حوزه علمیه فاطمیه سلاماللهعلیها شهرکرد


حمايتهاي اجتماعي:
داشتن حمايتهاي اجتماعي در رفتارهاي اجتماعي بسيار مهم است. در مفهوم حمايت اجتماعي، فردي كه از يك الگوي رفتاري خاص پيروي ميكند با مشاهده افراد ديگري كه در همان زمينه فعال هستند احساس ميكند كه تنها نيست و لذا اعتماد به نفس او افزايش مييابد. اين قاعده براي رفتارهاي مذهبي نيز صادق است. بنابراين وقتي نوجوان مذهبي ما با نوجوانان مذهبي ديگر رو به رو ميشود، خود را تنها نمييابد لذا دلگرم ميشود. پس بهتر است وي را به مدرسهاي بفرستيم كه تعداد بچههاي مذهبي در آنجا بيشتر است. او را به مراسم و جشنهايي ببريم كه تعداد افراد با گرايشهاي مذهبي فراوانتر است. يكي از بهترين راههاي تقويت رفتارهاي مذهبي از طريق حضور در مراسم مذهبي مخصوصاً نماز جمعه است؛ جايي كه دختران و پسران بسياري حضور دارند و نوجوان با حضور در آن جمعيت وسيع احساس تنهايي و غربت نميكند و از عنصر حمايت اجتماعي بياندازه بهرهمند ميشود. البته در اين موقعيت چند عنصر كارامد ديگر نيز وجود دارد؛ نظير الگوبرداري، كنترل غيرمستقيم، ايجاد رابطه عاطفي، جديت و منظم بودن، تمرين و تكرار و تشويق تفكر.
كنترلهاي غيرمستقيم:
احتمال غفلت و فراموشي براي همگان هست خصوصاً براي كودك يا نوجواني كه اضطرابها و اشتغالات ذهني زيادي دارد. با توجه به اين مراتب بايد اذعان كرد كه همگان به تذكر نياز دارند. اين امر براي كودكان و نوجوانان بيشتر صدق ميكند. بنابراين آنها براي انجام دادن اعمال و شعائر مذهبي نظير نماز و روزه و حجاب و … نيازمند كمك و راهنمايي هستند. لذا مراقبت از برنامههاي مذهبي كودك و نوجوان، تذكر بموقع و واداشتن آنان به اين امور، لازم و حتمي است. در عين حال بايد توجه داشت كه اين كنترلها هر اندازه غيرمستقيمتر و هنرمندانهتر باشد، مفيدتر است و احتمال گرايش نوجوان را بيشتر ميكند. نكته مهمتر ديگر اينكه اجراي اين تذكرات و درخواستها نبايد جنبه خشونت، رسواگري و تنبيهي داشته باشد كه در اين صورت، نتيجهاي جز دوري هرچه بيشتر كودك و نوجوان از فعاليتهاي مذهبي نخواهد داشت.
استفاده از زمينههاي تشخصطلبي:
همه انسانها دوست دارند كه جدي گرفته، و ارزشمند تلقي شوند. كودكان و نوجوانان نيز از اين قاعده مستثني نيستند. هرجا كه اين عامل قدرتمند اجتماعي موجود باشد گرايشهاي افراد نيز به همان سمت خواهد بود. بنابراين اگر مشاهده ميكنيم كه گرايش نوجوانان به سمت همسالاني است كه براي نظريات و عقايدشان احترام قائل هستند و نوجوانان آنها را بر اعضاي خانواده ترجيح ميدهند، نبايد تعجب كرد زيرا نوجوان اين نياز را در جمع دوستان بيشتر فراهم شده ميبيند. والدين ميتوانند از اين عنصر در جهت مثبت استفاده كنند و با فراهم آوردن زمينههاي تشخص طلبي، مسئوليت پذيري و مسئوليت خواهي در امور، نوجوان را جذب كنند. والدين ميتوانند در جمعهاي خانوادگي به طور غيرمستقيم به ارزشهاي مذهبي اشاره كنند و كساني را كه از آنها پيروي ميكنند ستايش كرده، افراد معروف ومحبوب و شناختهشدهاي را كه از ارزشهاي مذهبي پيروي ميكنند، معرفي نمايند. سپس به فعاليتهاي مذهبي كودك ونوجوان خود پرداخته، آنها را بسيار كوتاه و گذرا براي حاضران تشريح كنند. در چنين مواقعي كودك از اينكه در زمره چنين افرادي قرار گرفته، احساس شايستگي كرده برخود ميبالد و نسبت به شعائر مذهبي نگرشي مثبت پيدا ميكند و نسبت به اداي آنها اصرار بيشتري خواهد كرد.
ايجاد رابطه عاطفي:
برقراري رابطه صميمانه و پرمهر و محبت براي الگو لازم است. تحقيقات روانشناسي نشان داده است كه از بين عواملي نظير شباهت، قدرت و صميميت، عامل صميميت تأثيري قويتر بر فرد به جاي ميگذارد (اتكينسون و هيلگارد، ترجمه براهني و همكاران، 1369). كودك تا مدتها به اطرافيان و بويژه به پدر و مادر وابستگي كامل دارد و به همين دليل شديداً نيازمند امنيت عاطفي است كه در ماههاي اول، مادر تنها پناهگاه براي به دستآوردن اين امنيت است. با افزايش سن، راههاي ارتباط عاطفي ديگري با افراد مختلف براي كودك گشوده ميشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافيان وي، كه در درجات بعدي قرار دارند، هريك به سهم خود در رشد و تكامل عاطفي وي مؤثرند. ايجاد صميميت و رابطه محبتآميز باعث ميشود كه فرزندان از والدين و درخواستهاي آنان پيروي كنند؛ زيرا ميترسند كه درغيراينصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراين با استفاده از علائق خانوادگي، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنايت، تحريك عواطف و گاهي نيز استفاده توأمان از مهر و قهر ميتواند بسيار مفيد باشد؛ به عنوان نمونه پيامبر اكرم ميفرمايد: «فرزندت را كتك نزن بلكه با وي قهر كن ولي مدت قهر را طولاني نكن.» (مجلسي، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعليم و برقراري رابطه صميمانه و پرمهر و محبت براي الگو لازم است. تحقيقات روانشناسي نشان داده است كه از بين عواملي نظير شباهت، قدرت و صميميت، عامل صميميت تأثيري قويتر بر فرد به جاي ميگذارد (اتكينسون و هيلگارد، ترجمه براهني و همكاران، 1369). كودك تا مدتها به اطرافيان و بويژه به پدر و مادر وابستگي كامل دارد و به همين دليل شديداً نيازمند امنيت عاطفي است كه در ماههاي اول، مادر تنها پناهگاه براي به دستآوردن اين امنيت است. با افزايش سن، راههاي ارتباط عاطفي ديگري با افراد مختلف براي كودك گشوده ميشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافيان وي، كه در درجات بعدي قرار دارند، هريك به سهم خود در رشد و تكامل عاطفي وي مؤثرند. ايجاد صميميت و رابطه محبتآميز باعث ميشود كه فرزندان از والدين و درخواستهاي آنان پيروي كنند؛ زيرا ميترسند كه درغيراينصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراين با استفاده از علائق خانوادگي، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنايت، تحريك عواطف و گاهي نيز استفاده توأمان از مهر و قهر ميتواند بسيار مفيد باشد؛ به عنوان نمونه پيامبر اكرم ميفرمايد: «فرزندت را كتك نزن بلكه با وي قهر كن ولي مدت قهر را طولاني نكن.» (مجلسي، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعليم و تربيت و روانشناسان تربيتي يكي از راههاي رشد عاطفي كودك توسط بزرگسالان مشاركت در بازيهاي آنان است (هترينگتون). پيشوايان گرامي اسلام به اين امر توجه زيادي داشته و در اين باره توصيههاي زيادي فرمودهاند؛ مثلاً رسول اكرم(ص) ميفرمايند: «آنكس كه كودكي نزد اوست، بايد در پرورش وي، رفتاري مناسب با حال كودك را در پيش بگيرد» (شيخ حر عاملي، 1401، ج 5: 126) و باز در جاي ديگر ميفرمايند: «رحمت خداوند بر پدري كه در راه نيكي و نيكوكاري به فرزند خود كمك كند؛ يعني به او احسان كند و همچون كودكي، رفيق دوران كودكي وي باشد واو را عالم و مؤدب بار بياورد» (ري شهري، 1416). باز ميفرمايد: «كسي كه دختر خود را شادمان كند، همچون كسي است كه بندهاي را از فرزندان اسمعيل آزاد كرده باشد و آن كس كه پسر خود را مسرور و ديده او را روشن سازد، مانند كسي است كه ديدهاش از خوف خدا گريسته باشد» (طبرسي، 1365: 114).
تمرين و تكرار:
مفهوم تكرار در يادگيري از اهميت خاصي برخوردار است (كار نيكو كردن از پر كردن است). تمرين و تكرار موجب كسب مهارت در يك زمينه و باعث ايجاد عادت و ملكه رفتاري است. در قرآن كريم برخي از مسائل اساسي و مهم، همانند اصول اعتقادي و امور غيبي كه اين كتاب آسماني ميخواهد آنها را در اذهان مردم جا بيندازد مثل توحيد، ايمان به غيب، رستاخيز و … از شيوه تكرار استفاده شده است. يكي از اين نمونههاي تكرار در مورد عقيده به يگانهپرستي (توحيد) است كه در سوره نمل ديده ميشود. در اين سوره مبارك جمله «اَ اله مع الله» آيا معبود ديگري با خداوند همراه است؟» پنج بار تكرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در يادگيري آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحكيم و ماندگاري رفتار منجر مفهوم تكرار در يادگيري از اهميت خاصي برخوردار است (كار نيكو كردن از پر كردن است). تمرين و تكرار موجب كسب مهارت در يك زمينه و باعث ايجاد عادت و ملكه رفتاري است. در قرآن كريم برخي از مسائل اساسي و مهم، همانند اصول اعتقادي و امور غيبي كه اين كتاب آسماني ميخواهد آنها را در اذهان مردم جا بيندازد مثل توحيد، ايمان به غيب، رستاخيز و … از شيوه تكرار استفاده شده است. يكي از اين نمونههاي تكرار در مورد عقيده به يگانهپرستي (توحيد) است كه در سوره نمل ديده ميشود. در اين سوره مبارك جمله «اَ اله مع الله» آيا معبود ديگري با خداوند همراه است؟» پنج بار تكرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در يادگيري آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحكيم و ماندگاري رفتار منجر ميشود، تمرين و تكرار است. در زمينه امور ديني نيز اين مسئله صدق ميكند؛ به عنوان مثال ابتدا به نوجوان انواع رفتارهاي ديني را آموزش ميدهيم. سپس در مواقع مختلف و به بهانههاي زياد استفاده كردن از آن را از وي ميخواهيم. اين تمرين و تكرار موجب عادي شدن آن رفتارها براي نوجوان خواهد شد.
استفاده از جاذبهها:
نظافت در پوشش و آراستگي ظاهري از جمله اموري است كه به صورت فطري مورد توجه انسانهاست. بسياري از فعاليتهاي روزانه صرف اين ميشود كه افراد در نظر ديگران آراسته و نظيف و تميز جلوه كنند و ژوليده و كثيف به نظر نيايند. دين و دينداري نه تنها با آراستگي منافاتي ندارد بلكه همواره از جمله دستورالعملهاي ديني توجه به اموري نظير نظافت و آراستگي است. جداي از مفاهيمي كه ميتوان در زمينه آراستگي و فلسفه آن و معاني مختلف آن ذكر كرد (آن چنانكه در بحث مفهوم زييابي شد) بايد اذعان كرد كه آراستگي ظاهر ميتواند در جذب افراد به سمت رفتارهاي خاص مؤثر باشد. در اينجا بيشتر به دو فعاليت در زمينه آراستگي اشاره ميشود: شستشو و نظافت مناسب و خوشبو بودن؛ بدين صورت كه افراد سعي كنند همواره تميز و معطر باشند.
تشويق تفكر و انديشه:
تفكر در آموزشهاي اسلامي يكي از فعاليتهاي بسيار ارزشمند تلقي ميشود به گونهاي كه در حديثي شريف، پيامبر اكرم (ص) «يك ساعت تفكر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسي، 1385، ج 20: 326) و مولاي متقيان حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايند: «هيچ دانشي مانند انديشيدن نيست.»(شهيدي، 1368) اين تأكيدها براي اين است كه انسان جاهل براحتي نميتواند از اعتقادات خود دفاع كند. لازم است كه فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشيار سازيم و از آنها بخواهيم دنبال استدلالهايي باشند كه دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً ميتوانيم به فرزند خود در خصوص زيبايي و مفاهيم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و انديشههاي جديد ايجاد كنيم و به او بفهمانيم كه زيبايي امري است كه انسانها به آن گرايش دارند. انسان محو زيبايي يك غروب زيبا ميشود؛ در زيبايي يك گل غرق ميشود و به سمت زيبايي يك تابلو نقاشي كشيده ميشود. انسان مفتون زيباييهاي ايثار و فداكاري و ازخودگذشتگي ميشود. انديشهها و افكار زيبا و جذاب، نو و بديع انسانها را درگير ميكند. اما زماني كه افراد از اين امكانات بيبهره تفكر در آموزشهاي اسلامي يكي از فعاليتهاي بسيار ارزشمند تلقي ميشود به گونهاي كه در حديثي شريف، پيامبر اكرم (ص) «يك ساعت تفكر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسي، 1385، ج 20: 326) و مولاي متقيان حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايند: «هيچ دانشي مانند انديشيدن نيست.»(شهيدي، 1368) اين تأكيدها براي اين است كه انسان جاهل براحتي نميتواند از اعتقادات خود دفاع كند. لازم است كه فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشيار سازيم و از آنها بخواهيم دنبال استدلالهايي باشند كه دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً ميتوانيم به فرزند خود در خصوص زيبايي و مفاهيم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و انديشههاي جديد ايجاد كنيم و به او بفهمانيم كه زيبايي امري است كه انسانها به آن گرايش دارند. انسان محو زيبايي يك غروب زيبا ميشود؛ در زيبايي يك گل غرق ميشود و به سمت زيبايي يك تابلو نقاشي كشيده ميشود. انسان مفتون زيباييهاي ايثار و فداكاري و ازخودگذشتگي ميشود. انديشهها و افكار زيبا و جذاب، نو و بديع انسانها را درگير ميكند. اما زماني كه افراد از اين امكانات بيبهره باشند و از اينگونه زيباييها بيخبر به سمت همان چيزهايي ميروند كه آنها را در اختيار دارند و سعي ميكنند تا با به نمايش گذاشتن و عرضه آنها خود را معرفي كرده، جلب توجه كنند و حقارتهاي خود را بپوشانند. در اينجاست كه زيبايي معناي واقعي خود را از دست ميدهد. زيبايي در اين زمان به انحراف كشيده شده به طرز سخيفي آلوده شده است و ميتواند ديگران را نيز آلوده و منحرف كند. افراد در اين زمان به جاي داشتن افكار زيبا دنبال چشم و ابرو و بيني زيبا ميروند. به جاي داشتن رفتار زيبا دنبال منزل ودكورأسيون زيبا و به جاي داشتن آمال و اميدهاي زيبا دنبال طلا و جواهرات زيبا ميروند تا با آنها به تفاخر اقدام كرده، نداشتههاي بسيار خود را پنهان كنند. نكته قابل ذكر اين است كه نبايد تصور كرد كه اين امور زيبا نيستند بلكه مسئله تعيين اولويت براي رفتارهاست وگرنه در اسلام نيز به زيبايي بسيار اهميت داده شده است ولي به شرط اينكه در جاي خود اقدام شود و در صورت جابهجا شدن موارد لطمات و صدمات جبرانناپذيري به زيباييهاي اصيل انساني ميزند. تعليم و تربيت مذهبي بايد به گونهاي باشد كه انسان را به سمت زيباييهاي اصيل و ماندگار و جاودان هدايت كند. فرزندان را به سمت زيباييهاي الهي و قرآني بكشاند كه پيامبر(ص) و ائمه (ع) الگوهاي كاملي از اين گونه زيباييها قلمداد ميشوند. بنابراين به كودكان و نوجوانان بايد آموخت كه درباره پديدههاي پيرامون خود بينديشند و هرچيز را خام و ندانسته قبول نكنند؛ تلاش كنند به عمق معاني و مفاهيم رجوع كنند؛ رفتارها را در نظر بگيرند؛ سؤال كنند و همواره در جهت ارتقا و افزايش دانش و اطلاعات خود باشند. البته در اين ميان نبايد از نقش مشوقهاي والديني غافل شد. صبر، حوصله و دانش والدين در اين ميان بسيار اساسي است كه فرزندان بتوانند در اين جهت قرار بگيرند.
جديت و منظم بودن:
آموزش ديني، جدي است؛ بنابراين به نظم و جديت نياز دارد. خنده، شوخي و مزاح پسنديده است اما در خصوص دين و هنجارهاي ديني جاي هيچگونه شوخي و مزاح نيست. كودك بايد پي ببرد كه هرآنچه به دين مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس بايد در برابر آن خاضع و خاشع بود. اين اهميت و جديت در خانواده بايد عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسيار مشاهده ميشود كه هنگام مشاهده يك مسابقه فوتبال يا يك فيلم سينمايي از تلويزيون، والدين، بچهها را مجبور به سكوت و آرامش ميكنند در حالي كه چنين تعصبي را هنگام پخش برنامههاي ديني و مذهبي ندارند و بدين ترتيب عملاً به اينگونه برنامهها بيحرمتي ميكنند و ارزش آنها را پايين ميآورند در حاليكه اگر والدين اين برخورد را براي برنامههاي مذهبي به كار ببرند، نگرش فرزندان نيز دستخوش تغيير خواهد شد. خانوادههاي مذهبي همانگونه كه براي درس و تحصيلات فرزندان با حرارت و جديت صحبت و برنامهريزي ميكنند، براي اداي فرايض ديني نيز بايد صبر، حوصله و وقت صرف آموزش ديني، جدي است؛ بنابراين به نظم و جديت نياز دارد. خنده، شوخي و مزاح پسنديده است اما در خصوص دين و هنجارهاي ديني جاي هيچگونه شوخي و مزاح نيست. كودك بايد پي ببرد كه هرآنچه به دين مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس بايد در برابر آن خاضع و خاشع بود. اين اهميت و جديت در خانواده بايد عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسيار مشاهده ميشود كه هنگام مشاهده يك مسابقه فوتبال يا يك فيلم سينمايي از تلويزيون، والدين، بچهها را مجبور به سكوت و آرامش ميكنند در حالي كه چنين تعصبي را هنگام پخش برنامههاي ديني و مذهبي ندارند و بدين ترتيب عملاً به اينگونه برنامهها بيحرمتي ميكنند و ارزش آنها را پايين ميآورند در حاليكه اگر والدين اين برخورد را براي برنامههاي مذهبي به كار ببرند، نگرش فرزندان نيز دستخوش تغيير خواهد شد. خانوادههاي مذهبي همانگونه كه براي درس و تحصيلات فرزندان با حرارت و جديت صحبت و برنامهريزي ميكنند، براي اداي فرايض ديني نيز بايد صبر، حوصله و وقت صرف كنند، همانگونه كه ساعتها وقت، صرف نقل و انتقال فرزندان براي كلاسهاي تقويتي و البته تجديدي!! ميكنند، بايد صرف حضور در مجالس وعظ و خطابه و مسجد و منبر كنند تا نتيجه مطلوب حاصل شود. همه چيز را نبايد به دست حوادث و اتفاقات سپرد. در ميان برنامههاي ضدديني و ضداعتقادي فراگير، كه هرروزه در تبليغات ماهوارهاي و تلويزيوني و شبكه جهاني اينترنت قابل مشاهده است، بخشي از نتايج آن در كوچه و خيابان كشور ديده ميشود. بايد با جديت و تلاش زياد به تربيت مذهبي فرزندان اقدام، و آنها را نسبت به اين آسيبها واكسينه كنيم.
بعد الگويي خانواده
اسلام به روش الگويي بسيار تكيه دارد و در ترسيم برنامه تربيتي همواره به اين فن به عنوان شيوهاي بسيار مؤثر نگاه كرده و يكي از مكانهاي كاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدين خواه ناخواه در فرزندان تأثير ميگذارد. فرزندان با چشماني تيزبين به رفتار و گفتار والدين توجه ميكنند. والدين در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلايل متعددي وجود دارد كه كودك براي فراگيري ارزشها و رفتارهاي والدين برانگيخته شود. كودك با رفتار كردن شبيه والدينش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبيه و سرزنش آنها پرهيز ميكند. نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه عمل الگو بسيار تأثيرگذارتر از بيان الگوست. بنابراين اگر خانوادهها رفتارهاي مذهبي را براي فرزندان خود ميپسندند، ابتدا خود بايد الگوي عملي باشند. اگر والدين دروغگويي را نميپسندند اول خود بايد صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود بايد به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود بايد به نماز و حجاب عملاً اهميت بدهند. والدين آنگاه در تربيت ديني توفيق مييابند كه خود به آنچه ميگويند عامل باشند. حضرت علي(ع) روش كساني را كه ميگويند اما عمل نميكنند بشدت نهي فرموده، ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه جدي يا شوخي دروغ بگويد و يا وعدهاي بدهد كه بدان عمل نكند» يا درجاي ديگري ميفرمايند: «من مردم را به هيچ كار خيري دعوت نكردهام مگر اينكه پيش از آنها، اسلام به روش الگويي بسيار تكيه دارد و در ترسيم برنامه تربيتي همواره به اين فن به عنوان شيوهاي بسيار مؤثر نگاه كرده و يكي از مكانهاي كاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدين خواه ناخواه در فرزندان تأثير ميگذارد. فرزندان با چشماني تيزبين به رفتار و گفتار والدين توجه ميكنند. والدين در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلايل متعددي وجود دارد كه كودك براي فراگيري ارزشها و رفتارهاي والدين برانگيخته شود. كودك با رفتار كردن شبيه والدينش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبيه و سرزنش آنها پرهيز ميكند. نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه عمل الگو بسيار تأثيرگذارتر از بيان الگوست. بنابراين اگر خانوادهها رفتارهاي مذهبي را براي فرزندان خود ميپسندند، ابتدا خود بايد الگوي عملي باشند. اگر والدين دروغگويي را نميپسندند اول خود بايد صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود بايد به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود بايد به نماز و حجاب عملاً اهميت بدهند. والدين آنگاه در تربيت ديني توفيق مييابند كه خود به آنچه ميگويند عامل باشند. حضرت علي(ع) روش كساني را كه ميگويند اما عمل نميكنند بشدت نهي فرموده، ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه جدي يا شوخي دروغ بگويد و يا وعدهاي بدهد كه بدان عمل نكند» يا درجاي ديگري ميفرمايند: «من مردم را به هيچ كار خيري دعوت نكردهام مگر اينكه پيش از آنها، خودم آن را انجام دادهام» و به مردم ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه شوخي يا جدي دروغ بگويد و شايسته نيست كسي به كودك خود وعدهاي بدهد و بدان وفا نكند» (شيخ حر عاملي، 1398، ج2: 145). در اين زمينه پيامبر (ص) و ائمه(ع) همواره بهترين الگوها معرفي شدهاند. قرآن كريم حضرت محمد (ص) را سرمشق و الگوي مطلق در همه ابعاد زندگي براي همه خداجويان و كساني كه اعتقاد به رستاخيز دارند معرفي ميكند؛ مثلاً در سوره احزاب آيه 21 ميفرمايد: «بيترديد براي شما در همه ابعاد اسوه و الگوي نمونه، رسول خدا (ص) است براي آن كس كه به ثواب خدا و روز قيامت اميدوار باشد و ياد خدا بسيار كند.»
بهره گيري از تجربيات ديگران:
يکي ديگر از موارد تقويت عقل که از کلام اميرالمؤمنين (ع) در نهج البلاغه به دست مي آيد، بهره گيري از تجربيات ديگران است که مربي در تربيت ديني مي توان متربي را به بهره گيري از تجربيات ديگران تشويق کند چرا که استفاده از تجربه يکي از مقوّمات تعقل است، چنانکه اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد: «العقل حفظ التجارب و خير ما جربت ما وعظک» (نهج البلاغه، نامه 31)، « عقل حفظ تجربه هاست و بهترين تجربه ها چيزي است که به تو پند بدهد.» و همچنين امام علي (ع) درجايي ديگر در بيان صفات فرد عاقل مي فرمايد: « فأن العاقل يتعظ بالاداب» (نهج البلاغه، نامه 31)، « زيرا خردمند با تعليم و تربيت هاي سازنده پند مي گيرد.»
انسان براي تعقل صحيح بايد پندپذير باشد و از وقايع و ماجراهاي گوناگون که مي بيند پند گيرد، چرا که اين پندپذيري و استفاده از تجارب ديگران سبب مي شود، در برخورد با سايرامور تأمل و دقت بيشتري از خود نشان دهد.