علل انحرافات جنسي (به ويژه خودارضايي) 3
3-انزوا
برخي از روان شناسان «خودارضايي»را «مرض تنهايي»نام نهاده اند.تنهايي به چندجهت مي تواند زمينه ساز خودارضايي باشد:
از سويي، تنهايي به مفهوم در هم شکستن پيوندهاي ارتباطي با ديگران، جامعه و اطرافيان است.پيوندهايي که بخشي از اوقات ما را پر مي کنند و تجربيات اجتماعي مناسبي را براي ما فراهم مي نمايند و روح را غني و سرشار مي سازند.کساني که در تنهايي مداوم به سر مي برند، از تجربيات مورد نظر محرومند و در برخوردهاي اجتماعي با کفايت عمل نمي کنند و اين مسئله نوجوانان را از ظاهر شدن در صحنه هاي اجتماعي برحذر مي دارد و به نوبه ي خود تنهايي و انزوا را عميقتر و ريشه دارتر مي نمايد.
از ديگرسو، تنهايي، روح نوجوان را ضعيف و حساس مي کند و نيروي اراده را تحليل مي برد.لذا با جمع بندي آنچه ذکر شد، مي توان نتيجه گرفت که تنهايي:
الف ـ اراده و نيروي فعال نوجوان را تضعيف مي کند.
ب ـ فرصتهاي اجتماعي را که بخش قابل توجه زندگي نوجوان را تأمين و اشغال مي کند، از او مي گيرد.
ج ـ براثر محروميتهاي اجتماعي (ناشي از تنهايي)نوجوان به زندگي دروني و ارتباط مداوم به خود، روي مي آورد.
دـ بر اثر گسيختن علايق و ذوقيات مطلوب،نوجوان ناچار به «کسب لذت از خود»روي مي آورد.
هـ نيروي ارادي که مي توانست مانع گرايشهاي جنسي خودارضا کننده گردد ناتوان شده و لذا نوجوان، مقاومتي در خود، براي غلبه بر اين گرايشها احساس نمي کند.
وـ و بالاخره «تنهايي»به منزله ي حصاري است که نوجوان به دور خود مي کشد.دراين صورت علايم هشداردهنده اي که اطرافيان بتوانند از طريق آنها به مشکل فرد (نوجوان)پي ببرند، کمتر به داخل اين حصار محکم نفوذ مي کند و لذا به توسعه و گسترش مسئله دامن مي زند.