علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)19
19-نقصان محبت
خلأ عاطفي و رواني، راه را براي نفوذ انحرفات و گرايشهاي نامطلوب هموار مي نمايد و کمبودهاي فوق، نوجوان را آسيب پذير مي کند.
«هادفيلد»به عنوان يک روان شناس نوجواني مي نويسد:
از جمله علل رواني مي توان افراط تحريک حسي يا جنسي را نام برد که کودک نمي تواند از آن درگذرد، اما رايجترين علت رواني استمنا، نقصان محبت است. کودک چون از ديگران مأيوس و دلسرد شد، به خودش مي گرايد، به طوري که تمام زندگي عشقي وي متمرکز بر لذت جسماني گرديده و ميل شديدي براي احساس اين لذت حاصل مي کند.
علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)18
18-نگاه حرام
در کلام معصوم عليه السلام آمده است که:
نگاه حرام تيري از تيرهاي شيطان است.
اگر بگوييم که چشمان انسان دروازه ي ورود تصورات و انديشه هاي انسان است، گزاف نگفته ايم.دربيشتر موارد ابتدا چيزي را مي بينيم و پس از آن مدتها در آن زمينه فکرمي کنيم و تخيلات خود را بر آن اساس مي پروريم.
در حقيقت باز به کلام معصوم عليه السلام استناد مي جوييم که فرمود:
اي بسا نگاه [نامناسبي]که رنج و اندوه بي پايان به دنبال دارد.
نگاه حرام، مواد اوليه و مصالح لازم تصورات و تخيلات بعدي را فراهم مي کند، آنگاه نوجوان با استفاده از مناظر تحريک آميزي که مشاهده نموده است، سفر بي پايان و خطرناکي را آغاز مي کند و به نتايج نامطلوبي مي رسد. مقدمه ي تمامي رنجهاي روحي و آلام رواني، نگاه کنترل نشده و شهوت آلودي است که نوجوان را به مصيبتهاي بيشتري مبتلا مي سازد.
نوجواني مي نويسد:
از گناهان کبيره مي ترسم ولي هرگاه به دختري نگاه مي کنم ناخودآگاه دست به اين کار نادرست (استمنا)مي زنم و بعد هم ناراحت مي شوم.
در اين زمينه شاعر مطلبي را به صورت گويا بيان نموده است:
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
که هر چه ديده بيند، دل کند ياد
بسازم خنجري نيشش ز فولاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
شاعر راه حل مشکل را در از بين بردن چشمان مي داند، ليکن آيا بهترنيست اين گونه بيان شود که به عوض نابود کردن ديدگاني که امانت الهي هستند، نيروي اراده ي خود را تقويت کنيم و چشمان خود را تحت کنترل درآوريم تا به اين مشکلات مبتلا نشويم؟
کساني که ديدگان خود را نيزتربيت مي کنند و آنها را در زمينه هاي صحيح به کار مي گيرند، هيچ گونه شکوه اي از پيامدهاي داشتن چشم ندارند و راه حل را هم در نابودي آنها نمي دانند.
بديهي است کساني که چشمان آنها «هزره گرد»و فاقد کنترل باشد، هميشه دستخوش رنجهاي روحي و آلام دروني و بي شماري خواهند شد که ديدگانشان از آنها تصوير برمي دارد.لذا راه حل مسئله برخلاف آنچه که شاعر گفته است، در استعانت از خدا و در تربيت و کنترل و تسلط بر دل و ديده است.
علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)17
17-بيماريهاي انگلي
در پاره اي از موارد کودکان و نوجوانان بر اثر عواملي مبتلا به نوعي بيماري انگلي مي شوند.برخي از اين بيماريها با خارش زياد در موضع خاصي از بدن، همراه است. به ويژه زماني که اين موضع، دستگاه تناسلي کودک يا نوجوان باشد، مسئله حادتر مي شود.خارش، ايجاد حساسيت مي کند و حساسيتها نيز منجر به تحريک جنسي کودک يا نوجوان مي گردد.اگر چه در ابتدا هدف از خاراندن لذت جنسي نيست بلکه رفع تنش بيشتر مورد نظر است، لکن به مرور در اثر تکرار، کودک و يا نوجوان از اين کار يک نوع لذت جنسي کسب مي کند و در مواردي همچنان باقي مي ماند. در اين نوع موارد علاوه بر معالجه ي فرد از حيث بهداشتي، بايد او را مورد مراقبت و مداواي خاص رواني و اخلاقي نيز قرار داد تا ريشه ي اين عادت نامطلوب، به تدريج از بين برود.
علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)16
16-تنبيه بدني
از عوامل ديگري که به طورمؤثر در گرايش به «خودارضايي»نوجوانان نقش دارد، تنبيهات بدني است که در مورد کودکان و نوجوانان اعمال مي شود.در اين گونه موارد يافتن رابطه بين تنبيه بدني و خودارضايي نخستين گام محسوب مي شود.
يکي ازصاحبنظران در اين زمينه مي نويسد:
تنبيه بدني سخت، زيانهاي جسمي، جنسي و روحي فراوان دارد، به سهولت ممکن است کودکان را مبتلا به «ساديسم»، يعني جنون آزار و خون آشامي يا «مازوشيسم»ـ عکس ساديسم ـ يعني تمايل به برده صفتي و رنجبري گرداند. بسياري از کسان که در بزرگي، دچار ناشادکاميها و انحرافهاي جنسي شده اند، تنها در اثر کتکهايي بوده است که در کودکي خورده اند.«ژان ژاک روسو» نويسنده ي انقلابي قرن هيجدهم،درکتاب «اعترافات» خويش ضايعه ي ناميمون جنسي خود را که در اثرکتک خوردن از مربي خود در وي ايجاد شده و براي هميشه وي را رنج مي داده است، به وضوح شرح مي دهد.
اعمال و تکرار تنبيه بدني به رابطه ي قهرآميز،بين والدين و کودک يا نوجوان منجر مي شود و اين امرآنها را از هم دور و دورتر مي کند. گسستن اين پيوندها، نوجوان را در انزوا قرار مي دهد و همانگونه که قبلاً توضيح داديم، انزوا، بسترمساعدي براي رشد زمينه هاي انحرافات اخلاقي، از جمله «خودارضايي»است.
نوجوان 17 ساله اي از تهران مي نويسد:
آنچه که از خاطرات کودکي تاکنون به خاطر دارم، خشونتها و تنبيهات شديد بدني است که پدرم پيوسته در مورد من اعمال مي نمود.ابتدا به شدت متأثر مي شدم و گريه مي کردم ولي به تدريج اين مسئله برايم عادي شد. گرچه نفرت من از پدرم هرگز پايان نمي پذيرد و من هميشه پس از تنبيه بدني به گوشه اي از اتاقم مي خزيدم و روح زجرکشيده ام را با «خودارضايي» تسلي مي دادم، لکن مسئله زماني به اوج خود رسيدکه در 15 سالگي به بهانه اي اندک، به شدت تنبيه شدم.روح و جسم من زير ضربات شلاق پدر در هم شکست و پس از اين واقعه بود که من به دفعات متعدد و مکرر، به استمنا پرداختم.بعضاً مواردي پيش مي آمد که از شب تا صبح، چندين بار اين کار را مرتکب مي شدم.آنچه امروز برايم باقي مانده است، جسمي نحيف و در هم شکسته با روحي متزلزل و بغض و نفرت متراکمي است که نسبت به پدرم که او را «جلاد»مي نامم، در خود احساس مي کنم.نمي دانم که آيا راه نجاتي برايم وجود دارد يا نه؟
استاد «دکتر مهدي کي نيا»، يکي ديگر از صاحبنظران که از ديدگاه جرم شناسي به مسئله نگريسته است، در زمينه ي ارتباط تنبيه بدني و انحرفات اخلاقي و اجتماعي نوجوان مي نويسد:
تنبيه کودک يا نوجوان او را به تنبيه معتاد مي سازد و اين خود موجب ريشه گرفتن انحراف «مازوشيسم» (تمايل به خودآزاري)در او مي شود. تنبيه موجب عقب افتادگي و عدم رشد رواني و يا اختلال رواني مي شود.
تنبيه درسي است عملي براي پرخاشگري درحالت عصبانيت.کودک يا نوجوان مي آموزد که براي فرونشاندن خشم خود، ديگران را بيازارد و به اين ترتيب نهال انحراف ساديسم (تمايل به ديگر آزاري)در او غرس مي شود، يا ديگران را مي آزارد يا از آزردن حيوانات لذت مي برد.از اين رو تنبيه موجب بروز کينه و تقويت حس انتقامجويي مي گردد و کودک از آن درس سنگدلي و بي رحمي و قساوت و شقاوت مي آموزد. تنبيه اگر شديد و بيجا باشد، ممکن است واکنشهاي شديدي در پي داشته باشد:
کودک و نوجوان از خانه يا مدرسه فرار مي کند و به ولگردي رو مي آورد و در دام باند بزهکاران گرفتار مي شود.فرار، ناشي از عدم انطباق کودک با الگوي رفتار والدين و روبرو تافتن از آن است.
علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)15
15-نيمکتهاي مسئله آفرين
شکل قرارگرفتن دانش آموزان در کلاس درس و نشستن روي نيمکتهاي کلاس، يکي از مسايلي است که متأسفانه علي رغم اهميت آن،توجه جدي و لازم به آن معطوف نشده است.
ترديدي نيست که ما از دوره اي سخن مي گوييم که نوجوانان بيشترين استعداد تحريک پذيري را دارند.اين تحريک پذيري به گونه اي است که نوجوان حتي با کمترين تماس بدني و جسمي،کاملاً تحريک مي شود.وجود نيمکتهاي يکسره، که دانش آموزان به حالت فشرده اي در کنار هم مي نشينند (بخصوص کلاسهاي پرجمعيت)بيشترين زمينه را براي تحريک جسمي و جنسي آنان فراهم مي کند.
بهترين حالت نشستن در دبستانها و بخصوص مدارس راهنمايي، استفاده از ميز و صندليهاي يک نفره است که هيچ گونه تماس بدني بين دانش آموزان برقرار نمي شود.
لازم به يادآوري است که اولياي مدارس،علاوه بر مقطع راهنمايي و دبيرستان، در ساير موارد نيز بايد ترتيبي اتخاذ نمايند که نوجوانان از هرگونه عمل محرک دور بمانند.به ويژه کنترل درساعات تفريح، خارج شدن دانش آموزان به صورت فشرده و ناگهاني از کلاس، در صف ايستادنها، استفاه از استخرهاي دسته جمعي براي دانش آموزان و ساير موارد که نظارت و مراقبت مسئولين مدارس را مي طلبد، ازجايگاه خاصي برخوردار است.
علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)14
14-لباس نامناسب
عامل ديگري که در«خودارضايي»کودکان و نوجوانان مؤثر است، استفاده از لباسهاي نامناسب است.اين مسئله به دو صورت مي تواند مشکل آفرين باشد:
1-پوشانيدن لباسهاي جنس مخالف به کودک.
2-پوشانيدن لباسهاي تنگ، چسبان و تحريک آميز.
در حالت اول، معمولاً والديني به اين کار مبادرت مي نمايند که علاقمند به داشتن فرزند از جنس ديگري هستند؛ مثلاً پسردارند ولي شديداً خواهان دختر هستند و يا بالعکس دختر دارند و شيفته ي فرزند پسر مي باشند و چون آرزوي آنها تحقق پيدا نکرده است، با پوشانيدن لباس دختران براندام پسران و حتي آرايش دخترانه، سعي درتشفي ناکامي خود و آرزوي برآورده نشده،دارند و بالعکس در مورد دختران، پوشانيدن لباس پسرانه و فرم وآرايش پسرانه مطرح است.
اين عمل درايفاي نقش و «هويت جنسي»اختلال ايجاد مي نمايد و منجر به گرايش کودک به جنس مخالف مي شود.از اين رو توصيه مي شود که والدين، فرزندان خود را به همان وضعيت و جنسيتي که هستند بپذيرند و در همان هويت خاص تربيت کنند براساس دختر و پسر بودن، تربيت زن کامل و يا مرد کامل را در مورد آنها اعمال نمايند.
در حالت دوم،استفاده از لباسهاي تنگ و چسبان، منجر به تحريک جنسي فرزندان مي شود، بخصوص استفاده از شلوارها و لباسهاي نامناسب، باعث نوعي جلب توجه نوجوان به اعضاي بدن،به ويژه دستگاه تناسلي مي گردد.
علاوه براين که لباس تنگ از نظر بهداشتي براي بدن زيان آور است از حيث پرورش صحيح و حيات جنسي نيز آفاتي را به دنبال دارد.به اين لحاظ انتخاب لباس مناسب درسنين قبل از بلوغ و دوران بلوغ يکي از وظايف حتمي والدين است.
علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)13
13-مشکلات دوران پرستاري
درتقسيم بندي مراحل رشد، معمولاً دوره اي را که از تولد شروع مي شود و به سه سالگي ختم مي گردد،«دوره ي پرستاري»مي گويند.اين دوره بر حسب شرايط خاص کودک،حائزاهميت زيادي است.کيفيت شيرخوارگي، تغذيه تنظيم خواب کودک و نوع بازيهاي او مي تواند درحيات جنسي کودک تأثيرهاي زيادي برجاي گذارد.
نحوه ي خوابانيدن طفل ازجمله ي مهمترين مسايل است که بايد مادران به آن توجه خاصي داشته باشند.برخي از مادران، طفل را به حالت «دمرو» روي پاهاي خود مي خوابانند و او را تکان مي دهند.اين کيفيت، موجب تماس عضو جنسي کودک با مادر شده و او را تحريک مي کند يا خوابانيدن کودک دمرو در تخت يا رختخواب وي اگر به صورت عادت درآيد، آثار سويي در بر خواهد داشت.لذا در اين سنين که کودکان بعضاً بي قرارند و بد مي خوابند و نياز به مساعدت مادر دارند، از هرگونه دمرو خوابانيدن کودک و نيز هرحرکتي که منجر به مالش و تماس دستگاه جنسي کودک با بدن مادر،رختخواب و يا زمين شود، بايد خودداري شود و کودکان را از ابتدا به گونه اي عادت داد که به اصطلاح «طاقباز»بخوابند.
در تعليم نظافت و طهارت کودک نيزبايد دقيقاً توجه نمود که هنگام تطهيرکودک توسط يکي از والدين، بيش از اندازه، دست آنها با عضو جنسي کودک تماس حاصل ننمايد و گرنه منجر به نوعي احساس لذت در کودک شده و احتمالاً پايه گذار عادات نامطلوبي از قبيل دستکاري کودک و تماس با بدن و بالاخره استمنا خواهد شد.متأسفانه برخي از والدين براي سرگرم کردن کودک، با آلت جنسي او بازي مي کند.اين کار،گرچه موقتاً طفل را مشغول مي کند، ولي آثار بسيار وخيمي درآينده، درحيات جنسي و رواني کودک بر جاي مي گذارد، به گونه اي که جبران آن بعضاً دشوار خواهد بود.به اين گونه والدين بايد آموزش کافي داده شود تا در اين زمينه دچار لغزش و روشهاي غلط نگردند.
مورد ديگري که لازم است به آن اشاره کنيم، شيوه ي نامطلوب بعضي از والدين است که براي خندانيدن کودک، او را قلقلک مي دهند و اين کار را نوعي سرگرمي براي خويش و مسرت خاطر کودک تلقي مي کنند.در واقع اين عمل، نوعي تحريک بدني کودک محسوب مي شود که نواحي حساس و تحريک زاي بدن او از قبيل پهلوها، زيربغلها و نواحي ديگر را هدف قرار مي دهد و از نظر تربيتي بسيار زيانبخش و مضر است، زيرا اين عمل کودک را تحريک مي کند و او را مستعد تحريکات بدني ديگري که شخصاً ممکن است عامل آن باشد، مي نمايد و در حقيقت والدين ناآگاه با اين عمل، احساسات خفته ي او را بيدار مي کنند و درمعرض تحريکات زودرس قرار مي دهند.
علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)12
12-اضطراب و نگراني
دوره ي نوجواني را غالباً مي توان با اضطراب همراه دانست.اضطراب از آينده، ازدواج، شکست تحصيلي، فقدان اعضاي خانواده و بالاخره نگراني از سلامت جسمي و رواني، همه، موضوعهايي است که نوجوان را شديداً تحت تأثير قرار مي دهند.
در پاره اي از موارد علل اضطراب براي نوجوان روشن و معلوم است و در مواردي ديگر نامعلوم.ولي آنچه در همه ي اضطرابها مشترک است، رنج و اندوه نوجوان ازحملات اضطرابي است که به او هجوم مي آورند.
نگراني چيست؟
نگراني از ديدگاه روان شناسان مختلف مورد تعريف و بحث و بررسي واقع شده است که در اينجا به برخي از آنها اشاره مي شود:
1-احساس ناگواري که به نظر مي رسد، يک غريزه يا ميل از رسيدن به غايت و هدف خود باز خواهد ماند.
2-احساس و هيجاني انگيخته از بيم، در برابر شر يا خطري احتمالي و نزديک.
3-بيم خفيف مزمن و مستمر.
4-احساس تهديد و تلاقي مبهم با خطر،بدون اين که حتي شخص قادر باشد بگويد از چه چيز مشخصي هراسان است.
5-کشش و بي قراري و هيجان انتظار موجود ميان بيم و اميد.
يکي از صاحبنظران و روانکاوان معروف به نام خانم «کارن هورناي»مي گويد:براي روبرو شدن با مسئله نگراني، ما بايد سه نکته را به خوبي کاوش کنيم:
1-چه چيز مورد تهديد قرار گرفته است؟
2-چه چيز منشأ و موجب احساس خطر شده است؟
3-چه چيز موجب احساس زبوني در برابر خطر شده است؟
و بالاخره روانکاو وصاحبنظر برجسته اي همچون «اريک فروم» علل اساسي نگراني را در سه نوع تلخيص مي کند:
1-نگراني وجودي يا فلسفي.
2-نگراني اقتصادي.
3-نگراني تکاپويي.
نگراني وجودي يا فلسفي براي انسانهاي بهنجارنيز مطرح است و بيشتر اين مسئله طرح مي شود که انسان چرا بايد زندگي کند؟ و چرا بايد بميرد؟
نگراني اقتصادي به ميزان احساس امنيت فرد در برابر تهديدهاي شغلي و اقتصادي بستگي دارد.
نگراني تکاپويي به نقل و انتقال زندگي، مهاجرتها و مسايل ديگري از اين قبيل برمي گردد.
نگراني در سنين مختلف، انسان را تحت تأثير قرار مي دهد و حالت پيشرفته اش به نام «دپرسيون»(افسردگي)موسوم است در نوجواني، تظاهرات مختلفي را به وجود مي آورد.
برخي از روان پزشکان معتقدند که:
در بسياري از نوجوانان «دپرسيون»سبب مي شود که آنها دست به يک رشته ارتباط جنسي با ديگران (يا خود)بزنند.شايد مي خواهد خود را
با يک عمل جنسي، از افسردگي رهايي بخشد ولي بالعکس هر رابطه ي جنسي، احساس گناه و تقصير او را بيشتر مي سازد و در نتيجه مانند يک سيکل معيوبي اين اعمال جنسي را تکرار مي کند
اضطراب و نگراني، فرد را تحت فشار رواني خاصي قرار مي دهد، به گونه اي که او در صدد برمي آيد به عاملي پناه ببرد و در پناه آن، خود را از فشار مذکور برهاند.زماني که نوجواني داراي روابط معيوب و آسيب ديده اي با اطرافيان و والدين خود باشد، ترجيح مي دهد که به عوض پناه بردن به ديگري، به وجود خويش پناه ببرد و خود را تشفي بخشد.لذا گرايشهاي مقدماتي نوجوان به خودارضايي، اين گونه آغاز مي شود و با تکرار اين عمل، بر اضطراب او افزوده مي شود.
گفتگوهاي روشنگرانه و دوستانه با نوجوانان پيرامون ماهيت اضطرابها، چگونگي عملکرد آنها به ويژه شيوه هاي برخورد با نگرانيها مي تواند در کاهش دپرسيون آنان و در نتيجه در تخفيف «خودارضايي»آنان، بسيار مؤثر و مفيد واقع شود.
علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)11
11-حساسيتهاي پوستي
برخي از بيماريهاي جلدي در سنين کودکي و يا نوجواني سبب تحريک موضعي مي شود و ايجاد خارش مي نمايد.زمينه ي پيدايش اين گونه حساسيتها، ممکن است در عدم رعايت بهداشت، ايجاد عفونتهاي پوستي، حساسيت داشتن نسبت به مواد شيميايي و يا چيزهاي ديگر، وجود داشته باشد و به هرصورت در چنين موقعيتي نوجوان آماده ي تحريک مي شود و به نوعي براي رفع تحريک و تنش، اقدام مي نمايد.
«موريس دبس»صاحبنظر مسايل بلوغ، معتقد است:
گاهي اوضاع و احوال محلي (موضعي)نيزعمل استمنا (خودارضايي) را تحريک مي کند؛ مثلاً هر چيزي که موجب پيدايش خارش دستگاه تناسلي بدن شود و درنتيجه، دستمالي و تماس را موجب گردد.
دربرخي از موارد سوءتغذيه نيزمنجر به ايجاد عوارض پوستي مي شود و زمينه ي خارش را فراهم مي کند؛ مثلاً غذاها و خوراکيهايي که طبيعت آنها اصطلاحاً گرم است، اگر بيش از حد مورد نياز بدن مورد استفاده قرار گيرد، باعث مي شود که جوشهايي درنقاط مختلف بدن ظاهر شود و ايجاد حساسيت و تحريک نمايد.
لذا توجه به تغذيه ي صحيح و متناسب نوجوانان، به طور منظم حمام رفتن و رعايت اصول کامل بهداشت و در صورت مشاهده حساسيتهاي جلدي به يک متخصص امراض پوست مراجعه نمودن، مي تواند از دستکاري بيش از حد بدن و بخصوص دستگاه تناسلي جلوگيري نمايد.
علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي)10
10-عوامل محرک فرهنگي
شرايط فرهنگي و اجتماعي به گونه اي است که نوجوانان مانند ساير گروههاي سني در معرض بمباران بي وقفه ي پيامهاي اطلاعات و علوم مختلف قرار دارند.رسانه ها زبان ارتباطي اين پيامها با مردم است و نقش گسترده و فراگير آنها براي هيچ کس قابل انکار نيست.تبادلات فرهنگي کشورهاي مختلف از طريق کتب،مجلات، فيلمها و نوارهاي گوناگون و غيره انجام مي پذيرد،به گونه اي که امروزه هيچ کشوري نمي تواند فضاي فکري بسته و محدودي به وجود آورد.بايد اذعان نمود که بيشتر تبادلات فرهنگي، در برگيرنده ي عناصر منفي و جنبه هاي بدآموز مي شود، واقعيت امر آن است که در بيشتر نقاط کشورآثار سوء و نامطلوب فرهنگ مبتذل غرب را مي توان مشاهده نمود.
فرستنده هاي راديويي و تلويزيوني، فيلمهاي سينمايي وارداتي، سريالهاي خارجي مغاير با فرهنگ اسلامي، کتب و مجلات خارجي، نوارهاي ويدئو و کاست که آخرين فيلمهاي روي پرده را در دنياي غرب به سهولت به داخل کشور سرازير مي کند، عکسها و آلبومهاي مبتذل و ساير ابزار تبليغ که در دست دشمنان اين جامعه، به طورمؤثري عليه ما به کار گرفته است. مجموعاً ايجاد کننده ي محيط محرک جنسي براي نوجوانان اين مرز و بوم است.مع الاسف خطر ويرانگر اين هجوم تبليغاتي و فرهنگي کاملاً احساس نشده و لذا مقابله ي با آن هم کاملاً جدي گرفته نشده است.
گر چه مبادله ي اين ابزارهاي تبليغاتي به شيوه ي نسبتاً مخفيانه انجام مي گيرد، ولي مدارس و مراکز حضور نوجوانان، همچون ميادين ورزشي و پارکها و غيره، زمينه ي مناسب اين تبادلات را فراهم مي نمايد.
کتابهايي که به شرح و تفسير روابط زناشويي همراه با تصاوير و جزئيات پرداخته اند، کم نيستند و به راحتي قابل خريداري و استفاده ي نوجوانان مي باشند.
عکسهاي مبتذل و تحريک آميز جنسي به گونه اي روان شناسانه، اخلاق و فرهنگ نوجوانان را در معرض هجومي سخت و ويرانگر قرار داده اند.
پسر جواني در نامه اي اين گونه مي نويسد:
14 سال بيشتر نداشتم که با دانش آموز ديگري دوست شدم.يک روز عکسي را در محل خلوتي به من نشان داد که مو بر بدنم راست شد…من که تا آن روز چنين عکسي و صحنه اي را نديده بودم، کاملاً تعادلم را از دست دادم. براي مدتهاي مديدي، شب و روز به آن عکس فکر مي کردم و گويي در ذهنم زنده بود.هرکاري مي کردم از خاطرم نمي رفت و مرا رها نمي کرد، تا اين که پس از مدتها مقاومت در برابر «خودارضايي»مقاومتم را از دست دادم و مبتلا به اين بيماري خانمانسوز شدم.اکنون سالها از آن روز مي گذرد و من در صدد ترک برآمده ام ولي نياز به کمک شما دارم.بگوييد چه کنم؟
«سيلوانوس استال» مؤلف کتاب ارزشمند «آنچه که يک جوان بايد بداند؟» در اين زمينه مي نويسد:
گويند پس از آن که سروانتس نويسنده ي مشهور اسپانيولي در کتاب «دون کيشوت»از شواليه ي اسپانيا به سخريه و استهزا سخن راند، در خوانندگان چنان مؤثر افتاد که مردم ديگر پيرامون پهلواني و روحيه ي پهلواني نگشتند و ديگر از آن سرزمين، قهرماني برنخاست.پس اگر کتابي تنها بتواند خوي سلحشوري ملتي را اين سان دگرگون کند، يک مصنف زبردست خواهد توانست به آساني جواني را بفريبد و گمراه کند و او را با خواندن کتابي به ريشخند ساختن آيين پرهيزکاري و پسنديده دانستن زشتي برانگيزد، ادبيات هزل آميزي که از دايره ي شرم و آزرم بيرون است، منافي اصول اخلاقي و خطرناک مي باشد.