مباحثی از کتابی که وهابیت را در هم شکست22
الفاظ به کار گرفته شده در مدح پیامبر صلى الله علیه و آله
گاه الفاظى در مدح پیامبر صلى الله علیه و آله به کار رفته است که بهواسطه آن امر بر برخى مشتبه گردیده و گوینده آن را تکفیر کردهاند؛ مانند این سخن که ما پناهى جز پیامبر صلى الله علیه و آله نداریم و مانند: امیدى جز او نیست، من به او پناهنده شدهام؛ در مصائب به او پناه برده مىشود؛ اگر تو جواب ندهى از چه کسى درخواست کنم.
که مقصود این است که پناهى درمیان خلق و امیدى درمیان انسانها جز او نیست و یا از میان خلایق در گرفتارىها به او پناه برده مىشود، بهخاطر کرامت او نزد مولایش تا او رو بهسوى خدا نماید و از او طلب کند و اگر او از چنین کارى دست کشد از کدام بندهاى مىتوان طلب نمود؟ با وجود اینکه ما در دعا و توسل چنین الفاظى را بهکار نمىبریم و از مردم نمىخواهیم چنین کنند و به آن نیز ترغیب نمىکنیم تا به اوهام دچار نشویم و از الفاظ مورد اختلاف فاصله بگیریم و به الفاظى تمسک جوییم که اختلافى در آن نیست، ولى باید توجه کنیم که نسبت کفر دادن به گویندگان این الفاظ عجولانه و رفتارى غیرحکیمانه است؛ زیرا باید درنظر بگیریم که گویندگان این الفاظ، افراد موحّدى هستند که شهادت به «لا إله إلّااللَّه» و «محمد رسول اللَّه» مىدهند، نماز مىخوانند و همه اصول دینى را قبول دارند، خدا را پروردگار خویش مىدانند و محمد صلى الله علیه و آله راپیامبر واسلامرا دین خویش مىشمارند وبا این اعتقادات حرمت مسلمین و ذمه اهل دین به آنها تعلق مىگیرد.
از «انس» ذکر شده که از رسول خدا نقل کرده است:
«من صلّى صلاتنا و اسلم و استقبل قبلتنا و أکل ذبیحتنا فذلک المسلم الذی له ذمه اللَّه و رسوله فلا تخفروا اللَّه فی ذمّته»؛این روایت را بخارى آورده است از همین روست که بر ما واجب است اگر در کلام مؤمنان شاهد اسناد چیزى به غیر خدا بودیم آن را بر مجاز عقلى حمل کنیم و حق نداریم آنها را تکفیر کنیم چراکه مجاز عقلى در کتاب و سنت استعمال مىشود و بیان این عبارات از موحد کافى است که ما این اسناد را مجازى بدانیم؛ زیرا اعتقاد صحیح موحّد این است که خداوند خالق بندگان و عمل آنهاست و هیچ احدى جز او- چه زنده و چه مرده- تأثیرگذار نمىباشد و این معنى توحید است و در غیر این صورت فرد دچار شرک مىشود و در میان مسلمین هیچکس نیست که معتقد به مشارکت افراد با خدا در انجام یا ترک کارى یا روزىبخشى یا زنده کردن و میراندن و از این قبیل الفاظ توهینآمیز باشد؛ بنابراین مقصود افرادى که چنین مىگویند شفیع قرار دادن این وسائل نزد خداوند است و هدف فقط خداوند است و هیچ مسلمانى اعتقاد ندارد که اگر از فردى درخواست مىکند آن فرد بدون توجه دور یا نزدیک به خدا قادر به انجام یا ترک کارى باشد یا با توجهى که نوعى شرک در آن باشد چنین کارى را انجام مىدهد و به خدا پناه مىبریم که مسلمانى را بهخاطر خطا یا جهل یا فراموشى یا اجتهاد متهم به شرک یا کفر کنیم.
و باید گفت: اگر بسیارى از این افراد در اینکه بهصورت مستقیم از حضرت رسول، طلب شفاعت، بخشش، بهشت، سعادت و شفا مىکنند، خطاى در تعبیر دارند اما در توحیدشان دچار خطا نشدهاند؛ زیرا مقصود شفاعت این وسائل، نزد خداوند است گویا که مىگوید: اى رسول خدا، از خدا بخواه که مرا ببخشد.
و مسلّم است که حضرت نه بهصورت مستقل و نه با استفاده از توانخویش، بلکه با اجازه، امر و قدرت الهى آن را انجام مىدهد. ایشان بنده مأمورى است مقام و منزلت خاصى نزد خداوند دارد و بهواسطه کرامت اوست که همه مردمى که به او ایمان دارند و رسالتش را تصدیق مىکنند و فضل و کرامتش را باور دارند، به خدا متوسل مىشوند.
از همین روست که مىبینى حضرت صلى الله علیه و آله در برخى اوقات، وقتى از طریق وحى یا حالت افراد متوجه شود که سائل یا شنونده نقصى در اعتقادش دارد، هشدار مىدهد.
در یکجا آگاهى مىدهد که سید فرزندان آدم است و در جاى دیگر مىفرماید که سید و آقا فقط خداست، در یک موقعیت به او استغاثه مىجویند و خود به آنها مىآموزد که به او متوسل شوند و در موقعیتى دیگر مىگوید استغاثه فقط به درگاه خداست نه به من!
نتیجه اینکه، استغاثهکنندهاى که اعتقاد به قدرت خلق و ایجاد براى غیر خدا ندارد، کافر نیست و فرق قائل شدن بین مرده وزنده اولیا، بىمعنى است بنابراین اگر اعتقاد به قدرت ایجاد توسط غیر خدا را داشته باشد کفر ورزیده و این برخلاف نظر معتزله است که مىگویند انسان افعال را خلق مىکند و اگر اعتقاد داشته باشد که این ولى سبب است یا از خداوند این قدرت را کسب کرده است حکم به کفر او نمىشود.
باتوجه به این سببیت، براى مرده نیز ممکن است و مىتواند با دعا آن را کسب کند و ارواح براى نزدیکان خود دعا مىکنند.
وپیامبر صلى الله علیه و آله مىفرمایند: «إن أعمالکم تعرض على أقاربکم وعشائرکم من الأموات فإن کان خیراً استبشروا و إن کانغیرذلک قالوا: اللهم لاتمتهم حتى تهدیهم کما هدیتنا».