کلمات قصار امیرالمومنین از کتاب غررالحکم دررالکلم
لا تخيبّ المحتاج و إن ألحف.
نوميد مگردان محتاج را اگر چه مبالغه كند در سؤال، چون مردم را از ابرام و مبالغه در سؤال خوش نمىآيد و غالب اينست كه سؤال كنندگان بسبب آن محروم ميشوند فرمودهاند كه محتاج را محروم نبايد كرد هر چند اين شيوه ناخوش با او باشد.
لا تشعر قلبك الهمّ على ما فات، فيشغلك عمَّا هو آت.
مگردان شعار دل خود اندوه را بر آنچه فوت شده پس مشغول سازد ترا از آنچه آن آينده است،
لا عقل كالتّدبير.
نيست عقلى مانند تدبير، يعنى تدبير امور دنيوى و اخروى خود و اصلاح آنها.
لا جهل كالتّبذير.
نيست نادانيى مانند تبذير و اسراف كردن.
لا عبادة كالتّفكير.
نيست عبادتى مانند تفكير يعنى فكر كردن در حقايق و معارف إلهيّه و در آنچه بكشاند به آنها.
لا نصح كالتّحذير.
نيست نصيحتى مانند تحذير يعنى ترسانيدن از معاصى و گناهان.
لا فقر لعاقل.
نيست درويشيى از براى هيچ عاقلى، زيرا كه هيچ مالى بعقل نمىرسد پس كسى كه عقل داشته باشد بهترين مالها را دارد پس چگونه درويش باشد.
لا غنى لجاهل.
نيست توانگريى از براى هيچ جاهلى، يعنى بى عقلى، بقرينه مقابله با فقره سابق، و اين باعتبار اينست كه حقيقت توانگرى بى نيازى از مردم و محتاج نبودن بايشانست و كسى را كه عقل نباشد هر چند اموال ديگر باشد بىنياز نمىگردد از ايشان بلكه با وجود اموال احتياج او بايشان بيشتر باشد پس حقيقت توانگرى نباشد از براى او.
لا فقر كالجهل.
نيست فقر و بى چيزى مانند جهل، يعنى بى عقلى يا نادانى.
لا عبادة كالصّمت.
نيست عبادتى مانند خاموشى در هر جائى كه بايد و اين باعتبار اينست كه وسيله ذكر و فكر و باعث ترك بسيارى از محرّمات مىشود مانند غيبت و دشنام و درشتى با مردم.
لا علم كالخشيّة.
نيست علمى مانند خشيت يعنى مانند علمى كه سبب خشيت شود يعنى ترس از خدا.
لا زينة كالآداب.
نيست زينتى مانند آداب.