مباحثی از کتابی که وهابیت را در هم شکست21
به من استغاثه نشود!
در روایت آمده است که در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله مرد منافقى مؤمنین را مورد آزار و اذیت قرار مىداد، ابوبکر گفت: بیایید از دست او به پیامبر استغاثه بریم. حضرت فرمود: «انّه لا یستغاث بی و انّما یستغاث بالله».
این روایت را طبرانى در المعجم الکبیر ذکر کرده است. کسانى که قائل به منع استغاثه به پیامبر صلى الله علیه و آله هستند گاه به این روایت استناد مىکنند و این استدلال از اساس باطل است؛ زیرا اگر آنرا بر ظاهرش بار کنیم مقصود منع استغاثه به حضرت بهطور مطلق است و این امر با عمل صحابه در تضاد است؛ چراکه استغاثه به حضرت مىکردند و بهواسطه او طلب باران مىنمودند، از او درخواست دعا مىکردند و حضرت با شادى و سرور به آنها پاسخ مىگفت. بنابراین باید آنرا بهگونه مناسب با عموم روایات، تأویل نمود تا بتواند در کنار روایات دیگر قرار گیرد.
بنابراین مىگوییم: مراد از این سخن اثبات حقیقت توحید در مسائل اعتقادى است و اینکه فریادرس حقیقى فقط خداست و بنده، واسطهاى بیش نیست یا با این سخن حضرت خواسته است به آنها آموزش دهد که نباید از بنده درخواستى را که قادر بر آن نیست، طلب کرد؛ امورى مانند رستگارى در بهشت، نجات از آتش، هدایت به معنى عصمت از گمراهى و ضمانت ختم به خیر گشتن، در زندگى.