شفاعت و شکايت قرآن در قيامت
درروايات و احاديث زيادي قضيه قرآن و شفاعت کردن آن از اهل خود و قرائت کنندگان وارد است.در حديث آمده است:
مؤمني که قرآن را در حال جواني قرائت کند.قرآن با گوشت و خون او در آميزد و خداوند او را با سفراي نيکوکار قرار دهد و قرآن در قيامت پناه اوست و در محضر حق گويد:خداوندا هرعاملي اجر عملش را گرفت غير ازعامل به من؛پس بهترين عطاياي خود را به او برسان.پس خداي تعالي به او بپوشاند دو حله از حله هاي بهشتي و بر سر او تاج کرامت نهد.پس خطاب شود :آيا راضي شدي ؟قرآن عرض کند :من اميد بيشتر داشتم .پس امن و امان را به دست راست او دهند و خلد را به چپ،پس داخل بهشت شود وبه او گفته شود قرائت کن و مرتبه اي بالا بيا!پس به قران خطاب شود :آيا او را به مقام مطلوب اش رسانديم و تو راضي شدي؟عرض کند:آري.
درجاي ديگر از حضرت رسول اکرم صل الله عليه و آله آمده است:«ان القرآن شافع مشفع؛قرآن شفاعت کننده اي است که شفاعت پذيرفته مي شود.»
نکته ديگر اينکه حتي شفاعت حافظان و حاملان قرآن در مورد اعضاي خانواده اش پذيرفته مي شود.هم چنان که رسول اکرم صل الله عليه و آله فرمودند:
هر که قرآن بخواند تا حفظ شود ،خداوند او را به بهشت داخل خواهد کرد و شفاعتش را درباره ده تن از خانواده اش که آتش بر آن ها واجب شده ،مي پذيرد.
ودرجاي ديگر رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
قرآن را فرا بگيريد که قرآن در روز قيامت نزد صاحبش ،يعني کسي که آن را ياد گرفته و بدان کار بسته ،در چهره جواني نيکو روي رنگ برگشته مي آيد،پس بدو مي گويد:من بودم آنکه تو را در شب بيدار نگاه مي داشتم ودر
روزها تو را تشنگي مي دادم و آب دهانت را خشک مي ساختم و اشکت را روان مي کردم.تا هر کجا باشي من با توأم .هر بازرگاني در پي تجارت خويش است و من امروز براي تو در پي بازرگاني و سودا گري ام.مژده درياب!که براي تو کرامتي از خداي عز وجل خواهد بود.پس تاجي آورند و بر سرش نهند و امان به دست راست او عطا شود و جاوداني در بهشت ها به دست چپ او وبه دوحله خلعت پوشانده شود ،سپس بدو گفته شود:بخوان قرآن را و بالا برو!پس هربار که آيه اي را قرائت کرد درجه اي بالا رود و پدر و مادرش اگر مؤمن باشند به دو حله خلعت پوشانده شوند .پس از آن به آنان گويند اين،پاداش شما که به فرزند خود قرآن آموختيد.
شکايت قرآن در روز قيامت
متأسفانه در بسياري از جوامع مسلمان قرآن در زندگي آنان غايب و مهجور است.تا آنجا که حتي بسياري ،تلاوت و قرائت آن را هم به درستي نمي دانند ،تا چه رسد به مراحل بالاتر آن اعم از ترجمه ،تفسير ،تدبر و عمل به آن!
در کافي از امام صادق (ع)روايت شده است که فرمود:
سه چيز است که به درگاه خدا عزو جل شکايت مي کند :مسجد ويراني که اهلش در آن نماز نمي خوانند؛دانايي ميان نادان ها و مصحفي که آويخته است و گرد بدان نشسته و آن را نمي خوانند.
شهيد مطهري درباره مهجوريت قرآن چنين مي گويد:
ما امروز از اين نسل گله داريم که چرا با قرآن آشنا نيست؟چرا در مدرسه ها قرآن ياد نمي گيرند .حتي به دانشگاه هم که مي روند از خواندن قرآن عاجزند ؟
البته جاي تأسف است که اين طور است.بايد از خودمان بپرسيم ما تاکنون چه اقدامي در اين راه کرده ايم ؟آيا با همين فقه و شرعيات و قرآن که در مدارس است توقع داريم نسل جوان با قرآن آشنايي کامل داشته باشد؟!عجبا!که خود نسل قديم قرآن را متروک و مهجور کرده ،آن وقت از نسل جديد گله دارد که چرا با قرآن آشنا نيست.قرآن در ميان خود ما مهجور است و توقع داريم نسل جديد به قرآن نچسبد.اگر کسي علمش علم قرآن باشد .يعني در قرآن زياد تدبر کرده باشد ،تفسيرقرآن را کاملاًبداند ،اين آدم چقدر در ميان ما احترام دارد؟هيچ!ولي اگر کسي «کفايه»آخوند ملا کاظم خراساني را بداند يک شخص محترم و با شخصيتي شمرده مي شود .پس قرآن در ميان خود ما مهجور است و درنتيجه همين اعراض از قرآن است که به اين بدبختي و نکبت گرفتار شده ايم .ما مشمول شکايت رسول خدا صلي الله عليه و اله هستيم که به خدا شکايت مي کند:«يا رب ان قومي اتخذوا هذا القرآن مهجوراً؛پروردگارا قوم من اين قرآن را مهجور ساختند…»(فرقان:30)عجيب است که در حساس ترين نقاط ديني ما اگر کسي عمر خود را صرف قرآن کند،به هزارسختي و مشکل دچارشود.از نان،اززندگي و از شخصيت و احترام و از همه چيز مي افتد،ولي اگر عمر خود را صرف کتاب هايي از قبيل کفايه بکند،صاحب همه چيز مي شود .در نتيجه ،هزارها نفر پيدا مي شوند که کفايه را «چهارلا»بلدند،يعني خودش را بلدند ،رد کفايه را هم بلدند .رّد ردّ او را هم بلدند ،ردّ ردّ او را هم بلدند!ولي دو نفر پيدا نمي شود که قرآن را به درستي بداند !از هر کسي درباره يک آيه قرآن سؤال شود،مي گويد:بايد به تفاسير مراجعه شود.عجب تر اينکه اين نسل که با قرآن اين طور عمل کرده ،از نسل جديد توقع دارد که قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل کند!اگر نسل کهن از قرآن منحرف نشده بود ،قطعاً نسل جديد منحرف نمي شد ..!بالاخره ما کاري
کرده ايم که مشمول نفرين پيغمبر صل الله عليه و اله و قرآن شده ايم.رسول خدا صل الله عليه و آله درباره قرآن فرمود:«انه شافع مشفع و ما حل مصدق؛يعني قرآن در نزد خدا و در پيشگاه حقيقت وساطت مي کند و پذيرفته مي شود و نسبت به بعضي که به او جفا کرده اند سعايت مي کند و مورد قبول واقع مي شود.»
پس وظيفه ما است که قرآن ،اين کلام خداوند سبحان را از مهجوريت درآوريم و آن را پيشاپيش خود قرار دهيم و در زير سايه آن به هدف نهايي خلقت انسان که همان سعادت و کمال است ،برسيم.
روزه بي سحری ممنوع!
توصيه هاي تغذيه اي در ماه مبارک رمضان
فوايد فراوان و گوناگون روزه که يکي از ارکان عبادي دين مبين اسلام است، برهيچ کس پوشيده نيست. از آنجايي که رعايت نکات پزشکي و تغذيه اي در ماه مبارک رمضان مي تواند در حفظ سلامت و فعاليت مناسب بدني فرد روزه دار موثرتر باشد، در اين مقاله سعي شده که ابتدا توصيه هاي همگاني تغذيه اي براي عموم مردم و سپس توصيه هاي اختصاصي براي افراد مبتلا به بيماري هاي مختلف ارائه گردد:
توصيه هاي همگاني:
1-به جاي شيريني هاي تهيه شده با شکر سفيد، افطار را با يک قند طبيعي از جمله خرما، کشمش و عسل آغاز کنيد. به اين ترتيب اشتهاي شما کنترل شده و نياز بدن به مواد قندي ساده پس از گرسنگي طولاني تامين مي گردد. البته در مصرف اين نوع قندها اعتدال را فراموش نکنيد.
2-افطار را با صرف غذاي سبک نظير سوپ و آش (رقيق و بدون سير و پياز سرخ کرده) آغاز کنيد و شام را ساعاتي بعد ميل نماييد. مصرف همزمان افطار و شام و وارد کردن يکباره مواد غذايي حجيم و متنوع به دستگاه گوارش، مطلوب نبوده و مي تواند مشکلاتي را به دنبال داشته باشد.
3-به جاي آب سرد، از آب گرم استفاده کنيد. خوردن چاي شيرين کم رنگ، شير گرم، فرني يا شير برنج و هليم کم روغن در افطار مناسب است و توصيه مي گردد که صرف مايعات با فاصله (1/5-2)ساعت بعد از غذا صورت گيرد.
4-نوشيدني هاي کافئين دار مانند قهوه و چاي، ديورتيک هستند وکاهش ناگهاني آنها موجب سردرد و کج خلقي مي شود، لذا بهتر است چند هفته قبل از رمضان صرف اين نوشيدني ها را به تدريج کاهش دهيد.
5-پرخوري در افطار وسحري هر دو مضر است و اشتها را در طول روز کاهش نمي دهد، بلکه برخلاف عقايد عوام، پرخوري در وعده سحري با افزايش انسولين خون موجب بروز سريع تر گرسنگي در روز خواهد شد.
6-خوردن سحري سبک براي افراد نرمال، به ويژه افراد چاق و خوردن سحري متعادل از نظر دريافت کالري، مواد مغذي و پروتئين براي گروه هاي به اصطلاح در معرض خطر توصيه مي گردد. مصرف متعادل غذاهاي ديرهضم از جمله حبوبات و غذاهاي چرب با توجه به تخليه ديرتر معده، گرسنگي روزانه را کاهش مي دهد.
7-مصرف زياد سبزيجات از جمله بادمجان، فلفل، غذاهاي پر ادويه و شور و نيز غذاهايي چون کله پاچه و سيرابي مي تواند منجر به تشنگي زياد در طول روز شود.
8-کساني که با توجه به نوع کار و فعاليت روزانه خود بيشتر عرق مي کنند، بايد نمک مصرفي خود را در افطار و سحري افزايش دهند و کساني که از طرف پزشکان محدوديت مصرف نمک دارند، در ماه رمضان نيز بايد آن را رعايت کنند.
9-از نظر تغذيه اي، روزه بي سحري به خصوص براي نوجوان در حال رشد و افراد ضعيف مانند سالمندان توصيه نمي شود. از طرف ديگر روزه داري طولاني مدت و بدون سحري مي تواند در ايجاد بودي بد دهان، سردرد عضلاني، سستي و بي حالي بيش از حد موثر باشد.
10-افراد چاق بايد الگوي غذايي تجويز شده توسط مشاور تغذيه را در ماه رمضان نيز رعايت کنند. مصرف غذاهاي چاق کننده به ويژه غذاهاي غني شده از شکر و قندهاي ساده، غذاهاي سرخ کردني و همچنين خواب زياد در طي روز مي تواند موجب افزايش وزن حتي در ماه رمضان شود.
توصيه هاي ويژه براي افراد لاغر
1-افراد لاغر بهتر است در افطار، شام و سحري همراه با يک و يا دو ميان وعده، از گروه هاي مختلف غذايي استفاده کنند و براي جبران کمبود ويتامين ها، مواد مغذي و نيز جلوگيري از کاهش بيشتر اشتها، از مکلمل هاي ويتاميني استفاده کنند.
2-از آنجايي که افراد لاغر اکثراً مستعد کم خوني هستند، لذا توصيه مي شود از مصرف آب و چاي زياد در افطار و قبل از وعده غذايي پرهيز کنند و تا (2)ساعت بعد از غذا چاي ننوشند.
3-افراد لاغر مي توانند از مواد قندي و نيز غذاي پرچرب بعد از افطار و شام استفاده کنند.
توصيه هاي ويژه براي بيماران کم خون
1-در کساني که سطح شاخص هاي خوني آن ها در مرز پايين محدوده طبيعي مي باشد، کاهش دريافت مواد مغذي در ماه رمضان ممکن است ميزان اين شاخص ها را باز هم کاهش دهد، لذا بايد به کيفيت غذاي مصرفي خود در اين ماه مبارک توجه بيشتري نمايند.
2-براي اين افراد افزايش مصرف مواد غذايي غني از آهن و پروتئين ها به ويژه پروتئين هايي از نوع هم (اولويت گوشت قرمز به پروتئين گياهي) توصيه مي شود. همچنين مصرف ميوه هاي خشک به خصوص زرد آلو و تمشک و مصرف آجيل خام (مانند پسته و بادام)مفيد است.
3-اين افراد بايد از مصرف چاي تا (2)ساعت بعد از غذا به ويژه پس از مصرف مواد غذايي غني از آهن پرهيز کنند.
توصيه هاي ويژه براي بيماران کليوي (سنگ ساز)
1-اين بيماران بايد در طول روزه داري از انجام فعاليت فيزيکي سنگين و قرار گرفتن در معرض تعريف، خودداري نمايند و در طول شب براي رقيق کردن ادرار و شستشوي کليه ها مايعات فراوان بنوشند.
2-حتي الامکان حجم غذاي دريافتي را کمتر نموده و به خصوص در مواقع سحري، غذاي سبک و آب زياد بنوشند.
3-از مصرف غذاهاي حاوي املاح سنگ ساز خود داري نمايند.
اين نوع غذاها عبارتند از:
الف-نوشابه هاي گازدار
ب-غذاهايي با منشا حيواني که به علت دارا بودن فسفات زياد، دفع کلسيم از ادرار را افزايش مي دهند.
ج-غذاهاي حاوي اگزالات از قبيل کاکائو، چاي پررنگ، آجيل و سبزيجاتي مانند، اسفناج، کلم، ريواس، گوجه فرنگي، کدو و …
توصيه ويژه به بيماران قلبي-عروقي
1-اين بيماران بايد از مصرف غذاي سنگين در افطار خودداري کنند و رژيم پايين آورنده فشار خون تجويز شده توسط مشاور تغذيه را رعايت نمايند.
2-عدم استفاده از غذاهاي نفخ آور و پرهيز از استرس براي اين بيماران توصيه مي شود.
از جمله غذاهاي نفخ آور مي توان به موارد زير اشاره نمود:
الف-حبوبات (البته براي جلوگيري از اثرات نفخ اور، مي توان آنها را چند ساعت قبل خيسانده و دوباره آب آن را تعويض نمود.)
ب-مصرف شير در افرادي که مدت زمان طولاني شير مصرف نکرده باشند.
ج-سوربيتول (شيرين کننده کم کالري)
د-عادات بد غذايي از جمله مصرف آب سرد بعد از غذا، با عجله غذاخوردن و خوب نجويدن
3-اين افراد براي تنظيم ميزان داروي مورد نياز خود با مشورت پزشک مي توانند از داروهاي با اثر دراز مدت استفاده کنند و مصرف داروهاي ديورتيک را کاهش دهند. در هر حال، روزه مي تواند به کاهش فشار خون کمک کند.
توصيه هاي ويژه به بيماران ديابتي
1-اين افراد بايد رژيم غذايي ديابتي را در افطار و سحري رعايت نموده و از مصرف غذاهاي شيرين در ماه رمضان پرهيز نمايند.
2-پرخوري در افطار و سحري براي بيماران ديابتي مضر است و قند خون آنها را افزايش مي دهد.
3-روزه داري فرصت ايده آلي براي بيماران چاق است تا وزن خود را کم کنند.
نتيجه گيري
تمرين (30)روز روزه داري نه تنها در ابعاد معنوي، بلکه در ابعاد پزشکي-بهداشتي نيز يک فرصت طلايي براي هر انسان کمال جو و با ايمان است که بدن را از سموم و چربي هاي انباشته شده طي يازده ماه سال پاکسازي کنند و بعد از اين دوره نيز با پرخوري و يا بدخوري بدن خود را محل تجمع سموم ننمايند.
قرآن را رها نکنید
قرآن را رها نکنید
شهید مولوی فیض محمّدحسین بر
مولوی فیض حسین بر با قرآن انس و الفتی تمام داشت. روزها و شبها را با خواندن قرآن سپری می نمود. با تأمل و تفکر به ترجمه و تفسیر آیات قرآن می پرداخت و مضامین و مفاهیم ظاهری و باطنی آن را درک می کرد. توصیه ای برگرفته از قرآن را برای مردم بازگو می کرد و در محل به دستورات و تعالیم قرآن التزامی شدید داشت. در مسجد، خانه و محافل مختلف، قرآن را سرلوحه ی زندگی، گفتار و کردار قرار داده بود. درصدد بود تفسیری را که استادش بر قرآن نوشته به فارسی برگرداند.
*************************
مولوی همواره می گفت: «قرآن را رها نکنید. اگر شما قرآن را رها کنید، خداوند شما را رها می کند.»
گاهی می گفت: «اوصیکم بتقوی الله.» من شما را به راه خدا و تقوا سفارش می کنم. حق مظلومان را پایمال نکنید. به اصل و موازین شریعت پایبند باشید و از نظام اسلامی حمایت کنید و در بحران ها و مشکلات به خدا متوسل شوید و به او توکل کنید. در نماز سستی نکنید.»
از بزرگترین آرزوهایش این بود که مردم از خرد و کلان به موازین شریعت و ارزش های نظام مقدس اسلامی پایبند باشند و از آن ها دفاع نمایند.
قرآن ما را بس است
قرآن ما را بس است
شهید غلامرضا کمالی
وقتی غلامرضا بچه بود، تصمیم گرفتم او را در کلاسهای قرائت قرآن ثبت نام کنم. اما وقتی به آن جا رفتم مسئول ثبت نام نگاهی به غلامرضا کرد و گفت: «پسر شما خیلی بچه است، نمی تواند چیزی یاد بگیرد».
به غلامرضا نگاه کردم، با چشمان غمگین و حزن آلود و چهره ای ملتمسانه به من نگاه می کرد، فهمیدم که دلش شکسته اما هر چه کردم او را ثبت نام نکردند، نیمه های شب بود که با صدای فریاد غلامرضا از خواب پریدم به کنارش رفتم و گفتم: «چیه پسرم؟ چی شده؟…»
چیزی نگفت و فقط داد می زد: «در سراسر دنیا همین قرآن ما را بس است…»
فهمیدم خوابی در مورد قرآن و کلاس های قرائت دیده است. بغلش کردم و برای قلب پاک و کوچکش گریه کردم. نمی دانستم بچه ای به این سن و سال چه خوابی دیده که این طور حرف می زند. فردا صبح دوباره به سراغ مسئول ثبت نام رفتم و جریان خواب را برایش تعریف کردم. خندید دستی به پشت غلامرضا زد و گفت: «بسم الله! ببینم چه کار می کنی» و غلامرضا با شور و شوقی عجیب در کلاسها شرکت کرد و در پایان قرائت قرآن را به زیبایی یاد گرفت.
*****************
شهید غلامرضا کمالی
وقتی غلامرضا بچه بود، تصمیم گرفتم او را در کلاسهای قرائت قرآن ثبت نام کنم. اما وقتی به آن جا رفتم مسئول ثبت نام نگاهی به غلامرضا کرد و گفت: «پسر شما خیلی بچه است، نمی تواند چیزی یاد بگیرد».
به غلامرضا نگاه کردم، با چشمان غمگین و حزن آلود و چهره ای ملتمسانه به من نگاه می کرد، فهمیدم که دلش شکسته اما هر چه کردم او را ثبت نام نکردند، نیمه های شب بود که با صدای فریاد غلامرضا از خواب پریدم به کنارش رفتم و گفتم: «چیه پسرم؟ چی شده؟…»
چیزی نگفت و فقط داد می زد: «در سراسر دنیا همین قرآن ما را بس است…»
فهمیدم خوابی در مورد قرآن و کلاس های قرائت دیده است. بغلش کردم و برای قلب پاک و کوچکش گریه کردم. نمی دانستم بچه ای به این سن و سال چه خوابی دیده که این طور حرف می زند. فردا صبح دوباره به سراغ مسئول ثبت نام رفتم و جریان خواب را برایش تعریف کردم. خندید دستی به پشت غلامرضا زد و گفت: «بسم الله! ببینم چه کار می کنی» و غلامرضا با شور و شوقی عجیب در کلاسها شرکت کرد و در پایان قرائت قرآن را به زیبایی یاد گرفت.
تاثیر یادگیری قرآن وکاهش انگیزه های مجرمانه
«ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصالحات ان لهم اجراً کبيراً[اسراء: 9]: اين قرآن به درست ترين راه ها راهنمايي مي کند و به مومنان نيکوکار بشارت مي دهد که براي آن ها پاداش بزرگي است.
امير مومنان، علي عليه السلام، در يکي از خطبه هاي خود چنين فرموده اند: «پس خدا، محمد، صلي الله عليه و آله و سلم، را به راستي برانگيخت تا بندگانش را از پرستش بتان بيرون آورد، و به عبادت او وادارد و از پيروي شيطان برهاند و به اطاعت خدا کشاند؛ با قرآني که معني آن را آشکار نمود و اساسش را استوار فرمود»[نهج البلاغه، خطبه ي 147]. حجت حق، علي عليه السلام، بر رهاشدن از وسوسه هاي شيطاني به واسطه ي قرآني که معني آن را خداوند آشکار ساخته است، تأکيد نموده و سپس خطبه را چنين ادامه داده اند: «پس خداي سبحان، درکتاب خويش (قرآن) بي آن که او را ببينند، خود را به ايشان آشکار گرداند، به آن چه از قدرتش به آنان نماياند. و از قهر خود ترساند و اين که چگونه با کيفرها، آنان را که بايد نابود گردانيد، و با داس انتقام خرمن هستي شان را درويد»[پيشين]. پس براي دوري از کيفر الهي، باز هم بايد به کتاب خدا، قرآن کريم، پناه ببريم و به دستورات آن عمل کنيم.
در اصول کافي نيز، از امام جعفر صادق(عليه السلام)، نقل شده است: «قرآن عهدنامه اي است ميان خدا و مردم، و سزاوار است که مسلمانان هر روز اين عهدنامه را مورد توجه قرار دهند و (حداقل)پنجاه آيه از آن را قرائت نمايند»[کافي، فضل القرآن، باب في قرائته، ج 2، ص 609، حديث1: 609]. بدين ترتيب، خواندن و فهميدن قرآن حکيم و نيز عمل کردن به آن، بر هر مسلماني فريضه است و بي توجهي به آن، موجب سستي عقيده و دوري از انجام احکام الهي خواهد شد.
خداوند در قرآن، در آيه ي 120 از سوره ي بقره تأکيد فرموده است: «قل ان هدي الله هو الهدي»: بگو هدايت، هدايت الهي است. بنابراين، قرآن برنامه ي هدايت خداوند است و رسيدن به باطن اين برنامه بدون فهم ظاهر و عمل به آن ميسر نخواهد شد. قرآن ريسماني است الهي که از طرف خداوند براي تعالي انسان به سوي او فرود آمده است و هرکسي به اين ريسماني اعتصام نمايد، هدايت خواهد شد. چنان که خداوند در سوره ي لقمان، آيه ي 22 چنين مي فرمايد: «و من يسلم وجهه الي الله و هو محسن فقد استمسک بالعروه الوثقي و الي الله عاقبه الامور»: کسي که روي تسليم به درگاه خدا آورد و نيکوکار باشد، به دستاويز محکمي چنگ زده است و سرانجام کارها به سوي خداست.
درجامعه ي اسلامي که تربيت و اخلاق اسلامي، از آموزه هاي قرآني منبعث است و آحاد آن را به کسب فضايل و دفع رذايل سوق مي دهد، يادگيري قرآن از اساسي ترين ارکان نظام تربيتي محسوب مي شود. فريضه سازي از مفاهيم قرآن براي نهي از رذايل و دوري از منکرات، زمينه سازي براي مصونيت جامعه از اشاعه ي انگيزه هاي دروني براي تحقق اعمال گناه آلود و مجرمانه است. در روش هاي آموزش قرآن، توجه به تعميق ارتباط اينان با اين گونه مفاهيم کلام الهي، از اهميت بسيار والايي برخوردار است و انتخاب آيات مورد آموزش با عنايت به معاني آن ها، در تأثيرگذاري اين آموزش کارايي بيش تري خواهد داشت.
خداوند در قرآن حکيم، توجه مخاطبان را به مواجهه ي ايشان با نتايج اعمالي که داشته اند، بارها مورد تذکر قرار داده و بدين ترتيب، هشدار باشي عظيم به بلنداي تاريخ را به انسان، براي مواظبت و مراقبت از اعمالش، گوشزد کرده است. آن جا که خداوند مي فرمايد: «فساد و پريشاني به سبب کرده هاي مردم در بر و بحر پديد آمد تا خدا نتيجه ي بعضي از اعمالشان را به آن ها بچشاند، باشد که بازگردند»
[روم: 41]، انذاري براي توجه به ناگزير بودن انسان از مواجهه با نتيجه ي عمل اوست و اگر به منکر روي نموده باشد، «خداوند مانعي در سر راه اصابت اين نتايج به انسان قرار نمي دهد»[آل عمران: 166].
قرآن کريم با صراحت در آيات گوناگوني به اندرز انسان در دوري از گناه و تمايلات مجرمانه مي پردازد و هم چنين به عذابي دردناک براي مجرمان و گناهکاران تأکيد مي کند؛ مثلاً آن جا که مي فرمايد: «ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه في الذين امنوا لهم عذاب اليم في الدنيا و الاخره و الله يعلم و انتم لا تعلمون»[نور: 19]: براي آنان که مايل اند فحشا ميان مومنان شيوع يابد، در دنيا و آخرت عذاب دردناکي است، خداوند مي داند و شما نمي دانيد.
امثال اين هشدارها زماني تأثيرگذار خواهند بود که بتوان پيام آن ها را بدون واسطه به مردم ابلاغ کرد و اين ميسر نخواهد بود جز با تحکيم جايگاه آموزش قرآن در جامعه براي انس با آن، فهم و درک معناي وحي الهي و بدين ترتيب، گسترش عمل صالح در جامعه و دوري ازگناه، باترويج ذکر و ياد خدا و قرائت قرآن که مهم ترين عوامل جلوگيري از انگيزه هاي منکرانه براي انجام اعمال مجرمانه است، جامعه ي اسلامي مي تواند توسعه ي واقعي خود را به شکلي زيبا ترسيم کند.
اميرمومنان، علي عليه السلام، پس از ضربت خوردن به دست ابن ملجم ملعون، در وصيت خود به حسنين عليهما السلام، چنين فرموده اند: «الله الله في القرآن لايسبقکم بالعمل به غيرکم»: خدا را !خدارا! درباره ي قرآن، مبادا ديگري بر شما پيشي گيرد در فتار به حکم آن [نهج البلاغه، نامه ي 47]. بنابراين شايسته است براي گسترش آموزش قرآن به منظور فهم معناي آن و سپس رفتا ر به احکام آن که يکي از نتايج آن کاهش انگيزه هاي مجرمانه است، فهم آن را در جامعه تعليم و تعميم داد تا عمل به قرآن جزو فرايض جدايي ناپذير از اعمال تک تک آحاد جامعه ي اسلامي شود و گامي به سوي تحقق مدينه ي فاضله ي منتظران موعود برداشته شود.
و اينک که نظام آموزشي، با وجود تلاش هاي ارزشمند انجام شده، درصدد است نسبت به توسعه ي آموزش قرآن گام هاي موثرتري را بردارد، وظيفه اي بس مهم براي تعميق مفاهيم قرآن و تأثير آموزه هاي آن بر رفتار دانش آموزان، بر دوش مسئولين امر سنگيني مي کند؛ چرا که براي توسعه ي آموزش قرآن، به سرمايه گذاري بيش تر و برنامه ريزي دقيق تري نياز است.
وقتي به خطبه ي امير مومنان علي عليه السلام، بيش تر دقت مي کنيم، متوجه خواهيم شد که هر چه در توسعه ي آموزش قرآن کوشيده باشيم، باز هم نمي تواند پاسخ گوي هشدار باش تاريخي ايشان باشد که فرمودند؛ «و زودست، که پس از من بر شما روزگاري برآيد که چيزي از حق پنهان تر نباشد، و از باطل آشکارتر. و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بيش تر. و نزد مردم آن زمان، کالايي زيانمندتر از قرآن نيست (اگر آن را چنان که بايد بخوانند)، و نه پر سودتر از قرآن، اگر معني کلماتش را برگردانند. و در شهرها چيزي از معروف ناشناخته تر نباشد، و شناخته تر ازمنکر. حاملان کتاب خدا، آن را واگذارند، و حافظانش آن را به فراموشي بسپارند. پس در آن روزگار، قرآن و قرآنيان از جمع مردمان دورند، و رانده و مهجور. هر دو با هم در يک راه روان اند و ميان مردم پناهي ندارند. پس در اين زمان، قرآن و قرآنيان ميان مردم اند و نه ميان آنان؛ با مردم اند نه با ايشان. چه، گم راهي و رستگاري سازوار نيايند، هر چند با هم در يک جا بپايند. پس از آن مردم در جدايي متفق اند و از جمع گريزان. گويي آنان پيشواي قرآن اند، نه قرآن پيشواي آنان. پس، جز نامي از قران نزدشان نماند، و نشناسند جز خط و نوشته ي آن. و از اين پيش، چه کيفر که بر نيکوکاران نراندند، و سخن راستشان را دروغ بر خدا خواندند. و کار نيک را پاداش بد دادند. »[نهج البلاغه، خطبه ي 147].
پاسخ با قرآن
پاسخ با قرآن
شهید حسن بهمنی
زمانی که در عملیات فتح المبین مجروح شده بود، جراحت ایشان چنان شدت داشت که او را بین شهدا پیدا کرده بودند. در بیمارستان بستری بود. گویا در حالت بیهوشی، آیه ی قرآن را تلاوت می کرد که: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» «هر کس خدا را یاری کند، خدا هم او را یاری می کند.»
زمانی که به هوش آمدند، پزشکی که بالای سرش بود، آن آیات مبین را برای حاج حسن تلاوت کرده بود. پزشک به او می گوید: «شما در حالت بی هوشی، این آیه ی قرآن را تلاوت می کردید».
انس و علاقه ی خاصی به قرآن داشت. یادم هست همیشه قبل از نماز، قرآن را با صدای بلند می خواند.
*
یکی از اقوام ما، متأسفانه گرایش به چپ داشت. مطالعاتی هم می کرد، یک بار با حسن بحث می کرد. زمانی که دیدگاهش را مطرح می کند، حاج حسن با یک آیه ی قرآن جواب می داد و او را به سر جای خودش می نشاند. آن قدر این بحث طول کشید، که آن فرد عصبانی شد و گفت: «من اگر از مارکس و دیگران هم بگویم، شما با آیه ی قرآن جواب می دهید! شما بحث می کنید، یا قرآن می خوانید!»
در بحثهایش یک خط قرمز داشت؛ اگر کسی از این خط می گذشت. دیگر با او صبحت نمی کرد و می گفت: «با هم بحثی نداریم».
در خاطرم هست به کسی گفت: «حیف این جایی که خداوند به شما داده است و شما دارید آن را به هدر می دهید.»
در خاطرم هست، یک بار به من گفت که: «اگر در جبهه حضور پیدا می کنید، باید بدانید که کجائی. وقتی این جنگ برای خدا و ولایت است. ظرف و مظروف باید با هم، هماهنگی داشته باشند، این ها فرصتهایی است که دیگر دست نمی دهد و اگر از بین برود معلوم نیست که چه زمانی به دست بیاید. در این زمانها، اگر انسان موقعیت خودش را درک کند، می تواند مجموعه ای از فیوضات الهی را به دست بیاورد». و زمانی که به ایشان می گفتم که: «شما به این مسائل برخورد کرده اید؟»
با شکسته نفسی می گفت: «نه من فقط حرفش را می زنم و چیزی نصیبم نشد…» امّا از اعمال حاجی کاملاً پیدا بود که از این قضایا، بهره ها برده است. در خاطرم هست که، یک بار با هم صحبت می کردیم؛ گفتند که: محمود! خداوند ارزش تدبیر را در ذهن انسان قرار داده است. تو سعی کن، در ذهنت یک کانال تدبیر به وجود بیاوری و زمانی که این مسائل را از این کانال رد می کنی، توکل هم داشته باشی، متوسل هم بشوی و در عین حال تدبر هم بکنی این دو تا منافاتی با هم ندارند. چه، تدبیر کردن به نوعی توکّل کردن و توسّل جستن است من فکر می کنم، این بهترین راه حل بحران ها و مشکلات است.»
هر جایی به مطالبی پی می برد و درک می کرد، می کوشید که آن را به اطرافیان انتقال بدهد؛ دریافتهایش را خاص خود نمی دانست؛ در واقع با این شیوه ها به ما درس می داد.
آیه ای برای مادر
آیه ای برای مادر
شهید مهدی میرزاپور
آن شب «مهدی» قرآن تلاوت می کرد. پس از دقایقی، قرآن را نزد مادرش برد و گفت: «مادر این آیه را بخوان».
مادر می خواند: «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» و معنای آن را نیز می خواند. مهدی سربلند می کند و به مادر می گوید: «مادر! پس چگونه از من می خواهی که چند روز دیگر، صبر کنم و به جبهه نروم؟»
فردا شهید «مهدی میرزاپور» با بسیجیان دزفول، به جبهه رفت و چند روز بعد در عملیات «کربلای پنج» جاودانه شد.
کتابی بهتر
کتابی بهتر
شهید کیومرث (حسین) نوروزی
شب جمعه بود. قبل از عملیات خیبر در انرژی اتمی مستقر بودیم. دیوان حافظ یکی از کتاب های همراه من بود. داشتم این شعر را می خواندم: «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند.»
دستی از پشت سرم به جلو آمد و کتاب را گرفت. حسین بود.
- «خیلی به این اشعار علاقه داری؟»
- «خیلی زیاد».
- «دوست داری بهتر از این کتاب را نشونت بدم؟»
- «حتماً؟»
- «بیا با هم بریم دعای کمیل»
در حالی که دستش را دراز کرده بود تا من را بلند کند، گفت:
- «سروده های حافظ به خاطر خواندن قرآن است».
قیمت قرآن
قیمت قرآن
شهید هادی شهابیان
تابستان سال 1356می رفتم آموزشگاه، برای یادگیری خیاطی آن سال تابستان با ماه مبارک رمضان مصادف شده بود. مربی مان هم زمان با آموزش خیاطی. جلسه ی قرائت قرآن هم دایر کرده بود و روزی یک جزء قرآن می خواندیم.
از خانواده خواستم قرآنی برایم بخرند. پدرم، قرآن خانه مان را در اختیارم گذاشت.
هادی آقا که از موضوع با خبر شد، از خانه بیرون رفت و با بسته ای برگشت. برایم قرآنی هدیه آورده بود. هرچه اصرار کردم مبلغ خرید قرآن را قبول کند، راضی نشد. می گفت:
- «مگه قرآن قیمت داره؟ قیمت قرآن، از دنیا و هر چه در اونه، بالاتره»
چقدر این آیه عجیبه!
چقدر این آیه عجیبه!
شهید علیرضا قوام
قاری در حال تلاوت قرآن بود، توی خودم بودم که دیدم سیّد، حال و هوای دیگری دارد. با عجله به طرفم آمد.
- «می بینی چقدر این آیه عجیبه؟ چه عمقی داره؟»
خیلی منقلب شده بود. می خواست گریه کند. هر چه به خودم فشار آوردم، از حالت سید چیزی دستگیرم نشد، با خجالت، حرفش را تأیید کردم. ولی او هی تکرار می کرد:
- «واقعاً عجیبه، چقدر عجیبه!»
من هم طوطی وار تأیید می کردم.