علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي) 4
4-خانواده ي آسيب زا
نقش خانواده در سلامت «حيات جنسي»فرزندان، از ساير عوامل چشمگيرتر و حساستر است.رعايت موازين اخلاقي و تربيتي در روابط فيمابين والدين، به ويژه در رابطه با زناشويي به عنوان عامل زيربنايي قابل توجه است و در مرحله ي بعدي کيفيت روابط با فرزندان خود، حائز اهميت ويژه اي است. والدين به لحاظ عشق و علاقه، اظهار محبت و نوازش و به ويژه روابط زناشويي، وظايف حساس و تعيين کننده اي دارند.
اولين گام در زمينه ي چگونگي رابطه ي جنسي بين پدر و مادر است.در برخي از احاديث آمده است که بايد والدين حتي از انجام آميزش با يکديگر، در حالي که کودکي خردسال در آن مکان به خواب رفته است، پرهيز نمايند. چرا که فرزند متوجه والدين در اين حالت مي شود و مستعد گرايش به مسايل انحراف آميز جنسي مي گردد و يا در قرآن کريم در زمينه ي اجازه ورود گرفتن اطفال از والدين براي ورود به اتاق آن در سه نوبت تأکيد شده و مي توان گفت تلويحاً جدا نمودن محل خواب والدين از محل خواب فرزندان مورد تأکيد قرار گرفته است که اين موضوع به جهت حفظ سلامت جنسي فرزندان، بسيار ضروري است.درغير اين صورت چه بسا فرزندان، شاهد آميزش والدين خواهند بود و اين امر تأثير و پيامدهاي خطرناک و جبران ناپذيري بر اخلاق و سلامت رواني آنان خواهد داشت.
در تحقيقي که براساس چهارصد نامه ي ارسالي از نوجوانان و جوانان به راديو (به عنوان برنامه ي آينده سازان)به عمل آمده است، درموارد متعددي نوجوانان و جوانان،علت اصلي خودارضايي را در جريان قرار گرفتن مسايل خاص والدين و يا مشاهده ي اين عمل ذکرکرده اند، به گونه اي که ضربات جبران ناپذيري بر سلامت رواني و اخلاقي آنها از اين طريق وارد شده است.
نوجواني از تهران بدون ذکر سن و مقطع تحصيلي خود نوشته است:
دختري شاد و شاگرد ممتاز بودم.اما با فرا رسيدن سنين بلوغ بدبختيهاي من آغاز شد.
هنگامي که به سن بلوغ رسيدم، با کتک و شماتت مادرم مواجه شدم و چنان رفتار بي محبت مادرم تأثير سويي بر من گذاشت که دايماً درحال گريه به سر مي بردم و مسئله بلوغ خود را فاجعه مي دانستم.هميشه خود را منزوي مي کردم و کسي متوجه رفتار من نبود…
در اين قسمت از نامه او به نحوه ي اطلاع يافتن از آميزش پدر و مادر خود اشاره مي کند که در اثر بي مبالاتي و بي احتياطي آنان در اين امر صورت گرفته بود و اين عمل آنان فشار روحي و رواني شديدي به او وارد ساخت و سپس ادامه مي دهد که:
…به مرور زمان تاب و تحمل خود را از دست داده بودم و به طور کلي حالم دگرگون شده بود.احساس مي کردم که تمايلات خفته اي در من بيدار شده است که نمي توانستم با کوشش فراواني که درقبال آن انجام مي دادم، جلوي آنها را بگيرم و همين مسئله باعث شد که من مبتلا به «خودارضايي»شوم و بعدها بر اثر اين عمل زشت به بيماريهاي گوناگوني مبتلا شدم که نمي دانستم اثرات آن مي باشد، اما بعدها به اثرات آن و اين که اين عمل از گناهان کبيره است، پي بردم و آن را ترک کردم و در مقابل خداوند توبه کردم اما هرگز تصور نمي کنم که خداوند مرا ببخشد.
نامه ي فوق، نمونه اي از موارد متعددي است که به دليل بي بندوباري والدين و عدم حساسيت نسبت به مسئله مهم بلوغ، انحراف خودارضايي را در نوجوان به وجود آورده است.
خانواده ي آسيب زا، از سويي با عدم محافظت اخلاقي از روابط زناشويي بين خود، به احساسات ملتهب و پرقدرت بلوغ دامن مي زنند و آنها را برحسب تحريم غريزه ي جنسي، به «خودارضايي»و ساير انحرافات سوق مي دهند و از سوي ديگر با عدم رعايت وظايف اخلاقي و الهي خود، در قبال فرزندان، به رابطه ي معيوب و نامطلوبي شکل مي دهند.
کم نيستند والديني که فرزندان نوجوان را در آغوش مي فشارند و يا با بوسيدن آنها به شکل نامناسب، آنها را تحريک مي کنند و يا مادران جواني که پسران نسبتاً نوبالغ خود را با خود به حمام مي برند و يا ساير والديني که بستر خواب فرزندان نوجوان و بالغ خود را هنوز از يکديگر جدا نکرده اند.
در اين زمينه به چند حديث از معصومين و پيشوايان بزرگ الهي اشاره مي کنيم که در بعضي حتي از بوسيدن کودکان در سنين مورد اشاره منع به عمل آمده است:
در خصوص بوسيدن، پيامبر اکرم (ص)مي فرمايد:
دختربچه شش ساله را، پسربچه نبوسد. همچنين زنها از بوسيدن پسربچه اي که سنش از هفت سال تجاوز کرده است، خودداري کنند.
اميرالمؤمنين علي (ع)نيز مي فرمايد:
وقتي دختربچه، شش ساله شد مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد. همچنين نمي تواند او را در آغوش بگيرد.
امام صادق (ع)نيز متذکر مي شوند که:
وقتي دختربچه به سن شش سالگي رسيد براي تو شايسته نيست او را ببوسي.
در خصوص لمس کردن نيز حضرت علي (ع)مي فرمايد:
دستمالي کردن مادر به آلت دختربچه ي شش ساله ي خود، يک قسم زنا محسوب مي شود.
و امام صادق (ع)مي فرمايد:
اگرمادري بدنش را به بدن دختر شش ساله اي بمالد، مرتکب نوعي زنا شده است.در زمينه جدا کردن بستر خواب کودکان، پيامبر بزرگوار اسلام (ص) مي فرمايند:
بستر خواب پسربچه با پسربچه و پسربچه با دختربچه و دختربچه با دختربچه، در سن ده سالگي بايد از هم جدا شود.
موقعي که فرزندان شما هفت ساله شدند، بستر خوابشان را از هم جدا کنيد.
به خدا قسم اگرمردي با همسر خود بياميزد و در اتاق کودک بيداري آن دو را در حال آميزش ببيند، سخنان آنها و همچين صداي تنفسشان را بشنود، آن طفل هرگز رستگار نخواهد شد.اگردختر باشد يا پسر، سرانجام به زناکاري آلوده مي شود.
امام باقر (ع)نيز در اين خصوص مي فرمايد:
بايستي بستر خواب پسربچه ي ده ساله را از زنها جدا کنيد.
پسرچون ز ده درگذشتش سنين
ز نامحرمان گو فراتر نشين
بر پنبه آتش نشايد فروخت
که تا چشم برهم زني خانه سوخت
امام باقر (ع)مي فرمايد:
بپرهيز از (روابط ويژه)درجايي که کودک مميزي تو را مي بيند و رفتارت را آنچنان درک مي کند که قادراست به خوبي براي ديگران توصيف و تشريح نمايد.
امام صادق (ع)مي فرمايد:
موقعي که در اتاق، کودکي حضور دارد، مردان با زنان يا کنيزان خود نياميزند.زيرا اين عمل،طفل را به راه بي عفتي و زناکاري سوق مي دهد.
به نمونه ي ديگري از خودارضايي که به حسب انحراف اخلاقي بستگان و عدم مراقبت از فرزندان خود، به وجود آمده است، اشاره اي مي کنيم:
در سنين کودکي، مورد سوءاستفاده دو تن از محارم خويش قرارگرفتم و بر اثر اين عمل به استمناء و خودارضايي مبتلا شدم و به واسطه ي تکرار اين عمل، دامنم لکه دارشد و حالا نيز خواستگاران فراواني دارم که هرکدام يکي از ديگري بهتر هستند، به دليل همين مسئله است که مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم، بدون اين که علت نخواستن شوهر را پدر و مادرم بدانند.آنها از اين موضوع هيچگونه اطلاعي ندارند و اين جرأت را که بتوانم با مادرم در اين باره صحبت کنم، ندارم.شما راه حلي به من نشان دهيد، درضمن به متخصص نيز بدون اطلاع مادرم مراجعه کرده ام و او نيز مشکل مرا تأييد کرده است.به خدا قسم به علت اين که وقتتان را بيشتر نگيرم، نامه ام را کوتاه نوشتم تا شما وقت آن را داشته باشيد که آن را بخوانيد و جواب بدهيد.تصميم گرفته ام، اگر راهي برايم نباشد، خودکشي کنم.آيا خودکشي در اين وضعيت عيبي دارد؟ هر چند گناه کبيره محسوب مي شود.به خاطر گناهانم، خيلي از مرگمي ترسم،شما بگوييد چه کنم؟ تو را به خدا جواب دهيد.
خانواده ها مسئوليت زيادي در قبال حفاظت اخلاقي فرزندان خود دارند و اين مسئوليت درسنين بلوغ مضاعف مي شود، ولي از حيث اين که دختران نسبت به پسران آسيب پذيرترند و بيشتر درمعرض سوءاستفاده و به انحراف کشيده شدن قرار دارند، به ويژه خانواده هاي دختردار بيشتر بايد از جهت مراقبت و نگهداري، به موضوع اهميت بدهند و به حسن رابطه خود با نوجوانان در اين دوره واقف باشند.