کلمات قصار امیرالمومنین از کتاب غررالحکم دررالکلم
لا تستعملوا الرّأى فيما لا يدركه البصر، و لا تتغلغل فيه الفكر.
بكار مفرمائيد رأى و انديشه را در آنچه در نمىيابد آنرا چشم، و داخل نمىشود در آن فكرتها، مراد منع از كار فرمودن رأى و انديشه خودست در معارف الهيّه و اعتماد بر آن بلكه بايد رجوع در آنها بأخبار انبياء و اوصياء عليهم السلام، و مراد فكر و انديشهايست كه دليل و برهان عقلى قايم نشود بر آن بلكه بناى آن بر ظنّ و تخمين و قياس باشد.
لا تحمل همّ يومك الّذى لم يأتك على يومك الّذى قد أتاك، فانّه إن يكن من عمرك يأتك اللَّه سبحانه فيه برزقك، و إن لم يكن من عمرك فما همّك بما ليس من أجلك.
بار مكن اندوه روز خود را كه نيامده باشد ترا بر روز تو كه بتحقيق آمده ترا، پس بدرستى كه آن اگر بوده باشد از عمر تو مىآورد براى تو خداى سبحانه در آن روزى ترا، و اگر نبوده باشد از عمر تو، پس چيست اندوه تو به آن چه نيست از اجل تو يعنى از مدّت عمر تو.
لا تجعل أكبر همّك بأهلك و ولدك، فانّهم إن يكونوا أولياء اللَّه سبحانه فانّ اللَّه لا
يضيّع وليّه، و إن يكونوا أعداء اللَّه فما همّك بأعداء اللَّه.
مگردان بزرگترين اندوه خود را براى اهل خود و فرزند خود، پس بدرستى كه ايشان اگر بوده باشند دوستان خداى سبحانه پس بدرستى كه خدا ضايع نخواهد كرد دوست خود را، و اگر بوده باشند دشمنان خدا پس چيست اندوه تو از براى دشمنان خدا
لا تحمل على يومك همّ سنتك، كفاك كلّ يوم ما قدّر لك فيه، فان تكن السّنة من عمرك فانّ اللَّه سبحانه سيأتيك فى كلّ غد جديد بما قسم لك، و ان لم تكن من عمرك فما همّك بما ليس لك.
بار مكن بر روز خود اندوه سال خود را، كافيست ترا در هر روز آنچه تقدير كرده شده از براى تو در آن، پس اگر بوده باشد سال از عمر تو پس بدرستى كه خداى كه پاكست او بزودى مىآورد براى تو در هر فرداى تازه آنچه را قسمت كرده از براى تو، و اگر نبوده باشد از عمر تو پس چيست اندوه تو براى آنچه نيست از براى تو.
لا تحقّرنّ صغائر الآثام، فانّها الموبقات، و من أحاطت به محقّراته أهلكته.
كوچك مشمار زينهار كوچكهاى گناهان را، پس بدرستى كه آنهاست هلاك كنندهها، و هر كه فرو گيرد باو كوچك شمردههاى او هلاك كنند او را.
لا تكثرنّ الضّحك فتذهب هيبتك، و لا المزاح فيستخفّ بك.
بسيار مكن زينهار خنده را پس برود هيبت تو، و نه مزاح را پس سبك شمرده شوى، يعنى اگر بسيار كنى خنده را هيبت تو در نظرها برود، و اگر بسيار كنى مزاح را سبك شمرده شوى.
لا تكثرنّ العتاب، فانّه يورث الضّغينة، و يدعو الى البغضاء، و استعتب لمن رجوت اعتابه.
بسيار مكن زينهار ملامت را، پس بدرستى كه آن از پى مىآورد كينه را، و مىخواند بسوى دشمنى
لا تكثرنّ الخلوة بالنّساء فيمللنك و تملّهنّ، و استبق من نفسك و عقلك بالابطاء عنهنّ.
بسيار مكن زينهار خلوت كردن با زنان را پس ملول گردند از تو و ملول گردى تو از ايشان، و باقى گذار از نفس خود و عقل خود بد رنگ كردن از ايشان يعنى اگر بسيار كنى خلوت با ايشان را ملول گردند ايشان از تو و ملول گردى تو از ايشان