ناکامي حسود
ناکامي حسود
حسد يکي از عوامل شکست در زندگي است و انسان را همواره ناکام مي گذارد. حسود به جاي اينکه در مورد راه هاي رسيدن به مراتب والاتر فکر
کند و موانع و نکات ضعف خود را پيدا و برطرف کند،ذهنش مشغول رقيب مي شود.تلخ کامي و ناراحتي حاصل از حسادت، تعقل و تفکرصحيح و منطقي را از حسود مي گيرد و گاه مرض حسادت آنچنان در او ريشه مي دواند که حاضرمي شود ضرر و صدمه اي- ولو به قيمت نابود شدن خودش- به رقيب بزند. مرحوم حاج ملا احمد نراقي و شيخ عباس قمي نقل کرده اند:
در زمان خلافت هادي عباسي مرد نيکوکار ثروتمندي در بغداد زندگي مي کرد. در همسايگي او شخصي سکونت داشت که نسبت به مال او حسد مي ورزيد. آن قدر درباره او حرف زد تا دامن او را لکه دار کند، نشد.تصميم گرفت غلامي بخرد و او را تربيت کند و بعد مقصد خود را به او بگويد.
روزي بعد از يک سال به غلام گفت: چقدر مطيع مولاي خود هستي؟ گفت: اگر بگويي خودت را به آتش بينداز انجام مي دهم. مولاي حسود خوشحال شد؛ گفت که همسايه ام ثروتمند است و او را دشمن دارم، مي خواهم دستورم را انجام دهي. گفت: شب با هم بالاي پشت بام همسايه ثروتمند مي رويم و تو مرا بکش تا قتلم به گردن او بيفتد و حاکم او را به خاطر قتلم قصاص کند و از بين ببرد. هرچه غلام اصرار در انجام ندادن اين کار کرد تأثيري نداشت.نيمه شب به دستور مولاي حسود،گردن مولايش را بالاي بام همسايه محسود ثروتمند زد و زود به رختخوب خود آمد.فردا قتل حسود بربام همسايه کشف شد. هادي عباسي دستوربازداشت مرد ثروتمند را داد و از او بازپرسي کرد. بعد غلام را خواست و از او جويا شد. غلام ديد که مرد ثروتمند گناهي ندارد؛جريان حسادت و کشتن را تعريف کرد. خليفه سر به زير انداخت و فکر کرد و بعد سر را برداشت و به غلام گفت :هرچند قتل نفس کرده اي،ولي چون جوانمردي نمودي و بي گناهي را از اتهام نجات دادي،تو را آزاد مي کنم و او را آزاد کرد و زيان حسادت به خود حسود بازگشت.
آري حسادت هر مقدار که در جان آدمي نفوذ کرده باشد، به همان مقدار از رشد و شکوفايي انسان جلوگيري مي کند. درون ذهن انسان،همچون حافظه رايانه،ظرفيتي محدود دارد، هرگونه اطلاعات و هر نوع دغدغه فکري که در اين فضا به وجود بيايد، عرصه بر فکرها و دغدغه هاي ديگر تنگ خواهد شد. ناراحتي هاي دروني حسود، فضاي ذهن او را پر مي کند و نظام فکري او را در هم مي ريزد.اين حالت هر قدر شديدتر باشد، قدرت تجزيه و تحليل درست و برنامه ريزي صحيح را بيش ترازانسان مي گيرد. آيا به نظر شما، چنين آدمي با اين حال، مي تواند مصلحت هاي خود را تشخيص دهد؟ شايد آن فرمايش امام علي که فرمود: «الحسود لا يسود» به همين سخن دلالت مي کند. آري حسود به بزرگي و بزرگواري نمي رسد؛ چرا که پيشرفت ديگران چنان آفتي بر جان او مي شود که فرصتي براي فکر و حرکت صحيح باقي نمي گذارد.