درظهر غدیر تا كه موسای نبی
درظهر غدیر تا كه موسای نبی
بوسه به رخ منور هارون زد
چشمان حسودان و بخیلان عرب
از شدت غم ، از حدقه بیرون زد
از مشرق دستهای پر مهر نبی
خورشید ولایت و امامت تابید
با شوق ملائك همه فریاد زدند
« تا كور شود هر آنكه نتواند دید»
درظهر غدیر تا كه موسای نبی
بوسه به رخ منور هارون زد
چشمان حسودان و بخیلان عرب
از شدت غم ، از حدقه بیرون زد
از مشرق دستهای پر مهر نبی
خورشید ولایت و امامت تابید
با شوق ملائك همه فریاد زدند
« تا كور شود هر آنكه نتواند دید»
فرمود نبی به امر معبود ودود
بر امت من علی امام است امام
این مژده ی من به شیعیانش، دوزخ
بر شیعه ی مرتضی حرام است حرام
گُل كرد سپیده ی تبسم به لبش
تا آیه ی «اكملتُ لكُم» نازل شد
فرمود: خوشا به حالتان ای مردم
با حُب علی دین شما كامل شد
فرمود خدا ولایت حیدر را
بر آدم ونسل بعد او واجب كرد
در روز ازل كلید فردوسش را
تقدیم ِ علی بن ابیطالب كرد
فرمود: برادرم علی مَحرم ماست
از عالم غیب مثل من آگاه است
قرآن چقدر مدح و ثنایش را گفت!!!
او نقطه ی زیر باء بسم الله است
فرمود كه یادگار من بین شما
تا روز حساب، عترت و قرآن است
باید كه به هر دوشان تمسك جویید
این راه نجات اصلی انسان است
ذكر صلوات عرشیان می آمد
تا رفت به سوی آسمان دست ِ علی
از عرش بلند و یك صدا می گفتند:
اَلحَق كه امیرمومنان است علی
جبریل به خدمت علی آمد و گفت
تبریك؛ كه این مقام زیبنده ی توست
ای حضرت بوتراب درهر دو جهان
هارونی ِ این قوم برازنده ی توست
جبریل به جانشین پیغمبر گفت
ای مظهر افتادگی و آقایی
مردم اگر امروز امامت خوانند
عمریست امام عالم بالایی
این قوم تو را هنوز نشناخته اند
ای مرد غیور صاحب تیغ دو سر
از خانه نشینی شما می ترسم
لعنت به سقیفه و ابوبكر و عمر
از فتنه ی بین كوچه ها می ترسم
از سیلی و بغض یك پسر می ترسم
دلواپس غربت تو هستم آقا
از آتش و میخ پشت ِ در می ترسم
با دیدن این بركه و گودال غدیر
یكباره به یاد كربلا افتادم
در گودی قتلگاه خود را دیدم
بر پای حسین سر جدا افتادم