امام خميني و خشونت در اسلام؟
پاسخ اين تحريفاتي که در مورد صحبت هاي حضرت امام(ره)در فضاي مجازي منتشر شده چيست؟«يوم الله واقعي روزي است كه اميرالمونين عليه السلام شمشيرش را كشيد و خوارج را از اول تا آخر درو كرد و تمامشان را كشت . ايام اله روزهايي است كه خداوند تبارك و تعالي يك زلزله اي را وارد مي كند ، يك سيلي را وارد مي كند ، يك توفاني را وارد مي كند ، به اين مردم شلاق مي زند كه آدم بشويد . اميرالمومنين اگر بنا بود مسامحه بكند شمشير نمي كشيد تا هفتصد نفر را يك جا بكشد ….»
متأسفانه اين گونه مطالب با تقطيع سخنان حضرت امام با هدف تخريب چهره امام و تضعيف نظام مطرح مي گردد.متن اصلي سخنان حضرت امام را در اينجا مي آوريم تا نادرستي اين استناد ها روشن شود.1.آنچه حضرت امام در باره برخورد با خوارج بيان فرمودند مربوط به سخنرانى ايشان به مناسبت سالگرد 17 شهريور است كه در سال 1358 ايراد شد و ايشان در بخشي از سخنان خود فرمودند:« خداى تبارك و تعالى به حضرت موسى:وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ اينها را متذكّر كن به «ايّام خدا». همه ايّام مال خداست؛ لكن بعضى از ايّام يك خصوصيتى دارد كه براى آن خصوصيت «يوم اللَّه» مىشود. روزى كه پيغمبر اكرم هجرت كردند به مدينه، اين روز «يوم اللَّه» است. روزى كه مكه را فتح كردند «يوم اللَّه» است. يومِ قدرتنمايى خداست كه يك يتيم را كه همه رَفضَش كرده بودند، نمىتوانست زندگى بكند تو وطن خودش، تو خانه خودش، بعد از چندى فتح مكّه به دست او شد؛ و آن قُلْدُرها و آن ثروتمندها و آن قدرتمندها همه در تحت سيطره او واقع شد، و فرمود:أنتُمُ الطُّلَقَاء ديگر آزادتان كردم، برويد؛ اين «يوم اللَّه» است. يوم خوارج، روزى كه امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- شمشير را كشيد و اين فاسدها را، اينغدّههاى سرطانى را درو كرد، اين هم «يوم اللَّه» بود. اين مقدسهايى كه پينه بسته بود پيشانيشان، لكن خدا را نمىشناختند، همينها بودند كه كشتند امير المؤمنين را! قيام كردند در مقابل امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- از لشكر خودش بودند، قيام كردند در مقابل او. براى خاطر آن قضايايى كه در صفين واقع شد و امام- عليه السلام- ديد كه اگر اينها باقى باشند فاسد مىكنند ملت را، تمامشان را كشت، الّا بعضى كه فرار كردند؛ اين «يوم اللَّه» بود. روزهايى كه خداى تبارك و تعالى براى تنبيه ملتها يك چيزهايى را وارد مىكند، يك زلزلهاى وارد مىكند، يك سيلى وارد مىكند، يك طوفانى وارد مىكند، كه شلاق بزند به اين مردم كه آدم بشويد، اينها هم «يوم اللَّه» است. چيزهايى است كه به خدا مربوط است.( صحيفه امام، ج9، ص 465-466) مولاى ما، امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- آن مرد نمونه عالَم، آن انسان به تمام معنا انسان، آنكه در عبادت آن طور بود و در زهد و تقوا آن طور و در رَحم و مروت آن طور و با مستضعفين آن طور بود، با مستكبرين و با كسانى كه توطئه مىكنند شمشير را [مىكشيد و] مىكشت. هفتصد نفر را در يك روز- چنانچه نقل مىكنند- از يهود بنى قُرَيْظَه- كه نظير اسرائيل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند- از دم شمشير گذراند! خداى تبارك و تعالى در موضع عفو و رحمتْ رحيم است. و در موضع انتقام، انتقامجو. امام مسلمين هم اين طور بود، در موقع رحمت، رحمت؛ و در موقع انتقام، انتقام.( صحيفه امام ، ج9، ص 282) همچنين فرمودند:« پيغمبر اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلّم- نبى رحمت بود و با مردم به رحمت رفتار مىفرمود. و همان رحمت بود كه مردم را هدايت مىكرد و براى مردم غصه مىخورد. براى اشخاصى كه در ضلالت بودهاند، به واسطه رحمتى كه داشت متأثر بود ولى وقتى كه ريشههايى را مىديد كه اينها مشغول فساد هستند و ممكن است كه فساد آنها به فساد امّت منتهى بشود و اينها غدههاى سرطانى بودند كه ممكن بود جامعه را فاسد كنند، در عين حالى كه نبى رحمت بود، باب غضب را باز مىكرد. يهود بَني قُرَيْظه، همان كاسبهايى كه الآن هم دنباله آنها صهيونيستها هستند و فاسد، بعد از آنكه ملاحظه فرمود اينها فاسد هستند و موجب فساد مىشوند، امر فرمود تمام آنها را گردن زدند؛ اين ماده سرطانى را از بين برداشتند. امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- با آن همه عطوفت، با آن همه رحمت، وقتى كه ملاحظه فرمود خوارج مردمى هستند كه فاسد و مُفْسِد هستند، شمشير كشيد و تمام آنها را، الّا بعضى كه فرار كردند، از دم شمشير گذراند. در وقت رحمت، رحمت؛ و اگر كسانى لايق رحمت نباشند، انتقام و غضب.» (صحيفه امام ،ج9، ص370) 2. ايشان در سفارش به علما فرمودند:« شما اسلام را به مردم بگوييد شما احكام اسلام را، نرويد سراغ احكام فقط نماز و روزه، آنها را هم بايد بگوييد، اما احكام اسلام كه منحصر در اين نيست. شما سوره برائت را براى مردم چرا نمىخوانيد؟ شما آيات قتال را چرا نمىخوانيد؟ هى آيات رحمت را مىخوانيد! آن قتال هم رحمت است براى اين كه مىخواهد آدم درست كند. آدم گاهى درست نمىشود مرض گاهى صحيح نمىشود، الّابِالْكَىّ؛ (داغ كردن) بايد ببرند، داغ كنند تا درست بشود جامعه. بايد آنهايى كه فاسد هستند، از آن بيرون ريخته بشوند؛ جنبه رحمت است همهاش. منتها آقايان، بعضىها خيال مىكنند كه همان رحمت اين است كه به آن مهلت بدهند تا بكشد آدمها را. اين رحمت است؟ از حبسها بيرونشان كنيد تا بريزند مردم را بكشند، اين رحمت است؟ شما روى قرآن عمل كنيد. قرآن با اشخاصى كه مسلمند و معتقدند و ايمان به خدا دارند، به برادرى رفتار مىكند. با اشخاصى كه بر خلاف اين هستند آنها را مىگويد بكشيد، بزنيد، حبس كنيد؛ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ. شما همان طرفش را گرفتيد، زمين هم مىخوريد. ما، اگر بنا باشد اسلام را به يك طرفش قبول داشته باشيم، همان جنبه باصطلاح شما رحمت، من همه جنبههايش را رحمت مىدانم، اما آنكه شما خيال مىكنيد كه آن جنبهاش رحمت است كه دزدها را بيرونشان كنيم، مفسدها را بيرون كنيم، آدمكشها را بيرون كنيم، دست برداريد از اين طور رحمتهايى كه شما توهّم مىكنيد. اينها رحمت نيست، اينها مخالف خداست، مخالفت با خداست. شما آقايان، بايد بگوييد مسائل را، در بلاد خودتان كه رفتيد، مسائلى كه خدا فرموده است، بگوييد. أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ؛ اين را بايد به مردم حالى كنيد كه معنىاش چى است. ما بايد چه بكنيم با آنها؟ آنهايى كه هَجمه كردند به همه بلاد اسلامى و دارند همه چيز بلاد اسلامى را از بين مىبرند.( صحيفه امام، ج19، ص138-139) 3.اين مساجد است كه نهضت را درست كرد. در عهد رسول اللَّه هم، و بعد از آن هم تا مدتها، مسجد مركز اجتماع سياسى بود؛ مركز تجييش جيوش بود. «محراب» يعنى مكان حرب؛ مكان جنگ: هم جنگ با شيطان، و هم جنگ با طاغوت. از محرابها بايد جنگ پيدا بشود؛ چنانكه پيشتر از محرابها پيدا مىشد از مسجدها پيدا مىشد. اى ملت! مسجدهاى خودتان را حفظ كنيد. اى روشنفكران مسجدها را حفظ كنيد، روشنفكر غربى نباشيد. روشنفكر وارداتى نباشيد! اى حقوقدانها! مسجدها را حفظ كنيد. برويد به مسجد؛ نمىرويد! اين مسجدها را حفظ كنيد تا اين نهضت به ثمر برسد؛ تا مملكت شما نجات پيدا كند.(صحيفه امام ، ج8، ص 60) 4. جامعه بايد تربيت بشوند. حدود الهى براى تربيت جامعه است؛ نه براى انتقامجويى. اگر قاتل را نكشند، قتل زياد مىشود؛ و فِي الْقِصاصِ حَياةٌ؛ در قصاص زندگى است. اگر ما درِ قصاص را ببنديم، هر كسى بكشد كارش نداشته باشيم، قتل زياد مىشود؛ زندگى مردم از بين مىرود؛ هر كس دلش خواست هر كسى را مىكشد. قصاص براى اين است كه زندگى بشر تأمين بشود. تربيت است، براى مصلحت جامعه است.( صحيفه امام ، ج7، ص 313) اسلام براى اصلاح جامعه است. اگر شمشير كشيده، شمشير را براى اين كشيده است كه مفسدههايى كه نمىگذارند اين جامعهها اصلاح بشود از بين ببرد، تا سايرين اصلاح بشوند.(صحيفه امام ، ج10، ص449) انبيا بنايشان بر اين بود كه دست به شمشير نبرند الّا براى آنها كه علاجى ندارند جز شمشير و فاسد مىكنند جامعه را. آن كه فاسد مىكند جامعه را و دست از فسادش بر نخواهد داشت او را بايد از جامعه جدا كرد. و يك غده سرطانى است كه جامعه را فاسد مىكند. انبيا مثل يك طبيبى بودند، آنها كه مىخواستند اصلاح كنند جامعه را. اگر يك طبيبى آمد و غده سرطانى را، چاقو را درآورد و شكم را پاره كرد و غده سرطانى را درآورد، شما فرياد مىزنيد كه شكم مردم را پاره كردى، جانى هستى؟! نه، احترامش مىكنيد و اجر هم به او مىدهيد و دستش را هم فرض كنيد مىبوسيد و خيلى هم خوشحال مىشويد، براى اينكه اين شكم را پاره كرده. اما براى درآوردن غده سرطانى كه اين را به هلاكت مىرساند. انبيا اين طور بودند. انبيا در عين حالى كه خداى تبارك و تعالى مىفرمايد: كه چرا اين قدر خودت را به زحمت مىاندازى، چرا اين قدر خودت را مىخواهى بكشى كه اينها ايمان نمىآورند؟! آن قدر عاطفه داشته است و آن قدر دلش مىخواسته است كه مردم صالح بشوند، خوب بشوند، لكن وقتى كه مىديد كه فلان جمعيت اگر باشند مردم را به فساد مىكِشند، شمشير او همان چاقوى طبيب است. او طبيب عالم است و طبيب جامعه است و جامعه را بايد با حُسن نيّتى كه دارد اصلاح بكند. شمشير على بن ابي طالب ضربهاش مىفرمايد كه از عبادت جن و انس هم بالاتر است. براى اينكه اصلاح است، ضربه اصلاحى است، ضربه افسادى نيست.( صحيفه امام ، ج14، ص 20)