طلاق در دوران جاهلیّت4
حسرت بعد از طلاق:
اغلب، زوج بعد از طلاق ناراحت و پشیمان میشد و تحمل فراق و جدایی همسر را نداشت چنان که وقتی زن عروة بن الورد از وی جدا شد و به سوی خانوادهاش بازگشت او در حسرت فراق و جدایی همسرش میسوخت و میگفت:
أرقت وصحبتی بمضیق عمق***لبرق من تهامة مستطیر
سقى سلمى وأین دیار سلمى***إذا حلّتْ مُجاورة َ السریر
فیا للناس كیف غلبت نفسی***على شیءٍ، ویكرهُهُ ضمیری
ألا یا لیتَنی عاصَیتُ طَلْقاً***وجباراً ومن لی من أمیر
زهیربن ابی سلمی از آن جهت که فرزندانش در بدو تولد میمردند، تجدید فراش کرد. همسرش ام اوفی به دلیل این کار درخواست طلاق نمود. زهیر نیز قبول کرد، ولی بعد از طلاق به سبب علاقهاش به وی و ایام خوبی که با او داشت، از فراق او ناراحت و محزون بود. در جدایی همسر حزنش را این چنین به تصویر میکشد:
لعمرک و الخطوب مغیّرات *** و فی طول المعاشرة التقالی
لقد بالیت مظعن ام أوفی *** و لکن ام اوفی لاتبالی
فاما إذا ظعنت فلا تقولی *** لذی صهر اُذلت و لم تذالی
اصبت بنیَّ منک و نلت منی *** من اللّذات والحُلل الغوالی