رستگاری و سعادت در گرو نماز اول وقت
آیت الله بهجت(ره) :
هر قدر که نماز هایت منظم و اول وقت باشد ، امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد ، مگر نمی دانی که رستگاری وسعادت با نماز قرین شده است ؟
زندگی حقیقی
فقیه ربانی ،آیةالله محمد بید آبادی قدس سره
نسبت به دنیا و زینت های آن بی رغبت باش ،
زیرا دنیا جایگاه فریفتگی و خودنمایی انس و جن است
وحیات آن به تصریح قرآن کریم بازیچه و سرگرمی است ؛
پس آن را بر اهلش که زنان و کودکان هستند و اگذار
و خود مانند مردان در طلب آخرت و حیات ماندگار باش
که در نزد اهل معنی زندگی حقیقی و دائمی و واقعی در سرای باز پسین است.
تذکرة السالکین /ص68
روز ها به پنج قسمت تقسیم می شوند
روز ها به پنج قسمت تقسیم می شوند :
1-روز مفقود و گمشده
2-روز مشهود و حاضر
3-روز مورود و آینده
4-روز موعود و وعده داده شده
5-روز ممدود و ادامه دار .
منظور از مفقود و گمشده دیروز تو بود که با زیاده روی ، آن را از دست دادی .منظور از روز مشهود و الان و حاضر ،همان است که الان در ان زندگی می کنی که فرصت برای ذخیره کردن توشه برای آخرت است .منظور از روز مورود و آینده ، فردای تو می باشد که نمی دانی آیا از روزهای تو حساب می شود یا خیر؟منظور از روز موعود و وعده داده شده آخرین روزهای عمر تو می باشد که سعی کن همیشه آن را در مقابل خود داشته باشی و فراموشش نکنی .
منظور از روزممدود و ادامه دار ،آخرت تو می باشد که وقتی آمد ، همیشه ماندگار است ، پس درباره این روز ،تمام تلاش خود را بکار ببر، زیرا درآن روز یا به نعمت و یا به عذاب همیشگی می رسی.
منبع:کشکول شیخ بهایی/ص226و227
وقتی به اسلام واقعی نزدیک می شویم که...
عالم ربانی حاج سید هاشم موسوی حدادرحمةالله علیه
ما وقتی به اسلام واقعی نزدیک می شویم که فرهنگ مان نزدیک شود،
روح واقع نگری و اصالت بینی و باطل زدایی مان نزدیک شود،
و گرنه اگر خود را مسلمان بدانیم و بخوانیم
و لیکن سلوک و مسلک ما همان سلوک و مسلک غافلان و دنیا پرستان باشد ،
و در منهج و منهاج از همان رویّه و سیره کفّار تبعیت کنیم ،
بهره ای از اسلام جز لفظ و عبارتی نخواهیم داشت.
روح مجرد/ص 286
تا زنده هستم به کسی نگو
آقای احمد انصاری نقل می کند که :
« یک بار خیلی اصرار کردم که آقا مردم و روحانیون همدان خیلی از وضعیت شما ناراحتند و می گویند شما انزوا اختیار کرده اید ، چرا با این آقایون رغت و آمد نمی کنید ؟ ،
فرمود :شما کاریت نباشه !
چند روز گذشت باز همین قضیه را تکرار کردم ،تا دفعه سوم گفتم : آقا نمی خوام ایراد بگیرم فقط می خوام علت آن را بدانم.
بعد مرحوم ابوی فرمود :می گویم ولی به شرط آن که که تا زنده هستم به کسی نگویی.قضیه این است که یادم نمی آید جلسه ای با این آقایون شرکت کرده باشم و آن ها در مورد شخص ثالثی غیبت نکرده باشند .و چون یقین دارم این جلسات این طور ی است،رفتنش برای من حرام است.
بعد این را به یکی از آقایون مراجع گفتم، گفتند : به جدم قسم درست گفته. ایشان خیلی مقید و دقیق بودند و تا کسی می خواست در مجلسشان غیبت کنه یا دروغی بگوید امر به سکوت می کردند، و می فرمودند که : تا همین حد کافیه بیش از این نگو.
“وَلا یغتب بعضکُکم بَعضاً اَیحِب ُ اَحَدَکُم اَن یا کُل َ لَحم اَخیه میتاً فَکَرِهتموهُ.
و گروهی از شما از گروهی دیگر غیبت نکند ، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت بردار مرده خود را بخورد.
سوره حجرات ، آیه 12″
کتابچه عارف سوخته،توصیه های از علما،ص14
نگهداری از مادر پیر
ی درموبچه ها در خانواده ای بزرگ می شوند که از همان آغاز ،ادب و محبت را می آموزندو نتیجه این کانون پر مهر ،آن می شود که دو تا از دختران آقای قاضی به خاطر نگهداری از مادر پیرشان ازدواج نمی کنند.
«دو تا از خواهر های من ازدواج نکردند تا مادرشان را نگهداری کنند اما صدام لعنتی آمد و بیرونشان کرد.مادر ماهم پیر بود ، فلج بود ، راه رفتن برایش مشکل بود،خیلی اصرار کردند که حداقل بگذارند مادرشان برگردد و عاقبت آن پیرزن ماند و آن ها مدند پیش ما. اما صبح تا غروب کارشان این شده بود که بنشینند و دعا و نذر و نیاز کنند که برگردند نجف و مادرشان را نگهداری کنند. بالاخره کارشان جور شد و برگشتند و چند ماه بعد هم مادر فوت کرد.»
و این اوج محبت و فداکاری فرزندان نسبت به والدین است.
منبع:کتاب عطش،ناگفته های در مورد زندگی آیت الله سید علی قاضی (ره)،ص180
تحصیل علم ،یک تکلیف واجب
تحصیل علم برای طلبه به عنوان یک تکلیف واجب ،همانند نماز و روزه به شمار می آید.
کم کاری ، گناه شمرده می شود و هیچ چیزی به جز عذر شرعی نباید مانع تلاش جّدی و پیوسته ی دانش پژوه گردد. بنابراین اشتغال به درس و بحث ، در درجه اوّل اهمیت قرار دارد و امر دیگری نباید برای آن مزاحمت ایجاد کند.
مرحوم مقدّس اردبیلی در سفر به کربلا نمازش را هم تمام و هم شکسته می خواند ، با این که باید فقط شکسته می خواند. علتش را پرسیدند ، فرمود :«تحصیل علم یک تکلیف واجب است و زیارت امام حسین علیه السلام مستحب می باشد . فکر کردم چون واجب را رها کرده ام و به مستحب پرداخته ام ؛ مستحبی که وقت بسیار زیادی می گیرد، سفرم ،سفر معصیت باشد ، بنابراین احتیاط کرده و نمازم را جمع (یعنی هم تمام و هم شکسته )می خوانم.»
کتاب راهکارهای موفقیت در تحصیل علوم اسلامی ،نویسنده:محمدعلی مجاهدی،55
انسان کاری مهمتر از خود سازی ندارد
انسان کاری مهمتر از خود سازی ندارد
اگر دستورالعمل می خواهی مگر این آیه را تلاوت نکرده ای((ومن اللیل فتهجدبه نافله لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا، اسراء 8))
ومگر نشنیده ای:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
خلاصه مرد سحر باش که:
صمت وجوع وسحر وخلوت وذکر به دوام
ناتمامان جهان راکنداین پنج تمام
انسان کاری مهمتر از خودسازی ندارد و ساختن هرچیز را مایه ای به حسب آن چیز لازم است مثلا دیوار راسنگ وگل باید و انسان را را علم و عمل .
انسان تا به لقاالله نرسیده است به کمال مطلوب اش نائل نشده است و لقاالله به معنی اعتصاف انسان به اوصاف الهی و تعلق او به خلایق است.
منبع کتا تازیانه سلوک،علامه حسن زاد آملی ،ص6
غفلت تا واپسین لحظات
عطبی نقل کرده است که مردی را هنگام مرگ گفتند بگو: لااله الاالله.
مردگفت:آه ! افسوس برجوانی !در چه زمانی عنفوان جوانی را از دست داده ام ،در حینی که
غیرتمند مرد و کابین ارزان شد وحجاب از هر باب برکنار رفت.
کتابچه استاد سلوک(علامه حسن زاده )،ص30
معیار علی علیه السلام است
عشق به امام علی علیه السلام و علاقه به ساحت ولایت امیرالمومنین علیه السلام بقدری در قلب آیت الله کشمیری زیاد بود که کسی نمی توانست آنرا توصیف کند.
یکی از بزرگان در یکی از شهرهای ایران ،گاهی خدمت استاد می رسید و محبت می ورزید ،حتی خمس مالش را به ایشان می داد و…
روزی یک نفر از اهل دانش ،مطلبی را از آن شخص نقل کردکه بویی از تعریف خلیفه دوم می داد. آنقدر ایشان ناراحت شدند و مطلبی را برعلیه آن کلام و گوینده آن گفتند که از زبان و چهره ایشان خشم گویا بود.
مسلک ایشان اینطور بود ،که معیار علی علیه السلام بود،و هر حرف از هرکس حتی از بهترین شخصیتها صادر می شد ،ذره ای بوی نا آشنائی می آمد ناراحت می شد ،خشم درون را بشکلی بیان می داشتند.