من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم
دست من نیست، هوایت نکنم می میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم
ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم می میرم
سجده بر خاک شما سیره ی هر معصومی است
سجده بر تربت پایت نکنم می میرم
دوریت درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم می میرم
به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم
“وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان داد
من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم”
جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم… می میرم!
شعرهایم همگی درد فراق است… ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم
شاید تا چهلم پسر شما منم شهید بشم
به خانوادهام گفت: «میخواهم همسرم رو خونه خودم ببرم.»
مادرم جواب داده بود:
- «آقا رضا، جهیزیه دخترم آماده است، اگه میخوای همین فردا شب مجلس میگیریم.»
پدرم ادامه داده بود:
- «ولی مشکل اینه که پسر همسایه دیوار به دیوارمون شهید شده و نمیتونیم عروسی بگیریم.»
***
همراه مادرم به خانه همسایه رفته بودند. رضا پس از تبریک و تسلیت به پدر شهید گفته بود:
- «اجازه میدید همسرم رو به خونم ببرم؟ شاید تا چهلم پسر شما منم شهید بشم.»
پدر شهید جواب داده بود:
- «در امر خیر حاجت هیچ استخاره نیست، ما هم در مراسم شما شرکت میکنیم.»
شب شهادت محمدرضا، شب شهادت علی بن موسیالرضا (ع) و چهلم پسر همسایه دیوار به دیوارمان بود.
* خاطرهای از شهید محمد رضا خاکبین
دنیا زندان مومن و بهشت کافر است
روزی امام حسن مجتبی علیه السلام لباس فاخری پوشید،وضع خود را آراست عطر زد و سوار بر مرکب شد و در صورتی بسیار عالی از خانه خارج شد
در بین راه شخصی که یهودی بود و از شدت فقر و تنگدستی ،لباس های مندرس پوشیده و لاغر و ضعیف بود و وضع اسفناکی داشت به اوبرخورد کرد و حضرت را متوقف رد و گفت : من از جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که میگفت:دنیا زندان مومن و بهشت کافر است ،در حالی که من دنیا را همچون بهشتی پر نعمت برای تو که مومن هستی می بینم و برای خودم که کافر هستم به مانند زندانی که از سختی آن در معرض هلاک هستم!
حضرت در پاسخ او فرمود: اگر از آن چه خدا برای آخرت من مهیا کردهخبر داشتی می فهمیدی که من قبل از انتقال به آن جهان در زندان به سر می بم و اگر از آن چه خدا از آتش جهنم و عذاب سخت برایت آماده کرده خبر داشتی می فهمیدی که اینک با این همه فقری که داری در بهشتی زندگی می کنی که بسیار پرنعمت و وسیع می باشد.
منبع: کتاب گنجینه مبلغین،سید علی موسوی (باروق)،ص 812
شهید شهریاری، شهریارِ جبهۀ علم و دانش
8 آذرماه سالروز شهادت شهید شهریاری از دانشمندان برجسته هسته ای کشورمان است که پیشرفتها و دستاوردهای هسته ای امروز جمهوری اسلامی نتیجه سالها تلاش و مجاهدت ایشان وهمکارانشاندر جبهه علم و دانش و تقوا می باشد.
مردانی از جنس صداقت و سادگی در اوج بلندای جایگاه علمی و اجتماعی
مردانی که دانشگاه را جبهه جهاد می دانند و جهاد مردان خدا هم نتیجه اش رسیدن به سعادت شهادت است
مرور زندگی شهید شهریاری و مراتب علمی ایشان باعث می شود یقین پیدا کنیم که با عالم و دانشمندی تمام عیار روبرو هستیم
از طرفی خاطرات دوستان همکاران و همسر ایشان که چند بند از آن در ذیل همین مطلب آمده است نشانگر شخیصت یک انسان باتقوا و مخلص و ولایت مدار است که سرتاسر زندگی اش وقف هدفش شده است
اینگونه انسانها الگوهایی تمام عیار برای جوانانی هستند که می خواهند خودشان را سربازان امام زمان -عج- بدانند
امثال دکتر شهریاری نشان دادند که می توان با رعایت همه اصول همزمان قله های بلندعلم و تقوا را پیمود و در هرد و جبهه با رتبه ممتازی قبول شد
چند خاطره از زبان همسر شهید:
- شهید شهریاری را در ابتدا در ترم اول تحصیل خود دیدم و همیشه وی در سایت دانشگاه حضور داشت و به قولی مرجع دانشگاه و دانشجویان بود. همسرم فردی آرام و ساکت بود و دائماً با دانشجویان در مباحث علمی به بحث میپرداخت و اساتید دانشگاه صنعتی شریف بسیار وی را دوست داشتند.
-مراسم ازدواج من و شهید شهریاری در سلفسرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد که به نظرم اکنون این محل به یک محل اداری تبدیل شده است و به یاد دارم که پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بیتکلف خود را آغاز کردیم.
-شهید شهریاری حتی در برخی عروسیها حضور پیدا نمیکرد و با کسی هم تعارف نداشت. میگفت “وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پیدا نمیکنم “.
-سالهایی که با شهید شهریاری زندگی کردم بسیار مرا رعایت میکرد و به جرأت میتوانم بگویم لقمه غیر حلالی وارد زندگی ما نشد.
یاد و خاطره اش زنده و گرامی باد
امام حسن مجتبی (علیه السلام )، کریمی از تبارِ کریمان
شهادت امام حسن مجتبی (علیه اسلام ) کریم اهل بیت بر تمامی محبان و پیروان آن حضرت تسلیت باد
چند حکایت از زندگی امام حسن مجتبی (علیه اسلام) :
1- مردی به امام حسن علیه السلام گفت : من از شیعیان شما هستم .
امام علیه السلام فرمود: ای بنده خدا اگر مطیع امر و نهی ما هستی راست می گوئی و اگر این گونه نیستی با ادعای مقام بلند تشیع كه از آن بهره مند نیستی برگناهان خود نیفزا و به نگو من از شیعیان شما هستم . بلكه بگو من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم و تو در نیكی و بسوی نیكی هستی .
2- جنگ جمل در بصره بین سپاه علی (علیه السلام) و سپاه طلحه و زبیر، در گرفت ، آتش جنگ شعله ور گردید، امیر مؤمنان علی (علیه السلام) پسرش محمّد حنفیّه را طلبید و نیزه خود را به او داد و فرمود: با این نیزه به دشمن حمله كن ، محمّد حنفیّه به سوی دشمن حركت كرد، ولی در برابر گردان بنوضبّه قرار گرفت ، و نتوانست كاری انجام دهد، عقب نشینی كرد و به حضور پدر بازگشت ، هماندم امام حسن (علیه السلام) بر جهید و نیزه را از او گرفت و به میدان شتافت و مقداری با دشمن جنگید و باز گشت ، در حالی كه نیزه اش خون آلود بود. محمّد حنفیّه وقتی كه دلاوری امام حسن (علیه السلام) را دریافت ، صورتش (از شرمندگی) سرخ شد، امام علی (علیه السلام) به محمّد حنفیّه فرمود: لا تانف فانّه ابن النبی و انت ابن علی .
سرافكنده نباش ، زیرا حسن (علیه السلام) پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است تو پسر علی هستی .
3- حافظ ابونعیم اصفهانی از ابوبكر روایت می كند كه گفت : پیامبر (صلی الله علیه وآله) در نماز بود، وقتی كه به سجده رفت ، امام حسن (علیه السلام) كه كودك بود آمد و بر پشت جدش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نشست ، رسول خدا آنقدر سجده را طول داد تا امام حسن (علیه السلام) پائین آمد، بعد از نماز ابوبكر به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) عرض كرد: ای رسول خدا چطور در نماز این چنین به این كودك مدارا می كنی پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: ان هذا ریحانتی و ان ابنی هذا سید: این كودك گل من است، و این پسرم آقا است .
4- امام حسن علیه السلام دوستی شوخ طبع داشت . روزی به خدمت او رسید. امام علیه السلام فرمود: شب را چگونه صبح كردی ؟ او در جواب گفت : یابن رسول اللّه ! شب را بر خلاف رضای خود و خدا و شیطان به صبح آوردم . امام علیه السلام خندید و فرمود چگونه ؟ عرض كرد: خدای عزوجل دوست دارد كه او را اطاعت كنم و مرتكب معصیت او نشوم و من چنین نیستم و شیطان دوست دارد معصیت خدا كنم و او را اطاعت نكنم و این چنین هم نیستم و خودم دوست دارم هرگز نمیرم و این گونه نمی باشم .
5-روزی مردی در برابر امام حسن علیه السلام ایستاد و گفت : ای پسر امیر المؤ منین ! به خدائی كه به تو نعمت بخشیده است قسم می دهم كه حق مرا از دشمنم بگیری كه بسیار مستبد و ظالم است ، نه به پیر مرد احترام می گذارد و نه به كودك رحم می كند. امام علیه السلام كه تكیه داده بود با شنیدن سخنان او از جا حركت كرد و گفت : دشمن تو كیست تا حقت را از او بگیرم ؟ آن مرد گفت : فقر. امام علیه السلام مدتی سر به زیر انداخت ، آنگاه سرش را بسوی خادم خود بلند كرد و به او فرمود: آنچه پول نقد هست بیاور. خادم پنجاه هزار درهم آماده كرد. امام علیه السلام فرمود: همه را به آن مرد بده ، سپس به او فرمود: به همان قسمهائی كه به من دادی قسمت می دهم كه هرگاه دشمن ظالم تو دوباره آمد به نزد من آیی .
ای امام حسین ، حسن
ای سلام حسین حسن ای تمام حسین حسن ای امام حسین حسن
صلح تو قیام کربلا پیرو ات امام کربلا
آخرین لحظه ی زندگی بر لبت کلام کربلا
فدای جگر پاره ات که خون شد برای مادرت
فدای تو که غم حسین شراره زده بر پیکرت
ای غریب در وطن یا حسن شاه خونین کفن یا حسن
اسم رمز قیام حسین یا حسن یا حسن یا حسن
هم صدای حسین حسن دلربای حسین حسن
مقدای حسین حسن ندادی به احدی خبر
ز داغ جگر شعله ور برای صورت نیلی و
برای اثر میخ در
ای سلام حسین حسن ای تمام حسین حسن
ای امام حسین حسن
خانه ات معبد انبیا خاک تو مسجد اولیا
شد درخشنده از نور تو گنبد مرقد کربلا
ای همه باورم حسن ای خدای کرم حسن
قبله ی بی حرم حسن
بقیع تو حرم خدا بقیع تو خود کربلا
به زودی همگی عازمیم به سمت حرم مجتبی
ای سلام حسین حسن ای تمام حسین حسن
ای امام حسین حسن…
بیداری در برابر دشمن ، درسی از مکتب امام رضا(ع)
سی ام ماه صفر ، شهادت امام رضا (علیه السلام) تسلیت باد
مقام معظم رهبری :
- زندگی مبارک امام رضا (سلاماللهعلیه) که از سال ۱۴۸ تا سال ۲۰۳ را در بر می گیرد، مملو از عظمت ها و عمق ها و ابعاد گوناگون می شود. از این مدّتِ پنجاه و پنج سال، نزدیک به بیست سال، مدّت امامت این بزرگوار است؛ امّا همین مدّت کوتاه را که ملاحظه می کنید، تأثیری که در واقعیّت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی که به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به اهلبیت (علیهمالسّلام) و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیب و دریای عمیقی است 92.06.26
- درس امام رضا علیهالسلام به همهی ما این است که ای مسلمان! از مبارزه خسته نشو. نخواب چون دشمن همیشه بیدار است و در شکلهای مختلف و در لباسها و نقابهای گوناگون و با آرایشهای رنگارنگ ظاهر میشود؛ چشم تیزی داشته باشید، دشمن را بشناسید و راه مبارزهی با دشمن را بلد بشوید و مثل علی بن موسی الرضا از اول تا آخر مبارزه را ادامه بدهید. 63.09.03
- مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی بدست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد. اینجا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و در صدد بر آمد که خطای فاحش خود را جبران کند و خود را محتاج آن دید که پس از این همه سرمایهگذاری سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتیناپذیر دستگاههای خلافت یعنی ائمه اهلبیت (علیهمالسّلام) به همان شیوهای متوسل شد که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند، یعنی قتل
ای کرامت به درگهت سائل ، رضا جان
ای کرامت به درگهت سائل ، رضا جان
انگار همین دیروز بود که نوای محرم در شهرهایمان پیچید، لباسهای مشکی و پرچمهای برافراشته عزا
ایستگاههای صلواتی و چای و روضه و هیئت
چشم به هم زدیم دوماه گذشت
دوماه عزا و غم و ماتم ، دوماه روضه و سینه زنی و ذکر حسین حسین
و امروز هم خاتمه همه غمهای این دوماه با عزای امام رئوف و مهربانمان ، امام رضا(ع)
شاید سرّ اینکه این دوماه عزا با امام حسین شروع میشه و به امام رضا ختم می شه این باشه که دعوت به عزا با امام حسینه و مزد و ختم مجلس با امام رضا
امام رضا خودش صاحب عزای اصلیه ،اهل روضه و مجلس و عزاداریه
همون امامی که از یارانش خواسته بود که به هر بهانه ای برای جدش امام حسین(ع) گریه کنن
امامی که تو محرم چشماش از شدت گریه زخم می شد
امامی که همه برات کربلاشون رو از اون میگیرن
بهتر از این نمیشه که دوماه عزای امام حسین رو به دل داشته باشی و برای مزد آخر مجلس بیای پیش کریمترین و رئوف ترین فرزند امام حسین
آقا ما میدونیم همینکه امسال هم مهمون سفره عزای امام حسین بودیم لطف و کرم شماخاندانه و این بالاترین مزده که مازیر سایه شما باشیم
باهمه اینها اقای رئوف و مهربان ، تسلیت ما رو برای این ایام پذیرا باش و مزد عزاداری همه شیعیان جهان رو با دعا برای فرج امام زمان بده
آقا آرزوی کربلا رو به دل هیچ مومنی نذار
البته ما مزدمون رو با این یک بیت از شما می خوایم
اینکه از مادر تو چند دعایی برسد
طلب مزد نداریم همین مارابس
هنر مندی در نحوه بیان
من به منبر خیلی عقیده دارم . امروز اینترنت ،ماهواره ،تلویزیون و ابزارهای گوناگون ارتباطی ِ فراوان هست،اما هیچ کدام از این منبرها نیست ،منبر یعنی رو به رو و نفس به نفس حرف زدن؛این یک تأثیر مشخص و ممتازی دارد که در هیچ کدام از شیوه ای دیگر ، این تاثیر وجود ندارد. این را باید نگه داشت ؛ چیز با ارزشی است ؛منتها بایستی آن را هنرمندانه ادا کرد تا بتواند اثر ببخشد.
بیانت مقام معظم رهبری،1384/11/5
رحلت رسول مهربانیها، حضرت محمد(ص)
28 ماه صفر سالروز رحلت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) بر تمامی شییان و محبان آن حضرت و اهل بیت (سلام الله علیهم )تسلیت باد
کلام زیر قسمتی از سخنان امیر المومنان(علیه اسلام) در باره رسول خداست و شناخت معصوم از کلام معصوم بهترین راه شناخت است
نهج البلاغه خطبه 72
پروردگارا! گرامی ترین درودها و افزون ترین برکات خود را بر محمد صلی الله علیه وآله، بنده و فرستاده ات، اختصاص ده که خاتم پیامبران گذشته است و گشاینده درهای بسته و آشکارکننده حق با برهان است.
[او] دفع کننده لشگرهای باطل و درهم کوبنده شوکت گمراهان است؛ آن گونه که بار سنگین رسالت را بر دوش کشید و به فرمانت، قیام کرد و به سرعت، در راه خشنودی تو گام برداشت؛ حتی یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحی، نیرومند بود؛ حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجرای فرمانت، تلاش کرد؛ تا آن جا که نور حق را آشکار و راه را برای جاهلان، روشن ساخت و دل هایی که در فتنه و گناه فرو رفته بودند، هدایت شدند.
[او] پرچم های حق را برافراشت و احکام نورانی را برپا کرد؛ پس او، پیامبر امین و مورد اعتماد و گنجینه دار علم نهان تو و شاهد روز رستاخیز و برانگیخته تو برای بیان حقایق و فرستاده تو به سوی مردم است…