سبک شمردن نماز
سبک شمردن نماز
ما با اینکه صددرصد اعتراف داریم که اسلام دین اجتماعى است و دستورات آن حاکى از این است، ولى اینها سبب نمىشود که ما عبادت و دعا و ارتباط با خدا را تحقیر کنیم، کوچک بشماریم، نماز را کوچک بشماریم. یکى از گناهان، استخفاف نماز یعنى سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بى اهمیت تلقى کردن گناه دیگرى است. پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد بهامّ حمیده تسلیتى عرض کند. امّ حمیده گریست. ابوبصیر هم که کور بود گریست.
بعدامّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودى و لحظه آخر امام را ندیدى؛ جریان عجیبى رخ داد. امام در یک حالى فرو رفت که تقریباً حال غشوهاى بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالاى سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتى همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طى مىکرد یکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت: انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلوةِ (وسائل، ج 3/ ص 17، ح 11) هرگز شفاعت ما به مردمى که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
امام نفرمود که شفاعت ما به مردمى که نماز نمىخوانند نمىرسد؛ آن که تکلیفش خیلى روشن است، بلکه فرمود به کسانى که نماز را سبک مىشمارند. یعنى چه نماز را سبک مىشمارند؟ یعنى وقت و فرصت دارد، مىتواند نماز خوبى با آرامش بخواند ولى نمىخواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمىخواند، نزدیک غروب که شد یک وضوى سریعى مىگیرد و بعد با عجله یک نمازى مىخواند و فوراً مهرش را مىگذارد آن طرف؛ نمازى که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور قلب. طورى عمل مىکند که خوب دیگر این هم یک کارى است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این، خفیف شمردن نماز است. اینجور نماز خواندن خیلى فرق دارد با آن نمازى که انسان به استقبالش مىرود؛ اول ظهر که مىشود با آرامش کامل مىرود وضو مىگیرد، وضوى با آدابى، بعد مىآید در مصلّاى خود اذان و اقامه مىگوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز مىخواند. «السّلام علیکم» را که گفت فوراً در نمىرود، مدتى بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقیب مىخواند و ذکر خدا مىگوید. این علامت این است که نماز در این خانه احترام دارد.
نمازخوانهایى که خودشان نماز را استخفاف مىکنند یعنى کوچک مىشمارند (نماز صبحشان آن دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است و نماز را با عجله و شتاب مىخوانند) تجربه نشان داده که بچههاى اینها اصلًا نماز نمىخوانند. شما اگر بخواهید واقعاً نمازخوان باشید و بچه هایتان نمازخوان باشند، نماز را محترم بشمارید. نمىگویم نماز بخوانید؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید. اولًا براىخودتان در خانه یک مصلّایى انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنى در خانه نقطهاى را انتخاب کنید که جاى نمازتان باشد، مثل یک محراب براى خودتان درست کنید. اگر مىتوانید (همان طورى که پیغمبر اکرم یک مصلّى و جاى نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّى انتخاب کنید. اگر اتاق زیادى ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را براى نماز خواندن مشخص کنید. یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز که مىایستید، جانماز پاکیزهاى بگذارید، مسواک داشته باشید، تسبیحى براى ذکر گفتن داشته باشید. وقتى که وضو مىگیرید، اینقدر با عجله و شتاب نباشد.
منبع :کتاب آزادی معنوی ،ص 85