ثمره حسد دوري از رحمت خدا
دوري از رحمت خدا
خداوند دو خصوصيت شخص حسود براي حضرت موسي (ع) را اين گونه بيان کرده است: يکي خشم و غضب او نسبت به نعمت هاي خداوند است. و ديگري اعراض و روي برگرداندن از قسمت خدايي. در آخر مي فرمايد.
«و من يک کذلک فلست منه و ليس منّي»؛ هرکس که اين دو خصوصيت را داشته باشد،من از او نيستم و او از من نيست.
رها شدن حسود به حال خود و بيرون رفتن او از ولايت و رحمت خداوندي، بدبختي بزرگي است که تصور آن در فهم نمي گنجد. حضرت امام مي فرمايد:
کسي که خارج شد از ولايت حق و بيرونش کردند از زير پرچم رحمت ارحم الراحمين، ديگراميد نجات براي او نيست، شفاعت شافعان نصيب او نخواهد شد. کسي شفاعت مي کند کسي را [که] سخطناک به خدا است و از حرز ولايت او خارج است و ريسمان مودت ما بين او و مالک رقابش پاره شد؟!
سخن اين معلم متخلق به اخلاق الهي،زنگ خطري است در گوش ما.آنچه که به عنوان شفاعت شنيده و خوانده ايم شرايطي دارد. شفاعت مجوز جولان خواسته هاي پست و حيواني نيست، بلکه کمکي است به کساني که تا حدي در جهت جبران تقصيرات خود تلاش کرده باشند و کسي که قلبش آلوده به زنگار حسادت باشد، از شفاعت محروم خواهد بود.
گرچه نااميدي از رحمت حق تعالي خود گناه بزرگي است و انسان هر قدر هم گناه کار باشد،نبايد از رحمت بي کران خداوندي مأيوس گردد، اما اين جا مسأله تنها گناه حسد نيست،بلکه گناهي است که دل انسان را بيمار کرده و روح را زير زنگار حقد و حسد فرسوده است. دل و قلب مکدر شده و از بين رفته است، ديگر چه مي توان کرد؟
شفاعت شفيعان ممکن است گناه حسود را نزد خداوند مورد عفو قرار دهد، اما دل مرده و ايمان از دست داده را چه کند؟ بر فرض گناه حسادت با شفاعت شافعين بخشوده شود، ناکام ماندن حسود در رسيدن به قلبي سالم و روحي پاک جبران ناپذير است. مگر در همين دنيا با توبه اي واقعي، روح و قلب خود را از انواع آلودگي ها پاک کند.