویج می کنند. در نگرش برخی از جوامع ارزش زن و دختر در جلوه های ظاهری است تا برای بهره کشی جنسی از آنان استفاده شود. در کتب جامعه شناسی اقتصاد به این مساله اشاره شده است که علت خروج زنان از خانه و اشتغال در بیرون نیاز کارخانه های ماشینی پس از عصر صنعت بوده است که کارگران مرد هم گران و هم کم بودند و نیازهای کارخانه های ماشینی را برآورده نمی ساخت. از این رو کار در بیرون از خانه تبلیغ شد و در حال حاضر نیز برای بهره کشی ها دیگر روی این مساله تبلیغ می شود. زنان و دختران از جهاتی کم توقع و پرکار هستند و انتظارات کارفرمایان را برآورده می سازند و حقوق کم و دستمزدهای کم را می پذیرند. بنابراین سخن گفتن از حقوق برابر و عدم تبعیض در برخی از جوامع تنها برای ایجاد بستر و زمینه هایی است که بتوانند به گونه ای بهتر و آسان تر به بهره کشی از دختران و زنان بپردازند. این در حالی است که زن و دختر در اسلام از مقام واقعی برخوردار می باشد و هرگونه بهره کشی و استثمار از آنان نهی شده است.
نویسنده: بشری بهشتی
با همسران نمونه
رفتار انسان های بزرگ چون خودشان بزرگ است. خیلی از ما دوست داریم مانند ایشان باشیم زیرا رفتار ایشان همواره برای ما الگوست. در این مجال، رفتار برخی بزرگان را با همسرشان نمایانده ایم.
علامه طباطبایی (ره)
فرزند بزرگ علامه طباطبایی درباره ی چگونگی رفتار علامه با همسر خود می گوید:
« علامه در خانه خیلی مهربان و بی اذیّت و بدون دستور بودند و هر وقت به هر چیزی مثل چای و مانند آن نیاز داشتند، خودشان می رفتند و می آوردند و چه بسا هنگامی که عیال و یا یکی از اولادشان وارد اطاق می شدند، ایشان در جلوی پای آنها تمام قامت بر می خاست. این قدر خلیق و مودب بود، بارها اظهار می داشتند که عمده ترین موفقیّت هایشان را مدیون همسرش بوده است.
شهید مطهری (ره)
همسر شهید مطهری نقل می کند: یک بار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم .
بعد از چند روز که به تهران آمدم، نزدیک های سحر به خانه رسیدم. وقتی وارد خانه شدم، بچه ها همه خواب بودند، ولی آقا بیدار بود، چای و میوه و شیرینی آماده بود و منتظر بودند. بعد از احوالپرسی با تأثّر به من گفتند: می ترسم یک وقت نباشم، شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبال تان بیاید. بیشتر صبح ها چای درست می کردند. در تمام طول زندگی به یاد ندارم که به من گفته باشند یک لیوان آب به ایشان بدهم.
علامه محمد تقی جعفری (ره)
فرزند آن فیلسوف فقید، «علیرضا جعفری» به خاطره ای از دوران کودکی خود اشاره می کند و می گوید: « به یاد دارم روز ی در منزل سوء تفاهم جزیی بین استاد و والده ام پیش آمد و عباراتی بین آنان رد و بدل شد. پس از گذشت مدت زمانی ، وقتی استاد عازم رفتن به بیرون منزل بود، با نهایت فروتنی جلو آمد و دست مادرم را بوسید و عذر خواهی کرد».
اساساً علامه جعفری در برخورد با همسر جایگاه علمی و اجتماعی خویش را فراموش می کرد و هیچ گاه سختی و مشکلات مربوط به کارهای خویش را با خود به خانه نمی آورد. اگر هم خسته بود، به سخنان همسرش نیکو گوش می داد و اظهارات معقول و منطقی را می پذیرفت. از کوشش های همسرش مدام در مناسبت های مقتضی قدردانی می کرد.
حکیم الهی قمشه ای (ره)
همسر حکیم الهی قمشه ای خاطر نشان کرده است که در خانه به امور داخلی کمک می کردند و به هیچ عنوان درس و بحث مانع این همکاری نمی شد.
شهید دستغیب (ره)
همسر ایشان می گوید : در امور زندگی به من اختیار تام داده بودند. هر کاری که انجام می دادیم، هیچ ایرادی نمی گرفتند، چون می دانستند که راه ما و راه خودشان و هدف ما یکی است.
آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)
همسر ایشان نقل کرده است که مدت شصت سال با آیت الله مرعشی زندگی کردم و در این مدت هیچ گاه نسبت به من با تحکم سخن نگفت و با من رفتاری تند و خشونت آمیز نداشت و با تندی با من صحبت و رفتار نکرد. تا آن زمان که قادر به حرکت کردن و انجام کاری بود، نمی گذاشت دیگران کاری برایش انجام دهند. حتی هنگامی که تشنه می شد، بر می خاست و به آشپزخانه می رفت و آب می آشامید و به من نمی گفت. وی غیر از اینکه همسر خوب و مهربان و دوست داشتنی بود، برای من مانند یک رفیق صمیمی و همکاری غم خوار نیز بود و در کارهای منزل به من کمک می کرد . بسیاری از اوقات در کارهای آشپزخانه از قبیل : درست کردن غذا، پاک کردن سبزی و شستن میوه و وسایل آشپزخانه به من کمک می کرد و رفتارشان برای تمامی افراد خانه الگو بود.
پی نوشت :
کتاب خانه خوبان، ویژه خانواده ها، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)،ص 11-
برای تامل : انسان خوبی شدن سخت است اما چون ارزش ما غیر از این نیست
پس چاره ای نداریم تلاش کنیم به ارزش واقعی خود برسیم
خانواده موفق از منظر قرآن
خانواده موفق يعني تپيدن يك قلب در سينه همه اعضاي آن، يعني روحي مشترك در چندين كالبد كه باعث مي شود همگام و همراه يكديگر به سمت كمال ره بپيمايند. در اين خانواده، وحدت، هماهنگي و انسجام اهميت بسيار دارد، تفرقه جايي ندارد و كار ها با شور و مشورت سرانجام مي گيرند.براي داشتن يك كانون گرم و موفق بايد قدم اول را درست برداريم و آن انتخاب همسر با ملاك هاي اسلامي است كه مهم ترين آنها، ايمان و باورهاي صحيح، حسن خلق، تقوا و سلامت جسمي و رواني است. در اين صورت است كه مي توان به داشتن خانواده اي موفق اميد وار بود.
معيار قرآني خانواده هاي موفق در آيه ۲۱ سوره روم ذكر شده است كه مي فرمايد: « و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مّودّة و رحمة إن في ذلك لايات لقوم يتفكرون.»
از همين آيه ابن سينا سود جسته و اساس توفيق هر خانواده را بر چهار ركن «آرامش و سكون، عشق، رحمت و اخلاق» مي داند. از اين رو خانواده هايي كه سنگ زيربناي زندگي خود را بر پايه اركان ياد شده بگذارند موفق محسوب مي شوند.
از ديگر ويژگي هاي خانواده موفق مي توان به اين نكات نيز اشاره كرد: خانواده اي كه از عواطف و اخلاق و ديانت اشباع شده و بستري گرديده باشد براي رشد معنوي اعضاي آن، زمينه اي براي بروز پاكي و عدالت هم در بين اعضاي خود و هم در سطح اجتماع خواهد شد.
در خانواده موفق زن و مرد تعهداتي را كه نسبت به يكديگر و مسئوليتي كه در قبال فرزندان دارند، همواره در نظر مي گيرند به همين دليل آنها در تربيت فرزندان سالم و صالح حداكثر تلاش را مي نمايند و با هر گونه امكاناتي سازگار مي باشند.
به اين ترتيب، نه تنها در كشمكش زمان مايوس نمي شوند، بلكه گام ديگر را اميدوارتر بر مي دارند. يك خانواده خوشبخت براي كسب موفقيت، در جهت پرورش مهارت هاي ارتباطي خود قدم بر مي دارد و در راستاي تحكيم ساختار خانواده، آنها را به كار مي برد. فراگيري روابط مناسب در آغاز، كار دشواري به نظر مي رسد اما گذشتن از هر يك از مراحل آموزشي، به صورت عادت در خواهد آمد. در خانواده ايده آل با ويژگي هايي روبه رو مي شويم كه همه حكايت از يكي شدن آرزوها، خواسته ها و حتي رؤياهاي زوجين دارد. بر تحكيم روابط بين يكديگر تاكيد مي ورزند و براي حفظ آن از نفوذ و مداخله نگرش هاي مخرب و زيان آور دوري مي كنند. تدابيري كه براي اداره خانواده در پيش گرفته مي شود، نياز ها و منافع همه اعضاي خانواده را در بردارد و تصميم گيري ها به گونه اي است كه به نياز همه اعضا توجه مي شود. در اين خانواده ها عشق و صميميت تقويت مي شود وهريك از زوجين تلاش خودرا به كارمي گيرد تا روابط محبت آميز خود را با همسرش تداوم بخشيده و كانون خانوادگي خود را گرم نگه دارد.
يك زوج موفق، علاوه بر اين كه مي توانند احساسات و عواطف خود را بيان كنند مي توانند هنگام بروز موارد تنش زا، بر رفتارهاي خود تسلط داشته و با شيوه اي صحيح اختلاف ها را برطرف و تضاد ها را حل كنند و آرامش را به خانه باز گردانده و محيطي مناسب براي پرورش و تكامل يكديگر و فرزندان خود فراهم سازند.
انعطاف پذيري، گذشت و قدرداني از زحمات يكديگر، از ديگر مشخصه هاي بارز اين خانواده هاست. به طور كلي معيارهاي قوام و پايداري يك زندگي و به تبع آن، توفيق در زندگي مشترك را مي توان در شش اصل خلاصه كرد: نخست اصل « تفاوت ميان زن و مرد»، چرا كه اطلاع از كم و كيف اين تفاوت ها راهگشاي زندگي است و خوشبختي تمام اعضاي اين كانون مقدس را تامين مي كند. در پرتو همين دريافت، احترام به آنها كه پديد آورنده اصل دوم است ديده مي شود و اصل ياد شده«تعاون در خانواده » مي باشد، بخصوص آن كه در پي خود «گذشت و ايثار» كه اصل سوم است، نيز وجود داشته باشد.
همچنين در مثلث مذكور«تفاوت، تعاون و گذشت» نقش اساسي در« تفاهم» به عنوان اصل چهارم و اساسي بين اعضاي اين جامعه كوچك و ايجاد «توازن» (اصل پنجم) در زندگي خانوادگي دارد.از اين رو، هر خانواده با گذر از اين مراحل است كه در مي يابد«تبادل انديشه» به عنوان اصل ششم در توفيق خانواده چه تاثير عظيمي در بهبود روابط خانوادگي دارد.
در يك خانواده مطلوب و موفق اسلامي سلسله مراتب به خوبي رعايت مي شود؛ پدر و مادر اقتدار ويژه اي دارند و فرزندان در نوجواني و حتي ميانسالي احترام خاصي براي والدين قائلند. بين زن و شوهر نيز احترام و اقتدار شوهر پذيرفته شده و زن در مواردي مي پذيرد كه مرد تصميم نهايي را بر عهده داشته باشد. در منظومه زن و شوهري، وظايف به خوبي انجام مي شود و مودت و رحمت بين زن و شوهر برقرار و نيازهاي عاطفي دو طرف مورد توجه است. والدين با شور و شوق به وظايف خود عمل مي كنند و بر ارزش وظايف خود آگاهند.
در يك خانواده موفق حدود حجاب، روابط با نامحرمان و حدود در داخل خانه رعايت مي شود. البته همه قيود بايد بر اساس منطق و متعادل باشد وهرگونه افراط در اجراي حدود از سوي مرد در خانواده نه تنها به تعادل روحي و رواني اعضاي خانواده كمك نمي كند، بلكه آسيب هاي جدي به آنان وارد مي سازد و موجب رفتار نا بهنجار و عدم سلامت رواني آنها مي شود.
در خانواده قرآني التزام به تقوا و اجتناب از گناهاني مانند موسيقي و آواز خواني حرام، شراب خواري، غيبت و تهمت و رذايل اخلاقي مانند تكبر و حسد، مورد توافق همه اعضا مي باشد. البته ممكن است لغزش هايي صورت گيرد، ولي بناي افراد بر رعايت تقوا است. حقوق افراد مورد توجه و اصل بر عدالت است. به روابط با خويشاوندان، بويژه والدين زن و شوهر، توجه مي شود و تعامل و حمايت اجتماعي بين خويشاوندان ارزش به شمار مي رود. خانواده موفق از نظر اسلام از هر مشكل و اختلافي مصون نيست، ولي در اختلاف ها حريم ها شكسته نمي شود و افراد پس از فرو نشستن هيجانات، به دنبال حل مشكل و حتي اصلاح و جبران ضعف ها و رفتارهاي نامناسب خود هستند. افزون بر اين، باورهاي ديني پايدار، عدالت محوري و مدارا سه مفهوم مركزي خانواده مطلوب و موفق از ديدگاه اسلام است.
« سيره خانوادگي ائمه(ع) نمونه كامل يك خانواده موفق و مطلوب اسلامي است. در اين خانواده ها رابطه عاطفي بسيار عميق است به گونه اي كه حضرت زهرا(س) عشق و محبت خود را نسبت به حضرت علي(ع) در سخن با سلمان ابراز مي دارد.
امامان معصوم(ع) براي همسران خود شخصيت و اعتبار قائل بودند.دراموراقتصادي، استقلال نظر آنها را ارج مي نهادند.درامورمعنوي ازآن ها كمك مي گرفتند. دربرخورد با فرزندانشان محبت، احترام، بازي با آنان، پذيرش آنان، آزادي و در عين حال نظارت برآنان، رعايت اعتدال بين آنها، دوري از تنبيه و سرزنش وبه طوركلي نرمي ومدارا با آنان را اصل قرارمي دادند.»و نيز بايد گفت خانواده موفق خانواده اي است كه در همه جوانب مثبت و موفقيت آميز، از رشدي متعادل و هماهنگ برخوردار باشد و از افراط وتفريط خودداري كند.
كلام آخر
براي داشتن خانواده اي موفق، بايد فصل اول را درست آغاز كرد با انتخاب همسري شايسته و واجد معيارهاي قرآني، آنچه در فصلي اتفاق مي افتد بر فصل بعدي اثر مي گذارد. بايد تلاش كنيم فصل هاي اوليه را بسازيم تا فصل هاي بعدي تقويت شوند.
داشتن خانواده اي گرم و صميمي و پر از موفقيت آرزوي همه ماست. بايد با تقويت ايمان و احترام به اصل تفاوت، بين زن و مرد، با ايثار و گذشت تعاون را در خانواده اجرايي كنيم تا به تفاهم و توازن كه خمير مايه موفقيت است برسيم و با تبادل انديشه و شور و مشورت در حفظ آن بكوشيم تا همواره طعم موفقيت را بچشيم.
نويسنده: فاطمه وحيدي
جهاد زن، خوب شوهرداري
«دخت نبي مكرم اسلام، الهام بخش و آموزگار این اصل اساسی بود که حقوق و وظایف در همه جا به ویژه در زندگی خانوادگی و اجتماعی و سیاسی دوشادوش یکدیگر و در کنار هم قرار دارند. از این رو کسی که انتظار دارد حقوق و آزادی و امنیّت و حرمت او از سوی دیگران رعایت گردد و شخصیّت و کرامت داشته شود، خود باید حقوق و آزادی و امنیّت و حرمت دیگران را پاس دارد. زن و شوهری که حقوق و حرمت همتای زندگی خویش را گرامی ندارد چگونه می تواند انتظار همکاری و همیاری و حق شناسی طرف مقابل خود را خواستار باشد.» امیر المؤمنین علی(ع) می فرمایند:
هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند، او را به هیچ کاری مجبور نکردم، او نیز مرا آزارده نساخت، در هیچ امری قدمی بر خلاف میل باطنی من بر نداشت و هر گاه به رخسارش نظاره می کردم تمام غصّه هایم برطرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم.
در جای دیگر می فرمایند:
«به خدا قسم! هرگز کاری نکردم که فاطمه (س) خشمگین شود، او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد.»
«شیخ مفید در کتاب «الارشاد» نقل می کند:
«جِهادُ الْمَرْأه حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛
جهاد زن، خوب شوهر داری کردن است.» یک زن آگاه و وظیفه شناس، اگر بتواند درون خانه، محیط مساعدی را برای رشد و کمال خود و شوهر و بویژه فرزندان خویش فراهم کند تأثیر مثبت و بسیار مؤثر آن در اصلاح جامعه و اخلاق و تربیّت آحاد آن، مشاهده خواهد شد. در حقیقت زن، سهم مستقیمی در فعال نمودن سایر نیروهای سازنده ی جامعه دارد. این حدیث گویای اهمیّت وظیفه ی خانه داری است چرا که آن را به مثابه ی جهاد می داند. پیامبر گرامی اسلام به اسماء بنت یزید که از زنان انصار بود و برای عرض سئوالی خدمت حضرت رسیده بود، فرمودند: «خوش رفتاری زنان با شوهر و جویای رضایت او شدن و دنبال کردن موافقت او، با همه ی فضایل و اعمال مردان در راه خدا برابری می کند»3. همچنین رسول خدا(ص) می فرماید: «آیا بهترین زنان شما را معرفی نکنم؛ هر گاه شوهر را بیازارد یا ناراحت کند، با پوزش و عذرخواهی نزد شوهر آمده و دست او را بگیرد و گوید: به خدا تا تو راضی نشوی خواب به چشم من نخواهد رفت.» 1 حضرت صادق(ص) فرمودند: «گروهی نزد پیامبر(ص) آمده عرض کردند: ما مردمی را دیدیم که برای بزرگانشان سجده می کردند، رسول خدا(ص) فرمود:
اگر سزاوار بود چنین فرمانی بدهم، همانا امر می کردم، زنان برای شوهران خود سجده کنند.»2
در حدیث دیگری که فرمودند: «ملعون است، ملعون است، زنی که شوهر خود را ناراحت نموده و بیازارد و خوشبخت است، خوشبخت است، زنی که که شوهر خود را گرامی داشته و او را اذیّت نکند و در همه ی حالات فرمان او برد.»3 در هر حال زن باید در برابر شوهر خود متواضع باشد و حقّ قهر نمودن از او را ندارد. زن نباید در محیط خانه و خانواده بد زبانی نماید چرا که باعث از هم گسیختن بنیان خانواده می شود. او نسبت به شوهر خود نباید بد گمان باشد، بلکه با داشتن حس اعتماد نسبت به شوهرش صفای دل و زندگی را در محیط خانواده به ارمغان آورد. بی احترامی و یا قدرنشناسی در برابر زحمات مرد، عمل شایسته ای نبوده و مورد تأیید مکتب اسلام نمی باشد. پیغمبر(ص) فرمودند: «شما زن ها ناسپاسگذار و نفرین گو هستید، چنان چه ده سال در خانه شوهر در ناز و نعمت به سر برید، اگر یک روز تنگدست شود یا اختلاف و اندوهی برای شما به وجود آید، لطف پیشین و احسان شوهر را نادیده گرفته می گویید؛ من هرگز از تو خیری ندیده ام.»4 زن نباید به خاطر هر چیز کوچکی دعوا و کشمکش را به خانه راه دهد، بلکه اگر زمانی همسرش دچار اشتباهی شد از او در گذرد، چرا که قرآن می فرماید: عفو کنید از بدی های یکدیگر تا خداوند هم گناهان شما را در روز قیامت عفو نماید (نور،22).
1ـ محدث نوری، مستدرک الوسائل، چاپ مؤسسه ی آل البیت لإحیاء التراث قم، کتاب نکاح،ج 14، ص 160.
2ـ عطیه صادق کوهستانی، زن زیباترین گل آفرینش، انتشارات نسیم حیات، چاپ دوم/1384، ص55.
3ـ حسن احمدی، زن در پیشگاه ولایت،ص 180،به نقل از بحارالانوار، ج 103،ص253. 4ـ همان، به نقل از محدث نوری، مستدرک الوسائل، کتاب نکاح، باب 70.
برای تامل : در جنگ و جهاد چه شرایطی حاکم است ؟ سختی ، تلاش ، مبارزه با دشمنان درونی و بیرونی و …. پس یک زن نمونه برای اینکه اجر جهاد را ببرد باید یک مجاهد واقعی باشد و در عرصه شوهرداری خوب تلاش و مجاهدت کند
پيامبر در قرآن
صلوات
عطری است که دهان انسان را خوشبو می کند
صلوات موجب کمال نماز می شود.
صلوات نوری در بهشت است.
صلوات شفیع انسان است.
صلوات ذکر الهی است.
×××××
« تقدیم به ماه یثرب، شاه بطحا، غوث دین، عقل اول، نور مطلق، مظهر اسرار رب »
نامهای مبارک حضرت محمّد (ص) در قرآن :
1. احمد (ص)
2. محّمد (ص)
3. یس
4. طه
بر اساس روایات :
1. ماحی (محو کننده کفر)
2. بشیر
3. نذیر
4. محمود
5. ابوالقاسم
6. حاد ( دشمن کننده با هر که دشمن خدا)
« مکارم اخلاق و محاسن آداب حضرت محمّد (ص) در قرآن »
نبی مکرم اسلام در تمام عمر پر برکتش از کودکی تا هنگامی که روح مقدسش به ملکوت اعلی پر کشید، نمونه و مظهر عالی ترین اخلاق، رفتار و گفتار بوده است. سنت و سیره ی آن حضرت برای همه ی انسانها و خصوصاَ مسلمانان الگویی پسندیده است و لذا بر همه ما لازم است ابعاد وجودی ایشان را بشناسیم و به حضرتش اقتدا کنیم.
در قرآن آیات بسیاری درباره ی اخلاق فردی، اجتماعی، خانوادگی و همچنین آداب زندگی رسول اکرم (ص) وجوددارد که ما در این بخش به یاری خداوند متعال به بررسی تعدادی از این آیات می پردازیم.
وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ (4-قلم)
در این آیه خلق بی مانند پیامبر را با صفت «عظیم » می ستاید و او را کانون عالی ترین صفات انسانی معرفی می کند. تو کانون محبت و عواطف و سر چشمه رحمت الهی هستی. کفار آزارت می دهند و تو آنها را انذار می دهی. ناسزایت می گویند و تو برای آمرزش آنها دست به دعا بر می داری. بر تو سنگ می زنند و خاکستر بر سرت می ریزند و تو هدایت آنها را طلب می کنی. اگر این اخلاق کریمه و ملکات فاضله نبود، آن ملّت عقب مانده جاهلی در آغوش اسلام قرار نمی گرفتند و به مصداق آیه « لا نْفضّوا من حولِکَ » همه از اطراف پیامبر پراکنده می شدند.
حضرت علی (ع) که از کودکی در دامان پیامبر اکرم (ص) رشد نمود و تا آخرین لحظات حیات پیامبر همواره یار و یاور ایشان بود، در مورد ویژگیهای اخلاقی و زندگی نبی اکرم چنین می فرماید:
« رفتار پیامبر با همنشینانش چنین بود که دائماَ خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملایم بود. هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عیبجو و مدیحه گر نبود. هیچ کس از او مأیوس نمی شد و هر کس به در خانه او می آمد، نومید باز نمی گشت. سه چیز را از خود رها کرده بود : مجادله در سخن، پر گویی و دخالت در کاری که به او مربوط نبود. سه چیز را در مورد مردم رها کرده بود : کسی را مذمت نمی کرد و سرزنش نمی فرمود و از لغزشها و عیوب پنهانی مردم جستجو نمی کرد. هرگز سخن نمی گفت مگر در مورد اموری که ثواب الهی را امید داشت. در موقع سخن گفتن به قدری نافذ الکلمه بود که همه سکوت اختیار می کردند و تکان نمی خوردند. به هنگامی که ساکت می شد آنها به سخن در می آمدند، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمی کردند. هر گاه فرد غریب و نا آگاهی با خشونت سخن می گفت و در خواستی می کرد تحمل می نمود و به یارانش می فرمود : هر گاه کسی را دیدید که حاجتی دارد به او عطا کنید. هرگز کلام کسی را قطع نمی کرد تا سخنش پایان گیرد.1
امروز بر همه ی مردم جهان و خصو صاَ ما مسلمانان لازم و ضروری است که افکار و اعتقادات، گفتار و کردار، سنت و سیره و اخلاق رسول اکرم (ص) را از طریق قرآن، احادیث و تاریخ بشناسیم و در همه ی مراحل زندگی، ایشان را اسوه و الگوی خود قرار دهیم. زیرا هدایت و سعادت ما در دنیا و آخرت در گرو این پیروی است. از خداوند متعال در رسیدن به این مهم یاری می طلبیم.2
«پیامبر رحمت (ص) اسوه ی حسنه »
لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً
بر اساس این آیه، پیامبر خدا اسوه ی حسنه نام گرفتند.
اسوه یعنی سر مشق و مقتدا.
عبارت اسوه سه مرتبه در قرآن آمده است. دو مرتبه در مورد حضرت ابراهیم (ع) (ممتحنه/4 و 6)و یک مرتبه در مورد حضرت محمّد (ص) در سوره ی احزاب. این آیه پیامبر اکرم(ص) را به عنوان انسانی کامل که نیکو ترین سر مشق و الگو می باشد، معرفی می کند. ایشان بهترین الگو در همه امور دنیا و آخرت هستند. در ایمان و اخلاص، در زهد و تقوی، در صبر و استقامت، در توکل و فداکاری، در شجاعت و دلاوری، در نظم و نظافت، در عبادت و خودسازی و خلاصه در تمام اعتقادات، اعمال و گفتار کاملترین سر مشق برای انسانهای جهان هستند و مردم با پیروی از این الگوی نیکو می توانند به سعادت دنیا و آخرت برسند.
«این آیات بیان کننده ی توکل پیامبر (ص) می باشند»
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ ( آل عمران- 159)
…قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ( ملک ـ 29)
عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (توبه-129)
ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ (شوری ـ10 )
این آیات بر سه دسته می باشند؛
1. آیاتی که بر پیامبر (ص) امر بر توکل به خدا شده است:
پس بر خدا توکل کن که تو همراه با حقیقتی روشن هستی. (نمل ـ79)
نشانی آیاتی دیگر: (آل عمران ـ159)(نساء ـ81) (انفال ـ61) (هود 123) (فرقان ـ 58) (شعراء ـ217)
2. آیاتی که توکل پیامبر بر خدا را بیان می کند:
این خدای یکتا پروردگار من است. بر او توکل کردم و به او روی می آورم. ( شوری 10)
نشانی آیاتی دیگر : ( رعد 30) (توبه 129)
3. آیاتی که کلمه توکل در آنها نیست امّا مفهوم آنها بیان کننده ی توکل پیامبر (ص) بر خداوند می باشد:
بگو : من درباره ی خود ـ جز آنچه خدا بخواهدـ مالک هیچ سود و زیانی نیستم… ( یونس 49)
نشانی آیاتی دیگر : (کهف 24 و 23)4
4. آیاتی که توکل پیامبر و مسلمانان بر خدا را بیان می کند:
… بگو : خدا برای من بس است. توکل کنندگان به توکل می کنند. (زمر ـ 38)
نشانی آیاتی دیگر : ( ملک 29)
بر اساس این آیات بر مؤمنان نیز لازم و ضروری است که به پیامبر خود تأسی نموده و بدانند در این تلاش و مبارزه تنها نیستند و خداوند تکیه گاه و یاور آنهاست.
«آیاتی که بیان کننده ی شدّت دلسوزی و علاقه ی زیاد پیامبر(ص) به هدایت مردم است»
از آیات قرآن و تاریخ استفاده می شود که پیامبران الهی همواره به هدایت مردم مشتاق بوده و با تمام توان می کوشیدند تا آنها به خداوند یکتا ایمان آورند. پیامبران از گمراهی مردم رنج می بردند و از این که آنها راه روشن را رها کرده به بیراهه می روند، فوق العاده اندوهگین می شدند،تا آنجا که گاهی آنها را تا سر حد مرگ پیش می برد. در دو آیه آز قرآن با عبارت «باخِعٌ نَفْسَکَ» دلسوزی فوق العاده پیامبر اکرم نسبت به مردم بیان می شود.شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطرشان از اندوه هلاک سازی. (کهف 18ـ6)شاید اگر از اینکه ایمان نمی آورند، خود را هلاک سازی (شعرا ـ3)… نباید که جان تو به خاطر آنها دچار اندوه شود … ( فاطر ـ8)از مجموع این آیات استفاده می شود که پیامبر اکرم به هدایت و ایمان مردم حریص و مشتاق بود و از گمراهی آنان بسیار رنج می برد. از این رو هر چه در توان داشت بکار می برد تا آنها را از شرک و آلودگی نجات بخشیده به راه راست هدایت کند. عدم ایمان مردم قلب مقدس پیامبر را دچار غم و اندوهی جانکاه می کرد و گاه این اندوه به قدری شدید بود که جان ایشان به خطر می افتاد، گویی می خواست از شدّت حزن و اندوه خود را هلاک سازد.
«وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» ( فرقان 29)
«پیامبر گفت : ای پروردگار من، قوم من ترک قرآن گفتند.»
این آیه ناراحتی و شکایت پیامبر اکرم را در پیشگاه خدا بیان می کند، شکایت از مردمی که قرآن را ترک کرده اند و در فهم و عمل به آن کوتاهی می کنند. قرآنی که وسیله هدایت و نجات بشریت است، قرآنی که عامل حرکت و ترقی و پیروزی است، قرآنی که سراسر درس زندگی می باشد، قرآنی که راه رسیدن به حیات طیبه را به ما می نمایاند. متأسفانه امروزه در میان بیشتر مسلمانان جنبه تشریفاتی پیدا کرده است.
آن را با صدای خوش می خوانیم و می شنویم. آن را با خط زبیا می نویسیم. برای حفظ مسافر و شفای بیمار بکار می بریم. ثواب قرائت آن را به مردگان و زندگان هدیه می کنیم. امّا تعداد کسانی که در خواندن و فهم معانی آن می کوشند اندک هستند و اندکتر کسانی که در عمل به دستوراتش کمر همّت بسته اند. امروز قرآن نه تنها در میان غیر مسلمانان، که در میان مسلمانان هم مهجور و متروک است.
«سخن رسول خدا (ص)»
یکی از خصوصیات بارز پیامبر اکرم راستگویی ددر سخن، بلاغت در گفتار و نفوذ کلام ایشان بود. سخنش همواره با تعقل و سنجیده بود و هیچ گاه کسی سخن لغو، ناپسند و دروغی از ایشان نشنید.در آیاتی به راستگویی و خصوصیات گفتار آن حضرت اشاره شده که در اینجا به بررسی چند آیه در این مورد می پردازیم.«…صدق الله و رسوله…»خدا و پیامبرش راست گفته اند. (احزاب 22)
این آیه زمانی نازل شد که احزاب به مدینه همجوم آوردند. مؤمنان گفتند : این همان وعده ای است که خدا و رسولش به ما داده اند و خدا و رسولش راست می گویند. در این قسمت آیه صفت راستگویی و صداقت برای خداوند متعال و رسولش اثبات می شود.
«…وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً (63ـ نساء)»
و اندرزشان بده به چنان سخنی که در وجودشان کارگر افتد.
در این آیه به پیامبر مأموریت داده می شود که با مردم و بخصوص با گفتار بلیغ، رسا و مؤثر سخن بگوید. بطوری که این سخنان در دل و جانشان نفوذ کرده و آنها را از درون تغییر دهد، شاید که هدایت شوند.
«…فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّیْسُوراً (28ـ اسراء)»
پس با آنها با نرمی سخن بگوی.
در آیه ی فوق خطاب به پیامبر می فرماید: اگر افراد نیازمندی از تو تقاضای کمک کردند و در آن موقع، کمک به آنها ممکن نبود، این کمک نکردن نباید با تندی و بی احترامی و یا تحقیر همراه باشد. بلکه لازم است با گفتاری نرم و سنجیده، توأم با ملاطفت با آنها سخن بگویی. قطعاً این دستور اخلاقی نه فقط به پیامبر، بلکه به همه مسلمانان است.
«وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى (3ـ نجم)»
پیامبر سخن از روی هوی نمی گوید.
یکی از عوامل گمراهی، پیروی از هواهای نفسانی است. کسی که در اعمال و گفتارش از خواسته های دل پیروی کند از راه راست منحرف شده و به ورطه ی هلاکت سقوط می کند. این آیه ساحت مقدس پیامبر را از این که از روی خواسته ی دل سخنی بگوید منزه می داند. تمام گفته های ایشان از منبع وحی سرچشمه می گیرد و بر اساس دستورات و پیامهای الهی می باشد.
«پیامبر اکرم اُسوه ی صبر و استقانت (صبر جمیل)»
هدایت مردمی که در میان آنها آفرادی لجوج، نا آگاه، مغرض و متعصب وجود دارد همیشه با مشکلات و رنجهای فراوان همراه است. زیرا آنها دائم مشغول توطئه و کارشکنی هستند. تحمل این مشکلات پایداری و صبری عظیم می طلبد. وقتی رسول اکرم دعوت خود را آغاز نمود، آزار و اذیت مخالفان هم از هر سو آغاز شد. گاه وجود مقدس آن حضرت را سنگسار می کردند، آن چنان که بدن مبارکش مجروح می شد. زمانی خاکستر و شکمبه شتر بر سرش می ریختند. گاه ساحر، دیوانه و شاعر خطابش می کردند. مدتی او و یارانش را در محاره قرار دادند و زمانی هم کمر به قتلش بستند. امّا پیامبر اکرم (ص) همه ی این دشواریها و ناملایمات را با توکل بر خدا و بر و استقامت تحمل نمود تا سرانجان به خواست خدا آیین او جهانی شد و ندای اسلام به سراسر جهان رسید. امروز بانگ اذان که فریاد پیروزی اوست هر صبح، ظهر و شام از چهار گوشه جهان به گوش می رسد. در آیاتی از قرآن به پیامبر اکرم فرمان می رسد که در انجام رسالت خود و عمل به دستورات خدا و تحمل آزار مخالفان، صبر و شکیبایی پیشه کند
.(دهر ـ 24) (قلم ـ 48) (طور ـ 48) (مؤمن ـ 55 و 77) (روم ـ 60) (مائده ـ 56) (مزمل ـ 10) (ق ـ 39 ) (ص ـ 17) (طه ـ 130) (معارج ـ 5) (یونس ـ 109) (هود ـ 49 و 115) ـ (نحل 127) (مریم ـ 65) (کهف ـ 28) (طه ـ 132)(احقاف ـ 35)
آری یکی از مهمترین خصوصیات اخلاقی که هر انسانی باید داشته باشد تا بتواند در زندگی موفق و سعادتمند شود، صبر و شکیبایی است. زندگی دنیا همواره با انواع مشکلات و سختی ها همراه است. بسیاری از این مصائب وسیله ای برای آزمایش هستند. و لذا برای موفقیت در این آزمون و رسیدن به سعارت و رستگاری باید صبر و تحمل را توشه ی این راه کنیم.
از همین روست که در آیات بسیاری رسول اکرم (ص) به صبر و شکیبایی فرمان داده می شوند که البته بهترین پشتوانه برای این صبر همان یاد خدا و ارتباط با مبدأ هستی معرفی شده است، چرا که پایداری در برابر هجوم مشکلات و آزار دشمنان کار آسانی نیست و پیمودن این راه به توشه ای دیگر نیاز دارد و توشه ای این راه نماز، عبادت، حمد و تسبیح خداوند و ذکر دائمی او می باشد. از سوی دیگر صبر جمیل زمانی تحقق می یابد که صفحه ی دل از هر گونه گناه و آلودگی پاک بوده و دل و زبان همواره به یاد خدا و ستایش او مشغول باشد.
«چهار خصوصیّت پیامبر(ص) در یک آیه»
«لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ (128ـ توبه)»
هر آینه پیامبری از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می اید، سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.
1. از جنس خود مردم(رسول من انفسکم)
2. رنج و ناراحتی مردم بر او سخت ناراحت کننده است.( عزیز علیه ما عنتتم)
3. علاقمند به مردم ( حریص علیکم)
4. رئوف و مهربان نسبت به مؤمنان. ( بالمؤمنین روف رحیم )
«شش ویژگی پیامبر(ص) در یک آیه»
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ (159ـ آل عمران)
به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی. اگر تند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.
1. مهربانی و نرمش با مردم.
2. پرهیز از خشونت.
3. عفو و بخشش خطاکاران.
4. طلب مغفرت برای خطا کاران.
5. مشاوره وهم فکری با مؤمنان.
6. قاطعیت در انجام تصمیمات و توکل بر خدا.
1ـ نمونه، ج 24، ص 372.
2ـ ابراهیم معتمدی نیا، مروری بر سیمای محمد رسول الله درقرآن،ص 90
مباهله
فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ (آیه ی61- سوره ی آل عمران)
در این آیه که در شأن خانواده ی مطهر پیامبر اکرم نازل شده است منظور از ابناءنا : امام حسن و امام حسین علیهم السلام، منظور از نساءنا: حضرت فاطمه (س) و منظور از انفسنا: حضرت علی (علیه السلام) می باشد.
مردم! ما ـ اهل بیت از فرزندان آدم و هوا و دودمان نوح و فرزندان برگزیده ی ابراهیم و تبار اسماعیلیم، ما آل محمد(ص)، در میان شما همانند آسمان بلند و همچون زمین گسترده و مثل خورشید پر فروغیم. همانند درخت زیتونیم که نه به شرق مایل است و نه به غرب. درختی که ریشه اش رسول خدا(ص)است و شاخه اش علی بن ابیطالب (ع) . سوگند به خدا ما ( اهل بیت) میوه آن درختیم، پس هر کس به یکی از شاخه های آن چنگ زند نجات می یابد ( و سعادتمند است) و هر کس از آن جدا شود جایگاهش آتش است).
( الرواع المختاره، سید مصطفی موسوی ، ص 72، خطبه ی 45.)
برای تامل: واقعا آفرینش چه بود یا چه ارزشی داشت که خداوند 14 نور را آفرید تا با آنها و همراه با آنها عشق ورزی کنیم ….14 نور که حتی نامشان نیز محبت و شعفی در دل می اندازند و بردن نامشان لذت بخش است …اگر چه خداوند آنها را برگزید اما خودشان نیز امانت الهی را خوب نگه داشتند و خوب حافظانی بودند و هستند ….