عناب
عناب
امام صادق (ع) فرمود: «برتری عناب بر میوه ها، هم چون برتری ما است، بر دیگران.» حال دو روایت در مورد عناب ذکر می کنیم که از امام صادق (ع) نیست.امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «عناب، تب را از بین می برد.»ابوحصین گفت: چشمانم سفید شده بود و چیزی نمی دیدم. امیرالمؤمنین (ع) را در خواب دیدم و گفتم:«ای سرورم! چشمانم به وضعی که می بینی در آمده است.»فرمود: «عناب را نرم کن و با آن سرمه بکش.»من، عناب را با هسته اش نرم کردم و با آن سرمه کشیدم و کوری ام بر طرف شد و دیدم که چشمم سالم است.
زیبا شدن صورت و موها
زیبا شدن صورت و موها
امام هشتم (ع) می فرماید: شستشو دادن سر را در روز جمعه جزو دستورات پیغمبر اسلام (ص) است. علاوه بر این دارای خواصی است مانند اینکه موها وصورت را زیبا می نماید، و از سردرد جلوگیری می کندامام صادق (ع) فرمود: «خوردن کباب، تب را از بین می برد. »امام صادق (ع) فرمود: «اگر مردم می دانستند که در سیب چه هست، مریضان خود را با سیب مداوا می کردند.» امام صادق (ع) فرمود: «به کسانی که تب دارند، سیب بدهید که چه چیزی مفیدتر از سیب است؟»سماعه از امام صادق (ع) پرسید: «برخی که بیمار می شوند، دوست دارند که سیب بخورند، ولی دیگران آنها را از این کار منع می کنند، نظر شما چیست؟» ایشان فرمود: «به هر کس که تب دارد، سیب بدهید، چه چیزی بهتر از سیب است. »مردی، از سرزمینی که در آنجا وبا زیاد بود، به امام صادق (ع) نامه ای نوشت و در مورد درمان وبا از ایشان سؤال نمود. آن حضرت فرمود: «سیب بخورید» آنها نیز چنین کردند و خوب شدند.امام صادق (ع) فرمود: «یکی از پیامبران، از ضعف و ناتوانی اش به خداوند شکایت نمود. به او گفته شد: «گوشت را با شیر بپز و بخور که باعث قدرتمند شدنت می شود.امام صادق (ع) فرمود: «یکی از پیامبران، از ضعف و ناتوانی اش به خداوند شکایت نمود. به او وحی فرستاده شد که: «گوشت را در شیر بپز و آن دو را بخور که رکت در آنهاست.» پس او نیز چنین کرد و قدرت و توانمندی به دست آورد.
ماکارونی غذای پرمصرف مردم دنیا
ماکارونی غذای پر مصرف مردم دنیا
یکی دیگر از غذاهای مصنوعی پر مصرف مردم دنیا ماکارونی است. ماکارونی آرد سبوس است، چنان که نان های فانتزی و باگت هم آرد بی سبوس است. شیرینی جات نیز اکثر اً آرد بی سبوس است. آرد بی سبوس برای بدن فوق العاده زیانبار است، هم برای دستگاه گوارش مضر است و معده را مختل می سازد و هم یبس آور است و هم شخص را به کم خونی مبتلا می کند .ماکارونی غذایی است که امروزه فوق العاده دوره بورس است و تبلیغات زیادی در مورد آن می شود، در حالی که از نظر غذایی ارزش زیادی ندارد، زیرا خمیر آن با آرد نول تهیه می شود و فاقد سبوس است، چرا که اولاً سبوس گندم دارای گروه ویتامین هایb است که برای سلامتی انسان بخصوص برای پوست و مو فوق العاده مفید است. ثانیاً چون به حالت خمیری است و زیاد جویده نمی شود موسین و پتیالین در دهان کمتر تولید شده و وقتی وارد معده می شود به راحتی هضم نمی شود و مدت زمان زیادی در معده می ماند و سنگینی خاص را ایجاد می کند و از طرفی چون فاقد قیبر گیاهی است ایجاد یبوست می کند و باعث به وجود آمدن گاز های سمی و الکل در روده بزرگ می شود، این غذاها ناراحتی گوارشی و میگرن و هموروئیدرا به ارمغان می آورد و انسان را دچار بیماری های اعصاب و روان می کند زیرا گازهای سمی ایجاد شده در روده دوباره جذب و وارد خون می شود و همه اندام ها به خصوص مغز و اعصاب را ناراحت می کند. علاوه بر این خمیر ماکارونی موجب ازدیاد وزن و چاقی می شود
عسل و حافظه
عسل و قرآن
امام صادق (ع) فرمود: «با چیزی بهتر از عسل، مردم شفا نگرفته اند.»در روایتی دیگر از آن حضرت آمده که: «خوردن کمی عسل، بهترین چیز برای شفای مردم است.»امام صادق (ع) فرمود: «پیامبر (ص) عسل را دوست داشت. امام صادق (ع) در ادامه فرمود: «از این دو چیز شفا دهنده استفاده کنید: عسل و قرآن»امام صادق (ع) فرمود: «امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «عسل، شفا دهنده است.»امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال فرموده: «شفای مردم در عسل است.»امام صادق (ع) فرمود: کمی از عسل خوردن، هم شفا دهنده است که خدای متعال در این باره فرموده است: «از درون شکم آن، شهدی که به رنگ های گوناگون است، بیرون می آید. در آن، برای مردم درمان و شفاء است.
محکم کردن ذهن و زیاد کردن حافظه
محکم کردن ذهن و زیاد کردن حافظه
در روایت آمده است که امام رضا (ع) در سفره ای سرکه با نمک آورند .حضرت (ع) با سرکه غذایش را شروع کردند. شخصی گفت فدایت گردم! به ما امر می کنید غذایمان را با نمک آغاز کنیم. فرمود سرکه ذهن را محکم و عقل را زیاد و قوی می کند. به نقل از محمد همدانی: مردی در خراسان،نزد امام رضا (ع) بود. در این هنگام نزد ایشان سفره ای گستردند که در آن سرکه و نمک بود. امام (ع) با سرکه آغاز کرد. آن مرد گفت: فدایت شوم به ما فرموده ای که با نمک آغاز کنیم. فرمود این همانند آن (نمک) است. سرکه ذهن را استحکام می بخشد و عقل را فزون می کند .
کباب قلوه
کباب قلوه
قلوه ها رابعد از اینکه شستید وپوست وچربی آن راگرفتید آب آن رابگیرید وبه وسیله یک دستمال کاغذی آن راخشک کنید وسپس به وسیله یک پر یا قلم مو کره آب شده را روی آن بمالید وآن را به سیخ کشیده وکباب کنید ویا در بشقابی گذاشته و در فر بگذارید تا هر طرف آن رنگش زرد شود.مدت پخت قلوه گوسفند برای هر طرفش سه دقیقه وبرای گوساله پنج تا شش دقیقه است. وقتی قلوه ها پخت شدند آن را در بشقاب گرمی قرار دهید و در کنارش کمکی کره وجعفری گذاشته وسر سفره بیاورید
قمه زدن در عاشورا، چه حکمی دارد و اگر کسی نذر کرده باشد حکم آن چیست ؟
پرسش :
قمه زدن در عاشورا، چه حکمی دارد و اگر کسی نذر کرده باشد حکم آن چیست ؟
پاسخ :
از مراسمى که در بعضى از شهرستان ها و بلاد شیعى وجود دارد، قمه زنى است.
این عمل مورد اختلاف مراجع تقلید و پیروان آنها مىباشد. عده اى آن را جایز مى دانند و گروه دیگر به خاطر تأثیر نامطلوبش بر افکار دیگران و موجب وهن مذهب بودن ، آن را جایز نمى دانند. البته اوضاع زمان در این مسئله بى تأثیر نیست . امام خمینى در اوایل انقلاب در پاسخ سؤالى در این زمینه فرمود: در وضع موجود قمه نزنند. (1)
حضرت آیت الله فاضل لنکرانى مى فرماید: با توجه به گرایشى که نسبت به اسلام و تشیّع بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در اکثر نقاط پیدا شده و ایران اسلامى به عنوان ام القراى جهان اسلام شناخته مى شود و اعمال و رفتار ملّت ایران به عنوان الگوى اسلام مطرح است، لازم است دربارة مسایل سوگوارى امام حسین (ع)به گونه اى عمل شود که موجب گرایش بیش تر به آن حضرت و هدف مقدس وى گردد. در این اوضاع مسئلة قمه زنى نه تنها چنین نقشى ندارد، بلکه به علت نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم ، ثمره اى جز نتیجهء سوء نخواهد داشت. لذا لازم است علاقه مندان به امام حسین (ع) از این گونه اعمال خوددارى کنند.(2)
آیت الله مکارم گفتهاند: عزادارى خامس آل عبا از افضل قربات و مایة بیدارى مسلمین است، ولى از کارهایى که موجب وهن مذهب مى شود و بهانه به دست دشمنان و مخالفان مى دهد، باید اجتناب نمود(3).
آیت الله تبریزی نیز گفتهاند : عزاداری باید طوری باشد که موجب وَهَن بر شیعه نباشد .(4 )
حضرت آیت الله خامنه اى در دیدار جمعى از روحانیون در آستانة ایّام عاشوراى سال 1373 ضمن بیانات مبسوطى در خرافه زدایى از عزادارى سیدالشهدا فرمود: قمه زدن هم از آن کارهاى خلاف است … این یک کار غلطى است که عده اى قمه ها را بگیرند و به سر خود بزنند و خون بریزند. کجاى این کار، حرکت عزادارى است ؟ این جعلى است ، این ازچیزهایى است که از دین نیست .
ایشان در پاسخ به نامهء امام جمعهء اردبیل نوشتند:
امروز این ضرر بسیار بزرگ و شکننده است و لذا قمه زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است.
اما این که اگر کسی نذر کرده باشد قمه بزند ، چون باید متعلق نذر از افعال راجح و مستحب و یا لا اقل مباح باشد، نیز با توجه به فتوا به حرمت توسط برخی مراجع، همچنین با توجه به بازتاب منفی این کار، چنین نذری از نظر شرعی صحیح نیست و نباید بدان عمل نمود؛ زیرا از شرایط صحت نذر برخوردار نیست.
————————————————————————————————-
پینوشتها:
1.فرهنگ عاشورا، ص 358
2.جامع المسائل ، ج 1 ، ص 622
3.استفتاآت جدید، ج 1، ص 55
4 .استفتاات جدید، س 2014 .
هدف از لعن و نفرین بر قاتلان و دشمنان امام حسین چیست؟
پرسش :
هدف از لعن و نفرین بر قاتلان و دشمنان امام حسین چیست؟ مگر آنها نمرده اند؟ آیا لعن و نفرین آنها جهت نزدیکی به خداست؟
پاسخ :
باید به تفاوت دو مفهوم سبّ و لعن اشاره کنیم و آن گاه منافات نداشتن لعن با روح تعالیم اسلامی را روشن نماییم.
سبّ به معنای دشنام دادن است و در قرآن از آن نهی شده است. در آیه108 سوره انعام آمده است: “ولا تسبوا الذین یدعون مِن دون الله فیسبوا الله عدواً بغیر علم؛ کسانی که غیر خدا را می پرستند دشنام ندهید که از سر دشمنی و نادانی خداوند را دشنام دهند".
این آیه یکی از ادب های دینی را خاطر نشان می کند که با رعایت آن، احترام مقدسات جامعه دینی، محفوظ مانده، دستخوش اهانت و ناسزا و مسخره نمی شود، چون طبیعی است هر فرد از مقدّسات خود دفاع کند، بنابراین اگر مسلمانان به منظور دفاع از پروردگار، بت های مشرکان را دشنام دهند، تعصب جاهلیت، مشرکان را وادار می سازد به حریم مقدّس خداوند اهانت کنند، از این رو دستور می دهد به خدایانِ مشرکان ناسزا نگویید.
لعن به معنای لعنت و نفرین کردن است. لعن خداوند یعنی دور ساختن از رحمت و عفو و مغفرت خویش اما توسط ملائکه و دیگر لعن کنندگان، طلب دوری از رحمت خدا برای لعنت شوندگان است.(1)
لعن در قرآن از طرف خدا، ملائکه و دیگر لعن کنندگان به کافران و منکران و ظالمان و دروغ گویان آمده است: «ان الله لعن الکافرین و اعدّ لهم سعیراً؛ خداوند کافران را لعن میکند و عذاب را برای آنان آماده کرده است».(2)
لعن نوعی اعلام انزجار و بیارزشی لعن شونده است.
درست است که قاتلان امام حسین از دنیا رفتهاند، ولی کار آنها مورد تنفر ما است و ما با لعن آنان، از عمل زشتشان اعلام تنفر میکنیم. حزب شیطان سابقه دار است و قاتلان امام حسین(ع) یک گروه از این زنجیرهاند. هر کس به کار آنها راضی باشد، حلقة دیگر حزب شیطان میباشد، همان گونه که حزب الله یک سلسله است. با لعن قاتلان سیدالشهدا و گریه برای امام، عضویت خود در حزب الله و نفرت خود را از حزب شیطان اعلام میکنیم.
عشق به خدا و بندگان صالح او و نفرت از شیطان و دوستداران او، پایه و اساس دین است.
در حدیث قدسی آمده است: خداوند به موسی(ع) فرمود: آیا هرگز کاری برای من انجام دادهای؟ موسی عرض کرد: برایت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را یاد کردم؛ خداوند فرمود: نماز برهان و حجّت برای توست؛ روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است؛ صدقه، سایة سرت] در روز قیامت[ و یاد من، نوری برای تو است اما چه کاری برای من کردهای؟ موسی(ع) عرض کرد: مرا به کاری که برای توست راهنمایی فرما. خداوند فرمود: آیا هرگز برای خاطر من با کسی دوستی یا دشمنی کردهای؟ موسی دانست که برترین اعمال، دوستی و دشمنی به خاطر خداست». (3) در روایتی آمده است که ایمان، دوستی اولیای خدا و دشمنی با دشمنان خدا است.(4)
در زمینه حب و بغض به خاطر خدا، به نقل از شیعه و سنی نبی اکرم میفرماید: «حب و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، (5) بنابراین، یکی دیگر از فلسفههای زیارت عاشورا را تحکیم حب و بغض به خاطر خدا میتوان برشمرد.
بر همین اساس ، تولی و تبری از فروع اسلام است ودر فرهنگ اسلامی و خصوصا شیعه جایگاه خاصی دارد .
تولی به معنای دوست داشتن دوستان خدا وتبری به معنای بیزاری جستن وتنفر از دشمنان خداست.
تولی و تبری ،محدوده و اساس گرایش ها ،موافقت ها و مخالفت های مسلمان را در ارتباطات انسانی مشخص می کند.
خداوند در ما محبت را آفریده است تا نسبت به کسانی که به ما خدمت میکنند، یا کمالی دارند، - خواه کمال جسمانی، یا کمال عقلانی یا روانی و یا عاطفی - به ابراز علاقه و محبت بپردازیم.
هنگامی که انسان احساس کند کمالی و یا صاحب کمالی یافت میشود، نسبت به آن کمال و صاحب کمال محبت پیدا میکند. علاوه بر آن در وجود انسان نقطه مقابل محبت به نام «بُغض و دشمنی» قرار داده شده است. همان گونه که فطرت انسان بر این است کسی را که به او خدمت میکند دوست بدارد؛ فطرتش نیز بر این است کسی را که به او ضرر میزند، دشمن بدارد.
البته ضررهای مادیِ دنیوی برای مؤمن اهمیتی ندارد. چون اصل دنیا برای او ارزشی ندارد. اما دشمنی که دین و سعادت ابدی را از انسان بگیرد، آیا قابل چشمپوشی است؟ قرآن میفرماید: «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدواً؛ شیطان دشمن شما است، شما هم باید با او دشمنی کنید.»(6)
با شیطان نمیشود کنار آمد، وگرنه روح شیطانی در آدمی نفوذ مییابد.
اگر باید با اولیای خدا دوستی کرد، با دشمنان خدا هم باید دشمنی کرد. این فطرت انسانی است و عامل تکامل و سعادت آدمی است. اگر «دشمنی» با دشمنان خدا نباشد، به تدریج رفتار انسان با آنها دوستانه میشود و در اثر معاشرت، رفتار آنها را میپذیرد و حرفهای آنان را قبول میکند و کم کم شیطان دیگری مثل آنها میشود.
دشمنی با دشمنان، سیستمی دفاعی در مقابل ضررها و خطرها ایجاد میکند. بدن انسان همان گونه که عامل جاذبهای دارد که مواد مفید را جذب میکند، سیستم دفاعی نیز دارد که سموم و میکربها را دفع میکند. این سیستم با میکرب مبارزه میکند و آنها را میکشد. کار گلبولهای سفید همین است. اگر سیستم دفاعی بدن ضعیف شد، میکربها رشد میکنند. رشد میکربها به بیماری منجر میشود و بیمار ممکن است با مرگ رو به رو شود.
اگر بگوییم ورود میکرب به بدن ایرادی ندارد، آیا در این صورت بدن سالم میماند؟
باید میکرب را از بین برد. این سنت الهی است. این تدبیر و حکمت الهی است که برای هر موجود زندهای، دو سیستم در نظر گرفته است: یک سیستم برای جذب و دیگری سیستم دفع. همان طور که جذب مواد مورد نیاز، برای رشد هر موجود زنده ای لازم است، دفع سموم و مواد زیانبار از بدن هم لازم است. اگر انسان سموم را دفع نکند، نمیتواند به حیات خود ادامه دهد.
موجودات زنده قوه دافعه دارند. قوه دافعه به خصوص در حیوانات و انسان همین نقش را ایفا میکند. در روح انسان باید چنین استعدادی وجود داشته باشد. باید عامل جاذبه روانی داشته باشیم تا از کسانی که برای ما مفید هستند، خوشمان بیاید، دوستشان بداریم و به آنها نزدیک شویم، تا از آنان علم، کمال، ادب، معرفت و اخلاق فرا بگیریم.
چرا انسان افراد و امور پسندیده را دوست دارد؟ برای اینکه وقتی به آنان نزدیک میشود، از آنها استفاده میکند. نسبت به خوبانی که منشأ کمال هستند و در پیشرفت جامعه مؤثرند باید ابراز دوستی کرد اما در مقابل، باید با کسانی که برای سرنوشت جامعه زیانبار هستند دشمنی کرد.
قرآن میفرماید باید به حضرت ابراهیم(ع) و یاران او تأسی کنید. حضرت ابراهیم(ع) در فرهنگ اسلامی جایگاه بسیار رفیعی دارد. پیغمبر اکرم(ص) هم میفرمود من تابع ابراهیم هستم.
ابراهیم(ع) و یارانش به بتپرستانی که با آنها دشمنی کردند و ایشان را از شهر و دیار خود بیرون راندند، گفتند: «انّا برئاء منکم؛ ما از شما بیزاریم.» بعد میفرماید: بین ما و شما تا روز قیامت دشمنی و کینه برقرار است؛ مگر اینکه دست از خیانتکاری بردارید.
لعن و نفرین و دشمنی با کافران و بدکاران و ظالمان، اعلام تنفر از کفر، بدی و ظلم است. مؤمن همان گونه که عشق به خوبی، نیکی و عدالت و پاکی دارد، از زشتی، بدی و ستمگری بیزار است. نمیتواند قلبی پاک باشد، اما از ستم، زشتی، پلیدی و خیانت بیزار نباشد. لعن بر کافران و ظالمان اعلام همین حقیقت است.
تنها دوستی دوستان خدا کافی نیست؛ اگر دشمنی با دشمنان خدا نباشد، دوستی دوستان هم از بین خواهد رفت. اگر سیستم دفاعی بدن نباشد، سیستم جذب هم، نابود خواهد شد. مهم این است که جای جذب و دفع را درست بشناسیم.
نمیتوانیم از برکات حسینی استفاده کنیم مگر اینکه اوّل دشمنان او را لعن کنیم، بعد بر او سلام بفرستیم. قرآن میفرماید:«أشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم ».(7)
پس در کنار سلام، باید لعن باشد. در کنار ولایت، تبرّی و اظهار دشمنی نسبت به مخالفان اسلام نیز باید باشد.
برپایی مجالس عزاداری و لعن و نفرین ها، باید با معنا و جهت دار باشد، به طوری که نفرت از یزیدهای زمانه را به دنبال داشته باشد، نیز روحیه یاران با وفای امام به نمایش در آید و شعارها بر پایه شعور باشد.
———————————————————————————————————-
پی نوشت ها:
1. المیزان، ج1، ص 390.
2. احزاب (33) آیه 64.
3. میزان الحکمه، ج 2، ص 966.
4. همان، ص 944.
5. کنزالعمّال، ح 24688
6. فاطر (35)، آیه 6
7. فتح (48)، آیه 29.
دستانی که در ظلم با هم شریکند
این روزها با مشاهده ظلمی که بر مردم یمن و سوریه می شود این مفهوم به ذهن متبادر می شود که شاید نوادگان ابوسفیان و یزدیان زمان - که لقب آل یزید بیشتر زیبنده آنهاست تا آل سعود - قصد دارند اجداد خودرا بعد از هزاران سال روسفید کرده و چهره واقعی خودرا به تمام دنیا نشان دهند.
حمله به مردمی بی دفاع و کشتار کودکان و زنان مسلمان و مظلوم دل مشغولی این روزهای حکومت عربستان شده است
کودک کشی و ظلم و ستمی که فقط از آل ابی سفیان برمی آید و تلاقی آن با ایام محرم و شهادت و اسارت آل ا… دل هر مسلمانی را به درد می اورد .
نکته دیگر همراهی و همگامی جهانی با این ظالمین و قاتلین بالفطره است که نه تنها سعی در جلوگیری از آن نمی کنند بلکه با تصویب قطعنامه و ارسال سلاح و چشم پوشی راه را برای انجام ظلم باز میکنند
کشورهای جنایتکاری چون آمریکا و انگلیس و فرانسه و یا کشورهای حاشیه خلیج فارس مصداق همان کسانی هستند که در زیارت عاشورا از انها به ( مشایعت کنندگان و بیعت کنندگان و متابعت کنندگان ) تعبیر شده است.
و همه اینها در ظلم شریک هستند ، حتی کشورهایی که باشنیدن و دیدن این ظلم به ادامه آن راضی هستند شریک جرم عربستان می باشند
و اینروزها که زیارت عاشورا می خوانیم بدانیم که مصادیق لعن در زیارت عاشورا فقط یزید و شمر و عمر سعد زمان امام حسین نیستند بلکه جریان عاشورا هنوز هم ادامه دارد و تقابل حق و باطل همیشگی خواهد بود
تفاوت قیام امام حسین و امام زمان!
آموزههای مستقیم قیام امام حسین(ع) و مقطع تاریخی عاشورا، زیاد به درد آخرین مراحل انتظار نمیخورَد، چون صحنههای یاری کردن امام زمان(ع) با صحنههای یاری کردن امام حسین(ع) فرق دارد. لذا تصور نکنید که چون ما دورۀ معرفتی کافی در عاشورای حسینی دیدهایم پس آمادگی روحی لازم برای یاری امام زمان(ع) را پیدا کردهایم! ظهور ماجرای دیگری است و با عاشورا فرق دارد! باید به تفاوت این دو قیام توجه کنیم.
خدا میفرماید: روزی که برخی آیات و نشانهها آشکار شود، کسی که قبلاً ایمان نیاورده و آنروز بخواهد ایمان بیاورد، ایمانش بهدرد نمیخورَد(انعام/158) امام صادق(ع) فرمود: در این آیه منظور از «آیات» ائمه(ع) هستند و آن آیهای که منتظر است بیاید آخرین امام است. یعنی روزی که امام زمان(ع) ظهور کرد، ایمان آوردن دیگر بهدرد نمیخورَد، اگرچه این فرد به امامان قبلی، ایمان داشته باشد(کمالالدین/1 /18)
زمان پیامبر(ص) آیه میآمد و بعدش مردم مؤمن میشدند، ولی در آخرالزمان قبل از ظهور آخرینِ آیه، باید ایمانت تثبیت شده باشد! ما باید قبل از ظهور، در امتحانات نمرۀ قبولی آورده باشیم و ایمانمان ثابت و راسخ شده باشد و الا هنگام ظهور دیگر نمیتوانیم ایمانمان را تکمیل کنیم. پس هیچکس تکمیل ایمانش را برای روز ظهور نگذارد!
بین قیام حسین(ع) و قیام امام زمان(ع) چه فرقی هست؟ در قیام حسین(ع) حتی کسانی مثل حر که روز عاشورا ایمان آوردند و به حسین(ع) پیوستند، پذیرفته شدند، اما در مورد ظهور اینطور نیست. اگر کسی قبل از ظهور، ایمانش درست نشده باشد، فایده ندارد، چون از او میپرسند: تا حالا که دین غریب بود، کجا بودی؟! در امتحانات و فتنهها چهکار میکردی؟!
در قیام امام حسین(ع) یاری رساندن به ایشان، بصیرت چندان بالایی نمیخواست، مشخص بود که ایشان را ظالمانه و غریبانه دارند میکُشند. اما وقتی امام زمان(ع) ظهور کند، دیگر غریب نمیماند و مظلوم واقع نمیشود؛ ایشان همین الان در منطقه اینهمه سرباز جانبرکف دارد. کسانی که بهخاطر مظلومیت امام حسین(ع) دور ایشان جمع شده باشند، اینها یاور امام زمان(ع) نخواهند شد، چون امام زمان(ع) مظلوم نیست بلکه مقتدر است.
امام حسین(ع) را چگونه میشد یاری کرد؟ هر کسی یک جان ناقابلی داشت که آنرا فدای حضرت میکرد؛ یکی بدنش را سپر تیرهای حضرت قرار داد، یکی تیرانداز بود، یکی شمشیر میزد… ولی تو اگر بخواهی به امام زمان(ع) کمک کنی باید چهکار کنی؟ باید تمام این خطوط سیاسی مختلف را بشناسی، منافق را با اولین کلماتی که از دهانش بیرون آمد، باید بشناسی! اگر بصیرت سیاسی نداشته باشی در غربالها ممکن است بیفتی!
امتحانات آخرالزمان پیچیده است و بصیرت میخواهد. فتنهگران آخرالزمان هم موجودات عجیبی هستند؛ بعضاً فتنهها از خانۀ علما بلند میشود! الان هم ما نمیتوانیم بگوییم: «من کاری ندارم! اینرا علما گفتهاند!» باید ببینیم کدام عالم این حرف را گفته است؟ باید بین علماء جدا کنیم و ببینیم چه کسی بصیرت دارد و چه کسی ندارد؟ و الا به درد امام زمان(ع) نمیخوریم.
امام زمان(ع) میخواهد حکومتداری کند و استاندار و فرماندار تعیین کند، یار امام زمان، باید بتواند سیاستمداری کند. یاری امام زمان(ع) مسألۀ سادهای نیست؛ نیاز به بصیرت بالا دارد. حتی حضرت-در دو مرحله- برخی از یاران پای رکاب خودش را اعدام میکند؛ چون بصیرتشان کم میشود و تکبر میکنند.
امام زمان(ع) بناست برای سیاست و ادارۀ عالَم بیاید(نه برای عبادت و موعظه!) و طبیعتاً قبل از ظهور، ما را در عرصۀ سیاست امتحان میکنند تا آمادگی پیدا کنیم. بصیرت را هم برای همین عرصۀ سیاست از ما میخواهند. البته امتحانات فردی-مثل نماز و روزه و خمس-هم هست، ولی اینها فرعی است، امتحان اصلی ما در عرصۀ سیاست است. همین الان همۀ ما را سرِ سیاست، دارند امتحان میکنند و غربال دارد صورت میگیرد.
استاد پناهیان