حيا در زندگي خانوادگي
حيا در زندگي خانوادگي:
وجود مقدس پيامبر (ص) مي فرمايد: (همانا من براي اتمام مکارم اخلاقي مبعوث شدم) بديهي است که يکي از مهم ترين مکارم اخلاقي پايبندي به صفت حيا و شرم است. اين صفت به طرق مختلف در زندگي انسان بروز مي يابد و انسان بايستي بر اساس (حيا) در ابعاد مختلف زندگي، رفتارهاي اجتماعي و خانوادگي خود را تنظيم نمايد.
يکي از مهم ترين کانون هاي ارزشمند، کانون خانواده است. اگر بخواهيم اين کانون در راستاي رضا و خوشنودي الهي و دستورات او انجام گيرد، لزوماً بايستي حيا را در آن کانون رعايت کنيم. مسائلي از قبيل روابط جنسي ميان پدر و مادر در کانون خانواده بايستي در زمان هاي معيني و در يک خلوتگاه خاص صورت پذيرد و فرزندان به هيچ وجه به خلوتگاه آنان وارد نشوند و از روابط زوجين مطلع نگردند. در کلام مقدس الهي در آيه 58 سوره نور به اين مسئله اشاره شده است که بدون اجازه به خلوتگاه وارد نشويد. فرزندان بالغ در خانواده نيز موظفند در هر وقت بدون اجازه در اطاقي که دو همسر قرار دارند، وارد نشوند، حتي کودکان نابالغ که مرتباً نزد پدر و مادر هستند، نيز آموزش داده شوند که لااقل درسه وقت (قبل از نماز صبح و بعد از نماز عشاء و هنگام ظهر که پدران و مادران به استراحت مي پردازند) بدون اجازه وارد نشوند. بر خلاف آن چه بعضي از ساده انديشان فکر مي کنند که کودکان سر از اين مسائل در نمي آورند، ثابت شده است که کودکان (تا چه رسد به بزرگسالان) روي اين مسئله فوق العاده حساسيت دارند و گاه مي شود سهل انگاري پدران و مادران و برخورد کودکان به منظره هائي که نمي بايست آن را ببينند، سرچشمه ي انحرافات اخلاقي و گاه بيماري هاي رواني شده.
لذا به پدران و مادران توصيه شده که اين مسئله را جدي بگيرند، و فرزندان خود را عادت به گرفتن اجازه ورود بدهند، و همچنين از کارهاي ديگري که سبب تحريک فرزندان مي گردد از جمله خوابيدن زن و مرد در اطاقي که بچه هاي مميز مي خوابند تا آن جا که امکان دارد پرهيز کنند و بدانند اين امور از نظر تربيتي فوق العاده در سرنوشت آن ها مؤثر است.
پيامبر (ص) در حديثي فرمود: (مبادا در حالي که کودکي در گهواره به شما مي نگرد آميزش جنسي نکنيد). شايان ذکر است که صفت شرم و حيا و رعايت آن خصوصاً در کانون خانواده، از جانب پدر و مادر و همچنين به فرزندان توصيه شده است تا جايي که در حديثي از وجود مطهررسول خدا (ص) آمده است: (پسر از پسر، پسراز دختر، و دختر از دختر، وقتي به ده سالگي رسيدند، حتماً بايد خوابگاهشان از هم جدا شوند).
در خصوص بوسيدن، وجود منّور رسول الله (ص) فرمود: (دختربچه شش ساله را، پسربچه نبوسد و همچنين زن ها ازبوسيدن پسربچه اي که سنش از هفت سالگي تجاوز کرده است، خودداري کنند).
اميرالمؤمنين علي (ع) نيز مي فرمايد: (وقتي دختربچه، شش ساله شد مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد و همچنين نمي تواند او را در آغوش بگيرد).
امام صادق (ع) نيز يادآور مي شوند که: (وقتي دختربچه به سن شش سالگي رسيد براي تو شايسته نيست او را ببوسي).
امام محمد باقر (ع) در خصوص خواب فرزندان فرمود: (بايستي بستر خواب پسربچه ده ساله را از زن ها جدا کنيد).
و همچنين فرمود: (بپرهيز از روابط جنسي در جايي که کودک مميزي تو را مي بيند و رفتارت را آنچنان درک مي کند که قادر است به خوبي براي ديگران توصيف و تشريح نمايد).
امام صادق (ع) نيز فرمود: (موقعي که در اتاق، کودکي حضور دارد، مرد با همسر خود نياميزند، زيرا اين عمل، طفل را به راه بي عفتي و زناکاري سوق مي دهد).
در تحقيقي که براساس چهارصد نامه ارسالي از نوجوانان و جوانان به راديو (به عنوان برنامه آينده سازان) به عمل آمده است، در موارد متعددي نوجوانان و جوانان، علت اصلي خودارضائي را در جريان قرار گرفتن مسائل خاص والدين يا مشاهده اين عمل ذکر کرده اند، به گونه اي که ضربات جبران ناپذيري بر سلامت رواني و اخلاقي آن ها از اين طريق وارد شده است).
نوجواني از تهران بدون ذکر سن و مقطع تحصيلي خود نوشته است: (دختري شاد و شاگردي ممتاز بودم، اما با رسيدن سنين بلوغ بدبختي هاي من آغاز شد …(در اين قسمت از نامه او به نحوه اطلاع يافتن از آميزش پدر و مادر خود اشاره مي کند که در اثر بي مبالاتي و بي احتياطي آنان در اين امر صورت گرفته بود و اين عمل آنان، فشار روحي و رواني شديدي به او وارد ساخت و سپس ادامه مي دهد که … به مرور زمان تاب و تحمل خود را از دست داده بودم و به طور کلي حالم دگرگون شده بود. احساس مي کردم که تمايلات خفته اي در من بيدار شده است که نمي توانستم با کوشش فراواني که در قبال آن انجام مي دادم، جلوي آن ها را بگيرم و همين مسئله باعث شده که من مبتلا به (خودارضايي) شوم و بعدها بر اثر اين عمل زشت به بيماري هاي گوناگون مبتلا شدم که نمي دانستم اثرات آن خودارضائي مي باشد. اما بعدها با پي بردن به اثرات شوم آن و اين که اين عمل از گناهان کبيره است آن را ترک کردم و در مقابل خداوند توبه کردم اما هرگز تصور نمي کنم که خداوند مرا ببخشد).
نامه فوق، نمونه اي از موارد متعددي است که به دليل بي بند و باري والدين و عدم حساسيت نسبت به مسئله بلوغ؛ انحراف خودارضايي را در نوجوان به وجود آورده است. خانواده آسيب زا، از سويي با عدم محافظت اخلاقي از روابط زناشويي بين خود، به احساسات ملتهب و پرقدرت بلوغ دامن مي زنند و آن ها را بر حسب تحريک غريزه جنسي، به خودارضايي و ساير انحرافات سوق مي دهند و از سوي ديگر با عدم رعايت وظايف اخلاقي و الهي خود، در قبال فرزندان، به رابطه معيوب و نامطلوب شکل مي دهند.
با توجه به آنچه در خصوص حيا در زندگي خانوادگي ارائه شد، مسائلي در ذهن متبادر مي گردد که به شرح ذيل است:
1- پدر و مادر در کانون خانواده، نقش بسيار سرنوشت سازي دارند که اگر به درستي به وظايف الهي و شرعي خود عمل نمايند، مي توانند موجبات رشد و اعتلاي خانواده را مهيا نمايند و اگر خداي ناکرده از وظايف الهي و شرعي غفلت نمايند موجبات تزلزل و سستي ارکان خانواده را فراهم نموده و قطعاً در پيشگاه خداوند و فرزندانشان مسوولند.
2- پدر و مادر در کانون خانواده، بايستي مکارم اخلاقي و تربيتي را با توجه به دستورات قرآن و سيره حضرات معصومين (ع) و سخنان ارزنده ي آنان، به فرزندان خود آموزش داده و هر کدام به عنوان يک الگو براي فرزندانشان باشند. بديهي است رفتارهاي غلط و نابجا و دور از ادب پدر و مادر، تأثيرات منفي و ناهنجاري روي فرزندان بجاي مي گذارد و موجبات بي حيايي آن ها را فراهم مي نمايد.
3- عمل به دستورات خداوند و حضرات معصومين (عليهم السلام) به ويژه در راستاي مسائل خانواده، از يک سو موجب تحکيم خانواده و مباني آن و از دوم سو پايبندي به ارزش ها و فزوني حيا و از سوم سو موجب تحکيم جامعه و سلامت آن مي گردد. زيرا جامعه تشکيل شده از خانواده هاي متعدد است، پس سلامت خانواده به سلامت اجتماع کمک بسياري مي نمايد.
4- پدر و مادر بايد در خصوص تعليم و تربيت فرزندان مطابق دستورات الهي و حضرات معصومين (عليهم السلام) عمل نمايند که در اين صورت پاداش عظيمي در پيشگاه خداوند متعال دارند. حضرت رسول اعظم (ص) فرمود: (کسي که دختري داشته باشد و او را نيک تربيت نمايد و از نظر علم خوب تعليمش دهد، همانا چنين دختري مانع رسيدن آتش جهنم به والدين خود خواهد بود).