سلام بر دختر و خواهر و عمه ولايت
فاطمه معصومه (س) لقب «محدثه» را داشتند و حجت الاسلام مخبر در اين باره توضيح مي دهند: «محدثه نه به معناي کسي که فقط حديث مي گويد، يعني کسي که با اهل آسمان صحبت مي کند. ايشان به اين مقام و جايگاه رسيده اند که الهامات و واردات قلبي الهيه دارند.»
اين محقق و پژوهشگر حوزه دين را از زيارتنامه حضرت معصومه (س) ياد مي کنند و مي گويد: «در ميان همه امامزادگان چند امامزاده هست که زيارتنامه شان را امام معصومه انشا کرده و اداب زيارتشان را آموخته است.
اغلب زيارتنامه ها را علما با استفاده از زيارتنامه ائمه معصوم نوشتند. اين خود نشان از توجه ويژه امام معصوم به اين بزرگواران است که به نوعي قائم مقام امام معصوم هستند و مي دانيد که ما بر اساس اعتقادات شيعي معتقديم امام معصوم هم مانند پيامبر (ص) از روي هوا و هوس چيزي نمي گويد و آنچه مي گويد از وحي الهي است اما نه به معناي وحي قرآني؛ اگرچه که مي تواند منتخب از وحي قرآني باشد.»
در زيارتنامه حضرت معصومه (س) مي خوانيم السلام عليک يا بنت ولي الله و يا اخت ولي الله و يا عمه ولي الله. سه بار عبارت ولي الله تکرار مي شود و اين يعني پيوند ايشان با پدر و برادر و برادرزاده. تنها پيوند خوني نيست و بر اساس ولايت الهي است و حجت الاسلام مخبر توجه را به اين نکات دقيق زيارتنامه حضرت معصومه جلب و اضافه مي کند: «زيارتنامه حضرت معصومه (س) نکات بسيار دقيقي دارد که از ناحيه امام رضا (ع) نقل شده است.
اشاره به دختر و خواهر و عمه ولايت آن هم ولايت معصومانه، از نکات بسيار دقيقي است که افق هايي از عظمت حضرت فاطمه معصومه (س) به روي ما باز مي کند.
مقام و منزلت معنوى حضرت معصومه(س)
امام جواد(ع) فرمود:
«من زار عمتى بقم فله الجنّة»
يعنى: هر كس عمه مرادر شهر قم زيارت كند،بهشت بر او واجب است..
حضرت معصومه(س) بانويى آگاه از حوادث روز و محدثه اى سخنور و معلمه اى توانا بوده است وشاگردان زير نظر ايشان به تعليم اصول اسلامى مشغول بوده اند. همچنين كرامات زيادى از ايشان نقل شده است كه نشان مى دهد اين بانوى مؤمنه و دريادل از روحى بزرگ و شأنى رفيع در پيشگاه خداوند برخوردار است.
امام صادق(ع) مى گويد:
«الا اى قم حرمى…تقبض فيها امرأة من ولدى و اسمها فاطمة بنت موسى يدخل بشفاعتها شيعتى الجنة باجمعهم.»
«اى مردم!شهر قم حرم من است، بانويى از فرزندان من در اين شهر در مى گذرد كه نامش فاطمه دختر موسى است و شيعيان در روز قيامت با شفاعت او به بهشت مى روند.»
در روايتى ديگر از امام رضا(ع) آمده است:
«من زارها عارفاً بحقها فله الجنة»
كسى كه قبر فاطمه دختر موسى بن جعفر را آن گونه كه شايسته اوست زيارت كند، بهشت از آن اوست.
نقل شده است كه آيه:
« ان يشإ يذهبكم ايهاالناس و يات باخرين وكان اللّه على ذالك قديرأ»
اى مردم اگر خداوند بخواهد مى تواند شمارا از اين دنياببرد و قومى ديگر راجانشين شماسازد و خداوند بر اين كار قادر است»
بر پيامبر نازل شد، آن حضرت دست بر شانه سلمان فارسى گذاشت وفرمود:
«آنان هموطنان سلمان هستند.»
نقش حضرت معصومه(س) در مبارزه با حكومت بنى عباس
نقش حضرت معصومه(س) در مبارزه با حكومت بنى عباس
همان گونه كه مى دانيد،امامان معصوم داراى خواهران ديگرى هم بوده اند، پس چه دليلى دارد كه در ميان همه آنان، حضرت زينب و حضرت معصومه(س)دخت گرانقدر امام موسى بن جعفر(ع)با ابعادى متفاوت،همان ويژگى سفر حضرت زينب را در بر دارد، و در آن مرحله از تاريخ، حضرت معصومه(س)همان رسالتى را به عهده داشت كه حضرت زينب(س) بعد از ماجراى خونين كربلا عهده دار آن شده بود. زيرا در آن روزگار،ظلم و خفقان دستگاه بنى عباس در همه جا سايه افكنده بود. وحضرت معصومه و برادرش احمدبن موسى و چند تن از خواص ديگر،تنها شخصيت هايى بودند كه از توطئه نظام بنى عباس آگاهى داشتند و عواقب چنين توطئه اى را هم پيش بينى مى كردند.
بدين جهت، حضرت معصومه(س)براى افشاى چنين خيانتى عازم شهرهاى ايران شده و به افشاگرى عليه آنان پرداخت .
در واقع در سال 201 هـ ق. يك سال پس از سفر تبعيد گونه حضرت رضا(ع) به «مرو» حضرت فاطمه معصومه(س) همراه عده اى از برادران خود براى ديدار برادر و انجام رسالتى كه بر عهده داشتند تجديد عهد با امام زمان خويش راهى ديار غربت شد.در طول راه به شهر ساوه رسيدند،ولى از آن جا كه در آن زمان عده اى از اهالى از مخالفان اهل بيت بودند، با مأموران حكومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند و عده اى از همراهان حضرت در اين حادثه غم انگيز به شهادت رسيدند. حضرت در حالى كه از غم و حزن بسيار،بيمار شده بود، با احساس نا امنى در شهر ساوه فرمود:
مرا به شهر قم ببريد،زيرا از پدرم شنيدم كه فرمود:
«شهر قم مركز شيعيان ماست.»
سپس حضرت به طرف قم حركت نمود.
بزرگان قم وقتى از اين خبر مسرت بخش مطلع شدند،به استقبال آن حضرت شتافتند. و در حالى كه «موسى بن خزرج » بزرگ خاندان «اشعرى» زمام شتر آن مكرمه را به دوش مى كشيد; ايشان در ميان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر شد و در منزل شخصى «موسى بن خزرج» اجلال نزول فرمود. آن بزرگوار هفده روز در شهرقم به سر برد و در اين مدت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود و واپسين روزهاى عمر پر بركت خويش را با خضوع وخشوع در برابر ذات پاك الهى به پايان رساند.
سرانجام آن همه شوق و شور و شعف از «اجلال نزول كوكب ولايت و توفيق زيارت بانويى از تبار فاطمه اطهر» با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت،مبدل به دنيايى از حزن و اندوه شد، و اين غروب غم انگيز،عاشقان امامت و ولايت را در سوگ و عزا نشاند.
در خصوص علت بيمارى نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار،گفته شده است كه زنى در شهر ساوه ايشان را مسموم نمود. اين مطلب با توجه به درگيرى دشمنان اهل بيت با همراهان حضرت و شهادت عده اى از آن ها در «ساوه» و جو نامساعد آن شهر و حركت نابهنگام آن بزرگوار در حال بيمارى به سوى شهر قم،بعيد به نظر نمى رسد.
آرى،آن حضرت كه مى رفت زينبوار با سفر پربركتش سند گويايى بر حقانيت امامت رهبران راستين و افشاگر چهره نفاق و تزوير مأمونى باشد و همانند قهرمان كربلا پيام آور خون سرخ برادرى باشد كه اين بار مزدورانه به قتلگاه«بنى عباس» برده مى شد، ناگاه تقدير الهى بر اين قرار گرفت كه مرقد آن بزرگوار حامى خط ولايت و امامت قرار گيرد و براى هميشه تاريخ فريادگر مبارزه با ظلم و بى عدالتى ستم پيشگان دوران و الهام بخش پيروان راستين تشيع علوى در طول قرون و اعصار باشد.
بعد از وفات شفيعه روز جزا كه در دهم ربيع الثانى سال 201 هـ ق در 28 سالگى آن حضرت اتفاق افتاد، ايشان را غسل داده وكفن نمودند و سپس به سوى قبرستان «بابلان» تشييع كردند، ولى به هنگام دفن آن بزرگوار، به دليل نبودن محرم، «آل سعد» دچار مشكل شدند و سرانجام تصميم گرفتند كه پيرمردى به نام «قادر» اين كار را انجام دهد.
ولى قادر و حتى بزرگان و علماى شيعه قم هم لايق نبودند عهده دار اين امر مهم شوند; چرا كه معصومه اهل بيت را بايد امام معصوم (ع) به خاك سپارد.
مردم منتظر آمدن «آن پيرمرد صالح» بودند كه ناگهان دو سوار را ديدند كه از جانب ريگزار به سوى آنان مى آيند.وقتى نزديك جنازه رسيدند، پياده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاك ريحانه رسول خدا را در داخل سردابى «كه از قبل آماده شده بود» دفن كردند و بدون اين كه با كسى تكلم نمايند،سوار شده و رفتند و كسى هم آن ها را نشناخت.
به قول يكى از بزرگان، هيچ بعيد نيست كه اين دو بزرگوار، امامان معصومى باشند كه براى اين مهم به قم آمدند.
پس از به پايان رسيدن مراسم دفن، موسى بن خزرج سايبانى از حصير و بوريا بر قبر شريف آن بزرگوار بر افراشت و اين سايبان بر قرار بود تا زمانى كه حضرت زينب،دختر امام جواد(ع)، وارد قم شد و قبه اى آجرى بر آن مرقد مطهر بنا كرد.
و بدين سان تربت پاك آن بانوى بزرگ اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهل بيت(ع) و دارالشفاى دلسوختگان عاشق ولايت و امامت شد.
نماز برترين عمل، بهترين عبادت
در قرآن كريم ، علاوه بر ايمان كه يك فضيلت بزرگ و ارزش والايي در حيات انساني دانسته شده ، همواره از عمل صالح ، برونيكي وانجام كارهاي خير و شايسته در پرتو ايمان سخن به ميان آمده است.يكي از اين اعمال خير كه برترين آنها نيز مي باشد نماز است . چنانچه قرآن درمعرفي رسولان وفرستادگان حق تعالي چنين مي فرمايد: « وَجَعَلْناهُمْ أئِمة ًيَهْدُونَ بِأمرنا وَأوحَينا اِلَيْهِم فِعْلَ الخيراتِ وَاقامَ الصلوة وَايتاءَ الزَّكوةِ وَكانُوا لَنا عابِدين.»«وآنانرا پيشواي مردم ساختيم تاخلق را به امر ، هدايت كنند وهر كار نيكو را خصوص اقامه نماز واداء زكات را به آنها وحي كرديم وانها هم به عبادت ما پرداختند.» در اينآيه عطف اقامه نماز به جمله « فعل الخيرات» ازباب عطف خاص به عام است كه دليل افضليت اقامه نماز وپرداخت زكات به عنوان خصوص اعمال خير مي باشد وچنين چيزي رمز عبوديت وبندگي است. واز سوي ديگر هر روز چندين مرتبه طنين شكوهمند اذان واقامه درگوشمان مي پيچد كه « حيّ علي خير العمل» واين تنها بدين معنا نيست كه بهترين عمل نماز است بلكه مبين آن است نماز زادگاه همه اعمال خوب و پسنديده نيز هست ،وقتي دل از اغيار شسته و به يار سپرده شود جز مهبط ومنزل خوبيها نخواهد شداز امام صادق- عليه السلام - :« لَمَّا سُئِلَ عَنْ اَفضَلَ الأَعْمالِ بعد الْمَعْرِفَةِ: قال مامِن شَيءٍ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ تَعْدِل هذِهِ الصَّلاةِ» در پاسخ به سوال از بهترين اعمال بعد از معرفت خدا امام صادق -عليه السلام - فرموند: «بعد از معرفت خدا هيچ چيز با اين نماز برابري نمي كند». از ابوذر ( رحمة الله عليه ) روايت شده است كه گفت: بر فرستاده صلي الله عليه و آله خدا وارد شدم ، دراين هنگام او در مسجد تنها نشسته بود به من فرمود: اي اباذر ! براي مسجد سلام و درود است.گفتم: سلام و درود بر مسجد چيست ؟ فرمود: دو ركعت نماز كه آن را به جاي آوري ، گفتم: اي فرستاده خدا ، مرا به خواندن نماز سفارش كردي ، اكنون بيان فرماكه نماز چيست ؟ [ چه رتبه دارد ]. فرمود: خيرُ موضوعٍ ، فَمَن شاءَ أقَلَّ وَمَن شاءَ أكثَر. بهترين چيزي كه مقرر شده است و نيكوترين كار از كارهاي پرستشي است. هركه
مي خواهد آن راكمتر بخواند [ يعني به واجبات عمل كند] وهركه ميل دارد زياد بخواند [ به نوافل نيز عمل كند.] ا توجه به آنكه ابوذر ( عليه الرحمة ) با نماز آشنا بوده وبا عنايت به پاسخ پيامبرصلي الله عليه و آله روشن مي شودكه پرسش ابوذر درباره حقيقت رتبه نماز، درميان عبادتها بوده نه سؤال از حقيقت خودنماز با اين وصف نماز بهترين كارهاست چون همه كارهاي خوب از آن آغاز مي شود ويا بهتر بگوئيم نماز ، تمرين وتمهيد خوب شدن وخوب ماندن است ونزد خداوند باري تعالي كه همواره خير بندگان وسعادت ايشان را مدنظر داشته محبوبترين كارها نماز مي باشد چنانچهپيامبراكرم– صلي الله عليه و آله – فرموده اند:«أحَبُّ الاَعمالِ اِلَي اللهِ الصلوةُ لِوَقتها»« محبوبترين اعمال نزدخداي تعالي نماز در وقت خاص خودش مي باشد.»امير المومنين - عليه السلام - : آمده است كه فرموده اند:« ليسَ عَمَلٌ أحَبَّ اِلي اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الصلاةَ.» « هيچ كرداري درپيشگاهخداوندگرامي وبزرگ پسنديده ترومحبوبتر ازنماز نيست.»
برابر دانستن نمازبا ايمان
از ابتداي هجرت پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – تا حدود شانزده ماه ، مسلمانان ، نمازها و عبادات خود را به سوي بيت المقدس انجام مي دادند . ولي بنا به مصالحي خاص و با هدف رهايي از سرزنش يهود درمورد عدم استقلال قبله مسلمانان از بيت المقدس ، به سوي كعبه تغيير يافت.به همين جهت ، مسلمانان با اين سوال مواجه شدند كه حكم نمازها وعباداتي كه به سوي بيت المقدس گزارده اند چيست ؟ آيا آنها مورد قبول قرار مي گيرند يا نياز به قضا وتكرار دارد؟ و از طرف يهوديان محكوم شدند كه همه بر ضلالتند. در جواب ايشان اين آيه شريفه نازل شدكه : « … و ما كانَ اللهُ لِيُضيعَ ايمانَكُم… خداوند ايمان شما يعني نمازهاي گذشته شمارا ضايع نمي كند وآنرا مهمل وبدون اجر نميگذارد درتفاسير زيادي در ذيل اين آيه شريفه مقصود از ايمان را نماز مي دانندواين جايگاه رفيع واهميت فراوان نماز را مي رساند كه خداوند آنرا با ايمان برابر مي داند.درحديث مفصلي ازامام صادق –عليه السلام – از ايشان درمورد اينكه آيا ايمان گفتار بدون عمل است يا گفتار وعمل با اعضاء وجوارح بدن ، در بيان آيه فوق فرمودند:«…. فَسَمَّي الصَّلاةَ ايماناً فَمَنْ لَقِيَ اللهَ عَزَّوَجََّل حافِظاً لِجَوارِحِه مَوفياً كُلِّ جارِحَةٍ مِن جوارِحِه ما فَرَضَ اللهُ عَلَيْها ، لَقِيَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ مُسْتَكْمِلاً لِايمانِهِ وَهُوَ مَنْ اَهْلِ الجنه…. » «خداوند] در آيه مذكور ] نماز را ايمان ناميده است ، هركه خدا را ملاقات كند و وظايف لازم هر عضو خودرا انجام داده باشد خدا را با ايمان كامل ملاقات كرده و او اهل بهشت است…. » به اين معنا كه از نماز ،كه گل سر سبد عبادات عملي مي باشد ، در آيات وروايات به ايمان كامل تعبير شده است.
نماز به عنوان واجبي صريح وفريضه اي بزرگ
درقرآن كريم ، فرمان قطعي وحتمي پروردگار را مبني بر اقامه نماز درزمانهاي معين مطالعه مي كنيم . فرماني كه اطاعت وپيروي از آن بر هر گرويده اي واجب شده كه جاي هيچ درنگ وتقصيري در اطاعت و انجام آن روا نيست آنجا كه مي فرمايد : «….. فَاقيمُوا الصلوة ، انَّ الصَّلوةَ كانَت عَلَي المُؤمِنينَ كِتاباً مَوقوتاً » «… نماز را به جا آوريد كه نماز براي اهل ايمان حكمي واجب ولازم است.»از امام صادق – عليه السلام – درباره تفسير اين آيه پرسيده شد حضرت فرمودند: « كتابٌ واجبٌ » « يعني يعني فريضه اي واجب.»
ودرحديث ديگري امام باقر –عليه السلام– فرموده اند:« انَّما يَعْني وُجُوبُها عَلَي الْمُؤمِنين.» « يعني همانا وجوبش بر مؤمنين »
در توضيح مطالب بالا بايد گفت: وجوب نماز يكي از ضروريات دين مقدس اسلام وفريضه اي بزرگ ووظيفه اي سنگين در اين آئين پاك است به طوري كه منكر آن از دين خارج و به اتفاق دانشمندان اسلامي ( فقها ) كافر است وتارك آن ، با اعتراف به وجوبش بايد تعزير شود.
نماز نخستين فريضه مسلمانان
جو اختناق آور مكه به خاطر اذيت وآزار مشركان وهول واضطراب مسلمانان در آنجا ، به آنان اجازه نمي داد كه فرايضي داشته باشند وبتوانند واجبات عملي خود را به جاآورند ، لذا در مدتي كه پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – درمكه بود، هيچ عبادتي تشريع نشد ، مگرنماز كه بر او واجب وبرامت ، سنت ومستحب مؤكد بود. آنچه مسلم است اينكه در آغاز بعثت ، حضرت خديجه – سلام الله عليها– و امير المومنين - عليه السلام - با پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – نماز مي خواندند ودرنمازايشان ،عمل ركوع وسجود ، انجام مي شده است . و اين بر وجوب نماز بر پيامبر – صلي الله عليه و آله – قبل از تشريع آن بر مسلمانان دلالت دارد. بر طبق احاديث فراواني كه محدثان شيعه وسني – درمقام بيان وظايف عمده وبزرگ ديني دراسلام – نقل كرده اند نخستين فريضه واول واجب بر مسلمانان نماز ذكر شده است.(از جمله اينكه پيامبر – صلي الله عليه و آله – فرموده اند: « أوَّلُ مَا افْتَرَضَ اللهُ عَلي اُمَّتي صَلَواتُ الْخَمْس.» «اول چيزي كه خداوند بر امّتم واجب كرد ،نمازهاي پنجگانه بود.» اين وجوب نماز طبق برخي احاديث وهمچنين كتب تاريخي در شب معراج صورت گرفته ، هرچند تاريخ اين واقعه مهم دقيقاً معين نيست ، اما وقوع آن درمكه يعني قبل از هجرت بنابر آنچه از آيه اول سوره اسراء به دست مي آيد ، قطعي است.
نماز بهترين وزيباترين الگوي پرستش وبندگي
آن زمان كه خداوندمتعال اراده فرمود ، انسان را خلق كند فرشتگان ازاوپرسيدند:« خدايا براي چه مي خواهي موجودي را كه بر روي زمين فساد به پا مي كند وخون مي ريزد بيافريني ؟ در حاليكه ما فرشتگان پيوسته تو را تسبيح و تقديس مي نماييم .» خداوند – جل واعلي – از راه علم و معرفت ايشان را قانع نمود كه انسان از آنها داناتر وآگاه تر است. يكي از امتيازات انسان بر آنها وجميع مخلوقات اين است كه از قدرت فهم و تفكر و شناخت برخوردار است و امتياز ديگر انسان بر فرشتگان اين است كه انجام عبادات گوناگون ، كار و هنر انسان مي باشد يعني اوتوانايي عبادت وبندگي خدارا به شيوه ها وصورتهاي مختلف دارا مي باشد . درست است كه موجودات هستي همه در حال تسبيح ونمازند اما تسبيح ونماز انسان با ديگران فرق مي كند.رمز عظمت وشرافت او بر ملائكه آن است كه فرشته تنوع عبادت ندارد ،درواقع هر يك از فرشتگان با حالت خاصي درحال عبادت خداي عزوجل مي باشند ، گروهي از فرشتگان پيوسته در حال قيام اند وگروهي ديگر در حال ركوع وبرخي ديگر مدام در حال سجده اند و اين تنها هنر وامتياز انسان است كه در ميدان عبادت ، قادر به انجام و ارائه جلوه هاي متنوع عبادت مي باشد. از اين رونماز نه يك گل كه گلزار عبادت است ،چرا كه تكبير وتحميد وتعظيم ، تسبيح وتهليل وتسليم ، ركوع وسجود وقنوت و تشهد وقيام گلهاي اين بوستانند كه با در آمدن به اين گلزار،روح وجان معطر شده وازعصاره شفا بخشآن دلهامداوا مي گردد. ولذا بهترين الگوي عبادت وپرستش كه در كمال حسنوخيرمي باشد فقط مخصوص انسانهاست.
نماز همراهي با هستي
آسمان هاو كرات آنها ، زمين وكوههاي آن وهمه موجودات عالم مطيع ومجري فرمانهاي تكويني پروردگار وآفريننده خود هستند وحتي به اندازه سرمويي ازوظايف خود، تخطي نمي كنند بلكه فقط درمدار ومسير وحيطه اي كه براي آنها مشخص شده اجراي وظيفه مي كنند.آنچه هست اينكه انجام وظيفه موجودات ، آزادانه وعالمانه يعني از روي اختيار ودانش نيست وروح سركشي و عصيان در آنها وجود ندارد لذا همگي به تقديس وتسبيح حضرت حق - جل و علي – مشغولند. قرآن كريم درباره تسبيح همه موجودات هستي مي فرمايد: « تُسَبِّحُ لَهُ السَّمواتِ السَبْع وَالاَرْضِ وَمَن فيهنَّ وَانْ مِنْ شَيْ ءٍ اِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَلكِنَ لا تَفْقَهُونَ تَسبيحَهُمْ اَنَّهُ كانَ حَليماً غَفوراً.» « هفت آسمان و زمين وهرچه در آنهاست همه به ستايش وتنزيه خدا مشغولند وموجودي نيست جزآنكه ذكرش تسبيح وستايش حضرت اوست وليكن شماتسبيح آنها را فهم نمي كنيد . همانا او بسيار بردبار وآمرزنده است.» حتي غرش ابرها هم پيام آورتسبيح الهي اند:« يُسَبِّحُ ارَّعْدَ بّحَمْدِهِ.» نماز نه تنها يك تكليف وفريضه عبادي براي انسانها ست بلكه به مفاد برخي از آيات قرآني آفريده ها ومخلوقات ديگر ، همه براي خود، نمازي دارند كه غير از ذكر وتسبيح خداست ، آنجا كه مي فرمايد: « اَلَمْ ترَانّ اللَه يسبّحُ لَهُ مَنْ فِي السَمواتِ وَالارضِ وَالطَّيرِ صافّاتٍ ، كُلَّ قد عَلِمَ صلاتَهُ وتَسبيحَهُ واللهُ عليمٌ بما يفعلون» « اي رسول ما ، آيا نديدي كه هركسي در آسمانها وزمين است تا مرغ كه در هوا پر گشايد ، همه به تسبيح وثناي خدا مشغولند وهمه آنان صلوات وتسبيح خود را بدانند وخدا به هر چه كنند آگاهست.»
طبرسي (ره) مي نويسد:
مراد از« مَنْ» همه مكلفيناند يعني همه آسماني ها و زميني ها كه به زبان ، خداي را تسبيح مي گويند وبرخي فرموده اند: همه مخلوقات اعم از عاقل و غير عاقل است وبه كار بردن كلمه من كه در عاقلان ، استعمال مي شود از باب تغليب است ودرمعناي جمله«كُلٌ قَد عَلِمَ صَلاتَهُ وَتَسبيحَهُ» دونظر ابراز شده است كه:
1.ضمير فعل« عَلِمَ» به خدا بر مي گردد ، يعني ؛ خداوند ،نماز و تسبيح وذكر هريك از موجودات را مي داند.
2.ضمير به «كُل » بر مي گردد يعني ، هريك از آسماني ها وهر كدام ازآفريده ها ، نماز وتسبيحشان را مي دانند وطريق دعا و نماز خودرا مي شناسندآن دسته موجودات كه وجودشان آلي و بهره ده است و براي وجودي ديگر آفريده شده اند اينگونه در پي ستايش خالق خويش اند پس چرا انسان كه وجودش استقلالي است وبهرهمندترين موجودات هستي مي باشد با آنها همراهي نكند!(109 پس انسان نيز در قالب نماز با تمامي هستي همراهي نموده وزيباترين كرنشها را درمقابل هستي بخشي مطلق به عمل مي آورد وعمل اونه از روي جهل واجبار بلكه با اختيار كامل وآگاهي وعلم به ذات خالق بي نياز خودمي باشد.
آشنایی با ۷ زن خطرناک داعش
جذب تروریست از میان زنان و ایجاد گروههای ویژه زنان از میان آنها در گروه تروریستی داعش، پدیده ای است که از آغاز سال جاری میلادی به صورت آشکار بروز پیدا کرده است.
گروه تروریستی داعش پس از سیطره بر شهر “الرقه” اقدام به ایجاد دو گروه مسلح از زنان تروریست تحت عنوان “خنساء” (شاعر زن دوران جاهلی) و “ام الریحان” کرد.
وظیفه اصلی این دو گروه آموزش تعالیم مذهبی انحرافی مد نظر سرکردگان داعش به زنان و نظارت بر پایبندی زنها بر این تعالیم و همچنین بازرسی بدنی بانوان در ایستگاههای بازرسی است.
حقوق این زنان تروریست در داخل داعش تنها ۲۰۰ دلار است.شرط اصلی عضویت در این گروه، مجرد بودن و داشتن سن بین ۱۸ تا ۲۵ سال است.
پایگاه المسله در گزارشی که در این مورد منتشر کرده، آورده است یکی از علل تمایل زنان به فعالیت در گروه داعش اعتقاد آنها به این امر است که اگر در داعش عضو شوند از حملات تروریستی و خشونت دور می مانند و نسبت به زنان دیگر از قدرت بیشتری برخوردار خواهند بود و به این ترتیب اعتماد به نفس آنها افزایش می یابد و تصور می کنند که با مردان مساوی شده اند.
در ذیل اسامی هفت نفر از زنان فعال و خطرناک گروه تروریستی داعش آمده است که به شرح زیر است؛
۱و۲ –سلمی و زهره دوقلوهای انگلیسی، سومالیایی تبار که در ماههای اخیر به سوریه سفر کردند تا به جهاد نکاح (ترویج فحشا تحت عنوان جهاد) بپردازند، یکی از آنها نام “ام جعفر” را برای خود برگزیده است.
این دو خواهر که به دوقلوهای تروریست مشهور شده اند از اطلاق این عنوان بر روی خود اظهار خشنودی کرده اند.
روزنامه دیلی میل با انتشار گزارشی در این خصوص اعلام کرده است که این دو خواهر انگلیسی اعلام کردند که هرگز قصد بازگشت به انگلیس را ندارند و در کنار جهاد نکاح اقدام به حمل سلاح و جنگ با ارتش سوریه کرده اند.
۳-"ام المقداد” معروف به “امیرة نساء” داعش ( یا شاهزاده زنان داعش) که مسئولیت جذب دختران و زنان را به عنوان تروریست در استان الانبار عراق بر عهده دارد.
وی که ۴۵ سال سن دارد، سعودی الاصل است. ارتش عراق در ژانویه سال جاری توانست وی را دستگیر کند.
۴-"أم مهاجر” تروریست تونسی است که همراه همسر خود از عراق به سوریه منتقل شد.وی همه دخترانش را به عقد سرکرده های داعش در آورده است.
ام مهاجر یکی از سرکردگان گروه تروریستی خنساء است که حدود ۶۰ زن در آن فعالیت می کند، این گروه تروریستی به پوشیدن برقه های سیاه و حمل اسلحه های کشنده معروف است.
۵-"ندی معیض القحطانی"، ملقب به ندی القحطانی، اولین زن تروریست سعودی است که به داعش پیوسته است. برادر وی نیز در داعش فعالیت می کند و از همین رو وی نام “اخت جلییب” را برای خود انتخاب کرده است.
وی دلیل اصلی پیوستنش به گروه داعش و ترک همسر و فرزندانش را شانه خالی کردن مردان از پیوستن به داعش اعلام کرده است.
این زن سعودی اعلام کرده است که قصد دارد در یک عملیات انتحاری مشارکت کند و به این ترتیب اولین زن انتحاری در داخل گروه تروریستی داعش خواهد بود.
اخت جلییب پیشتر اعلام کرده است که گروه شورشی موسوم به ارتش آزاد، افراد داعش را در “تل رفعت” در سوریه هدف قرار داده است.
۶-"ام لیث” که با هدف مشارکت در جهاد نکاح از انگلستان به سوریه رفته است و اعلام کرده که تمایل دارد همسر “شهدای داعش” باشد.
۷-"ام حارثه” که طبق گزارشی که شبکه العربیه از وی منتشر کرده است، دوست ام لیث است، وی که به زبان انگلیسی تسلط دارد و در پایگاههای ارتباط اجتماعی در اینترنت فعال است، عضو گروه خنساء در سوریه است.
وی تصاویر زیادی از جنایات داعش در سوریه در پایگاههای اینترنتی منتشر کرده است. همچنین انتشار تصاویر متعلق به نیروهای ارتش سوریه که سرهای آنها بریده و بر روی بدنشان قرار گرفته بود، در روز عید فطر توسط این زن تروریست صورت گرفت.