راه امام خمینی (ره)
راهی که به آن اشاره شده…
هویت شخصیت های معنوی، به جسم و حضور دنیویشان نیست؛ بلکه به فکر و راه و رهنمود و سرانگشت اشاره شان-که همواره باقی است- وابسته است.پیامبر (ص) و اولیا و همین امام بزرگوار ما (ره) با انگشتشان به یک طرف اشاره می کردند و راه را نشان می دادند. البته خودشان هم جلوتر از همه حرکت می کردند؛ نه اینکه بایستند و بگویند شما بروید. در حال حاضر این انگشت اشاره همچنان موجود است. اینها تعیین کننده ی هویت امام و منبع و ریشه ی حیاتی یک جامعه است که دائما می شود از آن تغذیه کرد؛ زیرا دیگر وابسته به جسم او نیست.
از فرمایشات مقام معظم رهبری. 1368/4/28
8 نکته تربیتی برای دختردارها
بیشتر ما از نسلی هستیم که در آن همیشه سکوت کردن ،صبوری و دم نزدن و شکایت نکردن یک ارزش زنانه تلقی می شده و از کودکی یادمان داده اند که دختر خوب کسی است که غُر نمی زند ،مخالفت نمی کند و همیشه با همه چیز کنار می آید؛ اما واقعیت این است که این ابراز نکردن احساسات و عقاید یکی از مهم ترین دلایل افسردگی ،پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس است. چنین تربیتی که این روزها هم کم و بیش آن را می بینیم ،منجر به بروز ناگهانی خشم و انفجار احساسات منفی می شود. احساسات بیان نشده ، بالاخره یک روز فوران می کنند و به خود فرد و اطرافیان او آسیب می زنند. اگرمی خواهید دخترتان قربانی این تربیت ناصحیح نباشد، سعی کنید با به کاربستن روش های زیر به او در ابراز احساساتش کمک کنید تا شخصیتی سالم تر داشته باشد.
1-به دخترتان طریقه درست ابراز احساساتش را یاد بدهید.اگر با کلمات بدی احساساتش را بیان می کند ، به او کلمات و جملات جایگزین را آموزش دهید و خودتان هم در بیان احساسات تان از جملات مشابهی استفاده کنید. این جملات باید صریح، محترمانه و منطقی باشد.
2. وقتی در موقعیت ترس، اضطراب، یا فشار عصبی قرار می گیرد از او بخواهید درباره موضوع صحبت کرده و بگوید که چه احساسی دارد و به چه فکر می کند.
3. از دخترتان نظرخواهی کنید. بگذارید بداند نظرش برای دیگران اهمیت دارد و ممکن است در تصمیم گیری شما موثر باشد.
4. انواع احساسات را به تفکیک ویژگی هایش به فرزندتان بیاموزید. خیلی از بچه ها (و حتی بزرگسالان) فرق بین خشم، تنفر، عصبانیت، ترس، اضطراب، غم، آزردگی و… را نمی دانند. به تعریف مشخصی از این احساسات برسید و راه ابراز و برطرف کردن این احساسات را به فرزندتان آموزش دهید. مثلا بگویید وقتی آزرده است ممکن است دست به چه کارهای اشتباهی بزند و چطور باید از این کار پیشگیری کند. یا وقتی از چیزی ترسیده چطور باید ترسش را با دیگران در میان بگذارد..
5. به او بگویید احساساتش ارزشمند است، به شرطی که باعث صدمه زدن به کسی نشود. به هیچ عنوان جلوی ابراز احساسات را نگیرد. اگر نیاز به گریه دارد بگذارید گریه کند. اگر نیاز به درددل دارد پای حرف های او بنشینید.
6. از احساسات خود با فرزندتان صحبت کنید. حتی می توانید هر دو دفترچه هایی برای بیان احساسات تان بخرید و روزانه آن ها را یادداشت کنید.
7. همدلی کردن و شنیدن احساسات دیگران را به او یاد بدهید.
8. به نیازهای فرزندتان توجه نشان دهید و طوری وانمود نکنید که نمی دانید او چه می خواهد یا چه احساسی دارد. اگر برآورده کردن نیاز و خواسته او فعلا برایتان مقدور نیست، این را به او بگویید تا دست کم بداند که از درک او غافل نشده اید.
منبع: ایران بانو،نویسنده الهام آزاد
سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب !
روزی شاگرد یک پیر دانا از او درخواست «درسی به یاد ماندنی» کرد.پیر از شاگردش خواست کیسه ی نمک را نزد او بیاورد .سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست همه ی آن آب را بخورد. شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد ، آن هم به سختی !
استاد پرسید :«مزه اش چطور بود؟»
شاگرد پاسخ داد:«خیلی شور و تند است، اصلانمی شود آن را خورد .»
پیر دانا از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند.رفتند تا کنار دریاچه رسیدند.استاد از او خواست تانمک ها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت وبه شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. شاگرد به راحتی تمام آب داخل لیوان را سر کشید.
استاد این بار هم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید.شاگرد پاسخ داد:«معمولی بود»
پیر دانا گفت:«رنج ها و سختی هایی که انسان در طول زندگی با آن ها رو به رو می شود، همچون مشتی نمک است و اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هر چه بزرگ تر و وسیع تر می شود ، می تواند بار آن همه رنج و اندوه را به راحتی تحمل کند. بنابراین ،سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب !»
شعله های عشق
آتش دل را نشان آتش نشان با وفا
سوختم تا که شنیدم مانده ای در شعله ها
شعله ها پیراهنت را بر تن تو دوختند
مردم ایران برای غربت تو سوختند
برج در آتش، تو هم در شعله ها افروختی
در میان شعله های عشق خود، می سوختی
مرد مردی و برای مردمت جان می دهی
در میان دود و آتش عطر باران می دهی
دختر تو منتظر خیره به در مانده بیا
همسرت دلشوره دارد چارقل خوانده بیا
نه ،تو مرد رفتنی مرد نبردی مهربان
نردبان زیر پایت می رود تا آسمان
زیر حجم آهن و آوار زندانی شدی
در لباس خدمتت مردانه قربانی شدی
مادرت با اشک لرزان می زند از دل صدا
شیر من باشد حلالت شیر مرد با وفا
#ناهید_قبادی
دهه اول بهمن ماه 57 ، ایران در انتظار ورود امام خمینی(ره)
پس از خروج شاه خائن پهلوی از کشور در آبان ماه 57 و تشکیل شورای انقلاب توسط امام خمینی (ره) انقلاب با شیب تندتری نسبت به قبل در مسیر پیروزی قرار گرفت.
بهمن ماه طلیعه آغاز این پیروزی و به ثمر نشستن خون هزاران هزار شهید بود که به اختصار به مرور وقایع یکم تا دوازدهم بهمن که ورود امام خمینی(ره) به کشور می باشد می پردازیم
یکم بهمن ماه :
استعفاي سيدجلالالدين تهراني از رياست شوراي سلطنت و غيرقانون خواندن اين شورا. پيوستن گروههايي از نظاميان به مردم. استعفاي بعضي از نمايندگان و وزرا. تهديد امام توسط شاه
سوم بهمن ماه :
افتادن ادارهی امور شهر قم به دست مردم. تشكيل كميتهی استقبال از امام خميني(ره). رژهی سربازان گارد سلطنتی در پادگان لويزان
چهارم بهمن ماه :
محاصرهی مهرآباد توسط تانكها. تدارك مراسم استقبال از امام
پنجم بهمن ماه :
بستهشدن فرودگاه به مدت سهروز. تظاهرات طرفداران دولت بختيار
ششم بهمن ماه :
تضمين امنيت فرود هواپيماي حامل امام از سوي كاركنان هواپيمايي. شدت يافتن درگيري ميان مردم و نيروهاي امنيتي در سطح كشور
هفتم بهمن ماه :
لغو تمام مرخصيها و آمادهباش تمام نيروهاي مسلح. اعلام سفر بختيار به پاريس و پاسخ حضرت امام به او
هشتم بهمن ماه :
تجمع مردم در اطراف فرودگاه مهرآباد. تحصن روحانيون در دانشگاه تهران
نهم بهمن ماه :
بختيار: در راه بازگشت امام به كشور مانعي نيست. افزايش درگيريهاي خونين در سطح كشور
دهم بهمن ماه :
بازگشايي فرودگاههاي كشور. موج فرار آمريكاييها از ايران
یازدهم بهمن ماه :
اعلام برنامههاي كميتهي استقبال. آمادگي سراسري مردم براي استقبال از رهبر انقلاب
دوزادهم بهمن ماه : ورود پیروزمندانه امام خمینی به ایران پس از سالها تبعید و آغاز دهه پیروزی انقلاب
انگیزه الهی ومقصد عالی ، عامل پیروزی انقلاب اسلامی
امام خمینی (ره) :
((…بيترديد رمز بقاي انقلاب اسلامي همان رمز پيروزي است؛ و رمز پيروزي را ملت ميداند و نسلهاي آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلي آن: انگيزة الهي و مقصد عالي حكومت اسلامي؛ و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براي همان انگيزه و مقصد.
اينجانب به همة نسلهاي حاضر و آينده وصيت ميكنم كه اگر بخواهيد اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از كشورتان قطع شود، اين انگيزة الهي را كه خداوند تعالي در قرآن كريم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهيد ))
-
«شما می دانید که در این نهضت آن چیزی که ما را پیش برد دو مطلب بود، که یکی از آنها اساس بود و یکی از آنها به واسطه آن اساس تحقق پیدا کرد. آن که اساس بود اینکه مردم به عنوان اسلام و به عنوان ایمان و عقیده وارد این میدان شدند.»
چند خاصیت بی نظیر خنده
چند خاصیت بی نظیر خنده
1-لبخند جذ ابتان می کند ،
همه ما به سمت افرادی که لبخند می زنند کشیده می شویم ،لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند.دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.
2-لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد؛
دفع بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید ،لبخند بزنید .لبخند به بدن حقه می زند.
3-لبخند مسری است؛
لبخند زدن برایتان شادی می آورد . با لبخند زدن فضای محیط را شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
4-لبخند زدن استرس را از بین می برد؛
وقتی استرس دارید ،لبخند بزنید .با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
5- لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند؛
به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید.با لبخند زدن از ابتلا به بیماری هایی همچون آنفولانزا و سرما خوردگی جلوگیری کنید.
وقتی لبخند می زنید فشار خونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید .
پس لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید!
فصل نامه طلوع اندیشه ،شماره پنجم، بهار 90،ص22
بنای الهی
بنای الهی
این بنای استوار که هندسه ی آن الهی است،
بنای آن هم با دست یک مرد الهی است،
بقاء آن هم با اراده ی این ملت عظیم
و با ایمان این ملت عظیم است،
استوار خواهد ماند
و ان شا الله
این درخت روز به روز ریشه دار تر خواهد شد
و خواهید دید که این مخالفان ،
این کسانی که با این حق و حقیقت مخالفت می کنند،
«فَیَذهَبُ جُفاء» ؛
اینها در مقابل چشم شما
ان شاالله نابود خواهند بود.
سخنان رهبر معظم انقلاب ،22/9/1388
در فضای مجازی درست وارد شوید
تا زنده هستم به کسی نگو
آقای احمد انصاری نقل می کند که :
« یک بار خیلی اصرار کردم که آقا مردم و روحانیون همدان خیلی از وضعیت شما ناراحتند و می گویند شما انزوا اختیار کرده اید ، چرا با این آقایون رغت و آمد نمی کنید ؟ ،
فرمود :شما کاریت نباشه !
چند روز گذشت باز همین قضیه را تکرار کردم ،تا دفعه سوم گفتم : آقا نمی خوام ایراد بگیرم فقط می خوام علت آن را بدانم.
بعد مرحوم ابوی فرمود :می گویم ولی به شرط آن که که تا زنده هستم به کسی نگویی.قضیه این است که یادم نمی آید جلسه ای با این آقایون شرکت کرده باشم و آن ها در مورد شخص ثالثی غیبت نکرده باشند .و چون یقین دارم این جلسات این طور ی است،رفتنش برای من حرام است.
بعد این را به یکی از آقایون مراجع گفتم، گفتند : به جدم قسم درست گفته. ایشان خیلی مقید و دقیق بودند و تا کسی می خواست در مجلسشان غیبت کنه یا دروغی بگوید امر به سکوت می کردند، و می فرمودند که : تا همین حد کافیه بیش از این نگو.
“وَلا یغتب بعضکُکم بَعضاً اَیحِب ُ اَحَدَکُم اَن یا کُل َ لَحم اَخیه میتاً فَکَرِهتموهُ.
و گروهی از شما از گروهی دیگر غیبت نکند ، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت بردار مرده خود را بخورد.
سوره حجرات ، آیه 12″
کتابچه عارف سوخته،توصیه های از علما،ص14