ساپورت چیست؟
ساپورت چیست؟
یک سال و اندی میشود که «ساپورت» کالایی که ایرانیان درگذشتهای نهچندان دور، عنوان «جورابشلواری» را بر آن مینهادند، مد شده است. بر کسی معلوم نیست که چرا حالا آن را ساپورت میخوانند؛ واژهای انگلیسی که در زبان فارسی به «حمایتکننده» معنا میشود.
ساپورت در گذشته به صورت ساده، با کفه و در رنگهای مختلف عرضه میشد و بعدها نمونه منقش و بدون کفه آن نیز به بازار آمد. نرخ این کالا نیز متفاوت است؛ از حدود 15 هزار تومان تا 200 هزار تومان که برای نمونههای مرغوب آن قیمتگذاری شده است.
ساپورت از کجا امد ؟
آیا می دانستید که در دهه 1980 میلادی در کنکره آمریکا طرحی مطرح شد مبنی بر اینکه زنانی که در کلوپها و بارها و مراکز فساد مشغول به خود فروشی هستند ، باید یک وجه تمایزی با بقیه زنان اجتماع داشته باشند که در این زمان بفکر طراحی لباسی جذاب ودر عین حال منحرف کننده افتادند که این دسته از زنان را از جامعه متمایز کنند.
” ساپورت ” محصول این تفکر غربی بود که امروزه برای کشورهای جهان سوم تبدیل به فرهنگ و مد شده است. کاش استفاده کنندگان این لباس سخیف می دانستند که در چه دامی افتادند و چطور مورد تمسخر سران کشورهای غربی قرار گرفتند…
و اما باید توجه داشت
بدحجابی پیش از هر کسی برای خود بدحجاب آسیب زا است
یکی از پیامد های بدحجابی که شاید بسیاری از بدحجابان از ان بی خبر هستند، تصوری است که مردان در برابر چنین افرادی دارند. زمانی که زنی به خود اجازه می دهد که با لباس های نامناسب در خیابان حضور پیدا کند، این اجازه را هم به مردم می دهد که بدترین تصویرها را از او در ذهن خود تداعی کنند و در این میان خود را هم در آستانه توهین وهتک حرمت های اشرار و بزهکاران خیابانی قرار می دهد چون از نظر آنها فردی که با چنین پوششی در خیابان حاضر شده است، از عبارات نامناسب و رکیک بدش نمی آید.
بدحجابی، نهاد خانواده را نشانه گرفته
یکی دیگر از عوارض بدحجابی این است که افرادی که در ترددهای روزنه شان پوششی نامناسب بر تن می کنند و خود را در معرض دیدگان نامحرمان قرار می دهند، ناخودآگاه امنیت و آرامش خود و خانواده شان هم به خطر انداخته اند. از سوی دیگر این افراد زندگی زنانی را که خود در خانه به فرزندانشان رسیدگی می کنند اما همسرانشان در محیط های اجتماعی و کاری در معرض چنین زنانی قرار دارند، به خطر می اندازند.
منبع : سایت های مختلف اینترنتی
همنشین حضرت داوود علیه السلام
حضرت داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشین مرا در بهشت به من معرفی کن و نشان بده.
خداوند فرمود: متی (پدر حضرت یونس) همنشین تو در بهشت است. داوود اجازه خواست به دیدار متی برود، خداوند به او اجازه داد. او با فرزندش سلیمان به محل زندگی متی آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده بود.
پرسیدند: متی کجا است؟ گفتند: در بازار است.
هر دو به بازار آمدند و از محل او پرسیدند.
در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. به سراغ او رفتند.
عده ای گفتند: ما هم منتظر او هستیم.
داوود و سلیمان به انتظار دیدار او نشستند و او در حالی که پشته ای از هیزم بر سر داشت آمد.
مردم به احترام او برخاستند و پشته را از سر او بر زمین نهادند.
متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت:
چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟
یکی از حاضران هیزم را خرید. داوود و سلیمان به او سلام کردند. متی آن ها را به منزل خود دعوت کرد و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد، سپس آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود، آن گاه آتش افروخت و مشغول پختن نان شد.
در آن حال با داوود و سلیمان به گفت و گو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و کمی نمک بر آن پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد و دو زانو نشست و همگی مشغول خوردن آن شدند.
متی لقمه ای برداشت، وقتی خواست آن را در دهان بگذارد گفت: بسم الله و هنگامی که خواست ببلعد گفت: الحمدالله و این عمل را در لقمه های بعدی نیز تکرار کرد، آن گاه با نام خدا کمی آب میل کرد و هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد، خدا را ستود و گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم نزد درختی که آن را نه کاشته ام و نه در حفظ آن کوشش نموده ام بروم و آن را وسیلة روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن، گندمی خریدم که آن را نکاشته بودم و آتش را مسخرم ساختی تا با آن نان بپزم و با میل و رغبت آن را بخورم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا! تو را سپاسگزارم.
پس از آن، متی گریست. در این موقع داوود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای مانند این شخص ندیده بودم که نسبت به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد.
همنشینی با موسی علیه السلام
روزی حضرت موسی علیه السلام هنگام مناجات با خدا عرض کرد: خدایا! مایلم یکی از همنیشنان بهشتی ام را ببینم.
خداوند، مرد قصابی را به او معرفی کرد.
حضرت موسی علیه السلام با کمال اشتیاق به دکان مرد قصاب رفت و از دیدن او خوشحال شد، با خود گفت: چقدر خوب است اعمال و کردار او را تحت نظر قرار بدهم تا ببینم او چه عمل فوق العاده دارد که سزاوار چنین مقامی گردیده است. موسی علیه السلام پس از بررسی احوال جوان، چیزی جز فروش گوشت ندید. هنگام شب که جوان قصاب، مغازه خود را تعطیل کرد و راهی منزل شد، موسی علیه السلام پیش آمد و بدون این که خود را معرفی کند، از جوان قصاب خواست که میهمان او باشد.
جوان قصاب پذیرفت و موسی علیه السلام را به منزل خود برد. جوان پس از احترام میهمان، ریسمانی را از دیوار باز کرد و زنبیلی از سقف اتاق پایین آمد. پیرزنی که در قنداق پیچیده شده بود داخل زنبیل بود. غذای رقیقی آورد و قاشق قاشق در دهان آن پیرزن ریخت. زن، گاه گاه نگاهی به آسمان می کرد و چیزهایی می گفت؛ ولی مفهوم آن روشن نبود. مرد جوان از میهمان پذیرایی کرد و دوباره وی را میان همان زنبیل گذاشت و به سقف اتاق آویزان کرد.
موسی علیه السلام و جوان از منزل خارج شدند. حضرت علیه السلام از جوان پرسید: این پیرزن چه کسی بود؟
جوان گفت: مادرم.
حضرت پرسید: چرا مادرت را به سقف آویزان کردی؟
جوان گفت: برای این که کسی در منزل ندارم و می ترسم حیوانی او را بیازارد.
موسی علیه السلام گفت: مادرت هنگام غذا خوردن به آسمان نگاه می کرد، او چه می گفت؟
جوان گفت: مادرم می گفت: خدایاً فرزندم را در روز قیامت با حضرت موسی علیه السلام محشور گردان.
حضرت فرمود: بر تو مژده باد که من موسی هستم. از خداوند متعال خواستم که همنشینم را در بهشت به من نشان دهد و او تو را معرفی کرد.
حال دانستم که این عمل پسندیده موجب شده است که همنشین من باشی.
کتک مبارک !
خاطره از زبان حاج آقا قرائتی
کتک مبارک !
مرحوم پدرم اصرار زیادی داشت که من محصل روحانی شوم و من مخالف بودم و به دبیرستان رفتم .
روزی گزارش چند نفر از همکلاسی هایم را به مدیر دادم که اینها در مسیر راه اذیت می کنند، مدیر هم آنها را تنبیه کرد. آنها هم در مسیر برگشت کتک مفصّلی به من زدند که سر و صورتم سیاه شد و بی حال روی زمین افتادم و به سختی خود را به منزل رساندم . پدرم گفت : محسن چی شده ؟ گفتم : هیچی ، می خواهم بروم حوزه علیمه و طلبه شوم .
راستی چه خوب شد آن کتک را خوردم!
میتوان صبر در برابر مشکلات را از امام جواد آموخت
امروزه عدم تحمل پذیری ما انسانها به قدری زیاد شده است که عادت پیدا کردهایم بسیاری از مسائل را با سرعت بیشتر و راحتتر و بدون کمترین زحمت و تحمل بدست آوریم و این مسأله متاسفانه در زندگی زناشویی بعضی از زوجین به ویژه زوجین جوان نیز دیده میشود. زن و شوهری که تا اتفاق کوچکی میافتد، به سرعت بحثشان گل میکند و نُقل هر جروبحثشان، متهم کردن خانواده طرف مقابل است؛ جملات تکراری و کلیشهای مانند اینکه “چرا مامانت اینا دیشب، اون جوری رفتار کردند.” یا “بابا و مامانت زندگیمون رو خراب کردند.” و …
متاسفانه در میان اینگونه زوجین کم تحمل و حساس، کسانی هستند که به نوعی با خانواده همسرشان مشکلات عدیدهای دارند و حسابی از همدیگر دل چرکینند؛ به ویژه که برخی از این زوجها، این قضیه را یک جور افتخار میدانند که مثلا با خانواده همسرشان قطع رابطه کردهاند.
در حالیکه قطع رابطه آن هم با خانواده همسر، نه تنها مشکلات را به صورت اساسی از بین نمیبرد بلکه مانند آتش زیر خاکستر است که هر آن احتمال آتش گرفتن دوباره آن وجود دارد.
خدای متعال در سوره بقره، آیه۱۵۳ به یکی از شاه کلیدهای موفقیت در زندگی امروزه اشاره دارد: «استعِینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلوةِ إنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرین»[بقره/۱۵۳] این آیه شریفه، گویای این مطلب است که انسان در هیچ حال از صبر و بردباری بی نیاز نیست، بلکه اگر انسان از همه مشکلات و ناملایمات زندگی هم خلاص شود، بازهم در برخورد با نعمتها و موهبتهای الهی(به جهت اینکه دچار غرور و انحراف نشود)، نیازمند استعانت به این صفت الهی است و این در حالی امکان دارد که انسان آمادگی خود را در مواجهه با این موضوع ارتقاء داده باشد، در غیر اینصورت این موضوع برای فرد بسیار سخت و مشکل به نظر میرسد.
صبر و شکیبایی در برابر سختیهای زندگی، احیانا بداخلاقیهای همسر یا بدرفتاریهای فرزند و یا هر آنچه که موجب ناملایمات در زندگی میگردد، باعث میشود که فرد در برابر آنان بهتر و راحتتر برخورد و فشار کمتری را احساس کند و در نتیجه با آرامش بیشتر و بهتری در برخورد با مشکلات و اطرافیانش داشته باشد.
صبر و شکیبایی از جمله ویژگیهای اخلاقی است که همواره مورد تاکید بزرگان دین و اخلاق؛ مانند انبیاء، امامان و انسانهای بزرگ بوده و هست. از این رو میتوان با مطالعه سیره این بزرگان، نور این صفت الهی را در خود روشن کرد و در زندگی روزمره نیز بکار برد. به عنوان نمونه؛
جالب است در سیره و زندگی امام جواد(علیهالسلام) میبینیم؛ به رغم اینکه مأمون عباسی با اجبار، در سن ۹سالگی امام، دخترش را به عقد وی در آورد و در سن۲۰ سالگی با او ازدواج کرد[۱]، در حالی که پدر خانمش؛ مأمون، دشمن شماره یک و قاتل پدر بزرگوارش؛ امام رضا(علیهالسلام) بود، هیچ گاه حضرت در برابر مأمون(علیهاللّعنة) و دخترش(ام الفضل، همسر حضرت) که دشمن وی و پدرانش بود، بدرفتاری یا رفتار خلاف نزاکت و ادب از خود نشان نداد و با همه این مشکلات، همواره صبر و بردباری به خرج میداد و سرانجام نتیجه این صبر و بردباری موجب شد که مردم آن عصر روز به روز شیفته کلام، شخصیت و رفتار آن حضرت شوند و نور ولایت را در او مشاهده کنند و مأمون عباسی که همواره بدنبال خاموش کردن مشعل نورانی اهل بیت بود، در این راه ناکام بماند.
امام علی(علیهالسلام) در این باره نیز فرموده است: «صبر در برابر رنج، سرانجامش دست یافتن به فرصت و پیروزی است.»[۲]
در آخر به عنوان پیشنهاد، جهت ارتقاء و افزایش صبر در زندگی میتوان به این لینک مراجعه کنید.
پینوشت:
[۱]. همشهری آیه، شماره ۳، تیر ۱۳۹۱
[۲]. غررالحکم، ح۱۳۳۴
ويژگىهاى خانواده برتر در اسلام
خانواده برتر
در اسلام بـراى تـشـكيل خـانـواده ، استانداردهايى معرفى شده است . هرقدر اركان تـشكيل دهنده خانواده با آن استانداردها منطبق باشند به همان مقدار از شايستگى و برترى بـرخـوردار خـواهـنـد بـود. در روايات ، ويژگيهاى فراوان براى شايسته ترين زنان و مردان بيان شده است و در سيره معصومين (ع ) نيز ارشاداتى وجود دارد كه مى توان از آنها خـانـواده هـاى بـرتـر و شـايـسـتـه را شـنـاخـت . از ايـن رو، بـه طـور اجـمـال مـى توان گفت خانواده برتر از نظر اسلام ، آن است كه اركان آن شايسته و منطبق بـا اسـتـانـداردهـاى اسـلامـى باشد، مناسبات و روابطى منطبق با آموزه هاى دينى بر آنها حـاكـم بـاشـد، خـروجـى آن انـسـانـهـايـى شـايـسـتـه ومـوثـر در سـاخـته شدن جامعه ايده آل اسـلامـى بـاشـد. وامـا مـلاك بـرتـرى ، از نـظـر اسـلام ، مـال و ثروت و مانند آن نيست كه كسى به آنها ببالد و بگويد: ((نَحنُ اَكثرُ اَموالاً وَاَولادا)) (سباء: 35). از اين رو، اگر خانواده اى را برخوردار يافيتد نبايد شگفت زده شويد ((فَلا تـُعـجِبُكَ اَموالُهم وَلا اَولادُهُم )) (توبه : 55) زور وقوت مادى نيز معيار برترى نيست كه كسى در ارزيابى افراد در خانواده ها بگويد: ((كانواُ اَشَدَّ مِنكُم قُوّةً)) (توبه :9) چنانكه برخوردارى از قوم و قبيله و عشيره ، جاه و مقام وشهرت نيز ملاك برترى نست .
بـرتـرى خـانـواده بـه انـطـباق آن با استانداردهاى اسلامى و برخوردارى از ويژگيهاى ارزشـى و فـضـيـلتـهـاست . هر خانواده اى از آن استانداردها بهره مند باشد برتر است . بـنـابـرايـن ، مـنـظـور از بـرتـرى خـانـواده ، بـرتـرى در فـضـايـل انـسانى و ارزشهاى اسلامى است كه برخى از آنها باعنوان ويژگيهاى خانواده برتر خواهد آمد.
صفات مرد موفق،خصوصیات زن موفق
از نگاه روایات، خانواده موفق چگونه تبیین شده و به چه صفات و خصوصیاتی برای مردان و زنان موفق بیان گردیده است؟
در روایات پیامبر و اهل بیت(ع) در تبیین خانواده موفق به نکات مهمی اشاره شده وخانواده ای را موفق می دانند که زن و مرد هر کدام در جایگاه خود و زن نقش آفرینی داشته باشند.
صفات مرد موفق در روایات
مهربانی مرد نسبت به خانواده:
«قَالَ رسول الله ص أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکمْ بِأَهْلِی» مرد باید مهربانترین افراد نسبت به خانواده اش باشد، احسنهم خلقاً یعنی اینکه مرد خوش خلق باشد، در روایتی داریم حسن معاشرت داشته باشد، در روایت دیگری شاخصه مرد موفق گشاده دستی مرد بیان شده است، در جای دیگری غیرت دینی بیان شده و در جای دیگری پاک دستی و پاک دامنی از شاخصه هایی است که ائمه اطهار(ع) برای مرد موفق بیان می کنند.
خصوصیات زن موفق
در مقابل شاخصه هایی نیز برای زن موفق بیان شده است، در روایتی سه ویژگی برای یک زن موفق بیان می فرماید:
الف) زن باید اهل مهرورزی و عشق به همسرش باشند
ب) دلسوز نسبت به همسرش باشد.
ج) اهل محبت کردن به همسر باشد.
اگر بخواهیم در مورد عشق ورزی نکته ای را بگوییم این است که عاشق بدی ها را نمی بیند، یکی از ویژگی های عشق های قبل از ازدواج این است که طرفین عیوب یکدیگر را نمی بینند و فقط خوبی های او را می بینند، وقتی عشق ایجاد شود و کمتر بدی طرف مقابل دیده شد مرحله بعدی، یعنی مرحله محبت و ابراز عاطفی است آغاز می شود.
د) زن خوب باید بر بدخلقی همسر صبور باشد و غیرت پذیری داشته باشد.
وقتی تاکید آموزه های دینی بر شاخصه های زن و مرد شایسته به صورت تجربی و علمی مورد بررسی قرار می دهیم، خواهیم دید هر وقت زن و مرد هر کدام در جایگاه خود قرار می گیرند، بنیان های خانواده محکم تر می شود و شاید یکی از آسیب هایی که امروزه خانواده ما را تهدید می کند این است که زن و مرد، نقش خود را در خانواده ایفا نمی کند و گاهی جابجایی نقش یا حذف نقش صورت می گیرد.
متاسفانه امروز وقتی به نمونه های بیرونی خانواده نگاه می کنیم، می بینیم مردان نقش عابر بانک را بازی می کنند و باید پولی کسب کند و آن را هزینه مایحتاج خانواده نمایند، یا زن در خانه نقش یک نیروی خدماتی را ایفا می کند، البته این ها بد نیست، اما جزئی از زندگی هستند، نه تمام زندگی، آن چیزی که امروز نیاز داریم این است که؛ نقش مردان فراتر از کسب درآمد است و نقش زن هم فراتر از خانه داری یا کار در بیرون است یعنی به این ملاک هایی که آموزه های اسلامی برای جایگاه زن و مرد برشمرده اهمیت داده شود تا به تدریج زندگی ها به سمت و سوی اسلامی حرکت کند، چون اگر به آن سمت نرویم نگرانی هایی که در کلام مقام معظم رهبری و دیگر شخصیت های بزرگ علمی می بینیم، آرام آرام اتفاق می افتد و آمارهای طلاق افزایش می یابد و متاسفانه طلاق عاطفی در خانواده ها هم آکنون رو به افزایش است.
رحمت خدا بر...
پيامبر صلى الله عليه و آله :
رَحِمَ اللّهُ اَبَا البَناتِ، اَلبَناتُ مُبارَكاتٌ مُحَبِّباتٌ وَ البَنونَ مُبَشِّراتٌ وَ هُنَّ الباقياتُ الصّالِحاتُ؛
رحمت خدا بر پدرى كه داراى دخترانى است! دختران، با بركت و دوست داشتنى اند و پسران، مژده آورند. دختران باقيات الصالحات (بازماندگان شايسته)اند.
مستدرك الوسائل ج 15، ص 115، ح 17700
بگو فاضل گفته بود...
من پنجاه سال است دارم اسلام می خوانم،بگذار خلاصه اش را برایت بگوییم:
واجبات را انجام بده، به جای مستحبات تا می توانی به کار مردم برس
کار مردم را راه بینداز،اگر در قیامت کسی از تو سوال کرد
بگو:فاضل گفته بود
فقط برادرهای با غیرت بخوانند!3
۱۴- رگ خواب خواهرتان را پیدا کنید:هر شخصى یک نقطه پذیرش و به قول معروف «رگ خوابى» دارد، سعى کنید این رگ خواب و نقطه پذیرش را به دست آورید و از این طریق وارد شوید و هدف خود را تعقیب کنید.
۱۵- از محبت او به اهل بیت علیهم السلام استفاده کنید:اگر خواهرتان به یکی از معصومین علیهم السلام علاقه ویژه ای دارد، حتماً از این عشق و محبت استفاده نمایید و از سیره آن معصوم علیه السلام نمونه هایی را که مؤید حجاب و عفاف است برای او نقل نمایید.
۱۶- به دنبال ارائه یک الگو برای او باشید:معمولاً دخترانی که حجاب را رعایت نمی کنند یا در زندگی الگویی ندارند و یا یک الگوی نامناسب دارند. که بر همه ی جوانب زندگی آنان تأثیر می گزارد. گاهی خود این افراد هم نمی دانند در عمل دارند از یک انسان دیگر الگو برداری می کنند. با دقت در شخصیت ها و چهره هایی که مورد علاقه اوست مانند بازیگران و خوانندگان مشهور، آنان را شناسایی کرده و نقاط ضعف زندگی آنان را استخراج کنید و در زمان مناسب در خلال صحبت هایتان آن ها را بیان کنید. معمولاً افراد وقتی از پشت پرده زندگی بازیگران و خوانندگان مطلع می شوند کمتر خود را علاقمند به آنان نشان می دهند و به تدریج آن الگو را کنار می گزارند. لازم است هم زمان به فکر یک الگوی جایگزین نیز باشید.
۱۷- او را مجبور نکنید:از اجبار کردن او جداً بپرهیزید چرا که تحمیل کردن چیزی، بیشتر موجب مقاومت در برابر آن چیز می شود و خواهرتان را از رعایت حجاب منصرف می کند. برای چنین تغییری در خواهرتان که به مبانی فکری و اعتقادی او بر می گردد، باید صبور باشید شاید نتیجه به زودی حاصل نشود. در طول این مسیر دائماً بر خدا توکل کنید و به او پناه ببرید.
۱۸- خوش اخلاق باشید:همواره در این مسیر خوش برخورد باشید، حتی اگر حجاب خواهرتان شما را خیلی ناراحت می کند سعی کنید همواره به او احترام بگذارید. ممکن است زمانی او به شما بی احترامی کند ولی شما صبور باشید و به خدا پناه ببرید.
۱۹- ویژگی های مثبت خواهرتان را به رویش بیاورید:صفات پسندیده و نقاط مثبتی که در او هست را مدنظر قرار دهید و همواره او را به خاطر آن ویژگی های مثبت مورد احترام و تکریم قرار دهید.
۲۰- استفاده از مکان ها و زمان های مقدس:سفرهاى زیارتى و درک فضاهای معنوی مى تواند در تشویق او به حجاب نقش مؤثرى داشته باشد. بنابراین سعى کنید به همراه خانواده او را به این گونه مسافرت ها ببرید.
۲۱- از کسانی که خواهرتان آن ها را دوست دارد کمک بگیرید:در اطرافیان و دوستان خود دقت کنید و از کسانی که خود حجاب دارند و ارتباط عاطفی و صمیمانه ای با خواهرتان دارند؛ کمک بخواهید. گاهی وقتی کسی از بیرون خانواده با خوهرتان صحبت کند او پذیرش بیشتری خواهد داشت.
۲۲- با افراد مقید بیشتر رفت و آمد کنید:سعی کنید با کسانی که حجاب اسلامی را رعایت می کنند و البته اخلاق و منش اسلامی دارند بیشتر رفت و آمد نمایید و تا آن جا که ممکن است از رفت و آمد با خانواده هایی که حدود شرعی را چه در پوشش و چه در رفتار رعایت نمی کنند بپرهیزید.
در این زمینه قطعاً موارد بیشتری وجود دارد که قابل بررسی است در عین حال هر شخصی شرایط مخصوص به خود دارد که با بررسی دقیق تر و مشورت با افراد دانا می تواند راهکارهایی مخصوص به خود را پیدا نماید که با انجام آن ها به مقصود خود نزدیک تر شود. بنابراین لازم است برای رسیدن به هدف مقدس خود بیشتر وقت بگزارید و با دقت بیشتری قدم بردارید.